در میان مخلوقات، انسان #تنها موجودی است که دارای ظرفیتهای نامتناهی است.
همهی موجودات غیر از انسان، ظرفیتِ رشدشان #محدود است.
همسنخترین موجود با خداوند متعال، #انسان است.
اگر دین از انسان انتظار #خلیفه_الله شدن دارد، پس حتما ظرفیت و استعداد این مرتبه در او نهفته شده و الا چنین انتظاری از موجود بیظرفیت، لغو و غیر عقلانی است
پس نگاه دین به مدیریت زندگی مردم، یک نگاه کلان و بینالمللی و جامعالاطراف است که خروجی این برنامه، #حیات_طیبهی_انسانی و #مدینهی_فاضله است.
✔️نکتهی مهم:
چون #دنیا تنها فضای رشد انسانهاست، پس برنامههای دین ابتدا متمرکز بر #آبادانی حیات دنیوی مردم به منظور ایجاد مدینهی فاضله و حیات طیبه خواهد بود، البته باید دانست که همهی پیشرفتهای دنیوی به منظور تربیت انسانِ طراز #دین است.
یعنی برنامه های دین برای زندگی دنیوی انسان به منظور ساختن انسانی است که #خلیفه_الله شود.
در طول تاریخ یکی از #تهمتهایی که به دین زدند این بوده است که دین کاری با دنیا و حکومت و زندگی مردم و فقر و غنا و آسایش و آرامش و آبادانی و پیشرفت و... ندارد و صرفا دین یک مشت اعمال عبادی فردی به جهت رسیدن به #بهشتی موعود و #نسیه است.
در حالی که توضیح دادیم که از قضا تمرکز اصلی برنامههای دینی بر سیاست مُدُن و ادارهی زندگی دنیوی بشر به شکلی است که امکان رشد حداکثری انسانها فراهم شود.
منظور ما از مدیریت جهان توسط دین به منظور تربیت انسانِ طراز #دین، همان ایجاد #تمدن_اسلامی است.
آری در منگنهی این تمدن است که فضای رشدِ انسانی برای همگان فراهم میشود.
در فضای تمدن است که هدف خداوند از خلقت تحقق پیدا میکند.
پس برنامه دین برای ادارهی زندگی دنیوی بشر، تمدنسازی است و مدیر اصلی اجرای این برنامه، #انبیاء و #امامان و در رتبهی بعد، #نائبان ائمه هستند.
پس انبیاء برای تمدن سازی مبعوث شدند و تمدن فضای رشد حداکثری انسان ها بر اساس طراز دین است.
به خوبی روشن شد که:
۱. هدف خلقت چیست.
۲. فضای رشد انسانها کدام است.
۳. انبیاء چرا مبعوث شدهاند.
۴. گذرگاه تربیت انسانها، پیشرفت دنیوی آنهاست...
✔️✔️زیبا آن است که حضرت آقا در سخنرانی امروزشان به مناسبت مبعث پیامبر اسلام به این نکته تصریح کردند که هدف از بعثت، #تمدن_سازی بوده است.
#تبیین فرمایش آقا را در مطالب قبلی ببینید.
تبیین، تحلیل و اجتهاد
ان شاءالله بناست پیرامون هدفنهایی #بعثت انبیاء و چرایی تقدّم رتبی خودسازی بر جامعهپردازی و تمدن س
سلام علیکم
طبق وعدهای که دیروز دادیم، بنا شد در قسمت بعدی، پیرامون نکتهی بسیار مهمی که در بیانیهی #گام_دوم توسط #رهبر_انقلاب_اسلامی مطرح شده که کار ملت ایران در چهل سال دوم انقلاب خودسازی و جامعه پردازی و تمدن سازی است، صحبت کنیم.
بعثت درونی که مقدمه و ریشهی همهی خیرات اجتماعی است، مختص هیچ شخص و نهاد و گروهی نیست.
انبیاء همگی قبل از آنکه برای دستگیری از مردم مبعوث شوند، به بعثت درونی رسیدهاند.
بعثت درونی یعنی برانگیختگی، یعنی انقلاب، یعنی اتصال به خداوند متعال، یعنی برپا شدن قیامت در جان آدمی.
هر انسانی که توانست در محیط پیرامون خود، انقلابی ایجاد کند و ساختاری را بسوزاند و ساختاری را بسازد، بیشک او به همان اندازه که در خارج از جان خویش تاثیر گذاشته، در جان خود از قبل متاثّر گشته است.
در حقیقت این خودسازی و انقلاب درونی است که سرریز میکند و در محیط خارج منجرّ به دیگرسازی و انقلاب بیرونی میشود.
در طول تاریخِ نبوت و امامت، سیرهی انبیاء و ائمهاطهار "علیهمالسلام" همین بوده است.
بعد از ایشان، هر مصلحی که همین سیره را پیشگرفت، به اندازهی سلوک و انقلاب درونیاش، موفق شد تا در محیط هم انقلابی ایجاد کند.
سرّ اینکه در بیانیهی گام دوم، برای چلهی دوم انقلاب ۳کار اساسی شمرده شده و تقدّم تربی از آنِ خودسازی است، نیز همین است.
حضرتآقا فرمودند این سه محورسهکار اصلی ملت ایران در چهل سال دوم است:
۱. خودسازی
۲. جامعهپردازی
۳. تمدن سازی
هیچجامعهپردازی _که در درون خود دولت سازی هم دارد_ و تمدنسازی بدون نفسسازی امکان پذیر نخواهد بود.
نکتهی قابل توجه اینکه منظور از خودسازی، یک خودسازی فردیِ بیروح نیست، بلکه خودسازی در ساحت دولت سازی و جامعه سازی و تمدن سازی است.
تا کنون چند مرتبه پیرامون مهمترین هدف انبیاء و اولیای الهی، یعنی تمدن سازی و ایجاد مدینهی فاضله جهانی صحبت کردیم.
نکتهی قابل توجه این است که تمدن سازی مقولهی گستردهای است که مهمترین نقش را در تحقق آن، بصورت صفی، مردم ایفا میکنند.
یعنی انبیاء عمدهی کارشان طبیعتا باید ستادی باشد.
یعنی ارائهی نقشهی راه از انبیاء و پیمودن راه بر اساس نقشه، با مردم.
نکتهی که اکنون میخواهم عرض کنم این است که مسئول ستاد تمدنسازی در عصر غیبت، همان ولیّ فقیه است که از او تعبیر به نائب امام زمان علیهالسلام میشود.
در عصر غیبتِ معصوم، مسیر زندگی مردم باید توسط فقهای جامعالشرایط به سمت ایجاد مدینهی فاضله هدایت شود.
این مهم در طول غیبتکبری بوسیلهی امام خمینی "رحمهالله" تجلی عینی پیدا کرد که مردم عملا در مسیر تمدنسازی گام برداشتند.
بعد از حضرت امام، رهبر معظم انقلاب هم تمام هدایتها و جهتدهیهایشان، در چهارچوب تمدنسازی نوین اسلامی گنجانده میشود.
یعنی اگر اکنون یک فرد داشته باشیم که اندیشهاش، ظرفیت تمدن سازی داشته باشد، او کسی نیست جز شخصیتِ بیبدیل مقام معظم رهبری.
اندیشهی تمدنی یعنی اندیشهای که
اولا: #انسان را در دو بخش فیزیک و متافیزیک، خوب فهمیده باشد.
ثانیا: نیازهای او را بصورت جامع درک کرده باشد.
ثالثا: منابع اصیل استخراج مبانی پاسخگویی به نیازهای انسان را بداند.
رابعا: فهم او از منابع اصیل و منطبق بر واقع باشد.
خامسا: طرق و ابزار اجرای مبانی دینی برای رشد انسان را فهم کرده باشد.
سادسا: انسان را در مقیاس جهان ببینید نه در مقیاس فرد
و...
بنظر میرسد کم هستند کسانی که احیاگر تفکر نوین اسلامی، یعنی آیتالله سیدعلی خامنهای را آنچنان که هست فهم کرده باشند.
او #ابرمردی است که هرچه بیشتر با او آشنا میشویم، کمتر گستردگی آفاق اندیشهاش را درک میکنیم.
به حق میتوان گفت او بحر زخّاری (دریای مواج) در نظریهپردازی تمدنی است.
حضرت علامه مصباح یکی از آن معدود افرادی است که شخصیت بیبدیل و تمدنی رهبر انقلاب را خیلی خوب فهم کرده است.
و این مساله از بیانات ایشان پیداست.
در این زمان که دسترسی به امام معصوم صلواتالله عليه ممکن نیست، ما کسی را بهتر از رهبر معظم انقلاب سراغ نداریم که بيشترين شباهت را به معصوم داشته باشد و به سیره اهل بیت عليهمالسلام عمل کند؛ وظیفه ما هم اطاعت از ايشان است، حتي با وجود اين که معصوم نيستند.
رهبر انقلاب اسلامي از بزرگترين نعمت هايي است که خدا به ما داده است ؛ شخصيت هاي تراز اول سياسي دنيا، گاهي تصريح کرده اند که تا ايران چنين رهبري دارد، دشمنانش نمي توانند کاري از پيش ببرند.
🔸ما بايد رهبري را به ديگران معرفي کنيم، تا آنها نيز با شناخت، از ايشان اطاعت کنند؛ بنده به غير از امام راحل(ره)، هيچ يک از علماي گذشته را به روشنبيني، فراست، تدبير، سعه صدر، تحمل سختيها، و جامعيت ايشان نديدهام.انتساب کمبودها در جامعه به عدم اتخاذ مواضع تند از سوي رهبري امري خطاست؛ اگر چنين باشد، بايد بگوييم بسياري از مشکلات صدر اسلام نيز ـالعياذ باللهـ بر عهده پيامبراكرم و معصومين عليهمالسلام بوده است!!
امروز ولایتفقیه ستون اسلام است،در طول ۱۴ قرن گذشته، به غیر از حضرات معصومین علیهمالسلام، چند نفر را سراغ دارید که در همه زمینههاي لازم براي رهبري و مديريت جامعه، از فقاهت، تا تدبیر، صبر، حلم، دوراندیشی، و حتي امور ديگري از قبيل هنر و ادبيات، به جامعیت مقام معظم رهبری باشند؟
متأسفانه در درسهای رسمی حوزه براي مباحثي از قبيل مسأله شناخت، تا سیاست اسلامی، مدیریت جامعه و ولایتفقیه که محور و ستون فقرات نظام اسلامی است، برنامه خاصی وجود ندارد و حوزه سنتی نمیتواند پاسخگوی هیچ یک از این نیازها باشد.
🔹 ولايت فقيه كه ستون فقرات نظام اسلامي است در دروس رسمي حوزه، جايگاهي ندارد؛ لذا یکی از رؤسای جمهور سابق کشور در سخنراني خود گفته بود که ولایتفقیه، چون در قانون اساسی آمده، مورد قبول ما است!