eitaa logo
تبیین حکمتهای نهج البلاغه استاد مهدوی ارفع
306 دنبال‌کننده
611 عکس
55 ویدیو
2 فایل
به غیر از مطالب منتقل شده از کانال استاد ، مابقی مطالب، پیاده شده سخنرانی های استاد مهدوی ارفع می باشد. پل ارتباطی ما و شما: @Sarbazekoochek14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و چهل و هشتم 🔸مالک اشتر خلاف رأی من گام بر‌نمی‌دارد [ پس از نوشته‌شدن معاهده، مطرح شد که مالک اشتر به آنچه نوشته شده، راضی نیست و به ادامه جنگ معتقد است. گفتم: ] 🔻نه، چنین نیست. هنگامی که من راضی شدم، مالک اشتر نیز راضی می‌شود و اکنون من و شما همگی به این امر رضایت داده‌ایم و مصلحت نیست پس از رضایت، از پیمان خویش بازگردیم و بعد از آنکه اقرار به پذیرش کرده‌ایم، به دنبال تغییر و تبدیل در آن باشیم؛ مگر آنکه نافرمانی خداوند پیش آید و بر خلاف کتاب خداوند حکمی صادر شود. 🔻اما اینکه می‌گویند مالک اشتر فرمان مرا ترک می‌کند و بر خلاف من موضع می‌گیرد، چنین نیست. او فردی نیست که از فرمان من سرپیچی کند. من از بابت او نگرانی ندارم و آرزو می‌کنم ای کاش در میان شما دو تن همانند او بود! کاش در میان شما حتّی یک تن مانند او بود که مثل او درباره دشمن می‌اندیشید! اگر چنین بود، بار گران مسئولیت شما بر دوش من سبک می‌شد و به اصلاحِ کج‌روی‌های شما امیدوار می‌شدم! درباره این عهدنامه باید بگویم که برای حفظ منافع شما، آن را محکم و استوار کرده‌ایم و امیدوارم که راه را گم نکنید، ان‌شاء‌ الله رب‌العالمین. 🔸پیمان نخواهیم شکست [ سلیمان‌بن صُرَد با صورت مجروحش نزد من آمد. با دیدن وی گفتم: ] «فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند [ و به شهادت رسیدند ] و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند». به راستی که تو از این منتظران هستی و از جمله کسانی به شمار می‌روی که پیمان خویش را دگرگون نکرده‌اند. 🔻[ سلیمان گفت: یا امیرالمؤمنین، اگر یاورانی داشتم، هرگز این عهدنامه نوشته نمی‌شد. به خدا سوگند، به میان مردم رفتم و تلاش کردم آنان را به همان عهد اولیه بازگردانم؛ ولی بسیار اندک یافتم کسانی را که در آنها امیدی به خیر باشد. در این هنگام محرز‌بن‌جریش پرسید: ای امیرالمؤمنین، آیا راهی برای بازگشت از این عهدنامه وجود دارد؟ به خدا سوگند، می‌ترسم عاقبت این کار ذلّت و خواری باشد. به او پاسخ دادم: ] آیا پس از آنکه پیمان را پذیرفته‌ایم، آن را نقض کنیم؟ چنین کاری جایز نیست. 🔸آن‌کس که فرمانش را اجرا نکنند، رأیی نخواهد داشت [ شنیدم که گروهی درباره من گفته‌اند: علی شجاع است، ولی از اسرار جنگ آگاهی ندارد! گفتم: ] 🔻خداوند پدرانشان را رحمت کند. آیا کسی آگاه‌تر و بابصیرت‌تر از من به جنگ وجود دارد؟ هنوز به بیست سالگی نرسیده بودم که وارد میدان نبرد شدم و اکنون از شصت سالگی گذشته‌ام. اما دریغ، آن کس که اطاعتش نکنند، رأیی نخواهد داشت. 📚منابع: ۱. وقعة صفین، ص۵۲۱ ۲. أنساب الاشراف، ج۲، ص۳۳۶ ۳. الإرشاد، ج۱، ص۲۶۹ ۴. سوره احزاب، آیه ۲۳ ۵. المعیار و الموازنة، ص۱۸۱ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
🔵 بالاترین حق 💠 پس رعیّت اصلاح نمى شود جز آن که زمامداران اصلاح گردند. 📒 ،خطبه ۲۱۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۱۸۵ بخش چهارم.m4a
2.62M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 4⃣ ⭕️ ویژگیهاى اعتقادى امام على(علیه السّلام) 🎙حجت الاسلام
