eitaa logo
کانال طبس گلشن 🌴🍊🍃
3.8هزار دنبال‌کننده
41.7هزار عکس
22.4هزار ویدیو
109 فایل
کانال طبس گلشن 🔹 بروزترین و فعال‌ترین کانال خبری شهرستان طبس، همراه شما در تمامی اخبار و رویدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی. 📰 در اینجا، تحریریه‌ای متخصص و فعال در هر زمینه، ارتباط باما @mostafasejade5692
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال طبس گلشن 🌴🍊🍃
📕#رمان امنیتی وجذاب سپر سرخ 🔴 قسمت پنجاه و سوم ▫️تیزی کلامم خماریِ این خواستگاری ناخواسته را
📕 امنیتی و جذاب سپر سرخ 🔴 قسمت پنجاه و چهارم ▫️لحنش به‌قدری با محبت بود که بی‌اختیار به سمتش چرخیدم؛ شاید برای دلخوش کردن من به زحمت لبخندی زد و با مهربانی نجوا کرد: «خوشبختی حق شماست. نذارید این حق رو هیچکس ازتون بگیره، حتی به‌خاطر زینب، این حق رو از خودتون نگیرید!» ▪️سپس از کنارم بلند شد، با متانت چند قدم زد، دوباره روبرویم ایستاد و احساسش را بی‌ریا عیان کرد: «بدون در نظر گرفتن زینب، ببینید می‌تونید من رو قبول کنید؟» ▫️از نگاه سرگردانم اوج پریشانی‌ام را حس کرد و فهمیده بود نمی‌توانم به همراهی‌اش اطمینان کنم که با حالتی مصمم ضمانت داد: «می‌دونم شما تو زندگی قبلی‌تون تجربۀ تلخی داشتید اما من قول میدم نذارم تو زندگی با من اذیت بشید.» ▪️برای نخستین بار هر دو در چشمان همدیگر خیره مانده و من می‌دیدم برای گفتن هر کلمه چه عذابی می‌کشد که تلاش می‌کرد لبخند بزند و روی چشمانش را پرده‌ای از اشک گرفته بود. ▫️مرتب پلک می‌زد تا دربرابر هجوم گریه مقاومت کند و عوضِ اشک، عشق فاطمه از آسمان چشمانش بی‌دریغ می‌بارید. ▪️می‌فهمیدم تنها به خاطر زینب می‌خواهد عشقش را قربانی کند و برای راضی کردن دل من ناشیانه تقلا می‌کرد که کلافه از جا بلند شدم. ▪️نه محتاج محبتش بودم نه وجدانم قبول می‌کرد این دختر معصوم را رها کنم که قاطعانه تکلیفش را مشخص کردم: «شما هر وقت بخواید می‌تونید زینب رو بیارید پیش من، هر چند روز دلش بخواد می‌تونه اینجا بمونه اما من نمی‌تونم با شما ازدواج کنم.» ▫️دیگر منتظر پاسخش نماندم و زینب هم با من از جا بلند شده بود که دستش را گرفتم، سمت پله‌ها به راه افتادم و کلام بلند مهدی جانم را به آتش کشید: «گفتم فقط منو ببین! بازم که میگی زینب!» ▪️با عصبانیت به سمتش چرخیدم؛ در برابر آیینه دل‌شکستۀ چشمانش نشد صبوری کنم و غم مانده روی قلبم را با نفس‌هایی خسته نشانش دادم: «من فقط تو رو می‌بینم که هیچ احساسی به من نداری!» ▫️نگاه زینب به من بود که شاید تا این لحظه ناراحتی‌ام را ندیده بود و مهدی برای دخترش حاضر بود به هر آب و آتشی بزند که قدمی به سمتم آمد و مردانه تمنا کرد: «اگه خودم رو قبول داری، برای احساسم به من فرصت بده!» ▪️در تاریکی حیاط و نور ملایم مهتابی، چشمانش شبیه دریا شده و صداقت در کلماتش موج می‌زد: «انتظار نداشته باش انقدر زود بتونم با شرایط جدید کنار بیام ولی قول میدم یه کاری کنم که همیشه آرامش داشته باشی!» ▫️در برابر نجابت نگاه و حرارت لحن گرمش، برای گفتن هر حرفی کلمه کم آورده بودم و او برایم سنگ تمام می‌گذاشت: «من مرتب مأموریت میام عراق، بعضی‌وقتا هم میرم سوریه و لبنان اما بیشتر عراق هستم. برای اینکه شما راحت باشید منم میام همینجا زندگی می‌کنم، اینجوری خودم هم بیشتر پیش زینب هستم. تو بغداد خونه می‌گیریم که خیلی از پدر و مادرتون دور نباشید.» ▪️او می‌گفت و هر کلامش شبیه قطرات باران، زمین خشک قلبم را نرم می‌کرد و باز پای دلم می‌لنگید و می‌ترسیدم هرگز نتواند عاشقم شود. ▫️سفرشان برای زیارت عتبات، چند روز طول کشید و در تمام این مدت، او با زینب هر روز برای دیدارم تا فلوجه می‌آمد. ▫️ساعت‌ها صحبت می‌کرد تا شخصیتش را بهتر بشناسم و می‌دیدم چه زجری می‌کشد تا داغ مصیبت فاطمه را پشت لبخندهایی نیمه‌جان پنهان کند مبادا باز پشیمان شوم و خبر نداشت من هر بار که چشمانش را می‌بینم، عشق قدیمی در قلبم تازه‌تر می‌شود. ▪️شب نیمۀ شعبان دیگر دست خالی به دیدارم نیامد و از بازار کربلا، چادر