در تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام آورده است که پادشاه از وجود آدم به ملایکه ملکوت و ساکنان حضرت جبروت گفته بود که مرا بنده ای خواهد بود که مقصود از همه کاینات وجود او است. ملایکه مدتها در انتظار وجود محمد صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بودند. چون ذات مقدس احمدی صلی الله علیه و آله و سلم از حیز(2) عدم به عالم وجود آمد، ملایکه فریاد برآوردند که: خداوندا! دیرگاه است که منتظر جمال احمدی نشسته ایم و چشم به دیدار مبارک او باز بسته، خداوندا! مشاهده جمال محمدی را بنمای. پادشاه عالم، جبرئیل امین را فرمان داد تا محمد را به چهار سالگی از پیش دایه اش حلیمه بربود و به عالم ملکوت برد و بر ملایکه عرضه داد؛ تا مقربان حضرت به مشاهده او دیده خود را مکحل(3) گردانیدند. حلیمه، که دایه مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم بود، چون محمد را کنار خود ندید، فریاد از نهاد وی بر آمد. گریان و دوان به نزدیک عبدالمطلب آمد و گفت: محمد را نمی بینم. عبدالمطلب تیغ بر گرفت و همه شب در مکه می گردید و محمد را می جست. چون وقت سحر رسید، بنی هاشم را جمع کرد و سوگند می خورد که چون صبح برآید اگر محمد پدید نیاید، من بدین تیغ هر که به دشمنی ما متهم بود، سرش از تن جدا کنم. چون صبح صادق برآمد، ستاره ای از قطب آسمان جدا شد به غایت روشن و هر ساعت به زمین نزدیک می شد تا که به در خانه کعبه فرود آمد. آنجا شدند، محمد صلی الله علیه و آله و سلم را دیدند چون ماه تابان و خورشید رخشان. پس این است که حق تعالی به وی قسم یاد می کند که و النجم اذا هوی.(4) یعنی: به حق محمد که از آسمان به زمین آمد بر مثال ستاره تابان.

💢چرا انقلاب شد؟! 🔹سالگرد خیانت پهلوی در اشغال جزایر ایرانی آریانا و زرکوه توسط امارات! در سال ۱۳۵۰ بود که رژیم پهلوی برای باج دادن به امارات برای تسلط بر جزایر سه گانه خودش! یعنی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، چشم بر جزایر ایرانی آریانا و زرکوه بست و به بهانه کم ارزش بودن و زیرآب رفتن این جزایر با اشغال آنان توسط امارات موافقت کرد. اقدام خائنانه‌ای که با تشدید ادعاهای ارضی امارات بر جزایر سه‌گانه ایرانی دوباره برجسته شده است. تلخی این اقدام وقتی بیشتر احساس می‌شود که می‌بینیم در اسناد تاریخی که پهلوی امضا کرد، برای جزایر تنبان بزرگ، کوچک و ابوموسی، بعد از خروج انگلستان از منطقه، از لفظ occupied یعنی اشغال شده استفاده شده، یعنی سربازان ایرانی این جزایر را به صورت موقت اشغال می‌کنند. این امر، مشکل حقوقی برای حاکمیت ایران بر این جزایر ایجاد کرده است به طوری که اگر کار را به داوری لاهه کشیده شود، ایران محکوم خواهد شد. نکته غم‌انگیزتر تغییر نام جزایر ایرانی آریانا به صیرابونعیر و زرکوه به زرقان توسط امارات است. جزیره آریانا با ۱۲ کیلومتر مساحت، سواحلی بسیار زیبا با شن های سفید و گونه های جانوری کمیاب دارد که از سال ۲۰۱۲ در فهرست یونسکو قرار گرفته و امارات روزانه ۵۵۰ هزار بشکه نفت از این جزیره استخراج می کند!!! 😔آری! این داستان غم‌انگیز، بخشی از خیانت‌های سلسله‌ای است که انقلاب اسلامی برای زدودن آن رخ داد. انقلابی که از آن بیشتر خواهیم نوشت. ✍️محمدصادق خرسند

سوره انبیاء وَلَقَدۡ كَتَبۡنَا فِي ٱلزَّبُورِ مِنۢ بَعۡدِ ٱلذِّكۡرِ أَنَّ ٱلۡأَرۡضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ ٱلصَّـٰلِحُونَ (١٠٥) و همانا ما پس از تورات در زبور نوشتيم كه: زمين را بندگان شايستۀ ما به ميراث مى برند قرآن نور دانلود برنامه اندرویدی قرآن نور: https://myket.ir/app/org.crcis.quran

#شعر روح جمهوری اسلامی تویی! سروده بسیار زیبایی از محمد رسولی با خوانش بسیار زیبای او در محضر #رهبر_انقلاب و در وصف #حاج‌_قاسم به مدت تنها یک‌ونیم دقیقه! (۵۶۸) #ادبیات معرفی منابع و ابزارهای مفید @sarcheshme_danaee

🔻سه دقیقه روایت یکی از سخت ترین لحظات عمر جمهوری اسلامی توصیه میکنم حتما ملاحظه بفرمایید 🔴 جمهوری اسلامی سقوط کرد تمام .....🤔😳

دوستان عزیز لطفا"نشر حداکثری این کلیپ؛در همه گروه ها بفرستید ممنون🙏💐

امام كاظم (ع) از مني (نزديك مكه) عبور مي كرد، ديد بانويي گريه مي كند و چند كودك در اطراف او نيز گريه مي كنند. امام (ع) نزديك آن بانو رفت و علت گريه را پرسيد، او گفت : من چند كودك يتيم دارم ، يك گاو داشتيم زندگي آنها را باشير آن گاو تاءمين مي كردم اكنون آن گاو مرده است . امام كاظم (ع) فرمود: آيا مي خواهي آن گاو را زنده كنم . آن بانو گفت : آري اي بنده خدا! امام كاظم (ع) به كنار رفت دو ركعت نماز خواند، سپس دست دعا بلند كرد، و پس از دعا، برخاست و كنار جسد گاو آمد، فرياد كشيد با چوبي به آن زد (يا با پاي خود به آن زد) بي درنگ گاو برخاست وقتي كه آن بانو گاو را زنده ديد، صيحه زد، و فرياد كشيد و سوگند به خداي كعبه اين آقا عيسي بن مريم (ع) است . مردم اجتماع كردند وقتي كه شلوغ شد آن حضرت بي آنكه آنها متوجه شوند از ميان آنها رفت. -------------------------- داستان هاي شنيدني از چهارده معصوم(عليهم السلام)/ محمد محمدي اشتهاردي

محمدبن مغيث از كشاورزان سالخورده مدينه بود مي گويد: يك سال خربزه و خيار و كدو در زمين مزروعي خود در كنار چاه عظام كاشتم ، زراعت خوب شد، ولي وقت فرارسيدن محصول نزديك گرديد، ملخ ‌هاي بسيار آمدند، و همه زراعت مرا خوردند، دو شترم نيز از بين رفت و در مجموع 120 دينار خسارت ديدم . در همين بحران در جايي نشسته بودم ، ناگهان امام كاظم (ع) را ديدم به پيش ‍ آمد و سلام كرد و فرمود: حالت چطور است ؟ از زراعت چه خبر؟ گفتم : صبح كردم مانند كسي كه همه زراعتش درو شده ، و چيزي باقي نمانده است ملخ ‌ها، ريختند و همه را نابود كردند . فرمود: چقدر خسارت ديده اي ؟ عرض كردم : 120 دينار خسارت ديده ام . به غلامش عرفه فرمود: براي ابن مغيث 150 دينار به اضافه دو شتر جدا كن و به او تحويل بده آنگاه به من فرمود: 30 دينار با دو شتر اضافه بر خسارت تو دادم . عرض كردم : مبارك باشدت به اينجا تشريف بياوريد و براي من دعا كنيد وارد شد و براي من دعا كرد... آن دو شتر بر اثر زاد و ولد بسيار شدند و آنها را به ده هزار دينار فروختم و زندگيم پربركت گرديد . ------------------------ داستانهاي شنيدني از چهارده معصوم(عليهم السلام)/ محمد محمدي اشتهاردي