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔷 ویژگیهاى اعتقادى امام (علیه السّلام )(4) 🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: هرگز دروغ نگفتم و به من دروغ نگفتند و هرگز گمراه نشدم و كسى به وسيله من گمراه نشده است. 🔻بنابراین مولا علی(علیه السلام) در خطبه ۱۶ نهج البلاغه که اولین سخنرانی ایشان بعد از بیعت مردم با ایشان است می فرمایند: «وَ اللَّهِ مَا كَتَمْتُ وَشْمَةً وَ لَا كَذَبْتُ كِذْبَةً»؛ به خدا سوگند! من هيچ گاه دروغی نگفته ام. 🔻 یا در خطبه ۳۷ بند ۲ اینگونه می فرمایند: آيا خیال می كنيد من بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم )دروغی بسته ام؟ به خدا قسم من قطعاً اولین کسی هستم که او را تصديق کردم، پس هرگز اوّلین کسی نخواهم بود که او را تکذیب کنم. 🔻یا در خطبه ۷۱ خطاب به مردم نامرد عراق آن روزگار می فرمایند : به من خبر رسیده است که شما می گوييد علی دروغ می گويد، خدا شما را بکشد، پس من بر چه کسی دروغ گفته ام؟ آيا بر خدا دروغ بسته ام؟ در حالیکه من اولین کسی هستم که به خدا ايمان آوردم. يا بر پيامبر دروغ بسته ام؟ در حالیکه من اوّل کسی هستم که او را تصديق کردم. 🔻این فضائل حضرت علی(علیه السلام) است در ماجرای نسبتش با پیامبر و اینکه جز صدق و راستی هیچ فرمایشی از زبان او خارج نشد و نه تنها کسی را گمراه نکرد، بلکه خود او هم توسط پیامبر هدایت شد. 🔻در خطبه ۱۷۶ نهج البلاغه خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) از زبان پیامبر اینگونه نقل می فرمایند؛ پیامبر فرمود: « لَا يَسْتَقِيمُ إِيمَانُ عَبْدٍ حَتَّى يَسْتَقِيمَ قَلْبُهُ وَ لَا يَسْتَقِيمُ قَلْبُهُ حَتَّى يَسْتَقِيمَ لِسَانُهُ» ؛ ایمان عبدی برپا نمی شود مگر اینکه قلبش بر صراط مستقیم باشد و قلب کسی هم بر صراط مستقیم قرار نمی گیرد مگر آنکه زبانش باید مستقیم باشد، پاک از کذب و انحراف باشد. 🔻خوب پیامبری که خودش اینگونه می فرماید، نعوذبالله می شود دروغ گفته باشد؟ یعنی از ایمان تهی باشد؟ و امیرالمؤمنین را هم با همین قاعده باید شناسایی کرد. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
ویژگیهای سیاسی کارگزاران 1⃣ 🔴 حیله گری و دروغ؛ دور از مرام سیاستمدار مسلمان ‏💠 امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند: معاویه از من سیاستمدار تر نیست؛ اما معاویه حیله گر و جنایتکار است، اگر نیرنگ ناپسند نبود من از زیرک ترین افراد بودم، ولی هر نیرنگی گناه و هر گناهی نوعی کفر و انکار است. 📚 ، خطبه ۲۰۰
ختم روزانه نهج البلاغه(8).mp3
3.14M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۹۰ تا ۸۸ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۹۰ تا ۸۸ ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 : در بيان صفات خداوندی 1⃣ خداشناسی ♦️سپاس خداوندی را که بی آن که ديده شود شناخته شده و بی آنکه انديشه ای به کار گيرد آفريننده است. خدايی که هميشه بوده و تا ابد خواهد بود، آنجا که نه از آسمانِ دارای برج های زيبا خبری بود و نه از پرده هایِ فروافتاده اثری به چشم می خورد، نه شبی تاريک و نه دريايی آرام، نه کوهی با راههای گشوده، نه درّه ای پر پيچ و خم، نه زمين گسترده و نه آفريده های پراکنده وجود داشت. خدا پديدآورنده پديده ها و وارث همگان است. خدای آنان و روزیِ دهنده ايشان است، آفتاب و ماه به رضايت او می گردند که هر تازه ای را کهنه و هر دوری را نزديک می گردانند. خدا روزی مخلوقات را تقسيم کرد و کردار و رفتارشان را برشمرد، از نَفَس ها که می زنند و نگاه های دزديده که دارند و رازهايی که در سينه ها پنهان کردند. و جايگاه پديده ها را در شکم مادران و پشت پدران تا روز تولّد و سرآمد زندگی و مرگ همه را می داند. اوست خدايی که با همه وسعتی که رحمتش دارد، کيفرش بر دشمنان سخت است و با سخت گيری که دارد، رحمتش همه دوستان را فراگرفته است، هر کس که با او به مبارزه برخيزد، (خداوند) بر او غلبه می کند و هر کس دشمنی ورزد هلاکش می سازد. هر کس با او کينه و دشمنی ورزد تيره روزش کند و بر دشمنانش پيروز است، هر کس به او توکل نمايد او را کفايت کند و هر کس از او بخواهد، می پردازد و هر کس برای خدا به محتاجان قرض دهد، وامش را بپردازد و هر که او را سپاس گويد پاداش نيکو دهد. 2⃣ اندرزهای حكيمانه ♦️بندگان خدا! خود را بسنجيد قبل از آنکه مورد سنجش قرار گيريد، پيش از آنکه حسابتان را برسند، حساب خود را برسيد و پيش از آنکه راه گلو گرفته شود نفس راحت بکشيد و پيش از آنکه با زور شما را به اطاعت وادارند فرمانبردار باشيد. بدانيد همانا آن کس که خود را ياری نکند و پند دهنده و هشدار دهنده خويش نباشد، ديگری هشدار دهنده و پند دهنده او نخواهد بود. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۹۰ تا ۸۸ ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 (اين خطبه طبق نقل برخی از شارحان در شهر كوفه ايراد شد) 1⃣ وصف روزگاران بعثت پيامبر (صل الله علیه و آله وسلم) ♦️خدا پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) را هنگامی مبعوث فرمود که از زمان بعثت پيامبران پيشين مدّت ها گذشته و ملّت ها در خواب عميقی فرو خفته بودند. فتنه و فساد جهان را فرا گرفته و اعمال زشت رواج يافته بود. آتش جنگ همه جا زبانه می کشيد و دنيا بی نور و پر از مکر و فريب گشته بود. برگهای درخت زندگی به زردی گراييده و از ميوه آن خبری نبود. آب حيات فروخشکيده و نشانه های هدايت کهنه و ويران شده بود. پرچم های هلاکت و گمراهی آشکار و دنيا با قيافه زشتی به مردم می نگريست و با چهره ای عبوس و غم آلود با اهل دنيا روبرو می گشت. ميوه درخت دنيا در جاهليّت فتنه و خوراکش مردار بود، در درونش وحشت و اضطراب و بر بيرون شمشيرهای ستم حکومت داشت. 2⃣ عبرت آموزی از روزگار جاهليّت ♦️ای بندگان خدا! عبرت گيريد و همواره به ياد زندگانی پدران و برادران خود در جاهليّت باشيد که از اين جهان رفتند و در گرو اعمال خود بوده، برابر آن محاسبه می گردند. به جان خودم سوگند! پيمانی برای زندگی و مرگ و نجات از مجازات الهی بين شما و آنها بسته نشده است و هنوز روزگار زيادی نگذشته و از آن روزگارانی که در پشت پدران خود بوديد زياد دور نيست. به خدا سوگند، پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله)چيزی به آنها گوشزد نکرد، جز آنکه من همان را به شما می گويم، شنوايی امروز شما از شنوايی آنها کمتر نيست، همان چشم ها و قلب هايی که به پدرانتان دادند به شما نيز بخشيدند. به خدا سوگند، شما پس از آنها مطلبی را نديده ايد که آنها نمی شناختند و شما به چيزی اختصاص داده نشديد که آنها محروم باشند. راستی حوادثی به شما روی آورده مانند شتری که مهار کردنش مشکل است و ميانبندش سُست و سواری بر آن دشوار است. مبادا آنچه که مردم دنيا را فريفت شما را بفريبد، که دنيا [دامی است مانند] سايه ای گسترده و کوتاه [که] تا سرانجامی روشن و معيّن [يعنی مرگ] آدميان را رها نمی کند. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۹۰ تا ۸۸ ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 : (به نقل برخی از شارحان، اين خطبه در سال ۳۶ هجری پس از قتل عثمان در مدينه ايراد شد) 🔹عوامل هلاكت انسانها ♦️پس از ستايش پروردگار؛ خدا هرگز جبّاران دنيا را در هم نشکسته مگر پس از آنکه مهلت های لازم و نعمت های فراوان بخشيد و هرگز استخوانِ شکسته ملّتی را بازسازی نفرمود مگر پس از آزمايش ها و تحمّل مشکلات. مردم! در سختی هايی که با آن روبرو هستيد و مشکلاتی که پشت سر گذارديد، درس های عبرت فراوان وجود دارد. نه هر صاحب قلبی خردمند است و نه هر دارنده گوشی شنواست و نه هر دارنده چشمی بيناست. در شگفتم، چرا در شگفت نباشم؟! از خطای گروه های پراکنده با دلايل مختلف که هر يک در مذهب خود دارند، نه گام بر جای گام پيامبر(صلی الله علیه و آله)می نهند و نه از رفتار جانشين او پيروی می کنند. نه به غيب ايمان می آورند و نه خود را از عيب بر کنار می دارند. به شُبُهات عمل می کنند و در گرداب شهوات غوطه ورند، نيکی در نظرشان همان است که می پندارند و زشتی ها همان است که آنها منکرند. در حلِّ مشکلات به خود پناه می برند و در مبهمات تنها به رأی خود تکيه می کنند، گويا هر کدام امام و راهبر خويش می باشند که به دستگيره های مطمئن و اسباب محکمی که خود باور دارند چنگ می زنند. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و پنجاهم ❇️ خوارج؛ مولود حٓکمیت 🔸آیا بعد از رضایت‌دادن وعهدبستن و پیمان‌نوشتن برگردم؟ [ پس از اینکه شاهدان، معاهدهٔ حٓکمیت را امضا کرده و بر دو لشکر عرضه کردند، گروهی از سپاهیان من که بعدها به‌ خوارج مشهور شدند، پشیمان شدند و شعار «لا حکم‌ الا لله» سر دادند. آن‌ها معتقد بودند که حکم خدا دربارهٔ معاویه و اصحابش روشن است: یا باید کشته شده یا باید تسلیم ما شوند، و اگر حکمیت را پذیرفتیم، مرتکب خطا و گناه شده‌ایم. آن‌ها می‌گفتند: ما از گناهی که مرتکب شده‌ایم، توبه کردیم. از من نیز می‌خواستند که معاهدهٔ حکمیت را باطل اعلام کنم و‌ به دلیل پذیرش حٓکمیت توبه کنم که در غیر این‌صورت از من هم برائت می‌جویند! به‌آنان گفتم: ] 🔻وای بر شما! آیا بعد از رضایت‌دادن و عهدبستن و پیمان‌نوشتن، آن‌را بشکنم؟! مگر خداوند نمی‌فرماید: { وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدْتُمْ وَلَا تَنْقُضُوا الْأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا ۚ إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ} (و هنگامی که با خدا عهد بستید، به عهد خود وفا کنید و سوگندها را بعد از محکم‌ساختن نشکنید، در حالی که خدا را کفیل و ضامن بر سوگند خود قرار‌داده‌اید. به‌یقین، خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه‌ است.) [ اما آنان بر موضع نادرست خویش اصرار ورزیدند و مرا به شرک متهم کردند و از من تبری جستند! ] 🔸حٓکمیت گناه نبود؛ بلکه ناتوانی در‌ فهم و ضعف‌ در‌ عمل‌ بود [ دوتن از بزرگان خوارج به‌نام‌های زرعة‌بن‌برج‌طائی و حرقوص‌بن‌زهیر‌سعدی به نزد من آمدند و گفتند: لا حکم الا لله. من نیز تأییدکردم که لا حکم‌ الا‌ لله. حرقوص‌ گفت: از خٓطای خود توبه و حٓکمیت را نقض‌ کن و برای جنگ با دشمن، با ما همراهی‌کن تا به‌ ملاقات خدا بشتابیم. به‌ آن‌ها گفتم: ] 🔻من همین را می‌خواستم و شما به مخالفت با من برخاستید و معصیت کردید. اکنون بین ما و آنان قراردادی نوشته‌ شده‌ است و شروطی را تعیین و پیمان‌هایی را با یکدیگر امضا کرده‌ایم. و سپس همان «آیه ۹۱ سوره نحل» را‌ قرائت‌ کردم. [ حرقوص‌ ادعا‌ کرد: این گناهی‌است که باید از آن توبه کنی! به‌او پاسخ‌دادم: ] 🔻پذیرش حٓکمیت گناه‌ نبود؛ بلکه ناتوانی در فکر و فهم‌ و ضعف‌ در رفتار و عمل‌‌ شما بود و شما‌ خود می‌دانید که من در آن اوضاع به‌ شما تذکر دادم و شما را از پذیرفتن حٓکمیت برحذر داشتم. [ زرعة ادامهٔ سخن‌ را در دست‌ گرفت و گفت: اعلام می‌کنم‌ ای علی، به‌ خدا سوگند، اگر حکم‌ داوران را در‌حٓکمیت انکار نکنی، با تو خواهم‌ جنگید و با این‌ کار به دنبال کسب‌ رضای الهی خواهم‌بود! به‌ او گفتم: ] 🔻وای بر تو! چقدر بدبخت و تیره‌بخت شده‌ای! گویا تو را می‌بینم که کشته‌ شده‌ای و باد بر جنازه‌ات می‌وزد! [ او گفت: دوست دارم که چنین‌ باشد! به‌وی گفتم: ] 🔻اگر در مسیر حق کشته‌ شوی، این‌ چنین‌ مرگی فضیلت‌ است و ارزش ازدست‌دادن دنیا را دارد؛ اما اکنون شیطان شما را گمراه ساخته‌ است. از خداوند بزرگ بترسید و تقوای الهی پیشه‌ کنید. حتماً خیری نصیب شما نخواهد شد از دنیایی که برای‌ آن می‌جنگید! 🔻در ادامه سخن با خوارج و شنیدن نظرات آنها، از وفاداری رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد تعهداتشان حتی به مشرکان، و عدم نقض عهد خود با دشمن، برای آنها توضیح دادم. 🔸دروغ است‌که‌ من‌ گفته‌ام «حٓکمیت گمراهی است»! [ پس از بازگشت به کوفه، جمعی از خوارج شایع کردند که‌ امیرالمؤمنین توبه کرده‌ است و حٓکمیت‌ را کفر و گمراهی می‌داند و همگی منتظر رفع خستگی اسبان و تهیهٔ تدارکات‌ هستیم و پس از آن به‌سوی شام حرکت می‌کنیم! با شنیدن این شایعات، با صراحت گفتم: ] 🔻دروغ می‌گوید کسی که ادعا می‌کند من از قضیهٔ حٓکمیت منصرف شده‌ام و گفته‌ام «حٓکمیت گمراهی‌است». 📚 منابع: ۱. قرآن‌کریم، سورهٔ‌نحل، آیهٔ‌۹۱ ۲.وقعة‌صفین، ص۵۱۷ ۳. شرح‌نهج‌البلاغه، ج۲، ص۲۳۸ ۴. تاریخ‌طبری، ج۴، ص۵۲ ۵. تذکرة‌الخواص، ص۱۰۰ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
🔵 همیاری در بر پاداشتن حق 🔹 از حقوق واجبِ خداوند بر بندگانش اين است كه با تمام توانشان خيرخواه يكديگر باشند و براى بر پا داشتن حقّ در ميان خويش هميارى كنند. 📒 ، خطبه ۲۱۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۱۹۰ بخش اول.m4a
2.86M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 ⭕️ معیار امامت 🎙حجت الاسلام
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔷 معیار امامت 🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: شگفتا آيا معيار خلافت، صحابى پيامبر بودن است؛ امّا صحابى بودن و خويشاوندى ملاك نيست؟ 🔻امیرالمؤمنین(علیه السلام) در حکمت ۱۹۰ نهج البلاغه درباره یکی از مبانی و مبادی غلط و دروغی که برای غصب خلافت در جامعه ترویج شد فرمایش بسیار منطقی و استدلالی دارند. 🔻در جامعه برای توجیه جایگزین کردن دیگران بجای امیرالمؤمنین بعد از پیغمبر به هر حرف سستی اما با طمطراق و چرب و نرم شده تمسک می شد. یکی از آن حرف ها این بود که ؛ خوب کسی که حاکم شده بعد از پیامبر عزیز از صحابه بزرگ پیامبر بوده این یار غار پیامبر بوده و خلفای سه گانه همه از اصحاب بزرگ پیامبر بودند. 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) با همان مدل بسیار منطقی و هوشمندانه بر پایه همین مبنایی که خود آنها ادعا می کند (اگرچه غلط هست) حرفشان را رد می کند، اصطلاحاً به این حرکت و هنر صنعت جدل گفته می‌شود. یعنی امیرالمؤمنین (علیه السلام) که قبول ندارد هر کسی صحابه پیامبر است فقط به خاطر این که مدتی در رکاب پیامبر بوده می تواند جانشین پیامبر باشد و مشروعیت دارد، این را اصلاً قبول ندارند بلکه مبنای مورد قبول امیرالمؤمنین که مبنای حق است این است که امامت مثل رسالت از طرف خداوند نصب می شود. امیرالمؤمنین را که پیامبر نصب نفرمودند، خدا در روز غدیر نصب کرد و به پیامبرش دستور داد آن را که من نصب کردم تو برو تبلیغ کن. 🔻با اینکه امیرالمؤمنین این مبنا را دارند اما با آن هنر دقیقی که دارند در بحث و مناظره و جدل روی آن کار می‌شود می‌گویند اصلاً فرض کنیم مبنای شما درست؛ مگر نمی گویید طرف چون صحابه پیامبر بوده خوب شایسته بوده خلیفه پیامبر شود، خیلی خوب پس من یک چیز بالاتر می گویم اگر کسی علاوه بر اینکه صحابه پیامبر بوده از خانواده پیغمبر بوده این اولویت ندارد؟ 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ویژگی‌های سیاسی کارگزاران 3⃣ 💎 سیاست، مرد میدان می خواهد نه سیاستمدار نیرنگ باز 💠 امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: معاویه از من سیاست مدارتر نیست؛ اما معاویه حیله گر و جنایتکار است، اگر نیرنگ ناپسند نبود، من از زیرک ترین افراد بودم ولی هر نیرنگی گناه و هر گناهی نوعی کفر و انکار است. 📚 ، خطبه ۲۰۰
ختم روزانه نهج البلاغه(9).mp3
2.67M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۸۷ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۸۷ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄═❁❈๑🍃๑🌺๑🍃๑❈❁═┄ 📜 : (برخی از شارحان گفتند اين خطبه در كوفه ايراد شد) 1⃣ معرفی بهترين بنده خدا (الگوی انسان كامل) ای بندگان خدا همانا بهترين و محبوب ترين بنده نزد خدا بنده ای است که خدا او را در پيکار با نفس ياری داده است. آنکس که جامه زيرين او اندوه و لباس رويين او ترس از خداست، چراغ هدايت در قلبش روشن شده و وسايل لازم را برای روزی که در پيش دارد فراهم کرده و دوریها و دشواریها را بر خود نزديک و آسان ساخته است. حقايق دنيا را با چشم دل نگريسته همواره به ياد خدا بوده و اعمال نيکو فراوان انجام داده است. از چشمه گوارای حق سيراب گشته چشمه ای که به آسانی به آن رسيد و از آن نوشيده سيراب گرديد و در راه هموار و راست قدم برداشته پيراهن شهوات را از تن بيرون کرده و جز يک غم از تمام غمها خود را می رهاند و از صف کوردلان و مشارکت با هواپرستان خارج شد کليد بازکننده درهای هدايت شد و قفل درهای گمراهی و خواری گرديد. راه هدايت را با روشندلی ديد و از همان راه رفت و نشانه های آن را شناخت و از امواج سرکش شهوات گذشت. به استوارترين دستاويزها و محکمترين طنابها چنگ انداخت چنان به يقين و حقيقت رسيد که گويی نور خورشيد بر او تابيد. در برابر خدا خود را به گونه ای تسليم کرد که هر فرمان او را انجام میدهد و هر فرعی را به اصلش باز میگرداند. چراغ تاريکیها و روشنی بخش تيرگیها کليد درهای بسته و برطرف کننده دشوارها و راهنمای گمراهان در بيابانهای سرگردانی است. سخن می گويد خوب می فهماند سکوت کرده به سلامت می گذرد برای خدا اعمال خويش را خالص کرده آن چنانکه خدا پذيرفته است از گنجينه های آيين خدا و ارکان زمين است. خود را به عدالت واداشته و آغاز عدالت او آنکه هوای نفس را از دل بيرون رانده است. حق را می شناساند و به آن عمل میکند. کار خيری نيست مگرکه به آن قيام میکند و در هيچ جا گمان خيری نبرده جزآنکه به سوی آن شتافته. اختيار خود را به قرآن سپرده و قرآن را راهبر و پيشوای خود قرار داده است. هر جا که قرآن بار اندازد فرود آيد و هر جا که قرآن جای گيرد مسکن گزيند. 2⃣ وصف زشت ترين انسان(عالم نمايان) و ديگری که او را دانشمند نامند اما از دانش بی بهره است يک دسته از نادانیها را از جمعی نادان فراگرفته و مطالب گمراه کننده را از گمراهان آموخته و به هم بافته و دامهايی از طنابهای غرور و گفته های دروغين بر سر راه مردم افکنده قرآن را بر اميال و خواسته های خود تطبيق میدهد و حق را به هوسهای خود تفسير می کند. مردم را از گناهان بزرگ ايمن میسازد و جرائم بزرگ را سبک جلوه میدهد. ادّعا می کند از ارتکاب شبهات پرهيز دارد اما در آنها غوطه میخورد. میگويد از بدعتها دورم ولی در آنها غرق شده است. چهره ظاهر او چهره انسان و قلبش قلب حيوان درنده است راه هدايت را نمی شناسد که از آن سو برود و راه خطا و باطل را نمیداند که از آن بپرهيزد پس مرده ای است در ميان زندگان. 3⃣ شناساندن عترت پيامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) و امامان راستين (علیهم السلام) مردم کجا می رويد؟چرا از حق منحرف میشويد؟ پرچمهای حق برافراشته و نشانه های آن آشکار است با اينکه چراغهای هدايت روشنگر راهند چون گمراهان به کجا می رويد؟ چرا سرگردانيد؟ در حالیکه عترت پيامبرتان در ميان شماست. آنها زمامداران حق و يقينند؛ پيشوايان دين و زبانهای راستی و راستگويانند پس بايد در بهترين منازل قرآن جايشان دهيد و همانند شتران تشنه که به سوی آب شتابانند به سوی شان هجوم ببريد. ای مردم اين حقيقت را از خاتم پيامبران بياموزيد که فرمود: «هر که از ما می ميرد در حقيقت نمرده است و چيزی از ما کهنه نمی شود»، پس آنچه نمی دانيد نگوييد زيرا بسياری از حقايق در اموری است که ناآگاهانه انکار میکنيد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄═❁❈๑🍃๑🌺๑🍃๑❈❁═┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۸۷ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄═❁❈๑🍃๑🌺๑🍃๑❈❁═┄ 📜 4⃣ ويژگيهای امام علی(علیه السلام) مردم عذرخواهی کنيد از کسی که دليلی بر عليه او نداريد و آنکس من می باشم. مگر من در ميان شما بر اساس ثقل اکبر «که قرآن است» عمل نکردم؟ و ثقل اصغر «عترت پيامبر» را در ميان شما باقی نگذاردم؟ مگر من پرچم ايمان را در بين شما استوار نساختم؟ و از حدود و مرز حلال و حرام آگاهيتان ندادم؟ مگر پيراهن عافيت را با عدل خود به اندام شما نپوشاندم؟و نيکی ها را با اعمال و گفتار خود در ميان شما رواج ندادم؟ و ملکات اخلاق انسانی را به شما نشان ندادم؟ پس وهم و گمان خود را در آنجا که چشم دل ژرفایِ آنرا مشاهده نمیکند و فکرتان توانايی تاختن در آن راه را ندارد به کار نگيريد.(برخی از همين خطبه است:) 5⃣ اخبار غيبی نسبت به آينده بنی اميه تا آنکه برخی از شما گمان می برند که دنيا به کام بنی اميّه شد و همه خوبیها را افزون به آنها سپرده و آنها را از سرچشمه خود سيراب کرده و تازيانه و شمشيرشان از سر اين امّت کنار نخواهد رفت. کسانیکه چنين می انديشند در اشتباهند زيرا سهم بنی اميّه تنها جرعه ای از زندگی لذّت بخش است که مدّتی آن را می مکند سپس همه آنچه را نوشیدند بیرون میریزند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄═❁❈๑🍃๑🌺๑🍃๑❈❁═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و پنجاه و یکم ❇️ بازگشت از صفین 🔸ملاقات با‌ خوارج [ پس از بازگشت از صفین، در منطقه‌ای به نام «حروراء»، با خوارج روبه‌رو شدم که سی‌هزار تن بودند. در جمع آنان حاضر شدم و خطبه‌ای برای آنان ایراد‌کردم: ] 🔻سپاس خدایی‌ را که با همهٔ عظمتش، به بندگانش نزدیک‌ است و در دل‌های آنان جای دارد. او نزدیک است؛ ولی با چشمان‌ سر دیده‌ نمی‌شود. اول‌ است و آخر، ظاهر است و باطن، بر غیب‌ها آگاهی دارد، از گناهان می‌گذرد، با اذن خودش اطاعت می شود و در عین‌حال، از بندگان فرمان‌بُردارش تشکر می‌کند. می‌داند که عُصیان می‌شود؛ ولی می‌پوشاند و می‌بخشد. از برآوردن خواسته‌هایش ناتوان نیست. کسی مانع ارادهٔ او نمی‌تواند‌ باشد. با اینکه قدرت دارد، مدارا می‌کند و در هنگام عقوبت، به کسی ستم روا نمی‌دارد و همه را در بوتهٔ امتحان می گذارد: هم کسانی را که دوست دارد و هم کسانی را که دشمن می‌دارد، و دلیل آن همان چیزی است که بر رسولش صلی‌الله‌علیه‌وآله نازل فرموده است: { وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ} ( تا خداوند افراد باایمان را خالص کند و کافران را به تدریج نابود سازد.) 🔻اما شما مردم، همگی نیک می‌دانید که من به حٓکمیت راضی نبودم، تا آنکه شما بر این خواسته پافشاری کردید و در نهایت، بر من غالب آمدید. خداوند بین من و شما گواه است که چنین‌ بود. سپس همان‌گونه که همگی می‌دانید، عهدنامه‌ای نوشتیم و در آن شرط کردیم که آنچه قرآن زنده کرده، زنده بدارند و آنچه قرآن از بین برده است، از بین ببرند و نیز شرط کردیم که اگر نمایندگان چنین رفتار نکنند، حق حٓکمیت از آنان سلب می‌شود. شما خود از جملهٔ شاهدان این عهدنامه بودید و می‌دانید که ما بر سر همان پیمان خویش هستیم و چیزی تغییر نکرده‌ است. پس اکنون بگویید سخن شما چیست و می‌خواهید به‌ کجا بروید؟ [ بر اثر خواندن این خطبه، بیست و چهار هزار تن از آنان قانع شدند و گفتند: خداوندا، ما این سخنان را حق می‌دانیم و با او همراهی می‌کنیم. هزار تن از آنان به پادگان «نخیله» رفتند و گفتند ما اینجا می‌مانیم تا امام ما به جنگ با اهل شام برگردد. ولی پنج هزار تن از آنان به نهروان رفتند و با عبدالله‌بن‌وهب‌راسبی بیعت کردند که تا دم مرگ به مخالفت خویش ادامه دهند.] 🔸ملاقات با صالح‌بن‌سلیم [ به مسیر خود برای بازگشت به کوفه ادامه‌ دادیم. در بین راه با صالح‌بن‌سلیم ملاقات کردم که آثار بیماری در چهره‌اش آشکار بود. از او پرسیدم: آیا در این جنگ همراه ما بودی؟ پاسخ داد: به خدا سوگند، با اینکه تصمیم گرفته بودم در آن شرکت کنم، نتوانستم. این بیماری که می‌بینی، مرا از حضور در جنگ بازداشت. به او گفتم: ] { لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَىٰ وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ ۚ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ } (بر ضعیفان و بیماران و آن‌ها که وسیله‌ای برای انفاق ندارند، ایرادی نیست که در میدان جنگ شرکت نجویند، اگر برای خدا و رسولش خیرخواهی کنند. بر نیکوکاران راه مؤاخذه باز‌ نیست و خداوند آمرزنده و مهربان است!) 🔻اکنون به من بگو مردم دربارهٔ آنچه میان ما و اهل شام گذشت، چه می‌گویند؟ [ او پاسخ داد: برخی مردم از اتفاقی که افتاده‌ است، شادمان‌اند و آنان بدخواهان و افراد پست مردم هستند. و برخی دیگر از آنچه پیش آمده‌ است، اندوهگین‌اند و آنان دلسوزترین مردم برای تو هستند. وقتی از نزد او برمی‌خاستم، به وی گفتم: ] 🔻راست گفتی. امیدوارم خداوند تحمل رنج بیماری را موجب بخشش گناهانت قرار دهد؛ زیرا در خود بیماری ثواب نیست؛ ولی تحمل بیماری گناهان بنده را می‌ریزد، تا آنجا که گناهی برای او باقی نمی‌گذارد. آری، ثواب مربوط به گفتار با زبان و عمل با دست‌و‌پاست و خداوند بزرگ بندگان بسیاری را به دلیل صداقت در نیت و باطن پاکیزه وارد بهشت می کند. 📚منابع: ۱. قرآن ‌کریم، سورهٔ آل‌عمران، آیه۱۴۱ ۲. شرح‌الأخبار، ج۲، ص۳۷ ۳. قرآن ‌کریم، سورهٖ توبه، آیهٔ۹۱ ۴. وقعة‌ صفّین، ص۵۲۸ ۵. تفسیر‌العیاشی، ج۲، ص۱۰۳ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
🔵 ریسمان محکم الهی 💠 بر شما باد عمل کردن به «قرآن» که ريسمان محکم الهی و نور آشکار و درمانی سودمند است، که تشنگی را فرونشاند. 📒 ، خطبه ۱۵۶