eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
425 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️عوامل و ابزار تقویت فرهنگ عمومی (بخش اول) 🔸افزایش یا کاهش آمار طلاق، میزان پایبندی به قانون، نظم و انظباط اجتماعی، مشارکت های مردمی، نامگذاری های مناسب یا نامناسب، سرانۀ مطالعه، نوع و میزان مصرف محصولات هنریِ دیداری و شنیداری و... جزو مسائلی است که یک جامعه را می سازد. هر یک از این شاخص ها می تواند تحولات فکری، بینشی و رفتاری جامعه را نشان دهد و همچنین میزان فعالیت ها و امکانات فرهنگی موجود یا مورد نیاز برای توسعه فرهنگی کشور را بازگو کند. در نظر گرفتن این شاخص ها برای بالابردن فرهنگ عمومی حائز اهمیت است، اما آنچه ارتقای فرهنگ عمومی را ممکن می سازد، شناخت عوامل کلیدی شکل گیری فرهنگ عمومی است.   💠فرهنگ عمومی چیست؟ 🔹 به معنای مجموعه ای از «اندیشه‏ها، باورها، سنت ‏ها، آداب و ذخیره‏ هاى فکرى و ذهنى یک ملت است. [۱] این مجموعه، هنگامی به عنوان شناخته می شود که اکثریت افراد جامعه، آن را بدون اجبار بپذیرند و مناسبات و روابط میان یکدیگر را بر اساس آن رقم بزنند. پس اولاً، آنچه به گروه، قشر یا صنفی خاص اختصاص دارد، از فرهنگ عمومی خارج است؛ ثانیاً فرهنگ عمومی امری «غیر دستوری»، «غیر رسمی» و «دارای ضمانت اجتماعی» است. از این رو، نهادها و دستگاه های حاکمیتی در شکل گیری فرهنگ عمومی، لزوماً دخالت مستقیم ندارند؛ برخلاف «فرهنگ رسمی» که از سوی آنها تعریف و ترویج می شود، بخشنامه ای است و در صورت لزوم با اجبار فیزیکی مورد پذیرش قرار میگیرد و یا مخالفت با آن مجازات حقوقی به دنبال دارد. [۲] 🔹از سویی فرهنگ عمومی بر بستر «ارتباطات انسانی» شکل می گیرد. اکتسابی، آموختنی و متغیر است. از سوی دیگر، به دلیل وجود ابعاد روحی و معنوی در انسان، چهار نحوۀ ارتباط برای او قابل تصور هستیم: ارتباط با خویشتن؛ ارتباط با خدا؛ ارتباط با طبیعت، و ارتباط با هم نوعان. [۳] در حقیقت، این ارتباطات چهارگانه، فرهنگ سازند و وجود آنها در سطح جامعه، جهت کلی را معین می کنند. به عبارت دیگر، را می توان به یک درخت مُثمِر تشبیه کرد. فرهنگ عمومی نیز به سان درخت، دارای ریشه، تنه، شاخه و ثمره است. زیرساخت اولیه و ریشۀ شکل گیری فرهنگ عمومی، انسان است؛ یعنی «چگونگی شناخت انسان» از این جهان، از خودش و از شناخت های خودش. پس ریشه در «طرز اندیشه و تفکر انسان دربارۀ این عالم و حقایق آن» دارد. رسوخ این ریشه ها و «مبانی» در دل جامعه، در گذر زمان، سازندۀ تنۀ فرهنگ عمومی است؛ یعنی سایر «ارزش های اخلاقی، باورها و اعتقادات منشعب از مبانی اولیه». 🔹در پی استحکام این تنه، شاخ و برگ فرهنگ عمومی نمایان می شود که همان «آداب، سنت ها، آئیین ها، هنرها، ادبیات و...» نام دارد. در نهایت ثمرۀ وجود این اندیشه ها، باورها، ارزش ها، سنت ها، آئین ها و... در قالب رفتار انسانی به بار می نشیند و نمود پیدا می کند. «بنابر این درست است که مقوله فرهنگ در موارد زیادى شامل رفتارها هم مى‏شود، لیکن اساس و عبارت است از عقیده و برداشت و تلقى هر انسانى از واقعیات و حقایق عالم، و نیز خلقیات فردى و خلقیات اجتماعى و ملى». [۴] بر اساس آنچه گذشت، سخن گفتن از یعنی ارتقای سطح معرفتی یک ملت، ترویج باورها و ارزش های راستین در جامعه، پیراستن نقاط منفی سنت ها، آداب، هنرها و... و تعیین هنجارهای رفتاری در سطح عمومی؛ و در کشوری همچون ایران اسلامی، ارتقای فرهنگ عمومی، در صورتی معنا پیدا می کند که با اصول، ارزش ها، سنت ها و هنجارهای اسلامی انطباق یابد. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] ر.ک بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با علما روحانیون تبریز ۷۲/۰۵/۰۵؛ فردرو، محسن و دیگران، ص ۱۲۴ تا ص ۱۷۰ [۲] طالبی، ۱، استراتژی های عمده در رابطه با فرهنگ عمومی و خرده فرهنگ های عمومی، مجموعه مقالات جامعه و فرهنگ، نشر آرون، ج اول، تهران، ۱۳۸۰ [۳] عبدالله جوادی آملی، انتظار بشر از دین، ص ۶۴ [۴] بیانات رهبر معظم انقلاب ۷۹/۰۹/۱۹ نویسنده: مجید پاک نیت منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فوايد حجت غايب از نظر (قسمت چهارم) 🔸خدمات حضرت به جامعه در زمان غيبت 🔹 (عج) شخصاً و گاهى به‌ وسيلۀ أعوان و انصار مخصوص خود در امور اجتماعى و دادرسى از بيچارگان و رفع مشكلات از آحاد جامعه و احياناً رفع مشكلاتی كه براى جامعۀ مسلمين و يا شيعيان پيش مى‌آيد، اقدام مى‌نمايند. اصولاً معنى و مفهوم غايب بودن حجّت خدا، انزوا نمودن و كناره‌گيرى از كارهاى اجتماعى نيست. بهترين شاهد براى اين مطلب حكايت ملاقات موسى بن عمران (ع) كه ولّى ظاهر بود، با ولّى غائب از انظار كه به نام خضر (ع) معروف است، می‌باشد. اين مرد الهى به گونه‌اى بود كه حتّى حضرت موسى (ع) با او آشنا نبود و تنها با راهنمایى خدا او را شناخت و از عملش بهره گرفت. 🔹«در آنجا بنده‌ای از بندگان خاص ما را یافتند که او را رحمت و لطف خاصی از نزد خود عطا کردیم و هم از نزد خود وی را علم (لدنّی و اسرار غیب الهی) آموختیم * موسی به آن شخص دانا (و خضر زمان) گفت: آیا من تبعیت (و خدمت) تو کنم تا از علم لدنّی خود مرا بیاموزی؟». [سوره کهف، ترجمه آیات ۶۵ و ۶۶] قرآن سپس شرحى از كارهاى مفيد و سودمند آن شخص را بيان مى‌كند كه كاملاً دلالت مى‌كند بر اينكه مردم از آثار و بركات او بهره‌مند بوده‌اند، با اينكه كاملاً مستور از انظار بوده تا جایى كه حضرت موسى (ع) هم او را نمى‌شناخت و از جايگاه او مطلع نبود. 🔸ولّى غائب كه معلم حضرت موسى بود 🔹حضرت موسى بن عمران (ع) با راهنمایى پرودگار با حضرت خضر (ع) آشنا مى‌گردد و از او تقاضاى مصاحبت و استفاده از علم و دانش وى را مى‌كند. قطعاً اين شخص كه فردى همچون موسى بن عمران (ع)، از وى مى‌خواهد كه از او بهره‌مند شود، بايد از اولياء خدا باشد و از نظر علم، برتر و به راز و رمز عالم آگاه‌تر باشد (ولو در بعضى از علوم و فنون) كه وقتى موسى (ع) از او اجازه مى‌خواهد كه پيروى او را بكند و از علوم او استفاده كند، در جواب مى‌گويد: تو نمى‌توانى با من صبر كنى، چگونه خواهى توانست كارهايى را كه از اسرار آنها خبر ندارى تحمل نمایی؟ بررسى حالات اين ولى خدا كه از ديدگان پنهان بوده در همان چند لحظۀ كوتاه از زندگى حساس او كه با حضرت موسى (ع) گذرانده است (از قبيل سوراخ كردن كشتى و كشتن طفلى كه ظاهراً تقصيرى نداشت و ساختن ديوار در كنار دهى كه أهل آن حاضر نشدند مقدارى غذا به آنها بدهند كه شرح آن در سورۀ مباركۀ كهف آمده) ما را به نكاتى آشنا مى‌سازد: 🔹اين ولى، زمانى پنهان از ديدگان بود، كسى او را نمى‌شناخت و اگر خدا او را معرفى نمى‌كرد، كسى با او آشنا نمى‌شد؛ بنابر اين شرط ولّى خدا بودن، اين نيست كه حتماً مردم او را بشناسند. اين ولى خدا با اينكه از ديدگان غايب و پنهان بود، هرگز از حوادث زمان و اوضاع جهان غفلت نداشت و بر اساس ولايتى كه از جانب خداوند به او داده شده بود در اموال و نفوس تصرّف مى‌كرد و در خير و مصلحت عباد اقدام مى‌نمود. نكتۀ جالب اينكه نه تنها خود او غايب بود، بلكه تصرّفات او نيز از ديدگان عادى پنهان بود، اگر مردم و سرنشينان كشتى از تصرف او و معيوب ساختن كشتى آگاه مى‌شدند، هرگز به او اجازه نمى‌دادند كه دست به چنين كارى بزند و نيز اگر مردم شاهد قتل نفس او بودند، هرگز رهايش نمى‌كردند و... از اينكه او همۀ اين كارهاى شگفت آور را در دل اجتماع انجام داد و احدى متوجۀ كار او نشد مى‌توان فهميد كه نه تنها خود او پنهان بود، بلكه تصرّف او در اوضاع و حوادث نيز بر مردم پنهان بود، آنها تنها اثر فعل او را مى‌ديدند نه كار او را. 🔹هدايت و رهبرى كه از شئون اولياء الهى است گاهى به‌صورت «فرد سازى» است و گاهى به‌صورت «جمع سازى» و نيز گاهى در ظاهر و گاهى در پنهان و خفاء انجام مى‌گيرد. مگر پيامبر اكرم (ص) نبود كه حدود سه سال مخفيانه دعوت مى‌كرد و وظيفۀ او «فردسازى» بود و سپس مأمور به اعلان گرديد؛ و مگر حضرت نوح (ع) نبود كه عرضه مى‌دارد «ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرٰاراً؛ [نوح، ۹] حقيقت توحيد و راه مستقيم را براى آنان آشكارا و نهان بيان كردم»؛ كه دعوت در خفا همان هدايت فرد است، و فردسازى. مفاد آيه «وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنٰا» اين است كه: هر طور كه خدا به امامان دستور مى‌دهد، آنان وظيفۀ هدايت را انجام مى‌دهند، چه پنهان و چه آشكارا. (عج) نيز همانند خضر (ع) ولی غایبی است كه امور سودمندى براى بشريت و ضعفاء انجام مى‌دهند؛ پس غيبت امام به معنى انفصال و جدايى او از جامعه نيست. ... 📕دوازده گفتار درباره دوازدهمین حجت خدا حضرت مهدی (عج) حسین اوسطی، ص ۱۳۷ منبع؛ وبسایت اهل البیت @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا امام حسین (ع) قیام کرد؟ اگر قیام کرده بود چرا فرزندانش را با خود برد؟! و اگر قصد قیام داشت، چرا به اندازه کافی آذوقه به همراه نبرد؟! (بخش پنجم) 🔸برای دستیابی به فهم صحیحی از انگیزه حرکت مصلحانه (ع) باید چهار مؤلفه اساسی را در تحلیل درست این واقعه تاریخی مدنظر قرار داد: 3⃣تشکیل حکومت اسلامی (۲) 🔴پس از مرگ معاويه و به خلافت رسيدن يزيد، شرايط براى مبارزه با ستمگران و - بيش از زمان گذشته - فراهم شده بود و (ع) در اين مسير اقداماتى را در پيش گرفت: 💠الف) ترك بيعت با يزيد (و اعلام عدم شايستگى او براى خلافت): 🔹با توجّه به اينكه (ع) را هرگز شايسته اين جايگاه رفيع نمیدانست و خود را به حق، شايسته ترين فرد براى امر خلافت مى ديد با يزيد بيعت نكرد و حكومت او را به رسميّت نشناخت. از اين رو، هنگامى كه خبر مرگ معاويه به مدينه رسيد و آن حضرت توسّط والى‏ مدينه احضار شد، امام (ع) در پاسخ به عبدالله بن زبير كه پرسيد چه خواهى كرد؟ فرمود: «هيچگاه با بيعت نخواهم كرد، چرا كه امر خلافت پس از برادرم حسن تنها شايسته من است». [۱] 🔹همچنين و همانطور که پیش از این نیز اشاره شد به والى مدينه نيز فرمود: «إِنَّا أَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَ مَعْدِنُ الرِّسالَةِ، وَ مُخْتَلِفُ الْمَلائِكَةِ... وَ يَزيدُ رَجُلٌ فاسِقٌ شارِبُ الْخَمْرِ، قاتِلُ النَّفْسِ الُمحَرَّمَةِ، مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ، وَ مِثْلِي لا يُبايِعُ لِمِثْلِهِ‏؛ [۲] ما از و و جايگاه رفيع رفت و آمد فرشتگانيم... در حالى كه مردى است، فاسق، مى گسار، قاتل بى گناهان؛ او كسى است كه آشكارا مرتكب فسق و فجور مى شود. بنابراين، هرگز شخصى همانند من، با مردى همانند وى بيعت نخواهد كرد». علاوه بر آن (ع) در پى اصرار «مروان بن حكم» براى بيعت با يزيد، با قاطعيّت فرمود: «هنگامى كه امّت اسلامى به زمامدارى مثل گرفتار آيد، بايد فاتحه اسلام را خواند! من از جدّم رسول خدا شنيدم كه مى فرمود: خلافت بر خاندان ابوسفيان حرام است». [۳] در واقع (ع) با اين جمله، عمق فاجعه زمامدارى يزيد را بيان مى كند و با استشهاد به كلام رسول خدا (ص) تصدّى خلافت توسّط فرزندان ابوسفيان را حرام مى شمارد. 