حریر سفیدی سوغات آورده بود و سرانجام من با همین چادر تبرک، پای سفرۀ عقدش در حرم کاظمین نشستم. ▫️از آن روزی که عقدم با عامر به هم خورد، هر بار وارد حرم می‌شدم خاطرات تلخ عامر، حال خوش زیارتم را به هم می‌زد و حالا مهدی با صورت جذاب و چشمان مهربان و نگاه نجیبش کنارم نشسته بود تا زیباترین تصویر زندگی‌ام در همین حرم جان بگیرد. ▪️ساعتی به اذان مغرب ۲۵ ماه شعبان، خطبۀ عقد ما در صحن باصفای کاظمین قرائت شد و تنها خدا می‌داند در دلم چه غوغایی بود که میان خطبه یک لحظه نگاهم در چشمان مهدی نشست و دیدم نگاهش جایی دور از من، گم شده و گرهِ گریه، تار و پود مژگانش را به هم بافته است. ▫️می‌دانستم حسرت حضور فاطمه، جانش را به آتش کشیده و او نمی‌خواست دل من بشکند که به رویم خندید و چه خنده‌ای که همزمان قطره اشکی از گوشه چشمانش چکید. ▪️صوت صلوات که در فضا پیچید، باور کردم مَحرم مهدی شدم و هنوز برای لمس احساسش آماده نبودم که دستم را میان انگشتان گرمش گرفت تا حلقه ازدواج‌مان را دستم کند. ▫️نگاه مهربانش به چشمانم بود و می‌خواست فقط شریک شادی‌هایش باشم که از بین هزار غم نهفته در نفس‌هایش، با کلام شیرینش کام دلم را طعم عسل کرد: «ممنونم که قبول کردی، ان‌شاءالله شرمندت نشم.»... 📖این داستان ادامه دارد...
7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️‌هوش مصنوعی داره در دنیا انقلاب به پا میکنه و الان کشور ما به مدد دانشمندانی مثل دکتر اخایی در این زمینه قدم های خیلی خوبی داره بر میداره @tabasgolshantabas
به دورهمی طبسیا خوش آمدید😍 یه گروه شاد ومهیج🥳 اگه دنبال خوب شدن حالت هستی بیا اینجا که کلی چیزای قشنگ داریم 🌱 انرژی مثبت 🌱 موزیک آرامش‌بخش 🧘🏻‍♀🎼 https://eitaa.com/joinchat/1825702393C630451f742
🛑📸 تصویری از بین‌الحرمین در شب میلاد امام حسین(علیه السلام) 🥺❤️ ➖➖➖➖➖➖➖➖ @tabasgolshantabas ، کانون اخبار مهم🔝
فجر انقلاب اسلامی مبارک باد -جمز روز از دهه فجر .ودرچهل وششمین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی مراسم جشن شب ولادت حضرت امام حسین علیه السلام بزرگ پاسداراسلام باحضور اهالی محترم روستای جمز و پاسدارانی که در جلسه حضور داشتن با مداحی برادران مجتبی ومحمد رضا بخشیان ودرمحل هیئت صاحب الزمانی عج روستای جمز برگزار ودر پایان به پاسداران حاضردر جلسه شاخه گل اهدا وازطرف پایگاه مقاومت بسیج شهید هاشمی‌نژاد از بردار پاسدارهادی قاسم نیا به خاطر حضور فعال در برنامه قرآنی تجلیل گردید. دهه فجر انقلاب اسلامی و پایگاههای مقاومت بسیج شهید هاشمی‌نژاد وحکیمه جمز @tabasgolshantabas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Mohammad Esfahani - Deldadegan (320) (1).mp3
7.6M
🛑🎼 دلداگان محمد اصفهانی ➖➖➖➖➖➖➖➖ @tabasgolshantabas |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
# مالیات محور توسعه پایدار # بخشودگی جرائم مالیاتی به مناسبت دهه فجر 🔹به مناسبت فرا رسیدن دهه مبارک فجر و تکریم مودیان محترم مالیاتی با رعایت مقررات ماده ۱۹۱ قانون 🔺مالیاتهای مستقیم ، اختیار بخشودگی جرایم قابل بخشش موضوع قوانین مالیاتهای مستقیم و مالیات بر ارزش افزوده هر سال / دوره برای مؤدیانی که نسبت به پرداخت بدهی سال یا دوره مربوط تا تاریخ ۱٤۰۳٫۱۱٫۲۹ اقدام نمایند، در خصوص اشخاص حقیقی تا سقف پنج میلیارد (۵.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰) ریال و در مورد اشخاص حقوقی تا سقف بیست میلیارد (۲۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال به مدیران کل امور مالیاتی تفویض می گردد. بخشودگی جرایم موضوع این بند فارغ از زمان پرداخت بدهی مالیات و عوارض هر سال دوره می باشد و پرداخت بدهی قبل از ابلاغ این تفویض اختیار مانع اعمال بخشودگی جرایم قابل بخشش نخواهد بود. تمام یا قسمتی از تفویض اختیار مذکور در چارچوب تعیین شده به معاونان مدیر کل و روسای ادارات امور مالیاتی قابل تفویض خواهد بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا