eitaa logo
تبیین حکمتهای نهج البلاغه استاد مهدوی ارفع
306 دنبال‌کننده
611 عکس
55 ویدیو
2 فایل
به غیر از مطالب منتقل شده از کانال استاد ، مابقی مطالب، پیاده شده سخنرانی های استاد مهدوی ارفع می باشد. پل ارتباطی ما و شما: @Sarbazekoochek14
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔷 ضرورت حکومت (1) 🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: (وقتى شنيد كه خوارج مى گويند، حكومت فقط از آن خداست.) سخن حقّى است كه از آن اراده باطل دارند. 🔻در جنگ صفین به واسطه شیطنت نفوذی‌ها و خباثت عمروعاص و معاویه در آستانه پیروزی امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرآن هایی به نیزه بسته شد و در معرکه جنگ گرداند شد. همین امر باعث شد عدّه‌ای زیادی از یاران ضعیف و سست بصیرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) دست از جنگ بکشند و به امیرالمؤمنین فشار بیاورند که حکمیت را بپذیر. 🔻حضرت علی رغم میل باطنی و در نهایت برای حفظ حداقل های اسلام حکمیت را پذیرفتند. همین عده بعداً پشیمان شدند که چرا ما حکمیت دو انسان بین خودمان را پذیرفتیم؟ و متمسّک شدند به گوشه ای از یک آیه قرآن که می فرماید "لا حکم الا لله " و با برداشت متحجّرانه و غلط از این آیه معتقد بودند که اصلاً حکم و حکمیت و حاکمیتی جز برای خدا برای هیچ کسی مشروعیّت ندارد. 🔻 لذا اینها از حاکمیت علی (علیه السلام) هم خروج کردند و اعتراف کردند که خودشان هم مرتد و کافر شدند ؛ به خیال خودشان رفتند توبه کردند دوباره شهادتین گفتند و مسلمان شدند و به شدت دشمن امیرالمؤمنین شدند ، چون می گفتند علی هم بر تقدیر، حکمیت را پذیرفت پس نعوذبالله کافر و مرتد شده، اما او برخلاف ما توبه نکرد و دوباره اسلام نیاورد. 🔻شعاری که اینها انتخاب کرده بودند بخشی از آیه ای از قرآن کریم بود که می فرمایند: " لا حکم الالله" یعنی حکم و حاکمیت و حکومت جز برای خدا برای احدی شایسته نیست . 🔻 با این نگاه حکومت امیرالمؤمنین ،حکومت معاویه و همه را باطل می دانستند. امیرالمؤمنین در حکمت ۱۹۸ بعد از آن که شعار لا حاکم الالله خوارج را شنیدند فرمودند : « كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ » ؛ این نکته ای که می گویند حق هست اما از آن مقصود باطلی برداشت کردند. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ویژگیهای اجتماعی کارگزاران 3⃣ 💎 مسؤول و عدالت محوری 💠 امیرالمؤمنین (علیه السلام) خطاب به محمدبن ابی بکر فرمودند: در نگاه هایت و در نیم نگاهت و خیره شدن به مردم به تساوی رفتار کن، تا بزرگان‌ در ستمکاری تو طمع نکنند و ناتوان ها در عدالت تو مأیوس نگردند. 📚 ، نامه ۲۷ ، بند ۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مطالب ارسالی مربوط به روز شنبه 5 تیر 👇👇👇👇👇👇👇👇
ختم روزانه نهج البلاغه(22).mp3
2.34M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۳۸ تا ۳۵ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۳۸ تا ۳۵ ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 📣 ( در سال ۳۷ هجری پس از جنگ صفین و ماجرای حکمیت در تعریف شبهه فرمود:) 🔹ضرورت شناخت شبهات ♦️شُبْهه را برای اين شُبهه ناميدند که به حق شباهت دارد. امّا نور هدايت کننده دوستان خدا، در شبهات يقين است و راهنمای آنان مسير هدايت الهی است. امّا دشمنان خدا، دعوت کننده شان در شبهات گمراهی است و راهنمای آنان کوری است. آن کس که از مرگ بترسد نجات نمی يابد و آن کس که زنده ماندن را دوست دارد برای هميشه در دنيا نخواهد ماند. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 ( پس از فرو نشاندن شورش نهروان در سال ۳۸ هجری در کوفه ایراد فرمود که شبیه یک سخنرانی است) 1⃣ ويژگی ها و فضائل امام علی (علیه السلام) ♦️آنگاه که همه از ترس سُست شده کنار کشيدند، من قيام کردم و آن هنگام که همه خود را پنهان کردند من آشکارا به ميدان آمدم و آن زمان که همه لب فروبستند، من سخن گفتم و آن وقت که همه باز ايستادند من با راهنمايی نور خدا به راه افتادم. در مقام حرف و شعار صدايم از همه آهسته تر بود امّا در عمل برتر و پيشتاز بودم. زمام امور را به دست گرفتم و جلوتر از همه پرواز کردم و پاداش سبقت در فضيلت ها را بردم. همانند کوهی که تندبادها آن را به حرکت در نمی آورد، و طوفان ها آن را از جای بر نمی کند، کسی نمی توانست عيبی در من بيابد و سخن چين جای عيب جويی در من نمی يافت. ذليل ترين افراد نزد من عزيز است تا حقِّ او را باز گردانم و نيرومند در نظر من پست و ناتوان است تا حق را از او باز ستانم. 2⃣ علت سكوت و كناره گيری از خلافت ♦️در برابر خواسته های خدا راضی و تسليم فرمان او هستم، آيا می پنداريد من به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دروغی روا دارم؟ به خدا سوگند، من نخستين کسی هستم که او را تصديق کردم و هرگز اوّل کسی نخواهم بود که او را تکذيب کنم. در کار خود انديشيدم ديدم پيش از بيعت پيمان اطاعت و پيروی از سفارش رسول خدا(صلی الله علیه و آله)را برعهُده دارم، که از من برای ديگری پيمان گرفت. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۳۸ تا ۳۵ ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 ( برای هشدار و نصیحت خوارج نهروان و تذکر اشتباهات آنان در ماه صفر سال ۳۸ هجری فرمود) 🔹تلاش در هدايت دشمن ♦️شما را از آن می ترسانم، مبادا صبح کنيد در حالیکه جنازه های شما در اطراف رود نهروان و زمين های پَست و بلند آن افتاده باشد، بدون آنکه برهان روشنی از پروردگار و حجّت و دليل قاطعی داشته باشيد. از خانه ها آواره گشته و به دام قضا گرفتار شده باشيد. من شما را از اين حکميّت نهی کردم، ولی با سرسختی مخالفت کرديد، تا به دلخواه شما کشانده شدم. شما ای گروه کم خِرَد و بی خِرَد، ای ناکسان و بی پدران، من که اين فاجعه را به بار نياوردم و هرگز زيان شما را نخواستم. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 ( پس از اطلاع از ماجرای حکمیت و نیرنگ عمروعاص که ابوموسی را فریب داد و طبق شروطی که برای حکمیت قبول کردند عملی نشد امام علیه السلام این خطبه را در سال ۳۸ هجری ایراد فرمود) 1⃣ ضرورت ستايش پروردگار ♦️خدا را سپاس، هر چند که روزگار دشواری های فراوان و حوادثی بزرگ پديد آورد. شهادت می دهم جز خدای يگانه و بی مانند خدايی نباشد و جز او معبودی نيست و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه و آله)بنده و فرستاده اوست. 2⃣ علل شكست كوفيان ♦️ پس از حمد و ستايش خدا، بدانيد که نافرمانی از دستور نصيحت کننده مهربانِ دانا و باتجربه، مايه حسرت و سرگردانی و سرانجامش پشيمانی است. من رأی و فرمان خود را نسبت به حکميّت به شما گفتم و نظر خالص خود را در اختيار شما گذاردم. (ای کاش که از قصير پسر سعد اطاعت می شد) ولی شما همانند مخالفانی ستمکار و پيمان شکنانی نافرمان، از پذيرش آن سرباز زديد، تا آنجا که نصيحت کننده در پند دادن به ترديد افتاد و از پند دادن خودداری کرد. داستان من و شما چنان است که برادر هَوازَنی سروده است: «در سرزمين مُنْعَرِج، دستور لازم را دادم امّا نپذيرفتند، که فردا سزای سرکشی خود را چشيدند.» ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و شصت‌ و‌ پنجم ❇️ رخدادهایی در مسیر نهروان 🔹مخالفت با نظر منجم [ هنگامی که تصمیم گرفتیم به طرف نهروان حرکت کنیم، یکی از افراد آشنا با علم نجوم و طالع‌بینی بر اساس علم خود خواست که مرا از تصمیمم منصرف کند، اما من سخن او را نپذیرفته و به او گفتم: ] 🔻کسی که گفتار تو را تصدیق کند، قرآن را تکذیب کرده و برای رسیدن به اهداف محبوبش و محفوظ ماندن از ناگواری‌ها، خود را از یاری خداوند بی‌نیاز دانسته است. گویا می‌خواهی به جای خداوند، تو را ستایش کنند! چون به گمان خود، مردم را با ساعتی آشنا کردی که منافعشان را به‌دست می‌آورند و از آن در امان می‌مانند! [ سپس روی به مردم کردم و گفتم: ] 🔻ای مردم، از فراگرفتن علم نجوم بپرهیزید، جز آن مقدار که در دریا و صحرا به آن نیاز دارید... با نام خدا حرکت کنید. 🔹در این سرزمین نماز نمی‌خوانم [ وقتی به سرزمین بابِل رسیدیم، وقت نماز عصر شده بود. چند بار یارانم تذکر دادند که وقت نماز است؛ ولی من به حرکت خود ادامه دادم تا از آن منطقه خارج شدیم و نماز را خواندیم. به یارانم توضیح دادم: ] 🔻من در سرزمینی نماز نمی‌خوانم که سه بار اهالی خود را به کام خویش فرو برده است! 🔹خوارج در این سوی آب، از پا درخواهند آمد [ افرادی خبر آوردند که خوارج از پل نهروان عبور کرده و پا به فرار گذاشته‌اند. این خبر را تکذیب کردم و گفتم: ] 🔻قتلگاه خوارج این سوی آب است. به خدا سوگند، از آنها تنها ده نفر باقی خواهد‌ ماند و از شما نیز ده نفر هم کشته نخواهد شد. آنها از پل نهروان عبور نکرده‌اند و از نخلستان‌ها نیز نمی‌گذرند تا اینکه خداوند آن‌ها را به‌دست من به هلاکت رساند. این عهدی قطعی و سرنوشتی حتمی برای آنان خواهد بود. از آنان ده نفر هم نجات نمی‌یابد و از ما نیز بیش از ده نفر کشته نمی‌شود. ❇️ ورود به نهروان 🔹چه چیز شما را از من خشمگین ساخته است؟ [ پس از رسیدن به نهروان که محل تجمع خوارج بود، در اجتماع آنان سخنرانی کردم و خطاب به آنان گفتم: ] 🔻ای جماعتی که لجاجت، شما را به قیام واداشته و هوای نفس شما را از حق دور کرده‌ است و در نتیجه به خطا افتاده‌اید! من شما را نصیحت می‌کنم که بر گمراهی خود پافشاری نکنید و بدون هیچ دلیل و برهانی، تن به کشته‌شدن ندهید! [ آنگاه دوباره در مورد حَکمیت و مکر و حیله اهل شام با آنها صحبت کردم؛ ‌اما آنها اصرار داشتند که من کافر شده و باید توبه کنم و گرنه اعلان جنگ می‌دهند! به آنان گفتم: ] 🔻آیا خودم به کفر خودم گواهی‌ دهم؟ در آن صورت گمراهم و از هدایت‌شدگان نیستم! بعد از آن، گفت‌و‌گو با یکی از افراد معتمدشان را پیشنهاد دادم. آنها عبدالله‌بن‌کوّاء را معرفی کردند و ما با هم گفت‌وگو کرده و من دلایل محکم و متقن خود را با توجه به آیات قرآن، مطرح کردم، اما خوارج همچنان بر گمراهی خود پافشاری کردند. 🔹هشداری دیگر به خوارج [ بار دیگر در نهروان، مقابل سپاه خوارج قرار گرفتم و در مورد حکمیت سخنرانی کردم: ] 🔻هنگامی که حَکمیت را پذیرفتم شرایط سختی گذاشتم و از داوران تعهد گرفتم که آنچه قرآن زنده کرده، زنده بدارند و آنچه قرآن از بین برده، از بین ببرند؛ اما آن‌ها اختلاف کردند و با حکم قرآن و سنت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله مخالفت ورزیدند. ما نیز از آنها تبرّی جستیم و اکنون بر همان موضع اول خویش هستیم. شما را چه شده است و از کجا آمده‌اید؟ چرا از جمع ما خارج شده‌اید و جنگ با ما را مباح می‌دانید؟ 🔹تهدید خوارج، با استناد به کلام رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله [ حدیثی از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله برای خوارج نقل کردم: ] 🔻رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به من خبر دادند که فرشتهٔ وحی، روح الامین، از طرف خداوند رب‌العالمین نقل کرده‌است: « هیچ جماعتی از شما، کم یا زیاد و تا روز قیامت، در برابر ما قیام نمی‌کند؛ مگر اینکه به دست ما هلاک می شوند.» جهاد با شما برترین جهادها به شمار می‌رود. افضل شهیدان کسانی هستند که به دست شما کشته می‌شوند و والاترین مجاهدان کسانی هستند که شما را می‌کشند. پس هر کاری می‌خواهید، انجام دهید که خسران روز قیامت برای اهل باطل است: { لِكُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ ۚ وَسَوْفَ تَعْلَمُونَ} (هر خبری سرانجام قرارگاهی دارد [و در موعد خود انجام می‌گیرد] و به زودی خواهید دانست.) 🔹پرچم امان [ دستور دادم پرچمی نصب کردند و دو هزار نفر را برای حفظ آن پرچم گماردم و پس از آن گفتم ندا سردهند: ] 🔻هر کس به این پرچم پناه آورد، در امان است. 📚منابع: ۱. نهج‌البلاغه، خطبه ۷۹ ۲. نهج‌البلاغه، خطبه ۵۹ ۳. قرآن ‌کریم، سورهٔ انعام، آیهٔ ۶۷ ۴. الأخبار‌ الطوال، ص۲۱۰ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
🔵 شناخت عظمت پروردگار 💠 بزرگى پروردگار در جانت، پدیده ها را در چشمت کوچک مى نمایاند. 📒 ، حکمت ۱۲۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۱۹۸ قسمت دوم(1).m4a
2.38M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 ⭕️ ضرورت حکومت 2⃣ 🎙حجت الاسلام
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔷 ضرورت حکومت (2) 🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: (وقتى شنيد كه خوارج مى گويند، حكومت فقط از آن خداست.) سخن حقّى است كه از آن اراده باطل دارند. 🔻امیرالمؤمنین در حکمت ۱۹۸ بعد از آن که شعار "لا حاکم الا لله" خوارج را شنیدند فرمودند: «كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ» . یعنی این نکته ای که می گویند حق هست اما از آن مقصود باطلی برداشت کردند. 🔻خیلی مواقع ممکن است انسان حرف حقی را استفاده کند، اما تفسیر به رأی کند؛ یعنی بخواهد به نفع خودش از آن استفاده کند. خوارج حرف درستی می‌زدند، اساس حکم و حاکمیت اولاً و بذات مخصوص خداست و در اختیار کسی نیست، اما آیا این خدا نعوذبالله باید به زمین بیاید و حکومت و سلطنت تشکیل دهد؟ نه، امکان ندارد. آن حق حاکمیتی که خداوند متعال دارد، آن را به واسطه انسان های شایسته و برگزیده اعمال می کند. مثل انبیاء و اولیاء خدا مثل ائمه مثل حاکمان الهی و فقیهی که بر جامعه حق حاکمیت دارند. 🔻 مولا علی (علیه السلام) این نگاه خوارج را در خطبه ۴۰ نهج البلاغه کاملاً رد کردند و توضیح دادند. در خطبه ۴۰ می فرمایند: سخن حقی است که از آن اراده باطل شده است. آری درست است فرمانی جز فرمان خدا نیست ولی اینها می‌گویند زمامداری جز برای خدا شایسته نیست، در حالیکه مردم به زمامداری نیک یابد نیازمندند تا مؤمنان در سایه حکومت به کار خود مشغول و کافران هم بهره‌مند شوند و مردم در استقرار حکومت زندگی کنند. به وسیله حکومت بیت‌المال جمع آوری گردد و به کمک آن با دشمنان می توان مبارزه کرد. جادّه ها امن و امان و حق ضعیفان از نیرومندان گرفته می شود. نیکوکاران در رفاه و از دست بدکاران در امان باشند. 🔻 بنابراین حکم و فرمان و شریعت مخصوص خداست اما زمامداری را باید انسان های شایسته انجام دهند. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ویژگیهای اجتماعی کارگزاران 4⃣ 💎 بازتاب اجرای عدالت در جامعه توسط مسؤولین 💠 امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: در عدالت گشایش برای عموم است و آن کس که عدالت براى او گران آید، تحمل ستم برای او سخت تر است. 📚 ، خطبه15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مطالب ارسالی مربوط به روز یکشنبه 6 تیر 👇👇👇👇👇👇👇👇
ختم روزانه نهج البلاغه(23).mp3
1.99M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۳۴ تا ۳۳ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۳۴ تا ۳۳ ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄ 📜 : ( این خطبه را پس از شکست شورشیان خوارج، در سال ۳۸ هجری برای بسیج کردن مردم جهت مبارزه با شامیان در نخیله کوفه ایراد فرمود.) 1⃣ نكوهش از سستی و نافرمانی كوفيان ♦️نفرين بر شما کوفيان که از فراوانی سرزنش شما خسته شدم. آيا به جای زندگی جاويدان قيامت به زندگی زودگذر دنيا رضايت داديد؟ و به جای عزّت و سربلندی، بدبختی و ذلّت را انتخاب کرديد؟ هرگاه شما را به جهاد با دشمنتان دعوت می کنم، چشمانتان از ترس در کاسه می گردد، گويا ترس از مرگ، عقل شما را ربوده و چون انسان های مَست از خود بيگانه شده، حيران و سرگردانيد. گويا عقلهای خود را از دست داده و درک نمی کنيد. من ديگر هيچ گاه به شما اطمينان ندارم و شما را پشتوانه خود نمی پندارم. شما ياران شرافت مندی نيستيد که کسی به سوی شما دست دراز کند. به شتران بی ساربان می مانيد که هرگاه از يک طرف جمع آوری گرديد، از سوی ديگر پراکنده می شويد. 2⃣ علل عقب ماندگی مردم كوفه ♦️ به خدا سوگند، شما بد وسيله ای برای افروختن آتش جنگ هستيد؛ شما را فريب می دهند امّا فريب دادن نمی دانيد، سرزمين شما را پياپی می گيرند و شما پروا نداريد. چشمِ دشمن برای حمله شما خواب ندارد ولی شما در غفلت به سر می بريد. به خدا سوگند، شکست برای کسانی است که دست از ياری يکديگر می کشند. سوگند به خدا، گمان می کنم اگر جنگ سخت درگير شود و حرارت و سوزش مرگ شما را در برگيرد، از اطراف فرزند ابوطالب، همانند جدا شدن سر از تن جدا و پراکنده می شويد. به خدا سوگند، آن که دشمن را بر جان خويش مسلط گرداند تا گوشتش را بخورد و استخوانش را بشکند و پوستش را جدا سازد، عجز و ناتوانی اش بسيار بزرگ و قلب او بسيار کوچک و ضعيف است. تو اگر می خواهی اينگونه باش، امّا من به خدا سوگند از پای ننشينم و قبل از آنکه دشمن فرصت يابد با شمشير آبديده چنان ضربه ای بر پيکر او وارد سازم که ريزه های استخوان سرش پراکنده شود و بازوها و قدم هايش جدا گردد و از آن پس خدا هر چه خواهد انجام دهد. 3⃣ حقوق متقابل مردم و رهبری ♦️ ای مردم! مرا بر شما و شما را بر من حقّی واجب شده است. حقّ شما بر من، آن که از خيرخواهی شما دريغ نورزم و بيت المال را ميان شما عادلانه تقسيم کنم و شما را آموزش دهم تا بی سواد و نادان نباشيد و شما را تربيت کنم تا راه و رسم زندگی را بدانيد. و امّا حقِّ من بر شما اين است که به بيعت با من وفادار باشيد و در آشکار و نهان برايم خيرخواهی کنيد، هرگاه شما را فرا خواندم اجابت نماييد و هرگاه فرمان دادم اطاعت کنيد. ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۳۴ تا ۳۳ ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄ 📜 : ( در سال ۳۶ هجری به هنگام عزيمت به شهر بصره، جهت جنگ با ناكثين فرمود) (ابن عباس می گويد در سرزمين ذی قار، خدمت امام رفتم كه داشت كفش خود را پينه می زد، تا مرا ديد فرمود: قيمت اين كفش چقدر است؟ گفتم بهايی ندارد. فرمود: به خدا سوگند، همين كفش بی ارزش نزد من از حكومت بر شما محبوب تر است مگر اينكه حقی را با آن به پا دارم، يا باطلی را دفع نمايم. آنگاه از خيمه بيرون آمد و برای مردم خطبه خواند) 1⃣ آثار بعثت پيامبر اسلام ♦️همانا خداوند هنگامی محمد(صلی الله علیه و آله) را مبعوث فرمود که هيچ کس از عرب، کتاب آسمانی نداشت و ادّعای پيامبری نمی کرد. پيامبر(صلی الله علیه و آله) مردم جاهلی را تا به جايگاه کرامت انسانی پيش برد و به رستگاری رساند، که سرنيزه هايشان کندی نپذيرفت و پيروز شدند و جامعه آنان استحکام گرفت. 2⃣ ويژگيهای نظامی و اخلاقی امام علی(علیه السلام) ♦️به خدا سوگند، من از پيشتازان لشکر اسلام بودم تا آنجا که صفوف کفر و شرک تار و مار شد. هرگز ناتوان نشدم و نترسيدم، هم اکنون نيز همان راه را می روم، پرده باطل را می شکافم تا حق را از پهلوی آن بيرون آورم. 3⃣ شكوه از فتنه گری قريش ♦️مرا با قريش چه کار، به خدا سوگند آن روز که کافر بودند با آنها جنگيدم و هم اکنون که فريب خورده اند، با آنها مبارزه می کنم. ديروز با آنها زندگی می کردم و امروز نيز گرفتار آنها می باشم. به خدا سوگند! قريش از ما انتقام نمی گيرد جز به آن علّت که خداوند ما را از ميان آنان برگزيد و گرامی داشت. ما هم آنان را در زندگی خود پذيرفتيم، پس چنان بودند که شاعر گفته است: «به جان خودم سوگند، هر صبح از شير صاف نوشيدی و سرشير و خرمای بی هسته خوردی. ما اين مقام و عظمت را به تو بخشيديم در حالیکه بلند مرتبت نبودی. و در اطراف تو با سواران خود تا صبح نگهبانی داديم و تو را حفظ کرديم.» ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
شرح کلی و ساختاری خطبه ۳۴ تا ۳۳.mp3
2.67M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۳۴ تا ۳۳ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و شصت‌و‌ششم ❇️ درنگ در نبرد با خوارج 🔹برای جنگ با آنان پیش‌قدم نباشید [ خوارج دسته‌جمعی شعار می‌دادند: حکم و فرمان فقط به‌دست خداست، گرچه مشرکان را خوش نیاید! به سپاهیانم تذکر دادم: ] 🔻شما برای جنگ با آنان پیش‌قدم نشوید، تا اینکه آنان آغاز کنند. از برخورد با آنان خودداری کنید تا هنگامی که آنان جنگ با شما را شروع کنند. اگر آنان دسته‌جمعی و با تمام قوا به شما حمله کنند، باز هم توان آسیب‌زدن به شما را ندارند و فقط خود را به زحمت می‌اندازند؛ زیرا شما قدرت لازم برای مقابله با آنان و دفاع از خود را دارید. 🔹چه کسی حاضر است این قرآن را بگیرد و‌سراغ این جماعت بروند؟ [قرآنی را در دست گرفتم و خطاب به یارانم گفتم:] 🔻 چه کسی از میان شما حاضر است این قرآن را بگیرد و سراغ این جماعت برود و آنان را به کتاب خدا و سنت رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله دعوت کند؟ البته در این راه کشته خواهد شد و پاداش او بهشت است. [ سه بار خواسته‌ام را تکرار کردم و هر سه بار جوانی از «بنی‌عامر» داوطلب شد. به دلیل نوجوان‌بودنش، ممانعت کردم؛ سپس اجازه دادم،‌ تا این جوان راهی میدان شود. آن جوان قرآن را روی دست گرفت و به صف خوارج نزدیک شد. آنان به آن جوان فرصت سخن‌گفتن ندادند و بلافاصله او را تیرباران کردند. بعد از مشاهده این صحنه‌ها، اجازه نبرد را صادر کردم: ] 🔻اللّٰه‌اکبر! اکنون جنگ جایز است. به آنان حمله کنید. ❇️ در میدان نبرد 🔹تشویق و تهییج یاران به نبرد [ یارانم را با این سخنان تشویق به‌ جنگ کردم: ] 🔻بندگان خدا، تقوا پیشه کنید، دیدگان خود را فروپوشید، آهنگ صدایتان را پایین آورید، کمتر سخن بگویید و خود را برای مبارزه، میدان‌داری، هماوردی، درگیری تن‌به‌تن و زدوخورد با شمشیرها آماده سازید. گام‌های خود را استوار دارید. { وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ} (وخدا را فراوان یاد کنید، تا رستگار شوید‌) {وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ ۖ وَاصْبِرُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ} (و نزاع در کشمکش نکنید تو سست و شوید و قدرت شما از بین نرود و صبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است.) ❇️ پس از پیروزی در نهروان 🔹مداوای مجروحان دشمن [ بعد از پایان جنگ، از یارانم خواستم که مجروحان خوارج را شناسایی کنند. چهارصد مجروح شناسایی شد. دستور دادم آنها را به عشایر و قبایلشان تحویل دهند و گفتم: ] 🔻این‌ها را به همراه خود ببرید و مداوایشان کنید. پس از بهبود، آنها را به کوفه منتقل کنید. هرآنچه در اردوگاهشان هست، غنیمت جنگی است و به رزمندگان تعلق دارد. 🔹چشمان فتنه را درآوردم [ پس از پایان جنگ، در نهروان خطبه‌ای ایراد کردم و گفتم: ] 🔻ای مردمان، من چشمان فتنه را درآوردم و جز من، هیچ کس جرئت چنین کاری را نداشت. اگر من در میان شما نبودم، کسی را توان جنگ با لشکریان جمل و اهل نهروان نبود. [ سپس در مورد فتنه و وجود بنی امیه به عنوان وحشتناک‌ترین فتنه‌ها، حوادثی که به‌دست آنها رخ می‌دهد و راه برون رفت از فتنه‌ها، برایشان سخنرانی کردم.] ❇️ استمرار جریان خوارج در طول تاریخ 🔹نطفه‌های آنان در پشت مردان و رحم زنان باقی خواهد ماند [ پس از کشته شدن خوارج، برخی افراد گفتند همه این قوم نابود شدند. گفتم: ] 🔻نه، هرگز! به خدا سوگند، نطفه‌های آنان در پشت مردان و رحم زنان باقی خواهد ماند. هرگاه شاخی از آنان سر برآورد قطع می‌شود، تا اینکه کسی باقی نماند جز مشتی راهزن و دزد. پس از قیام گروهی از آنان، جماعتی دیگر قیام‌ خواهند‌ کرد... 🔹پس از من با خوارج نبرد نکنید [ و به یارانم تذکر دادم: ] 🔻پس از من با خوارج نبرد نکنید؛ زیرا کسی که در جست‌و‌جوی حق بوده ولی خطا کرده، همانند کسی نیست که در جست‌وجوی باطل بوده و به آن دست یافته است. 🔹 اگر بر ضد رهبری عدالت‌پیشه قیام‌ کردند، با آنان نبرد کنید [ و توضیح بیشتری دادم: ] اگر جماعتی را با خود همراه کردند و بر ضد رهبری عدالت‌پیشه قیام کردند، با آنان نبرد کنید؛ اما اگر بر ضد رهبری ستم‌پیشه قیام کردند، با آنان نجنگید که آن‌ها برای کار خویش استدلال و گفتاری دارند. 📚منابع: ۱. الأخبار‌ الطوال، ص۲۱۰ ۲. تاریخ‌ طبری، ج۴، ص۶۴ ۳. مجمع‌ الزوائد، ج۶، ص۲۴۱ ۴. مروج‌ الذهب، ج۲، ص۴۵۰ ۵. سوره انفال، آیه۴۵ و ۴۶ ۶.نهج البلاغه، خطبه ۶۰ و ۶۱ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
🔵 ارزش استغفار 💠 در شگفتم از کسى که مى تواند استغفار کند و ناامید است. 📒 ، حکمت ۸۷