💠ب) تصريح به شايستگى خود براى خلافت‏: 🔹 (ع) علاوه بر آنكه را شايسته اين جايگاه والا نمى دانست، به شايستگى خود نسبت به امر ولايت و حاكميّت اسلامى تصريح مى كند. در واقع امام (ع) با اين جملات در مسير و به عهده گرفتن حركت مى كند. (ع) در خطبه اى كه پس از نماز عصر در جمع لشكريان «حرّ» خواند، فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ! أَنَا ابْنُ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ نَحْنُ أَوْلى‏ بِوِلايَةِ هذِهِ الْأُمُورِ عَلَيْكُمْ مِنْ هؤُلاءِ الْمُدَّعِينَ ما لَيْسَ لَهُمْ‏؛ [۴] اى مردم! من فرزند دختر رسول خدايم، ما به ولايت اين امور بر شما [و امامت مسلمين] از اين مدّعيان دروغين سزاوارتريم». همه اينها علاوه بر مواردى است كه (ع) در حيات معاويه و آنگاه كه مسأله ولايتعهدى يزيد مطرح شد به شايستگى خويش بر امر خلافت تأكيد ورزيد و در منابع حدیثی نیز ثبت شده است. [۵] 💠ج) پاسخ به دعوت كوفيان‏: 🔹از نمودهاى تلاش (ع) براى تشكيل حكومت اسلامى، پاسخ به دعوت‏ كوفيان جهت پذيرش رهبرى قيام بر ضدّ است. همچنین فرستادن مسلم به عقیل به کوفه به عنوان سفیر و برای ارزیابی دعوت آنان و بسيج نيروها و گرفتن بيعت از مردم، حكايت از عزم امام (ع) جهت و الهى دارد. با توجّه به اين كه كوفه مركز علاقمندان و شيعيان على بن ابیطالب (ع) بود، پس از مرگ معاويه و به دنبال يك گردهمايى در منزل «سليمان بن صرد خزاعى» جمعى از بزرگان كوفه نامه اى به محضر امام (ع) نوشته و براى پذيرش رهبرى آن حضرت جهت برپايى نهضتى همگانى اعلام آمادگى كردند. [۶] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] مقتل الحسين، خوارزمى، موفق بن احمد، مكتبة المفيد، چ اوّل، ج ۱، ص ۱۷۲ [۲] بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۵ [۳] همان، ص ۳۲۶ [۴] الفتوح ابن اعثم، ابن عثم کوفی، دارالندوة الجديدة، چ اول، ج ۵، ص ۱۳۷ [۵] برای مثال ر.ک: موسوعة كلمات الحسين (ع)، لجنه الحدیث فی معهد باقرالعلوم، دارالمعروف، چ اول، ص ۲۶۵ [۶] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص ۲۵۵ منبع: مقاله «ارزیابی حرکت امام حسین(ع)»، ابو علم، توفیق، ترجمه: امینی، عبدالله، نشریه علمی تخصصی حکومت اسلامی، ش ۲۵، ص ۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️تربیت دینی خانواده (بخش شانزدهم) 🔸عوامل مؤثر در تربیت دینی خانواده 🔴دستورات والدین (۳) 💠 یک نظام کوچک اجتماعی است که اعضای آن ارتباط متقابل با یکدیگر دارند. اگرچه افراد خانواده روابط گوناگونی با هم دارند، ولی آنچه بیش از همه مؤثر به نظر می رسد است؛ زیرا بایدها و نبایدهای دینی و دیگر معارف اسلامی معمولاً در قالب گفت‌وگو و دستورات توسط پدر و مادر به فرزندان القا می شود. نقش اساسی در دارد و آنها می توانند با ارائه رهنمودهای درست به فرزند خود، پایه های فکری او را به شکل کاملاً مطلوب بنیان نهند. در این زمینه، نکات چندی به نظر می رسد که ذیلاً بدان ها اشاره می شود: 🔹ج - «قابل فهم بودن دستورات والدین»: یکی از شروط لازم برای تأثیر امر و نهی والدین در محیط خانه، آن برای کودک است. پدر و مادر باید با توجه به آمادگی ذهنی و ادراکی کودک به او دستور دهند. اساساً شیوه تعلیمات انبیاء در تبلیغ دین به مردم این بوده که با هر کس به قدر استعداد و سطح درک و فهمش سخن می گفتند. به همین دلیل، پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «ما گروه پیامبران مأمور شده ایم که با مردم به اندازه عقلشان سخن بگوییم». [۱] این روش در سیره ائمه معصومین (ع) نیز وجود داشته و نحوه برخورد و گفت‌وگوی آنان با توجه به تفاوت سطح فکری و علمی افراد متفاوت بوده است. بر این اساس، امام صادق (ع) در زمینه مسائل اعتقادی و اثبات صانع با کسی که از اهل علم بود، از روش پیچیده فلسفی استفاده کردند، ولی با دیگری که سطح فکری پایین‌تری داشت، برای اثبات امامت و رهبری، مثال ساده چوپان و گله را مطرح نمودند. [۲] 🔹این شیوه به لحاظ تربیتی، اهمیت فراوان دارد و بهره گیری مربیان از این روش و توجه پدر و مادر به آن ضروری است. این شیوه تربیتی را از قرآن مجید نیز می توان استفاده کرد. خدای متعال به پيامبر اکرم (ص) دستور می دهد که در برخورد با مردم با توجه به خصوصیات آنان، از سه روش استفاده کن؛ با یک دسته از مردم که اهل فکرند، با حکمت و استدلال، با گروه دیگر، با موعظه و نصیحت، و با عده ای که اهل عناد و لجاجت اند با جدال احسن برخورد نما. [۳] پیامبر گرامی اسلام (ص) نیز بر اساس دستور الهی، متناسب با میزان عقل و درک مخاطب با او سخن می گفتند و هیچگاه از این روش عدول نکردند. امروزه روانشناسان و کارشناسان امور تربیتی نیز به این نتیجه رسیده اند و مساله رعایت تفاوت های فردی را مطرح می کنند؛ یعنی هر کس خصوصیات منحصر به فردی دارد که باید به آن توجه نمود، به ویژه در ، رعایت این تفاوت ها در تربیت کودک نقش اساسی دارد. تفاوت در استعداد و میزان درک و فهم مطالب از محورهای مهم تفاوت فردی است که باید در محیط خانه به وسیله والدین رعایت گردد. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] اصول کافی، کلینی، ج ۱، ص ۱۸ [۲] شیوه های صحیح امر به معروف و نهی از منکر، ص ۲۳۹ [۳] سوره نحل، آیه ۱۲۵ «ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَ جَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» برگرفته از فصلنامه معرفت، شماره ۳۲، محمد احسانی منبع: حوزه نت @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️عوامل و ابزار تقویت فرهنگ عمومی (بخش دوم) 🔸در ارتقای ، شاخص ها و عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بسیاری نقش دارند که بررسی همگی آنها امری تخصصی و زمانبر است، از این رو، مجال پرداختن به همۀ آنها نیست و در این وجیزه تنها به برخی از آنها اشاره می شود. 1⃣خانواده 🔹 نهادی کوچک، اما است. اولین و کوچکترین نهادی است که هر انسانی در آن پرورش می یابد و بسیاری از یافته های مادی و معنوی او، مرهون پرورش در همین نهاد است. نخستین پی ریزی های فرهنگ جامعه در این نهاد صورت می گیرد. همۀ افراد جامعه پیش از حضور در مجامع گوناگون، از قبیل مدرسه، دانشگاه و... در پرورش می یابند و آموزش می بینند. لذا عده ای از روانشناسان معتقدند که شخصیت اصلی طفل، در سنین زیر هفت سال شکل می گیرد.   🔹در بیان جایگاه والای خانواده در ساخت فرهنگی افراد - و به تبع آن جامعه - همین بس که امام صادق (ع) می فرماید: «مَا مِنْ مَوْلُودٍ یُولَدُ إِلَّا عَلَى الْفِطْرَةِ فَأَبَوَاهُ اللَّذَانِ یُهَوِّدَانِهِ وَ یُنَصِّرَانِهِ وَ یُمَجِّسَانِهِ؛ [۱] هیچ مولودى نیست مگر آنکه بر فطرت توحید و اسلام متولد مى‏شود، ولى والدینش همان کسانى هستند که او را یهودى و نصرانى و مجوسى می سازند». لذا خانواده این ظرفیت را دارد که اعضای خود را با اندیشه و عقیدۀ راستین روانۀ جامعه کند، و زمینۀ تبدیل یا تغییر فرهنگ عمومی جامعه را فراهم آورد. این ظرفیت نه تنها از هنگام کودکی، بلکه از هنگام شیرخوارگی و بلکه از هنگام انقعاد نطفه برای خانواده متصور است؛ [۲] بدین معنا که حتی طیب ولادت و همچنین ملکات اخلاقی مادر یا دایه، سازندۀ روحیات فرزند است و این میتواند در آینده بر اثر بگذارد. 🔹بنابراین، هرگاه فضای تربیتی خانواده‌ها آمیخته با هرزگی، لاابالی گری، بزهکاری و تبهکاری باشد، همین امور در جامعه گسترش می یابند [۳] و در این حالت فرهنگ عمومی جامعه چیزی جز روگردانی از عفت و اخلاق نخواهد بود. در مقابل، خانواده های اهل حیا و عفت، در خدامحور شدن فرهنگ عمومی تأثیر دارند. در تأیید این مطلب دعاها، روایات و سفارشات بسیاری از امامان معصوم (ع) وجود دارد. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] من لا یحضره الفقیه، ج ‏۲، ص ۴۹ [۲] به عنوان مثال می‌توان به روایات مربوط به ویژگی‌های دایه اشاره کرد. (ر.ک: وسائل الشیعة، ج ‏۲۱، ص ۴۶۲ تا ۴۶۹) [۳]. مبانی جرم شناسی، دکتر کی نیا، ج ۱، ص ۲۱۲ نویسنده: مجید پاک نیت منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
`🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳 🏴 ⭕️حضرت اباالفضل العباس (ع) چگونه به شهادت رسید؟ 🔹 (ع) برادرش (ع) بود. هنگامى كه ديد تمام ياران و برادران و عموزادگان شربت شهادت نوشيدند، گريست و به شوق ديدار پروردگار جلو آمد و پرچم را برگرفت و از برادرش امام حسين (ع) اجازه ميدان خواست. امام (ع) (كه از فراق برادر سخت ناراحت بود) به سختى گريست، به گونه اى كه محاسن شريفش از اشك ديدگانش تر شد، و فرمود: «برادرجان! تو نشانه [شكوه و عظمت و] برپايى سپاه من و محور پيوستگى نفرات ما هستى. اگر تو بروى [و شهيد شوى]، جمعيّت ما پراكنده، و ويران ميگردد». (ع) عرض كرد: «جان برادرت فدايت، اى سرورم! سينه ام از زندگانى دنيا به تنگ آمده است، میخواهم از اين منافقان انتقام [آن خون هاى پاك را] بگيرم!». امام (ع) فرمود: «اينك كه آهنگ ميدان دارى براى اين كودكان، آبى تهيّه كن». (ع) رهسپار ميدان شد و آنان را موعظه كرد و از عذاب خدا ترساند، ولى اثرى نبخشيد. به نزد برادرش بازگشت و ماجرا را گزارش داد، كه ناگهان صداى العطش كودكان به گوشش رسيد، بى درنگ بر اسب شد و نيزه و مشك را برداشت و به سوى فرات روانه شد. 🔹۴۰۰۰ تن از مأموران فرات، آن حضرت را محاصره كردند و هدف نيزه ها قرار دادند، ولى آن حضرت دلاورانه لشكر دشمن را شكافت و ۸۰ نفر از آنان را به خاك هلاكت افكند، و وارد فرات شد. «هنگامى كه خواست مقدارى آب بياشامد تشنگى امام حسين (ع) و اهل بيتش را به خاطر آورد، آب را روى آب ريخت، مشكش را پر كرد»؛ [۱] آنگاه مشك را بر دوش راست خود نهاد و به سوى خيمه رهسپار شد و چنين گفت: «اى نفس [عباس]! زندگى پس از حسين (ع) خوارى و ذلت است، مبادا پس از او زنده بمانى. اين حسين (ع) است كه شربت مرگ مینوشد و تو میخواهى آب سرد و گوارا بنوشى؟!» [۲] «هيهات! چنين كردارى، از آيين من نيست و نه كردار شخص راست باور». [۳] سپاه خون آشام ابن سعد اطرافش را گرفتند. (ع) دليرانه در آن ميان حمله میكرد و اين رجز را ميخواند: «هنگامى كه مرگ فرا رسيد، مرا از آن باكى نيست، تا آن هنگام كه شمشيرها مرا درخاك افكنند. من جانم را سپر فرزند زاده پيامبر پاكيزه خوى قرار داده ام، من همان عباسم كه سِمَتِ سقایى دارم، و از سختىِ نبرد، واهمه اى ندارم». [۴] 🔹 خود را باخته بود، توانِ مقابله رويارو با آن حضرت را نداشت، لذا پشت درختها كمين كرده بودند. «نوفل ازرق» دست راست (ع) را قطع نمود و آن جناب مشك را به دوش چپ نهاد و پرچم و شمشير را به دست چپ گرفت و اين رجز را خواند: «به خدا سوگند! اگر چه دست راستم را قطع نموديد، ولى من پيوسته از دينم حمايت مى كنم و از امامى صادق الايمان كه فرزند پيامبر پاك و امين است، حمايت مى كنم». آنگاه «نوفل ارزق» و «حكيم بن طفيل» از كمينگاه بر آن حضرت حمله كردند و دست چپ او را از بدن جدا كردند. آن حضرت پرچم را به سينه خود چسبانيد و اين رجز را خواند: «اى نفس! از كفار هراسى نداشته باش، تو را بشارت باد بر رحمت خداوند جبران كننده و همنشينى با پيامبر بزرگ و برگزيده. اينان دست چپم را به ستم قطع كردند، خدايا حرارت آتش را به آنان بچشان». [۵] 🔹آنگاه بنا به قولى، مشك را به دندان گرفت، چيزى نگذشت كه تيرى بر مشك اصابت كرد و آبهاى آن فرو ريخت. تير ديگرى بر سينه مباركش اصابت كرد و بعضى نوشته اند تيرى بر چشم حضرت نشست و مردى از قبيله تميم با عمود آهنين بر فرق مباركش زد كه از اسب به زمين افتاد؛ «با صداى بلند فرياد زد: برادر مرا درياب». [۶] هنگامى كه امام حسين (ع) بر بالينش رسيد وى را كشته ديد، پس گريست. همچنين نقل شده است: هنگامى كه (ع) شهيد شد (ع) فرمود: «اينك كمرم شكست و راه چاره بر من محدود شد». آنگاه گريست و اينگونه فرمود: «اى بدترين مردم! با ستمكارى خويش بر ما تعدّى كرديد، و با آيين پيامبر خدا محمّد (ص) مخالفت ورزيديد. آيا بهترين پيامبر، سفارش ما را به شما نكرده بود؟ آيا ما از نسل پيامبر راستين نيستيم؟ آيا جز اين است كه حضرت زهرا (س) مادر من است نه شما؟ آيا او از نسل بهترين انسان ها نبود؟ به سبب جنايتى كه مرتكب شديد ملعون و خوار گشتيد، و به زودى گرفتار آتش شعله ور الهى خواهيد شد!». [۷] در هر گام درسى است، درسى از فضيلت و ايثار، درسى از شجاعت و شهامت و از خودگذشتگى. • مآخذ و متن عربی روایات و... در منبع موجود است 📕عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد، ص ۴۹۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا امام حسین (ع) قیام کرد؟ اگر قیام کرده بود چرا فرزندانش را با خود برد؟! (بخش ششم) 3⃣تشکیل حکومت اسلامی (۳) 🔹سه مؤلفه ای که در قسمت قبلی این نوشتار بدان ها پرداخته شد، موضوع قصد (ع) را برای تشکیل حکومت اسلامی ثابت میکند، اما ممکن است این سؤال به ذهن برسد که آيا امام(ع) از شهادت خويش و يارانش در مسير حركت به سوى كوفه و قيام بر ضدّ يزيد، آگاه بود، يا خير؟ و اگر از اين امر مطّلع بود، آگاهى به شهادت با قيام و برنامه ريزى براى تشكيل حكومت اسلامى چگونه سازگار است؟! براساس شواهد تاريخى جاى هيچ ترديدى نيست كه (ع) از فرجام قيام خويش آگاه بود و با يقين به شهادت، نهضت خويش را آغاز كرد. روايات و اخبارى كه از طريق شيعه و اهل سنّت از پيامبر اكرم (ص) در موضوع شهادت (ع) نقل شده است به اندازه اى مشهور بود كه ابن عبّاس میگويد: «ما اهل بيت همگى ترديدى نداشتيم كه (ع) در سرزمين كربلا به شهادت خواهد رسيد». [۱] چنانكه از مفاد روايت فوق استفاده میشود، نه تنها امام، بلكه عموم اهل بيت حتّى از محلّ شهادت آن حضرت با اطّلاع بودند. علّامه مجلسى در بحارالانوار ۷۱ روايت در اين باره نقل كرده است. [۲] 🔹باملاحظه اين سخنان و نمونه‌هاى فراوان ديگر از اين دست، شكّى باقى نمیماند كه (ع) نه تنها از اصل كشته شدن خويش آگاهى داشت، بلكه دقيقاً از محلّ شهادت و نيز قاتلان خود با اطّلاع بوده است. اينك با توجّه به اين كه امام از سرانجام اين حركت آگاه بود اين سؤال مطرح میشود كه چگونه اطمينان (ع) به شهادت، با حركت آنحضرت براى دستيابى به حكومت اسلامى قابل جمع است؟! يعنى چگونه میشود امام هم سرانجام كار را بداند و به شهادت خويش و يارانش يقين داشته باشد و در عين حال به قصد تشكيل حكومت اسلامى قيام كند؟ پاسخ به اين سؤال به اندازه اى اهمّيّت دارد كه برخى از نويسندگان را كه نتوانستند بين «اداى وظيفه» و «آگاهى از نتيجه» وفق دهند، بر آن داشت تا به طور كلّى آگاهى امام از فرجام كار را انكار كنند! و تمام ادلّه تاريخى و روايى را كه در اين موضوع وارد شده است، زير سؤال برند! غافل از آنكه نتيجه كار نمیتواند تعيين كننده وظيفه مردان الهى باشد. 🔹در فرهنگ دين، آنچه مهم است و عمل به آن است و امّا رسيدن به نتيجه دلخواه، در مرحله دوم قرار دارد. تعاليم قرآن و اسلام و سيره معصومين (ع) گوياى اين واقعيّت است كه جمع بين «وظيفه» و «نتيجه» هرچند اولويّت دارد، ولى «عمل به وظيفه» مقدّم بر «رسيدن به نتيجه» میباشد. به عبارت ديگر بر هر فرد باايمانى لازم است در مسير انجام وظيفه گام نهد، هرگاه به نتيجه مطلوب برسد چه بهتر، و اگر نرسد نفس اينكار كه وارد مسير انجام وظيفه شده، خود مطلوب مهمّى است كه میتواند افراد بهانه جو را به كار وا دارد. زيرا بسيارمیشود كه بهانه جويان به بهانه اينكه حصول نتيجه مشكوك است، از انجام وظيفه و رسيدن به نتيجه باز میمانند. اين است كه (ع) در كنار سخنانى كه با صراحت از و يارانش ياد میكند، در عين حال از حركت خويش نيز به عنوان وظيفه الهى و تكليف دينى، سخن به ميان مى آورد و حتّى در پيش از آغاز جنگ به همين نكته اشاره كرده، میفرمايد: «آگاه باشيد! كه من حجّت را تمام كردم و از عاقبت شوم مخالفانِ حق، خبر دادم. آگاه باشيد! كه من با همين خانواده، با وجود نداشتن سپاه و بى وفايى ياران، جهاد خواهم كرد». [۳] 🔹آرى، امام درصدد اداى وظيفه است و نداشتن سپاه و كمى ياران، خللى در عزم او وارد نمیكند.اين است كه (ع) با وجود اينكه كاملًا از عاقبت امر آگاه بود، با انگيزه تشكيل حكومت اسلامى قيام كرد و اين درست به حكم «عمل به وظيفه» بوده است. سيره امامان معصوم (ع) همواره بر طبق «تكليف دينى» و «عمل به وظيفه» بوده است. آنان از اين منظر در هر حال احساس پيروزى میكردند و به تعبير آیه ۵۲ سوره توبه به «إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ‏؛ يكى از دو نيكى» - شهادت يا پيروزى - میرسيدند. بر همين مبنا است كه (ع) مى فرمايد: «اگر قضاى الهى بر آنچه مى پسنديم نازل شود، خداوند را بر آن نعمت سپاسگزاريم وبراى شكرگزارى از او يارى مى‌طلبيم و اگر تقدير الهى ميان ما و آنچه به آن اميد داريم مانع شود، [و به شهادت برسيم] پس كسى كه نيّتش حق و درونش تقوا باشد از حق نگذشته [و به وظيفه خود عمل كرده است]». [۴] با اين بيان روشن است كه هيچ منافاتى بين آگاهى ازسرانجام كار (شهادت) و عمل به وظيفه (قيام براى تشكيل حكومت اسلامى) نيست. [۵] ... • مآخذ در منبع موجود است منبع مقاله ارزیابی حرکت امام حسین، ابوعلم، توفیق، ترجمه امینی، عبدالله، نشریه علمی تخصصی حکومت اسلامی ش۲۵ ص۲۳ منبع وبسایت آیت الله مکارم شیرازی @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فوايد حجت غايب از نظر (قسمت پنجم و پایانی) 🔸عنايت ائمه عليهم السلام به مشكلات دوستان خود 🔹و اينك مى‌پردازيم به برخى از رواياتى كه دلالت دارد بر كمك رسانى و توجه عليهم السلام براى رفع مشكلات مردم، به‌طورى كه براى مردم محسوس نبود. رميله مى‌گويد: در زمان خلافت اميرالمؤمنين (ع) تب شديدى بر من عارض شد و چون روز جمعه رسيد مقدارى تب فرو كشيد و با خود گفتم چيزى بهتر از اين نيست كه خود را شستشو بدهم و بروم پشت سر امام على (ع) نماز گزارم؛ همين كه حضرت شروع به خطبه كرد تب شدت پيدا كرد. بعد از نماز حضرت وارد دارالاماره شد و من نيز با ايشان داخل شدم حضرت به من توجهى كرد و فرمود: چرا ناراحتى و به خود مى‌پيچى؟ حال خود را براى حضرت بيان كردم كه تب شديدى داشتم و امروز مقدارى بهتر بودم و به نماز آمدم ولى مجدّداً حالم سنگين شد؛ 🔹حضرت فرمود: «رميله هيچ مؤمنى نيست كه وقتى مريض مى‌شود ما نيز براى بیماری او مريض و براى حزن و اندوه او اندوهگين مى‌شويم، و آنان دعایى نمى‌كنند مگر ما براى استجابت آن آمين مى‌گویيم و اگر ساكت بمانند ما برايشان دعا مى‌كنيم. رميله مى‌گويد: عرض كردم اين مطلب مربوط مى‌شود به دوستان و مؤمنانى كه در همين شهر و در اطراف شما هستند؟ و حال آنكه دوستان شما و صاحبان ايمان در اطراف و اكناف عالم پخش اند؛ براى آنها چه عنايتى مى‌شود؟ حضرت فرمود: هيچ مؤمنى در شرق و غرب اين زمين نيست، الا اينكه از حال او مطلع هستيم و از ديد ما غائب نيست». 🔸كمك رسانى امام عصر (عج) به مردم 🔹روايات و شواهدى كه دلالت مى‌كند بر كمك رسانى و توجه (عج) در رفع مشكلات مستضعفان و شيعيان اهل بيت عصمت و طهارت فراوان است. به يكى دو نمونه از آن‌ها اشاره مى‌شود. امام على (ع) مى‌فرمايد: «هَذَا إِبَّانُ وُرُودِ كُلِّ مَوْعُودٍ وَ [دُنُوٌّ] دُنُوٍّ مِنْ طَلْعَةِ مَا لَا تَعْرِفُونَ. أَلَا وَ إِنَّ مَنْ أَدْرَكَهَا مِنَّا يَسْرِي فِيهَا بِسِرَاجٍ مُنِيرٍ وَ يَحْذُو فِيهَا عَلَى مِثَالِ الصَّالِحِينَ، لِيَحُلَّ فِيهَا رِبْقاً وَ يُعْتِقَ فِيهَا رِقّاً وَ يَصْدَعَ شَعْباً وَ يَشْعَبَ صَدْعاً، فِي سُتْرَةٍ عَنِ النَّاسِ لَا يُبْصِرُ الْقَائِفُ أَثَرَهُ وَ لَوْ تَابَعَ نَظَرَهُ؛ [۱] زمان فراز آمدن چيزهايى است كه شما را وعده داده اند. و نزديك است كه فتنه اى را، كه نمى دانيد چيست، ديدار نمايد. بدانيد، كه از ما هر كه آن را دريابد با چراغ روشنى كه در دست دارد، آن تاريكيها را طى كند و پاى به جاى پاى صالحان نهد، تا بندهايى را كه بر گردنهاست بگشايد و اسيران را آزاد كند و جمعيت باطل را پريشان سازد و پراكندگان اهل صلاح را گرد آورد و اين كارها پوشيده از مردم به انجام رساند. آنكه در پى يافتن نشان اوست، هر چه به جستجويش كوشد، از او نشانى نيابد». 🔹شارحين نهج البلاغه مى‌گويند: مراد امام از جمله «أَلَا وَ إِنَّ مَنْ أَدْرَكَهَا مِنَّا» و «گره گشایى، آزاد نمودن اسيران و...» مربوط به (عج) است؛ چون حضرت از كارهايى كه آن فرد از اهل‌بيت در زمان وقوع فتنه انجام مى‌دهد، خبر مى‌دهد: (فی سُتْرَةٍ عَنِ النّاسِ...) او پنهان از انظار به‌سر مى‌برد، به‌طورى‌كه جستجوگران با تمام سعى و كوشش خود نمى‌توانند اثرى از او بيابند، و يگانه فردى كه از اهل‌بيت غايب از انظار مى‌باشد (عج) مى‌باشد. بر اساس روايات تمامى ائمه عليهم السلام اقدامات آشكار و پنهان در مسير اصلاح جامعۀ مسلمين دارند. از احتجاج طبرسى نقل شده كه (عج) مى‌فرمايد: «ما در رعايت حال شما كوتاهى نمیكنيم و شما را فراموش نمی‌كنيم، اگر جز اين بود گرفتاريها بر شما فرود مى آمد و دشمنان، شما را ريشه كن میكردند». [۲] 🔹بعد از نزول آيه «أَطِيعُوا اَللّٰهَ وَ أَطِيعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِي اَلْأَمْرِ مِنْكُمْ» جابر از رسول خدا مى‌خواهد كه مراد از اين چه كسانى مى‌باشند؟ پيامبر اكرم (ص) در اين حديث خود را نام مى‌برد و مى‌فرمايد: اينها هستند و چون به دوازدهمين آنان مى‌رسد مى‌فرمايد: نام او نام من و كنيۀ او كنيه من است و از انظار غايب است، جابر عرض مى‌كند: آيا شيعيان از وجود ايشان بهره مى‌برند؟ پيامبر (ص) فرمود: آرى، سوگند به آن كسى‌كه مرا به پيغمبرى برانگيخت در او، از نور او روشنى مى‌گيرند و به ولايت او بهره‌مند مى‌شوند مانند خورشيد كه در پشت ابر است و مردم از نور او استفاده مى‌كنند.  پی نوشت‌ها؛ [۱]خطبه ١۵٠ نهج البلاغه [۲]امامت و مهدويت، ج٢، ص۴٧٣ 📕دوازده گفتار درباره دوازدهمین حجت خدا حضرت مهدی (عج) حسین اوسطی، ص۱۳۷ منبع وبسایت اهل البیت @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️تربیت دینی خانواده (بخش هفدهم) 🔸عوامل مؤثر در تربیت دینی خانواده 🔴والدین (۴) 💠 یک نظام کوچک اجتماعی است که اعضای آن ارتباط متقابل با یکدیگر دارند. اگرچه افراد خانواده روابط گوناگونی با هم دارند، ولی آنچه بیش از همه مؤثر به نظر می رسد است؛ زیرا بایدها و نبایدهای دینی و دیگر معارف اسلامی معمولاً در قالب گفت‌وگو و دستورات توسط پدر و مادر به فرزندان القا می شود. نقش اساسی در دارد و آنها می توانند با ارائه رهنمودهای درست به فرزند خود، پایه های فکری او را به شکل کاملاً مطلوب بنیان نهند. در این زمینه، نکات چندی به نظر می رسد که ذیلاً بدان ها اشاره می شود: 🔹د - «مطابقت گفتار و رفتار والدین»: یکی دیگر از عوامل مؤثر در ، هماهنگ بودن علم و عمل مربی است؛ یعنی آنچه از کودک می خواهد و به انجام آن دستور می دهد، پیش از هر چیز، خود به آن باشد. انطباق علم و عمل در محیط خانه، که فضای شکل گیری منش ها و باورهای دینی و اخلاقی کودک است، اهمیت فراوان دارد. که نقش اساسی در تربیت و به خصوص تربیت دینی، کودک دارند، موظف اند هر گاه کاری را از کودک می خواهند، خود نیز به آن بها داده، عمل نمایند. و به عنوان برای فرزند، خودشان باید پاک، متدین و عامل به دستورات الهی باشند، تا بتوانند فرزندان پاک و صالحی تحویل جامعه دهند، وگرنه چراغی که خاموش و فاقد نور است، نمی تواند به دیگران نور ببخشد. درباره مطابقت گفتار و رفتار و اهمیت دادن به عمل، روایات متعددی از معصومان رسیده است؛ از جمله، در این باره، امام صادق (ع) فرمودند: «کونوا دعاة الناس باعمالکم و لا تکونوا دعاة بالسنتکم؛ مردم را با خود به خوبی ها دعوت نمایید و تنها به زبان اکتفا نکنید»؛ [۱] یعنی آنچه را با زبان، خوب یا بد می دانید، در هم مورد توجه قرار دهید. 🔹گذشته از گفتار، علیهم السلام نیز نشان می دهد که آنچه را آنان از دیگران می خواستند، پیش از همه، خود بدان عمل می کردند. به عنوان نمونه، (س) ضمن هدایت فرزندان به انجام فرایض دینی، خود ارزش واقعی آن را عملاً به آنان نشان می دادند. در همین زمینه، از (ع) نقل شده است: «در یکی از شب های جمعه، دیدم مادرم، فاطمه زهرا (س)، تا صبح نماز خواند و برای تک تک همسایه ها دعا نمود، ولی برای خود و اهل خانه دعایی نکرد؛ پرسیدم: چرا این همه برای دیگران دعا کردی و برای خودت دعا نکردی؟ فرمود: «یا بنی، الجار ثم الدار؛ فرزندم، اول همسایه، بعد اهل خانه». [۲] از این روایت، استفاده می شود که شیوه حضرت زهرا (س) در ، تلفیق میان علم و عمل بوده و فرزندان ایشان نیز با الهام از رفتار مادر، چنان تربیت یافتند که هر کدام به عنوان یک مربی بزرگ، مسلمانان را هدایت کردند و اگر آن ها نبودند امروز چیزی به نام اسلام وجود نداشت. از آنچه گفته شد، لزوم مطابقت رفتار با گفتار پدر و مادر در محیط خانه روشن گردید. پس لازم است در برابر فرزندان، مراقب عملکرد خود باشند تا مبادا در اثر رفتار نادرست آنان، آسیبی به تربیت دینی کودک برسد. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالانوار، ج ۵، ص ۱۹۸ [۲] همان، ج ۴۳، ص ۸۱ - ۸۲ برگرفته از فصلنامه معرفت، شماره ۳۲، محمد احسانی منبع: حوزه نت @tabyinchannel
⭕️عظمت کار حضرت‌ زینب کبری (س) 🔹عظمت كار زینب كبری (سلام الله علیها) را نمیشود در مقایسه‌ی با بقیّه‌ی حوادث بزرگ تاریخ سنجید؛ باید آن را در مقایسه‌ی با خود حادثه‌ی عاشورا سنجید؛ و انصافاً این دو عِدل یكدیگرند. بیانات مقام معظم رهبری ۹۲/۰۸/۲۹ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام على (ع) در خطبه ۱۹۹ نهج البلاغه درباره اهمّیّت و آثار «نماز» چه فرموده است؟ (بخش اول) 🔹 (ع) در بخشی از خطبه ۱۹۹ «نهج البلاغه» به آثار مهم معنوى و تربيتى و عاقبت شوم تاركان و سبك شمرندگان آن پرداخته، را معرفى مى كند، نخست مى فرمايد: «تَعَاهَدُوا أَمْرَ الصَّلَاةِ، وَ حَافِظُوا عَلَيْهَا، وَ اسْتَكْثِرُوا مِنْهَا، وَ تَقَرَّبُوا بِهَا، فَإِنَّها "كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَاباً مَّوْقُوتاً" [نساء، ۱۰۳]؛ را به خوبى مراقبت كنيد و در محافظت آن بكوشيد. بسيار نماز بخوانيد و به وسيله آن به خدا تقرّب جوييد؛ "زيرا بر همه مؤمنان در اوقات مخصوص واجب است"». در اين عبارت كوتاه چهار دستور درباره نماز داده شده است: «تعاهد»، «محافظت»، «استكثار»، و «تقرب جستن به آن». منظور از «تعاهد»، سركشى و اصلاح كردن است. اين تعبير در مورد كسى كه به املاك و مزارع خود سركشى كرده و در اصلاح آن مى كوشد به كار مى رود، بنابراين جمله بالا اشاره به اين است كه هاى خود را در مورد واجبات و مستحبات و مكروهاتِ نماز ادامه دهيد، به گونه اى كه هر روز، شما از نمازهاى روزهاى گذشته بهتر باشد. 🔹منظور از محافظت - كه در آيه ۲۳۸ سوره «بقره» نيز به آن اشاره شده: «حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَ الصَّلَوةِ الْوُسْطَى» - نگاهدارى نماز از موانع و ريا و سُمعه و مانند آن است. بعضى نيز احتمال داده اند كه منظور، حفظ اوقات هر نماز در وقت فضيلت آن است. در چهارمين جمله كه در واقع نتيجه جمله هاى سه گانه قبل است، مى فرمايد: «به وسيله نماز به درگاه خدا تقرّب جوييد». امام على بن موسى الرضا (ع) در حديث معروفی می فرمایند:  «اَلصَّلاةُ قُربانُ كُلِّ تَقِىٍّ؛ نماز، وسيله تقرّب هر پرهيزكارى است». [۱] 🔹سپس (ع) به ذكر دليل براى اين دستورات مهم در مورد پرداخته و به هفت نكته اشاره مى كند و به آياتى از قرآن مجيد و سنّت پيامبر (ص) استدلال مى فرمايد. نخست مى فرماید: «إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَاباً مَوْقُوتاً [نساء، ۱۰۳] زيرا به عنوان [در اوقات مختلف شب و روز] بر مؤمنان مقرّر شده است». سپس به ذكر دليل دوم پرداخته، مى فرمايد: «أَلَا تَسْمَعُونَ إِلَى جَوَابِ أَهْلِ النَّارِ حِينَ سُئِلُوا: مَا سَلَكَكُمْ فِی سَقَرَ - قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ [مدثر، ۴۲ و ۴۳]؛ آيا پاسخ را در برابر اين سؤال كه چه چيز شما را به دوزخ كشانيد؟ نمى شنويد كه مى گويند: ما از نمازگزاران نبوديم». (ع) در سومين و چهارمين دليل براى اثبات اهمّيّت نماز مى فرمايد: «وَ إِنَّهَا لَتَحُتُّ الذُّنُوبَ حَتَّ الْوَرَقِ، وَ تُطْلِقُهَا إِطْلاَقَ الرِّبَقِ؛ ، گناهان را فرو مى ريزد؛ همچون فرو ريختن برگ از درختان [در فصل پاييز] و طناب هاى معاصى را از گردن ها مى گشايد». ... پی نوشت؛ [۱] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۳، ص ۲۶۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 ✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️عوامل و ابزار تقویت فرهنگ عمومی (بخش سوم) 🔸در ارتقای ، شاخص ها و عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بسیاری نقش دارند که بررسی همگی آنها امری تخصصی و زمانبر است، از این رو، مجال پرداختن به همۀ آنها نیست و در این وجیزه تنها به برخی از آنها اشاره می شود. 2⃣رسانه های جمعی 🔹دانشمندان علوم ارتباطات میگویند که در انتقال پیامِ ارتباطی، دارای چهار نقش و کارکرد هستند: خبری (آگاهی بخشی)؛ تشریحی و تفسیری؛ آموزشی (انتقالی)؛ و تفریحی (سرگرمی). البته میتواند با ترکیب این چهار نقش پیامش را به مخاطب منتقل کند، مانند: مسابقات سرگرمی تلویزیونی که در عین سرگرم ساختن مخاطبان، فرهنگ سازی میکند. [۱] از این رو میتوان گفت که امروزه، گسترش «ارتباطات جمعی» و پیشرفت روزافزون تکنولوژی و ابزار رسانه ای تغییر یا استحکام فرهنگ عمومی را تسهیل کرده اند. 🔹از آنجا که ، غیررسمی، مورد پذیرش اکثریت و همراه با اقناع است، بالابردن فرهنگ عمومی به کمک رسانه های جمعی امری آسان به نظر میرسد؛ زیرا ویژگی رسانه های ارتباط جمعی انتقال پیام به تودۀ مخاطبان و جمع زیادی از آنان است. به عبارت دیگر رسانه های جمعی فراگیرند؛ به ویژه امروزه که بیشتر مردم به اینترنت، شبکه های اجتماعی و پیام‌رسان های موبایلی دسترسی دارند. از سوی دیگر، بر اساس نظریه برجسته سازی، اگرچه نتوانند روش و چگونگی فکر کردن را برای مردم تعیین کنند، اما این هستند که میگویند مخاطبشان به چه چیز فکر کند. بر این اساس، به تنهایی میتوانند برای مردم ذائقه سازی کنند و با جهت دهی به افکار عمومی، به یاری فرهنگ عمومی بشتابند و یا به نبرد با آن بروند. 🔹چنانکه دیده میشود برخی سریالهای تلویزیونی یا اینترنتی با نمایش مکرر عشق ها و روابط مثلثی، و یا نوع خاصی از پوشش، بخش قابل توجهی از اذهان و قلب ها را درگیر موضوعاتی همچون خیانت و آزادی پوشش میکنند. به همین خاطر است که سالها پیش امام خمینی (ره)، دربارۀ محصولات رسانه ای داخلی و خارجی هشدار دادند و فرمودند: «باید فیلم هایى که در تلویزیون هست، فیلم هایى آموزنده باشد، فیلم هایى باشد و لو از خود ایران درست کنند، آموزنده باشد، یا فیلم هایى که از خارج مى‏آید درست تفتیش بشود که هیچى نباشد. آنها با شیطنت ممکن است به اینجا فیلمهایى را بفرستند که بخواهند فاسد کنند جوانهاى ما را». [۲] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] ارتباط شناسی، مهدی محسنیان راد، ص ۲۴ و ۳۲۸ [۲] صحیفه امام، ج ۱۲، ص ۳۲۶ نویسنده: مجید پاک نیت منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام على (ع) در خطبه ۱۹۹ نهج البلاغه درباره اهمّیّت و آثار «نماز» چه فرموده است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔹سپس امام (ع) در پنجمين استدلال خود با استناد به كلام معروف رسول خدا (ص) درباره اهمّيّت نماز مى فرمايد: «وَ شَبَّهَهَا رَسُولُ اللهِ (ص) بِالْحَمَّةِ تَكُونُ عَلَى بَابِ الرَّجُلِ، فَهُوَ يَغْتَسِلُ مِنْهَا فِي الْيَوْمِ و اللَّيْلَةِ خَمْسَ مَرَّاتٍ، فَمَا عَسَى أَنْ يَبْقَى عَلَيْهِ مِنَ الدَّرَنِ؛ رسول خدا (ص) را به چشمه آبگرمى تشبيه فرمود كه بر در خانه انسان باشد و او هر شبانه روز پنج مرتبه خود را در آن شستشو دهد كه بى شكّ چرك و آلودگى در بدنش باقى نخواهد ماند [نمازهاى پنج گانه روزانه نيز آنچنان روح و قلب انسان را شستشو مى دهد و آثارى از گناه در آن باقى نمى گذارد]». [۱] با توجّه به اينكه در متن خطبه تعبير به «حمّه» (چشمه آبگرم يا آبهاى گرمى كه به عنوان درمان بيمارى ها مورد استفاده قرار مى گيرد) شده روشن مى شود كه همچون چشمه آب معمولى نيست، بلكه چشمه خاصّى است كه در زدودن آلودگى ها دارد؛ ولى بايد توجّه داشت كه اين تعبير تا آنجا كه ما تفحّص كرديم تنها در كلام امام (ع) و در اين خطبه آمده است. 🔹 (ع) در ادامه سخن در ششمين استدلال خود به آيه ديگرى در قرآن مجيد در ارتباط به مقام والاى نمازگزاران مى فرمايد: «وَ قَدْ عَرَفَ حَقَّهَا رِجَالٌ مِنَ الْمُؤْمِنيِنَ الَّذِينَ لَا تَشْغَلُهُمْ عَنْهَا زِينَةُ مَتَاعٍ، وَ لَا قُرَّةُ عَيْنٍ مِنْ وَلَدٍ وَ لَا مَالٍ، يَقُولُ اللهُ سُبْحَانَهُ: "رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللهِ وَ إِقَامِ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءِ الزَّكَاةِ"؛ [نور، ۳۷] گروهى از مؤمنان كه زينت متاع دنيا و فرزندان، اموالى كه مايه چشم روشنى است، آنها را به خود مشغول نداشته، را خوب شناخته اند. خداوند سبحان درباره آنها مى فرمايد: "آنها مردانى هستند كه تجارت و بيع آنان را از و و پرداختن زكات باز نمى دارد"». بايد توجّه داشت كه آيه فوق به فاصله يك آيه از «آيه نور» در «قرآن مجيد» واقع شده و در آيه قبل از آن سخن از بيوت مرتفعى است كه نور پرفروغ الهى در آن مى درخشد و صبح و شام در آن تسبيح و تحميد خدا مى شود و افرادى كه در آيه مورد بحث به آنان اشاره شده، همانند پاسداران نور الهى هستند كه زرق و برق دنيا آنها را به خود مشغول نمى كند و از ياد خالق و كمك به خلق باز نمى دارد. 🔹سرانجام در بيان هفتمين و آخرين دليل براى اهمّيّت نماز به برنامه پيامبر اكرم (ص) كه برگرفته از قرآن مجيد است اشاره کرده و مى فرمايد: «وَ كَانَ رَسُولُ اللهِ (ص) نَصِباً بِالصَّلَاةِ بَعْدَ التَّبْشِيرِ لَهُ بِالْجَنَّةِ، لِقَوْلِ اللهِ سُبْحَانَهُ: "وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْهَا" [طه، ۱۳۲]، فَكَانَ يَأْمُرُ بِهَا أَهْلَهُ وَ يُصَبِّرُ عَلَيْهَا نَفْسَهُ؛ (ص) بعد از بشارت به بهشت، خويش را براى به تعب و مشقّت مى انداخت، زيرا خداوند به او فرموده بود: خانواده خويش را به دعوت كن و در برابر آن شكيبا باش [زيرا نماز كليد ورود به بهشت است] لذا آن حضرت پى در پى اهل بيت خود را به دعوت مى كرد و خود را بر آن وادار مى كرد [و در انجام آن اصرار و شكيبايى داشت]». اين دلايل هفتگانه كه اميرالمؤمنين امام على (ع) براى بيان از آيات قرآن و سنّت پيامبر (ص) آورده و ده ها دلايل ديگر كه به يقين، امام (ع) در مقام بيان همه آنها نبوده است، نشان مى دهد كه چه گوهر گرانبهايى است و چه تأثيرى در و دارد و دور ماندن از نماز و بركات آن، چه خطراتى ايجاد مى كند. پی نوشت‌ها؛ [۱] اين حديث را مرحوم شيخ حر عاملى در وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت، قم، چ اول، ج ‏۴، ص ۳۰ (باب تحريم إضاعة الصلاة و وجوب المحافظة عليها) آورده است. با اين تفاوت كه به جاى «حمّه»، «نهر» و «النهر الجارى» ذكر شده است. همين مضمون در مسند أبي داود الطيالسي، سليمان بن داود، دار هجر، الطبعه: الأولى، ج ۱، ص ۷۱؛ الجامع الصحيح المسمى بصحيح مسلم، القشيري النيسابوري، مسلم بن الحجاج، دار إحياء التراث العربی، ج ۱، ص ۴۶۲ نيز آمده است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۷، ص ۷۲۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel