eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
425 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️امر به معروف و نهی از منکر 🔹 یعنی همه‌ی در هر نقطه‌ای از عالم که هستند، را به‌ سمت ، به‌ سمت ، به‌ سمت همه‌ حرکت دهند؛ و یعنی همه را از ، از ، از دور بدارند. «امر به معروف» و «نهی از منکر» که در واقع به نوعی همه‌ی حرکات اجتماعی اسلام است که بِها تُقامُ الفَرائِض. بیانات‌ مقام‌‌ معظم‌ رهبری‌ ۹۴/۰۱/۰۱ منبع: وبسایت‌ دفتر حفظ‌ و نشر آثار معظم‌ له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا امتحان به غیبت امام زمان از شدیدترین امتحانات است؟ (بخش اول) 🔹یکی از حکمتها و و پنهان‌ زیستی (عج)، و آزمایش انسانها ـ به‌ خصوص شیعیان ـ است. آنان در این ابتلا و ، باید پایبندی و باور عمیق خود به و نیز میزان و علاقه‌‌ خود را نشان دهند. در غیبت شباهتهایی به پیشین وجود دارد؛ به‌ ویژه آنکه آنها نیز دارای ـ کوتاه مدت یا طولانی ـ بودند. همانطور که با غیبت پیامبران، امت آنان را کرده است، می‌خواهد امت اسلامی را نیز و شاید این برابری طول با غیبت مجموع پیامبران، برای این باشد که میخواهد این امت را با آزمایشهایی سخت‌تر از آزمون آنها، بیازماید. 🔹از روایات مختلف، به دست می‌آید که در ، گرفتار خواهند شد؛ چنانکه نیز دچار آزمونها و ابتلائات مختلفی بودند؛ در قرآن کریم، سوره عنکبوت، آيات ۲و۳ میفرماید: «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَ‌کُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُون. وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّـهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِین» 🔹[ترجمه آیات:] (آیا گمان کرده اند، همین که بگویند: آوردیم، رها میشوند و آنان [به وسیله جان، مال، اولاد و حوادث] مورد قرار نمیگیرند؟ در حالی که یقیناً کسانی را که پیش از آنان بودند، کرده ایم [پس اینان هم بی تردید آزمایش میشوند]، و بی تردید خدا کسانی را که [در ادعای ایمان] گفته اند میشناسد، و قطعاً را نیز میشناسد). به سبب طولانی شدن ، عده‌ای از مردم دچار تردید، حیرت و می شوند و از باور به ، برمیگردند؟! این آسیبها و عوامل مشکل‌زا در ، عبارت است از: 1⃣حیرت و سرگردانی 🔹 (ع) فرمود: «بدانید که فرزندم خواهد داشت که ، در آن دچار میشوند و آنها که برای ظهورش از پیش خود وقت تعیین می‌کنند، به دروغگویی می‌افتند». [۱] ابن عباس نیز گفته است: «پس از یک و ، ظاهر می‌شود». [۲] 2⃣گمراهی و ضلالت 🔹در دوران پرآشوب ، عده‌ای از مردم از مسیر برگشته، دچار اختلاف و میشوند و از هدایتهای الهی باز می‌مانند. (ص) میفرمود: «تکونُ له غیبة و حیرة تَضِلُّ فیها الامم» [۳] (برای او و برای امت خواهد بود که خیلی‌ها در آن دوران خواهند شد). سدیر میگوید: (ع) فرمود: «...وای بر شما! در [۴] نظر انداختم... و در ولادت ما و غیبت او و طولانی‌ شدن آن و مدت عمر وی، تأمل کردم و دیدم که ، گرفتار و مصیبتها هستند و به‌ جهت طولانی‌ شدن ، در دلهایشان شک و تردید راه می‌یابد و بیشتر آنها از دینشان برمیگردند...». [۵] 3⃣برگشت از اعتقاد به مهدویت 🔹 (ع) از پدران بزرگوارش از (ع) نقل میکند: «در دوران غیبت جز ـ که در جانشان رسوخ کرده و خداوند از آنان بر ما پیمان گرفته و در جانشان ثابت کرده و به دم الهی یاریشان نموده است ـ کسی بر اعتقاد خود، استوار نخواهد ماند». [۶] به همین مضمون از امام عسکری و امام سجاد‌ (ع) نیز روایاتی نقل شده است. [۷] 4⃣قساوت و تیره‌شدن دل‌ها 🔹در روایت است: «به‌ جهت طولانی‌ شدن ، دلها سخت و تیره میشود و جز آنها که خداوند به او را در قلوبشان نشانده و به دم الهی یاریشان کرده است، کسی دیگر بر اعتقاد او باقی نماند». [۹] 5⃣عدم تحمل و برداری 🔹 (ع) نیز فرموده است: «شتاب مردم برای اینکار آنان را هلاک می‌سازد. خداوند برای شتاب مردم، شتاب نمیکند. برای این امر، مدتی هست که باید پایان پذیرد. اگر مدت آن سرآید، نه ساعتی جلو می‌افتد و نه ساعتی تأخیر میشود». [۱۰] ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] اثبات‌الهداة، شیخ حر عاملی، ج۳، ص۴۸۲، ح۱۸۹. [۲] یوم‌الخلاص، کامل سلیمان، ج۱، ص۳۴۶. [۳] بحارالانوار، ج۵۱، ص۷۲. [۴]  عنوان کتاب حدیثی است که به املای (ص) و خط (ع) بر پوست بزغاله نوشته شد. کتاب از ودایع امامت و از  به شمار می‌آید که مطابق برخی از روایات، تنها پیامبر(ص) و اوصیای او می‌توانند به آن نگاه کنند. (ویکی شیعه). [۵] اثبات‌الهداة، شیخ حر عاملی، ج۳، ص۴۷۵، ح۱۶۲. [۶] همان، ص۴۶۴، ح۱۱۷. [۷] ر.ک: همان، ص۷۹، ح۱۸۰؛ ص۴۶۷، ح ۱۲۷. [۸] همان، ص۴۸۸، ح۲۰. [۹] اصول کافی، ج۱، ص۳۶۹ منبع؛ پرسمان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️گستره عفاف (بخش دهم) 🔸در این نوشتار برآنیم که ثمرات و نتایج را در جامعه مورد بررسی قرار داده، و با نگاهی به عوامل سیر نزولی توجه به فرهنگ و ، راهکارهای اجرایی که باعث رشد و ترویج این فرهنگ در جامعه می شود را ارائه دهیم. 💠راهکارهای اجرایی عفاف (۴) 4⃣«معرفی الگوی مناسب برای جوانان» 🔹 که آینده ساز فردای جامعه اند، نیازمند مدل و می باشند. ما در مدت کوتاهی رشد کرده و وارد می شوند. کرده و در نقش مادری و یا پدری به انجام وظیفه می پردازند. طبعاً باید موضعی را در زندگی انتخاب و به اتخاذ و بپردازند؛ این برایشان مهم است که بدانند بر اساس چه و چه روشی باید به پیش روند و چه کسانی حق دارند و قائدشان در باشند. 🔹جستجوی الگو و مدل برای زندگیشان یک اصل و یک قاعده است، و طبیعی است که هر قدر کامل‌تر و سالم‌تر و جامع‌تر باشند، امکان و موفقیت برایشان بیشتر است. وجود زمینه تقلید در انسان و میل به قهرمان جویی سبب می شود که بسیاری از افراد، ناخودآگاه به دنبال روان شوند، و همه و و پوشش‌ها و آرایش های خود را بر آن اساس استوار سازند. در به ارائه توجه بسیاری شده است. 🔹 در «قرآن» به معرفی اعم از و پرداخته، و را به انتخاب راه و روش آنها رهنمون می دارد. در نقش کلی و اساسی تربیتی، (صلی الله علیه و آله) برای مردم است. «لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة»، و به دنبال ایشان (سلام الله علیها) است که سیدة نساء عالمین، پیشوای عظیم الشأن و پاسدار حریم است. 🔹 (عليه السلام)، (سلام الله علیها) که دو مظهر عفاف اند، . «اگر انسانی وارسته شد، دیگر انسان هاست، اگر مرد است، الگوی مردم است نه فقط مردان، و اگر زن است، الگوی مردم است نه تنها زنان». بنابراین سیاستمداران حکومت دینی باید به این اصل توجه بیشتری کرده و با معرفی و تبلیغ و موفق این خلأ را در پر کنند، تا راه را به اشتباه نرفته و فلان خواننده و هنرپیشه و یا بازیگر غربی را مدل خود قرار ندهند. ... منبع: تبیان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️شادی های توأم با غرور و شهوت چه عواقبی دارد؟ 🔹آیه ۷۵ سوره غافر، به علت گرفتارى هاى کافران اشاره دارد، مى گوید: «ذلِکُمْ بِما کُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِى الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ بِما کُنْتُمْ تَمْرَحُونَ» (این به خاطر آن است که به در زمین مى کردید و از روى و به مى پرداختید!). از مخالفت با پیامبران و کشتن مؤمنان و در فشار گذاردن محرومان و ، لذت مى بردید و از ارتکاب و قانون شکنى ها در خود احساس و سربلندى مى کردید، اکنون باید کفاره آن همه و غرور و غفلت و مستى شهوت را در میان این غل و زنجیرها و در لابلاى شعله هاى بدهید. 🔹«تَفْرَحُونَ» از ماده «فرح» به معنى و خوشحالى است که گاهى ممدوح است و ، همانگونه که در آیه ۴ ـ ۵ «سوره روم» آمده است: «وَ یَومَئِذ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللهِ» (در آن روز [که رومیان اهل کتاب بر مشرکان مجوس پیروز گردند] خواهند شد). و گاه است و بر اساس باطل، چنان که در داستان «قارون» در آیه ۷۶ «سوره قصص» مى خوانیم: «اِذْ قالَ لَهُ قَومُهُ لاتَفْرَحْ إِنَّ اللّهَ لایُحِبُّ الْفَرِحِینَ» (به خاطر بیاور هنگامى را که قومش به او گفتند: این همه مکن، که خداوند شادى کنندگان مغرور را دوست نمى دارد). 🔹البته این تفاوت، باید از قرائن شناخته شود و پیداست که در آیه مورد بحث، «فرح» از نوع دوم منظور است. «تَمْرَحُونَ» از ماده «مَرَح» (بر وزن فرح) به گفته جمعى از ارباب لغت و مفسران، به معنى «شدت فرح، و گستردگى» آن است. و بعضى آن را به معنى «شادى به خاطر مطالب بى اساس» دانسته اند. در حالى که بعضى دیگر آن را به معنى «شادى توأم با یک نوع طرب» و به کار گرفتن در مسیر شمرده اند. ظاهر این است که همه این معانى به یک مطلب باز مى گردد، زیرا شدت شادى و در آن، سر از همه این مسائل در مى آورد و با انواع و آلودگی ها و عیاشى و توأم مى شود. [۱] 🔹آرى، این گونه هاى توأم با غرور و و بى خبرى و همراه با و شهوت، را به سرعت از خدا دور مى کند و از درک حقایق باز مى دارد، واقعیت ها را شوخى، و را مجاز، جلوه مى دهد. اینجاست که به آنها خطاب مى شود: «أُدْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها» [۲] (وارد شوید از درهاى و جاودانه در آن بمانید). «فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِینَ» [۳] (و چه بد جایگاهى است، ). این جمله، تأکید مجددى است بر اینکه سرچشمه اصلى هاى آنها، همان و غرور بوده است، همان کبرى که و حجاب در برابر دیدگان حق بین انسان و عامل مقاومت در برابر انبیاء و اصرار در مسیر باطل است. پی نوشت‌ها؛ [۱] «راغب» در «مفردات» مى گوید: «اَلْفَرَحُ اِنْشِراحُ الصَّدْرِ بِلَذَّة عاجِلَة، وَ اَکْثَرُ ما یَکُونُ ذلِکَ فِى اللَّذّاتِ الْبَدَنِیَّةِ وَ الْمَرَحُ شِدَّةُ الْفَرَحِ وَ التَّوَسُّعِ فِیْهِ». [۲] سوره مؤمن، آیه ۷۶ [۳] همان آیه 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دار الکتب الإسلامیه، چ ۲۶، ج ۲۰، ص ۱۹۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در كتب روايی برای وجود نازنين امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه خصوصیات و ویژگی هایی ذکر شده است؟ (بخش اول) 🔸سیرت‌ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در چند بُعد قابل توجه و بررسی است؛ ۱) سیرت دینی. ۲) سیرت خلقی. ۳) سیرت عملی. ۴) سیرت انقلابی. ۵) سیرت سیاسی. ۶) سیرت تربیتی. ۷) سیرت اجتماعی. ۸) سیرت مالی. ۹) سیرت اصلاحی. ۱۰) سیرت قضایی. 1⃣«سیرت دینی‌» 🔹 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در برابر و جلال خداوند، است، همچون عقاب، به هنگامی که بال خویش فرو گشاید و سر به زیر انداخته، از اوج آسمان فرود آید. (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در برابر جلال خداوند این‌سان خاشع و فروتن است. خدا و عظمت خدا، در وجود او متجلّی است و همه هستی او را در خود فرو برده است. [۱] از سویی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، است و و . او ذرّه‌ای از را فرو نگذارد. خداوند را به دست او عزیز گرداند... حضرت همواره بیم خداوند را به دل دارد و به مقام تقرّبی که نزد خدا دارد مغرور نشود. او به دنیا دل نبندد و سنگی روی سنگ نگذارد. در او، به احدی بدی نرسد، مگر آنجا که حدّ خدایی جاری گردد. [۲] 2⃣«سیرت خُلقی‌» 🔹 (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، صاحب و و است. جامه‌ هایی درشتناک پوشد و نان جو خورد. و حضرت از همه مردمان بیشتر است. (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، است (م‌ح‌مّ‌د) و خُلق او، است. [۳]  (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، در جهان، با مشعل فروزان هدایت سیر کند و چونان صالحان بزید.‌ [۴] 3⃣«سیرت عملی‌» 🔹به هنگام رستاخیز (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، آنچه هست، دوستی و یگانگی است، تا آنجا که هر کس هر چه نیاز دارد، از آنِ دیگری بردارد، بی‌ هیچ ممانعتی. [۵] در زمان حضرت، در معاملات از یکدیگر سود نگیرند.‌ [۶] از دل‌ ها بیرون رود و همه جا را و فرا گیرد. [۷] همچنین امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، است، و بی‌ دریغ و خواسته به این و آن دهد. 🔹نسبت به عُمّال و و مأمورانِ دولتِ خویش باشد، و با و مستمندان، و مهربان. [۸] «عَلَامَةُ الْمَهْدِیِّ، أَنْ یَکُونَ شَدِیداً عَلَی الْعُمّالِ، جَوَاداً بِالْمَالِ، رَحِیماً بِالْمَسَاکِینَ».‌ [۹] (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، در رفتار چنان است که گویی با دست خود، کره و عسل، به دهان مسکینان می‌ نهد. [۱۰] حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، چونان امیرالمؤمنین (عليه السلام) زندگی کند، نان خشک بخورد و با پارسایی بزید.‌ [۱۱] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] المهدی الموعود المنتظر (عج) عند علماء اهل السنة و الامامیه، عسکری، نجم الدین، ج ۱، ص ۲۸۰ و ۳۰۰. [۲] همان. [۳] همان، ج ۱، ص ۲۸۱ - ۲۸۲ و ۲۶۶ و ۳۰۰. [۴] همان. [۵] اختصاص‏، مفيد، گنکره شیخ مفید، چ ۱، ص ۲۴. [۶] وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت (ع)‏، ج ۱۷، ص ۹. [۷] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ۱۰. [۸] المهدی الموعود...، همان، ج ۱، ص ۲۷۶ - ۲۷۷. [۹] همان. [۱۰] همان، ج ۱، ص ۲۹۷. [۱۱] بحارالانوار، همان، ج ۵۲، ص ۳۵۹ 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (علیهم السلام)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، چ ۶، ص ۵۹۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شيرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«عفو» و «گذشت» از نگاه اسلام 🔹در این مقاله به بررسی جایگاه و در می پردازیم. بـررسـی مـنـابـع اسـلامـی نـشـان مـی دهـد کـه یـکـی از اصـول اسـاسـی در برخورد با لغزش افراد با ایمان است. ، حتّی در همان آیاتی که و مجازات را برای مجرمان و تشریح میکند و مؤمنان را از خطر و زیان آنان بر حذر می دارد،  و چشم پوشی از خطایشان را نیز به عنوان یک برتر مطرح می سازد. به عنوان مثال، در آیه ای، پس از بیان چگونگی میفرماید: «...فَمَنْ عُفِی لَهُ مِنْ اَخیهِ شَیءٌ، فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَداءٌ اِلَیهِ بِاِحْسانٍ... » [۱] (پـس اگـر کـسی از سوی برادر (دینی) خود مورد قرار گیرد (و از قصاص او صرف نظر شود)، باید از راه پسندیده پیروی کند و (دیه را) با نیکی به عفو کننده بپردازد). 🔹نـکـته جالبی که از تعبیر «مِنْ اَخیهِ» در آیه مزبور به دست می آید، این است که «قرآن کریم» را در میان مسلمانان، حتّی بعد از ریختن خون های ناحقّ، همچنان برقرار می داند و برای ، ولی مـقتول را برادر قاتل معرّفی می کند و با این تعبیر، آنان را به و گذشت تشویق می نماید. در آیـه دیـگـری، در برابر خشونت نیازمندانی که بر اثر هجوم گرفتاری ها، گاهی پـیمانه صبرشان لبریز شده و سخنان تند و خشونت آمیزی بر زبان می‌رانند را ستوده، می فرماید: «قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى ۗ وَاللهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ» [۲] ( (در برابر نیازمندان) و (و گذشت از خشونت های آنان) از بخششی که آزاری در پی آن باشد، بهتر است و خداوند، بی نیاز و بردبار است». 🔹بـدیـهـی اسـت کـه تحمّل خشونت اینگونه افراد و از برخوردهای زننده آنان، به ویژه اگـر بـا ، یـعـنـی و دلداری، دلجویی و راهنمایی همراه باشد، از عقده هایشان می‌کاهد و به آنان آرامش می بخشد. در آیه ای دیگر به توصیه میکند که حتّی از لغزش و منکران قیامت نیز (اگر مفسده نداشته باشد) بگذرند و کار آنها را به خدا واگذارند: «قُلْ لِلَّذینَ امَنُوا یغْفُِروا لِلَّذینَ لا یَرْجُونَ اَیامَ اللهِ...» [۳] (به آنان که ایمان آورده اند بگو: کسانی را که روزهای (واپسین) خدا را امید ندارند، کنند). در آیـه دیـگـری از (صلی الله علیه و آله) مـی خـواهـد کـه بـا یعنی به طریقه نیکو از درگذرد: «...فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمیلَ» [۴] (به طریق نیکو کن). از (عليه السلام) در تـفـسـیـر ایـن آیـه چـنـیـن نـقـل شـده اسـت: «، عفو بدون عتاب و سرزنش مجرم است». [۵] 🔹پيشوايان عظیم الشأن اسـلام نیز در سیره عملی خود، انسان های باگذشت و بزرگواری بـودنـد، چـنـانکـه نـقـل شـده روزی ابـوهریره نزد (علیه السلام) آمد و سخنان ناروایی دربـاره آن حـضـرت گـفـت؛ فـردای آن روز شرفیاب شد و خواسته هایی را خدمت حضرت مطرح کـرد. (علیه السلام) همه آنها را برآورده ساخت. این کار (عليه السلام) بر برخی از اصحاب گران آمد و موجب اعتراض آنان شد؛ آن حضرت به ایشان فرمود: «اِنّی لاََسْتَحْیی اَنْ یغْلِبَ جَهْلُهُ عِلْمی وَ ذَنْبُهُ عَفْوی وَ مَسْاءَلَتُهُ جُودی» [۶] (مـن از ایـنـکه نادانی او بر ، گناه او بر و درخواست او بر چیره شود، شرم میکنم). 🔹 (عليه السلام) می فرماید: «اِنّا اَهْلُ بَیتٍ، مُرُوَّتُنا الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَنا» [۷] (ما خاندانی هستیم که، ، از کسی است که بر ما ستم کرده است). و از سوی دیگر، پیروان خویش را به آن توصیه می کردند، چنان‌که (عليه السلام) در عهدنامه خود به  می نویسد: «فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِكَ وَ صَفْحِكَ مِثْلِ الَّذِي تُحِبُّ وَ تَرْضَى أَنْ يُعْطِيَكَ اللهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِهِ» [۸] (پس، از و بخشايش خويش [مردم را] نصيبشان ده، همان گونه كه دوست دارى كه نيز از و بخشايش خود تو را نصيب دهد). پی نوشت ها: [۱] قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۷۸ [۲] همان، آیه ۲۶۳ [۳] همان، سوره جاثیه، آيه ۱۴ [۴] همان، سوره حجر، آيه ۸۵ [۵] تفسیر مجمع البیان، ج ۶، ص ۳۴۴ [۶] بحارالأنوار، ج ۴۱، ص ۴۹ [۷] همان، ج ۷۱، ص ۴۰۱ [۸] نهج البلاغه، ص ۹۹۳ منبع: وبسایت راسخون به نقل از حوزه نت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️نماز اول وقت 🔹سر اهمیت در توحیدی بودن و به نیت در اول وقت است. در «نماز اول وقت»، شما تمام انگیزه ها و گرایش ها و خواسته‌های نفس خود را فدای خواست مولی می کنید و از خودتان می گذرید، تا اراده و را اجابت کنید. وقتی کسی را به تاخیر می اندازد، معنایش این است که برخی خود را بر خواست خدا مقدم داشته، در حالی که و بندگی، تقدم خواست خدا بر خواست های نفسانی خود است. نزدیک بودن به و قابل مقایسه با نماز آخر و وسط وقت نیست. 🔹 (ره) می فرماید: مطلق تو را به درجات بالای بندگی می رساند، یعنی حتی نماز با خستگی و بدون رعایت مستحبات و حضور قلب کامل هم، اگر اول وقت رعایت شود است. سر این فرمایش ایشان در روح بندگی و عبودیت بیشتری است که در «نماز اول وقت» نهفته است، لذا حتی اگر با خستگی اقامه شود، موثر می شود و بر نماز با تاخیر اولویت دارد، زیرا «نماز با تاخیر» حتی اگر با شرایط کمال باشد، چنان که باید از و اخلاص برخوردار نیست. بعضی می گویند: الان خسته ام و حال ندارم و اگر نماز را از اول وقت آن به تاخیر بیندازم حال بیشتری خواهم داشت. 🔹بله ممکن است که شخص، واقعاً پس از استراحت مختصری نماز با حال تری بخواند، ولی باید توجّه داشت که این موضوع شاید به شکل عادت در بیاید؛ زیرا ممکن است به همین وسیله آدمی را فریب داده و از فیض محروم سازد. به لحاظ اجتماعی هم وقتی مقید به خواندن نماز در اول وقت باشند، در هر منطقه غالب مردم همزمان به می ایستند. این مسئله آمادگی آنان را برای و ایجاد صفوف گسترده و پر جمعیت بیشتر می کند، در حالی که نماز در غیر اول وقت، در بین زمان های مختلف پراکنده می شود و از اجتماع و و انس و در مراکز دینی می کاهد. 🔹 گفت‌وگو و دیدار با است، که جز حضرت حق، دوست و ولی نعمتی برای خود نمی شناسند، مشتاقانه در انتظارند تا در اولین فرصت، جسم و روح خسته از دنیای مادیت خود را جانی درباره بخشند. از این رو حتی قبل از رسیدن وقت ، با انجام مقدمات واجب و مستحب و با نظافت و معطّر نمودن بدن و لباس، خود را برای حضور در پیشگاه معشوق آماده می کنند. (صلی الله علیه و آله) وقتی هنگام می شد، چهره اش تغییر می کرد و به بلال می فرمودند: ارحنا یا بلال. ای بلال ما را با اذان به راحتی و آرامش برسان. 🔹گرچه برای هر یک از نمازهای یومیه، وقت موسّع و طولانی در نظر گرفته شده است، اما همانگونه که موذن بر آن دعوت می کند، (بشتابید به سوی نماز) تأکید بر این است که در ، با شتاب و عجله همگی به سوی حرکت کنند و در آن را اقامه نمایند، و هیچ کار و مشغله ای را بهانه برای تأخیر قرار ندهند. 🔹 (صلّی الله علیه و آله) فرموده اند که: نباشد نمازی که وقت آن برسد، مگر آنکه ملکی در برابر مردم (یعنی هرگاه وقت یکی از نمازهای پنجگانه، که عبارت از صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشاء است داخل شود، ملکی از ملائک آسمان در برابر مردمی که به دایره تکلیف در آمده اند) ندا کند: که ای ! برخیزید به جانب آتش هایی که به واسطه ارتکاب و مبادرت به امور ناشایست، بر پشته ی خود برافروخته اید، با گزاردن که پروردگار شما بر شما فرض کرده است، فرونشانید. [۱] 🔹 (علیه السلام) در میدان جنگ، آن هم در بدترین شرایط، را اقامه کرد و حاضر نشد که آن‌را از دست بدهد و حتی سه نفر از یاران آن حضرت برای دفاع، در مقابل تیرها ایستادند و شهید شدند. آن حضرت حتی و قتال با دشمنان را مانع نمی بیند؛ ایشان نمی گوید، وقت بسیار است، بگذارید اول تکلیف جنگ را معلوم کنیم، آن حضرت نمی گوید: هم اکنون وقت کار و جهاد است، بلکه می فرماید: ندای اذان سر دهید تا گزاریم؛ زیرا او برای می کند؛ همان کاری که پدرشان (عليه السلام) در کرد؛ همان کسی که فرمود: « را در وقت معین آن بخوان، و به خاطر اینکه بیکاری، پیش از وقت آن را به جا نیاور، و به بهانه کار داشتن، آن را به تأخیر مینداز». [۲] پی نوشت‌ها: [۱] اربعین شیخ بهایی، ص ۷۰۲ [۲] نهج البلاغه، نامه ۲۷ منبع: وبسایت پرسمان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«فرشتگان الهی» برای چه کسانی دعا و استغفار می کنند؟ 🔹دو آيه در «قرآن كريم» است كه می فرماید برای چه كسانى «دعا» و «استغفار» می كنند. در يكی از آن ها می فرمايد: « و حاملان عرش برای طلب مغفرت مى كنند»؛ و در ديگری می فرمايد: «ملائكة الله برای استغفار می كنند». در آيه اول می فرمايد: «الَّذينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذينَ آمَنُوا» [۱] در آيه دوم می فرمايد: «وَ الْمَلائِکَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی الْأَرْضِ أَلا إِنَّ اللهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ». [۲] 🔹گفته ‏اند: جمع اين دو آيه چنين است كه هم آنجا كه خدا فرمود: فرشتگانِ حاملان عرش، برای «مؤمنان» طلب مغفرت می كنند، و هم آنجا كه مى فرمايد: برای «اهل زمين» استغفار می كنند مراد، هستند؛ زيرا ، غيرمؤمن را نمی ‏بينند؛ غير مؤمن تاريك است. هر خانه ‏ای را كه می بيند برای اهل آن خانه می كند. خانه‏ ای كه در آن حاكم است، روشن است؛ لذا فرشتگان آن را می ‏بينند و برای اهل آن، «طلب مغفرت» می كنند. چون تاريك است، فرشته او را نمی بيند. خدا هم روز قيامت آنان را نمى ‏نگرد. «وَ لا يُکَلِّمُهُمُ اللهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ» [۳] «وَ لا يُکَلِّمُهُمُ اللهُ وَ لا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ». [۴] 🔹اگر توانست خانه و مركز كار و محيط زيست خود را اين چنين روشن كند، كم كم نيل او به آسان می شود. گرچه در ابتدا سخت است، امّا بعدها متوجه می شود كه حرف های باطل كم كم انسان را می ‏رنجاند. گاهی انسان مسائل عقلى و معارف را با گروهى در ميان می ‏گذارد، چهره آنان گرفته می شود، چون در ذائقه آنها تلخ است؛ امّا خود او از اين كلمات لذت می برد، آنگاه اگر در جمعی بنشيند كه همه ‏اش گفتن و شنيدن و خنديدن و خنداندن است، رنج می برد. 🔹حال كه انسان می ‏تواند به هر نحو خود را تربيت كند، پس چرا او را از راه خوب پرورش ندهد؟ چرا را به كارهای خوب عادت ندهد؟ كسى كه به «باطن قرآن» رسيد و آن را خوب تلاوت كرد، فضای منزلش نورانى خواهد شد. حضرت عزرائيل (سلام‏ الله‌ عليه) شبانه ‏روز پنج بار به هر خانه نگاه می كند، خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود: اين پنج بار در اوقات پنج گانه است تا ببيند آنها در موقع نماز چه می كنند؟ هر خانه كه در آن به ، در پنج وقت خود اهميت داده شود، حضرت عزرائيل (سلام الله علیه) را تلقين صاحب آن خانه می كند. [۵] 🔹باز در اين زمينه (صلی الله عليه و آله) فرمود: «نَوِّرُوا بُيُوتَكُمْ بِتِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ لَا تَتَّخِذُوهَا قُبُوراً كَمَا فَعَلَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصَارَى صَلَّوْا فِي الْكَنَائِسِ وَ الْبِيَعِ وَ عَطَّلُوا بُيُوتَهُم‏». خانه ‏هايتان را با خواندن روشن كنيد. اگر عده ‏ای با هم در محلی زندگی می كنند كه نه آثار علمی دارند و نه خدمتی به اسلام و مسلمين می كنند، آنجا ديگر خانه نيست، بلكه مقبره‏ ای خانوادگی است كه عده‏ ای مرده در آنجا هستند. اگر اثری از اين خانه برنخيزد، تبديل به مقبره خانوادگی می شود. بگذاريد از خانه شما به جامعه برسد؛ مانند يهودی ها و مسيحی ها نباشيد كه در خانه عبادت نمی كنند و فقط در كنيسه، آن هم در زمان مشخص؛ بلكه عبادت های عمومی را در و عبادت های خصوصی را در انجام دهيد. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره مؤمن، آيه ۷ [۲] سوره شوری، آيه ۵ [۳] سوره بقره، آيه ۱۷۴ [۴] سوره آل عمران، آيه ۷۷ [۵] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ۳، ص ۱۳۶ [۶] همان، ج ۲، ص ۶۱۰ 📕حکمت عبادات، جوادی آملی، عبدالله، محقق: شفیعی، حسین، مركز نشر اسراء، قم، ۱۳۸۸ش، چ ۱۵، ص ۱۹۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) وضعیت مؤمنان راستین را در «آخرالزّمان» چگونه بیان می کند؟ 🔹 (ع) در آخرین بخش از خطبه ۱۰۳ به وضع و به تعبير ديگر: زمان پر شور و شرّى كه قبل از (عج) فرا مى رسد اشاره كرده، گاه را در آن زمان شرح مى دهد، و گاه وضع و و قوانين اسلامى را، مى فرمايد: «وَ ذلِكَ زَمَانٌ لَا يَنْجُو فِيهِ إِلَّا كُلُّ مُؤْمِنٍ نُوَمَةٍ، إِنْ شَهِدَ لَمْ يُعْرَفْ، وَ إِنْ غَابَ لَمْ يُفْتَقَدْ؛ آن [زمان]، زمانى است كه هيچ كس از نجات نمى يابد، مگر كه بى نام و نشان است! اگر در حضور است، شناخته نمى شود و اگر غايب شود، كسى سراغ او را نمى گيرد!». 🔹بديهى است در زمان هايى كه ، را فرا مى گيرد و مديران و سردمداران اجتماع، افراد فاسد و آلوده هستند، و با شخصيّت، اگر چهره هاى شناخته شده اى باشند ، آنها را رها نمى كنند؛ يا بايد تسليم شان شوند و در رديف كارگزاران آنها قرار گيرند و يا در صورت مقاومت و امتناع، آنها را از ميان برمیدارند. بنابراين، صلاح كار و با شخصيّت در اين است كه و دور از شهرت زندگى كنند، تا كسى به سراغ آنها نيايد. 🔹در عين حال اين گمنامى ظاهرى، چيزى از مقام آنها نمى كاهد و خود را در جامعه خواهند داشت؛ از اين رو (ع) در ادامه سخن مى افزايد: «أُولَئِكَ مَصَابِيحُ الْهُدَى، وَ أَعْلَامُ السُّرَى؛ [۱] آنها و نشانه هايى براى حركت در شب هاى تاريك رهروان راه حقّ اند». گرچه خاموشند، ولى راه و براى افراد آگاه و بيدار، است و به چراغ ها و نشانه هايى مى مانند كه در مسير مسافران نصب مى شود، تا در شب تاريك راه را گم نكنند و بى راهه نروند. 🔹سپس در توصيف اين گروه از مى افزايد: «لَيْسُوا بِالْمَسَايِيحِ، وَ لَا الْمَذَايِيعِ الْبُذُرِ؛ آنها در ميان مردم اظهار وجود نمى كنند، و احمقانه و ناآگاهانه به افشاى اسرار نمى پردازند». در پايان اين توصيف چنين مى فرمايد: «أُولَئِكَ يَفْتَحُ اللهُ لَهُمْ أَبْوَابَ رَحْمَتِهِ، وَ يَكْشِفُ عَنْهُمْ ضَرَّاءَ نِقْمَتِهِ؛ آنها كسانى هستند كه خداوند درهاى رحمتش را به روی‌شان مى گشايد، و سختى ها و مشكلات را از آنان برطرف مى سازد!». اين تعبير نشان مى دهد كه در آن و طوفانى، خداوند عنايتش را از - كه هدايتگر ديگرانند - بر نمیگیرد و آنان را از شرّ ، دوران و زمان حفظ مى كند. 🔹سپس در ادامه اين بحث، (ع) به پيشگويى صريح‌تر و توضيح بيشترى درباره آن زمان پرداخته، مى افزايد: «أَيُّهَا النَّاسُ! سَيَأْتِي عَلَيْكُمْ زَمَانٌ يُكْفَأُ [۲] فِيهِ الْإِسْلَامُ، كَمَا يُكْفَأُ الْإِنَاءُ بِمَا فِيهِ؛ اى مردم! به زودى زمانى بر شما فرا مى رسد كه واژگون مى شود، همچون ظرفى كه واژگون شود و آنچه در آن است بريزد». تعبير به «يُكْفَأُ فِيهِ الْإِسْلَامُ» كنايه لطيفى است از دگرگون شدن همه و از دست رفتن حقيقت آن؛ 🔹زيرا تشبيه به ظرفى شده كه معارف و قوانين و احكام و اخلاق اسلامى در آن جاى گرفته است و همانگونه كه اگر ظرف آب را وارونه كنند، هر چه در آن است مى ريزد، هم در آن زمان مى شود و محتواى خود را از دست مى دهد و تنها نامى از آن باقى مى ماند. نشانه هاى چنين زمانى در عصر ما ظاهر شده؛ بسيارى از تنها به نام آن قناعت كرده اند؛ نه اثرى از در آنها ديده مى شود، نه ، نه بر پروردگار! نه آشنا به معارف قرآنند و نه آگاه از حقايق سنّت؛ در ميان غوطه ورند و جز و و و شهواتِ حيوانى چيزى را به رسميّت نمى شناسند. پی نوشت: [۱] «سُرى» (بر وزن شما) به معناى راه رفتن در شب است. [۲] «يُكفأ» از مادّه «كَفأ» (بر وزن نفع) به معناى واژگون كردن است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۴، ص ۴۲۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«آخرالزمان» در روايات اسلامی با چه ويژگى هايى معرفی شده است؟ 🔹در بعضى خطبه‌هاى نهج البلاغه (عليه السلام) و رواياتى از (صلی الله علیه و آله) و اهل بيت (عليهم السلام) خبرهايى درباره و آينده ای تاريك و براى داده شده است. از ويژگى هاى ، پشت كردن بسيارى از مردم به مسئله و است، و اینکه هر آنچه به دستشان برسد، از هر جا و هر كس براى خود حلال مى شمرند و اين همه زندگى آنها را مى آلايد. ويژگى ديگر كه است سبب مى شود و را به فراموشى بسپارند و همچون مستان شراب، در به سر برند. 🔹دور زدن و تكيه بر بهانه هاى واهى براى انجام هر كار و به يكى ديگر از ويژگى هاى آن زمان است. به صورت سنّت ها و به صورت بدعت ها در مى آيد. در حديثى از (صلی الله علیه و آله) مى خوانيم: «يَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ لا يَبْقى أحَدٌ إلَّا أَكَلَ الرِّبا فَإنْ لَمْ يَأْكُلْهُ أَصابَهُ مِنْ غُبارِهِ»؛ [۱] (زمانى بر مردم فرا مى رسد كه همه مى شوند و اگر كسانى رباخوار نباشند، گرد و غبار بر دامنشان مى نشيند». [۱] 🔹در حديث ديگرى در وصاياى رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به ابن مسعود آمده است: «زمانى بر فرا مى رسد كه انواع را مى خورند و بر ها [ی گران قيمت] سوار مى شوند و ، همچون زنان كه براى همسر خود، مى كنند خود را مى آرايند. ، خارج مى شوند و مانند سلاطين جبّار در اجتماع مى كنند. اين گروه، اين امّت در ـ تا آنجا كه مى فرمايد: «يَابْنَ مَسْعُودُ يَأْتى عَلَى الناسِ زَمانٌ اَلصَّابِرُ عَلَى دينِهِ مِثْلُ الْقابِضِ عَلَى الْجَمْرَةِ بِكَفِّهِ»؛ (اى پسر مسعود، بر مردم فرا مى رسد كه همچون نگهدارى در كف دست است). [۲] 🔹و ديگرى كه ذكر همه آنها به طول مى انجامد. اين پيشگويى ها افزون بر اينكه جنبه اعجاز دارد، است به گروه هاى وفادار به كه خود را نبازند و بدانند اين دوران پايانى دارد كه به (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مى انجامد. پی نوشت: [۱] مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، نورى، مؤسسة آل البيت(ع)، چ۱، ج۱۳، ص۳۳۳ [۲] مكارم الأخلاق‏، طبرسى، شريف رضى‏، قم‏ چ۴، ص۴۵۰ 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ۱، ج۷، ص۲۵۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️انقلاب مردم ایران به رهبری امام خمینی (ره) از چه خاستگاه دینی نشأت گرفت؟ به عبارتی این انقلاب مشروعیّت خود را از چه مبانی و قواعد دینی می گیرد؟ (بخش دوم) 🔸 بر مبانی و اصول خاصی استوار است که آن را از سایر می کند، برای آشنایی بیشتر با این ، به طور اختصار به تعدادی از اصول و مبانی آن اشاره می شود: 2⃣نفی سلطه کفار بر سرزمین اسلامی و سرنوشت مسلمین 🔹با دقت در آیات و روایات، از جمله آیه ۱۴۱ سوره مبارکه نساء « ...لَنْ يَجْعَلَ اللهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلا»، (خداوند هرگز را بر تسلّطی نداده است) در می‌یابیم که در سیاست خارجی ، پس از موضوع جهاد، بر هیچ مسئله سیاسی دیگری، نظیر «نفی ولایت غیر مسلمانان بر مسلمان» تأکید نشده است؛ به عبارت بهتر در دیدگاه ، خصوصاً فقه امامیه، و چیرگی بر جامعه اسلامی و امری نارواست. با توجه به این عقیده، هر گونه مبادلات و که باعث افزایش و گسترش نفوذ غیر مسلمانان و در جامعه اسلامی گردد، به نحوی که آنان بتوانند در دخالت کنند، و نادرست تلقی می‌شود. 🔹 (ره) در ذیل آیه ۱۴۱ سوره مبارکه نساء «لَنْ یَجْعَلَ اللهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً» چنین می‌نویسد: «ممکن است بگویم قاعده وجه دارد، و در مقام توجه دادن به این امر مهم که لازم است از به هر وسیله ممکن خارج شوند؛ زیرا تسلط آنان امر محتوم و تقدیر الهی نیست تا تسلیم به آن لازم باشد، بلکه رضایت دادن به این ، و است و خداوند از این بری است». [۱] 🔹براساس این قاعده فقهی، نظام پادشاهی که از خودش نداشت و در قانونگذاری و از حامیان خود دستور می گرفت، تلقّی می شد؛ جریان لایحه نمونه بارز از بر سرنوشت مسلمانان می باشد. امام خمینی (ره) بعد از تصویب این قانون با آن مخالفت و چنین فرمودند: «مجلس به پیشنهاد دولت، ملت ایران را امضا کرد... بدون اطّلاع ملت با چند ساعت صحبت های سرّی، را در تحت قرار داد... اکنون من اعلام می کنم که این رأی ننگین مجلسین، و قرآن است». [۲] 🔹ایشان در جای دیگر نیز می فرماید: «ما را فروختند، ما را فروختند و باز هم چراغانی کردند و پایکوبی کردند. اگر من به جای اینها بودم... می گفتم بیرق سیاه بالای سر بازارها بزنند... به حسب این رأی ننگین، اگر یک یا یک خادم مستشار آمریکایی به یکی از ایران، به یکی از افراد محترم ملت، به یکی از عالی رتبه ایران هر بکند، هر جنایتی بنماید، پلیس حق بازداشت او را ندارد؛ حق رسیدگی ندارند؛ ولی اگر به یک سگ آنها تعرض بشود، پلیس باید دخالت کند، دادگاه باید رسیدگی نماید!». [۳] 🔹بنابراین یکی از اصول و که ، بر اساس آن شکل گرفت، قاعده فقهی نفی سبیل و بر سرزمین اسلامی و سرنوشت آنان می باشد. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] صحیفه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، ۱۳۸۰ ش، ج ۲، ص ۷۲۵ [۲] همان، ج ۱، ص ۴۰۹ [۳] همان، ص ۴۱۱ و ۴۱۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه اسراری نهفته است؟ (بخش دوم) 🔸 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از امورى است که به تنهایى از کشف همه آن ناتوان است، و پیوسته قرار گرفته، و فکرها را مشغول نموده است؛ ولى باید توجّه داشت که براساس برخى ، علّت و فلسفه واقعى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سرّى از است. در ادامه‌ی این نوشتار مواردی از ، که در روایات به آنها اشاره شده است بیان می‌گردد؛ 1⃣آزمایش مردم 🔹یکی از مردم است. این سنت در تمام ‏های_گذشته نیز اجرا شده است. در می‏فرماید: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لَا يُفْتَنُونَ - وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ»؛ [۱] (آیا گمان کرده اند، همین که بگویند: آوردیم، رها می شوند و آنان [به وسیله جان، مال، اولاد و حوادث] مورد قرار نمی گیرند؟ - در حالی که یقیناً کسانی را که پیش از آنان بودند، کرده ایم [پس اینان هم بی تردید آزمایش می شوند]، و بی تردید خدا کسانی را که [در ادعای ایمان] راست گفته اند می شناسد، و قطعاً دروغگویان را نیز می شناسد.). 🔹با توجه به آیه فوق، در هر زمان و دوره‏ای، آن دوره را مورد قرار می‏دهد، تا واقعی از متظاهرین به دین و ایمان مشخص شوند. در هر زمان، و متناسب با رشد و آن زمان است. در دوران ، با غایب شدن ‏_خدا، مردم به و پایداری نسبت ‏به دین می‏شوند، تا از غیر واقعی تمیز داده شده، و هر کدام در خور موفقیت در این امتحان به دست آورند. 🔹سدیر صیرفی می‌گوید: «من با سه نفر از صحابه محضر (علیه‌ السلام) رسیدیم، دیدیم آن حضرت بر روی خاک نشسته و مانند فرزند مرده، جگر سوخته گریه می‌کرد. آثار حزن و اندوه از چهره اش نمایان است و اشک، کاسه چشمهایش را پر کرده بود و چنین می‌فرمود: سرور من (دوری) تو خوابم را گرفته و خوابگاهم را بر من تنگ کرده، و آرامشم را از دلم ربوده. آقای من تو مصیبتم را به مصیبت‌های دردناک ابدی پیوسته است. گفتم: خدا دیدگانت را نگریاند ای فرزند بهترین مخلوق! برای چه‌ این چنین گریانی و از دیده اشک می‌باری؟ چه پیش آمدی رخ داده که‌ این گونه اشک می‌ریزی؟ 🔹 آه دردناکی کشید و با تعجب فرمود: وای بر شما، سحرگاه امروز به کتاب (جفر) نگاه می‌کردم و آن کتابی است که علم منایا و بلایا و آنچه تا روز قیامت واقع شده و می‌شود در آن نوشته شده، درباره تولد ما و و او دقت کردم. و همچنین دقت کردم در گرفتاری آن زمان، و شک و تردیدها که به خاطر او که در دلهایشان پیدا می‌شود و در نتیجه بیشتر آن‌ها از خارج می‌شوند، و ریسمان اسلام را از گردن برمی دارند… اینها باعث گریه من شده است». [۱] ... پی نوشت؛ [۱] بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۲۱۹؛ (روایت تلخیص شده است). روایت برگرفته از سایت منبر عالمانه دُرر منبع: راسخون به نقل از وبسایت عصر انتظار @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️انتخابات در جمهوری اسلامی 🔹به راستی این سوال به ذهن می‌آید چه چیزی باعث شده است که این بین آن همه کارشکنی‌های ، جان سالم به در ببرد، و توانسته باشد در بین همه‌ی ، تنها نظامی باشد که با وجود تمام روی پای خود بایستد، و جزو باشد؟ 🔹باید گفت: این‌ ، نظامی است که برخواسته از است، وقتی به خروش در بیاید و به مرحله برسد، وقتی مخلصانه وارد میدان شدند، نتیجه آن می‌شود که هم دست به کار می‌شود و برای کمک و این مردم را تقویت می‌کند: 🔹«هُوَ الَّذِی أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ ۚ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِيعًا مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لَٰكِنَّ اللهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ»؛ [۱] (اوست کسی که تو را با و به وسیله نیرومند ساخت؛ و میان دل هایشان و پیوند برقرار کرد، که اگر همه آنچه را در روی زمین است، هزینه می کردی نمی توانستی میان دل هایشان اندازی، ولی میان آنان ایجاد الفت کرد). 🔹یعنی فکر نکنید اگر این برای تأیید این به پای آمدند، کار شما بوده است نخیر! این هم بوده است که توانست این مردم را جذب این و قرآنی کند. نویسنده: فاطمی تبار منبع: وبسایت‌راهروان‌ولایت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️انتخاباتی از جنس مردم 🔹مسئله‌ از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، چرا که یک بسیار مهم و و است. همین است که این را در برابر و مستبد دنیا بیمه کرده است، 🔹و اساساً سرّ آن، همین است که متکی به است. و این قدرت و شوکت مردمی هم یک است، و الا این اتکای به به آسانی به دست نخواهد آمد. 🔹 به با عظمت خود می‌فرماید: «هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ»؛ [۱] (او همان کسی است که تو را، با و ، تقویت کرد). یعنی با کمک محقق خواهد شد، آن مردمی که متکی به سرشار و دل های پاک هستند. پی نوشت؛ [۱] قرآن کریم، سوره انفال، آيه ۶۲ نویسنده: فاطمی تبار منبع: راهروان ولایت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چگونه «ریا» را از وجودمان ریشه کن کنیم؟ 🔹راه مبارزه با ، مانند همه اخلاق و و ناپسند، دو چيز است: نخست توجّه به و هاى آن براى و نابود كردن آنها، و سپس مطالعه در پيامدهاى آن براى آگاه شدن از كه در انتظار آلودگان به اين اخلاق مذموم است. ريشه همان و عدم توجّه به است. 🔹اگر پايه هاى «توحيد افعالى» در درون جان ما محكم شود و بدانيم و و و به دست ، و نيز در و اختيار اوست، هرگز به خاطر جلب رضاى اين و آن اعمال خود را آلوده به نمى كنيم! اگر به يقين بدانيم كسى كه با همه چيز دارد، و كسى كه از او جداست فاقد همه چيز است؛ 🔹و به مصداق آيه شريفه  «إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ ۖ وَ إِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِی يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ ۗ وَ عَلَى اللهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»؛ [۱] (اگر شما را یاری کند، هیچ کس بر شما و غالب نخواهد شد، و اگر شما را ، بعد از او شما را یاری خواهد داد؟ و باید فقط بر خدا کنند)؛ 🔹و اگر به اين توجّه كنيم كه تمام نزد و به دست خداست: «الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ يَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ العِزَّةَ للهِ جَمِيعًا»؛ [۲] (آيا كسانى كه با طرح دوستى مى ريزند مى خواهند و آبرو نزد آنها كسب كنند، با اين كه همه از آن ». آرى! اگر به اين امور در اعماق جان مستقر شود دليلى ندارد كه براى و كسب وجاهت و آبرو يا جلب اعتماد آنها خود را آلوده به كند! 🔹بعضى از گفته اند ريشه اصلى حبّ جاه و است، كه اگر آن را تشريح كنيم به سه اصل باز مى گردد: علاقه به ، فرار از مذّمت و ، و ورزيدن به آنچه در دست است. سپس مثالى براى آن در مورد فى سبيل الله مى زنند كه گاه به جهاد مى رود براى اينكه از و قهرمانى او سخن بگويند، و گاه به جهاد مى رود تا او را به و جُبن متّهم نسازند، و گاه به خاطر به چنگ آوردن قدم در ميدان مى گذارد! 🔹تنها كسى مى تواند از بهره بگيرد كه براى عظمت آئين حق و از خدا پيكار كند. اين از يكسو، و از سوى ديگر، هنگامى كه انسان به «آثار مرگبار » بينديشد كه: همچون آتش سوزانى است كه در خرمن مى افتد و همه را خاكستر مى كند؛ نه تنها و طاعات انسان را بر باد مى دهد، بلكه است كه مايه صاحب آن در و است. 🔹 همچون موريانه اى است كه ستون هاى كاخ را از درون تهى مى كند و بر سر صاحبش ويران مى سازد. نوعى و و است. شخصيّت انسان را در هم مى كوبد و آزادگى و حريّت و را از او مى گيرد و «بدبخت‌ترين مردم در »! توجّه به اين حقايق، اثر باز دارنده مهمّى بر دارد. 🔹اين نكته نيز قابل توجّه است كه پنهان كردن نيّت هاى آلوده به ، براى مدّت طولانى ممكن نيست، و غالباً در همين دنيا شناخته و مى شوند، و از لابه‌لاى و آنها آنها فاش مى شود، و ارزش خود را نزد خاصّ و عام از دست مى دهند؛ توجّه به اين معنى نيز اثر باز دارنده مهمّى دارد. لذّتى كه از و نيّت پاك به انسان دست مى دهد، با هيچ چيز قابل مقايسه نيست، و همين امر براى كافى است. 🔹بعضى از علماى اخلاق گفته اند: يكى از طرق عمل اين است كه انسان تلاش براى پنهان نگاه داشتن و خود كند، و به هنگام در را بر روى خود ببندد، و هنگام و كارهاى خير ديگر سعى بر آن نمايد تا تدريجاً به اين كار عادت كند. ولى اين به آن معنا نيست كه از شركت در جمعه و جماعت و مراسم حج و اعمال دسته جمعى ديگر خوددارى نمايد كه آن نيز ضايعه اى است بزرگ! پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره آل عمران، آيه ۱۶۰ [۲] همان، سوره نساء، آیه ۱۳۹ 📕اخلاق در قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، مدرسه الامام على بن أبیطالب(ع)، قم، چ اول، ۱۳۷۷ه.ش، ج ۱، ص ۲۹۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام حسن مجتبی عليه السلام:  🔸«ما أنَا بِمُذِلِّ المُؤمِنينَ و لكِنّي مُعِزُّ المُؤمِنينَ، إنّى لَمّا رَأَيتُكُم لَيسَ بِكُم عَلَيهِم قُوَّةٌ سَلَّمتُ الأمرَ لأِبقى أنا و أنتُم بَينَ أظهُرِهِم، كَما عابَ العالِمُ السَّفينَةَ لِتَبقى لأِصحابِها و كَذلِكَ نَفسِي و أنتُم لِنَبقى بَينَهُم»؛ 🔹من نه خواركننده ، بلكه آنانم. وقتى ديدم شما در برابر قدرتى نداريد، كار را به او واگذاشتم تا من و شما در ميان آنان باشيم، همچنان كه آن فرزانه [خضر] كشتى را سوراخ كرد تا براى صاحبانش باقى بماند، و اين چنين است حكايت من و شما تا در ميان آنها باقى بمانيم. 📕ميزان الحكمه، ح ۱۰۵۱ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا نعمت های بهشتی همانند نعمت های دنیوی هستند؟ 🔹خداوند در در بیان عظمت های خويش مى فرمايد: «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا اُخْفِىَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ اَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كانُوا يَعْمَلُونَ» [۱] (هيچ كس نمى داند چه هايى كه مايه هاست براى آنها نهفته شده؟ اين جزاى است كه انجام مى دادند). در حديث مشهورى از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) مى خوانيم: «اِنَّ اللهَ يَقُولُ اَعْدَدْتُ لِعِبَادِي الصّالِحِينَ مَا لَا عَيْنٌ رَأَتْ وَ لَا اُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لَا خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ» [۲] (خدا مى فرمايد براى هايى فراهم كرده ام كه هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و بر فكر كسى نگذشته است). 🔹جالب اينكه اين بشارت عظيم در به دنبال توصيف به قيام از بستر در شبها براى مناجات با پروردگار (نماز شب) و نيز توصيف آنها به از تمام چيزهايى كه در اختيار دارند آمده است و اين نشان مى دهد كه در بين و و اعمال نيك؛ و از برترين آنهاست، و جالب تر اينكه عبادتى است مخفيانه و هاى مخلصانه نيز غالباً مخفيانه است و آن را نيز اين چنين مخفى نگه داشته است! 🔹اين نكته نيز قابل توجه است كه تعبير در اصل به معناى سردى و خنك شدن چشم ها است؛ [۳] چرا كه در ميان عرب معروف بوده كه به هنگام شادی فوق العاده از چشم سرازير می شود سرد و خنك است! در حالى كه «اشك غم و اندوه» همواره داغ و سوزان است، و لذا عرب هنگامى كه مى خواست بگويد: فلان موضوع يا فلان حادثه شديداً مايه سرور و خوشحالى است، تعبير به «قرّة العين» يا «قرّة اعين» مى كرد و از آنجا كه اين تعبير در فارسى وجود ندارد معادل و شبيه آن را به كار مى بريم و مى گوييم: مايه است. 🔹به هر حال بعضى از كلمات و آيات است كه هر چه فكر انسان با آن اوج مى گيرد و پرواز مى كند به گرد آن نمى رسد، و هر چه آن را كاوش مى كند به مفاهيم بيشترى دست مى يابد، تا آنجا كه فكر باز مى ايستد و اعتراف مى كند كه به اعماق مفهوم آن نرسيده است، و آيه مورد بحث كه اشاره سربسته و بسيار پرمعنايى به و معنوى و روحانى است به راستى اين گونه است؛ 🔹چرا كه مفهوم آيه اين است هيچ كس حتى پيامبران مرسل و فرشتگان مقرّب الهى نيز نمى توانند به اين حقيقت پى ببرند كه خداوند براى چه پاداشی در نظر گرفته است؟! مسلماً آنها درجاتى از قرب ذات پاك او و مراحلى از وصال ديدار او و مراتبى از عنايات و الطاف او مى رسند كه تا كس بدان نرسد نمى توان آن را درك كند! و چه زيبا گفته است آن شاعر: روزى كه روم همره جانان به چمن - نه لاله و گُل بينم و نه سرو و سمن ؛ رازى كه ميان من و او گفته شود - من دانم و او داند و او داند و من! پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره سجده، آيه ۱۷ [۲] اين حديث را جمع زيادى از مفسّران اسلامى از جمله طبرسى در مجمع البيان فى تفسير القرآن، آلوسى در روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، قرطبى در الجامع لأحكام القرآن، و علامه طباطبايى در الميزان فى تفسير القرآن، نقل كرده اند. [۳] «قرَّ» در لغت (بر وزن حُرّ) به معناى سردى و خنكى است. 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران، ۱۳۸۶ش، چ نهم، ج ۶، ص ۲۳۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا «شفاعت» مخصوص روز قیامت است؟ 🔹بى شك از جمله زمان هايى كه در آنها صورت مى گيرد روز است؛ چرا كه بسيارى از ناظر به آن روز مى باشد؛ ولى آيا در و يا حتى در عالم نيز شفاعت صورت مى گيرد و در آخرت قبل از پايان حساب شفاعتى هست يا نه؟ جاى بحث و گفتگو است. مرحوم علّامه طباطبايى (ره) در اينجا بحث مشروحى دارد و در پايان چنين نتيجه مى گيرد كه مسئله در از مواقف روز انجام مى گيرد، در اينجاست كه تقاضاى مغفرتِ شفاعت شونده را مى كند تا بدين وسيله وارد نشود و يا به كمك شفاعتِ او بعضى از كسانى را كه در دوزخ‌اند خارج شوند. 🔹وى در بعضى ديگر از كلماتش اشاره به كرده و رواياتى را كه بر حضور (صلى الله عليه وآله) و (عليهم السلام) به هنگام و و كمك به دلالت دارد مورد توجه قرار داده، مى افزايد: اينها از قبيل شفاعت نيست، بلكه از قبيل تصرّف و است كه خدا به آنها بخشيده است. [۱] عجب اينكه ايشان هنگامى كه از حقيقت سخن مى گويد، آن را چنان توسعه داده كه هرگونه تأثير اسباب را در عالم تكوين و تشريع مشمول شفاعت مى شمرد؛ ولى در اينجا كمك و اعانت اولياء الله به گروهى از مؤمنان را براى نجات آنها از مشكلات برزخ و قبر، مصداق شفاعت نمى داند. 🔹به هر حال آنچه از مجموعه و به دست مى آيد اين است كه به معناى وسيع كلمه در هر سه عالم ، و صورت مى پذيرد، هرچند محل اصلى شفاعت و آثار مهم آن در روز و براى نجات از عذاب است. در «آيه ۶۴ سوره نساء» مى خوانيم: «وَ لَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اَسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ، لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحِيماً»؛ (اگر آنها هنگامى كه به خود مى كردند [و مرتكب گناه مى شدند] به نزد تو مى آمدند و از خدا طلب آمرزش مى كردند و (صلى الله عليه وآله) نيز براى آنها استغفار مى كرد خدا را توبه پذير و مهربان مى يافتند). 🔹آيا از سوى (صلى الله عليه و آله) براى مؤمنانِ خطاكار چيزى جز شفاعت مى تواند باشد؟! همين معنا در داستان حضرت يعقوب (عليه السلام) و فرزندانش نيز در «قرآن کریم » آمده است؛ آنها از خواستند در پيشگاه خدا براى آنان كند او هم پذيرفت. [۲] و نيز بسيار شده است كه در همين جهان، افراد يا اقوامى به خاطر و از عذاب دنيا نجات يافته اند و اين، چيزى جز شفاعت نيست. 🔹در نيز روايات بسيارى داريم كه آدمى همچون نماز، روزه، ولايت و امثال آن يا حضور اولياء الله سبب و مجازات‌ها مى گردد و يا دفن انسان صالح و پاكدامنى كه داراى حسنات مهمى بوده است در يك مقبره سبب تخفيف مجازات گنهكاران آن گورستان مى شود. اينها همه نيز اشاراتى است به در عالم برزخ؛ حتى نماز ميِت و تقاضاى مغفرتى كه در ضمن آن براى مردگان مى شود مسلماً بى تأثير نيست، اين نيز خود، نوعى شفاعت است. بنابراين محدود به عالم خاصى نيست، بلكه همه را در بر مى گيرد، منتها جايگاه اصلی و مهم شفاعت همان و در آستانه قرار گرفتن در برابر كانون عذاب الهى است. پی نوشت‌ها؛ [۱] الميزان فى تفسير القرآن، طباطبايى، سيد محمد حسين، انتشارات اسلامى، قم، ۱۴۱۷ق، چ ۵، ج ۱، ص ۱۵۶ [۲] سوره يوسف، آيه ۹۷ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ۹، ج۶، ص۵۲۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا «رحمان» و «رحیم» به یک معنا می باشند یا متفاوت اند؟ 🔹 و ؛ اين دو واژه از ماده گرفته شده، و معروف اين است كه كسى است كه رحمت اش عام است، و همگان را شامل مى شود، در حالى كه به كسى گفته مى شود كه رحمت اش خاص است؛ بنابراين سبب شده است كه فيض نعمت اش دوست و دشمن و مؤمن و كافر را شامل شود؛ ولى ايجاب مى كند كه را مشمول مواهب خاصّى در دنيا و آخرت قرار دهد كه دور افتادگان از خدا و بى خبران از آن محروم اند. 💠شاهد اين تفاوت امور زير است: 1⃣ صيغه مبالغه است و صفت مشبهه؛ و صيغه مبالغه تأكيد بيشترى را مى رساند، و دليل بر گستردگى اين نوع رحمت است. ولى بعضى هر دو را صفت مشبهه و يا هر دو را صيغه مبالغه دانسته اند، امّا با اين حال تصريح كرده اند كه مبالغه بيشترى را مى رساند. [۱] 2⃣بعضى نيز گفته اند: چون صفت مشبهه است و دلالت بر ثبات و استمرار دارد مخصوص است، ولى كه صيغه مبالغه است چنين دلالتى ندارد. 3⃣ نام مخصوص خدا است و به غير او اطلاق نمى شود؛ در حالى كه هم به او گفته مى شود و هم به غير او؛ و اين دليل بر آن است كه مفهوم رحمت گسترده ترى است. 4⃣اين قاعده در ادبيات عرب معروف است كه «زيادةُ المبانى تَدُلُّ عَلى زِيادَةِ المَعانِى»؛ (يعنى واژه اى كه حروف اش بيشتر است مفهوم آن نيز بيشتر است) و چون پنج حرفى، و چهار حرفى است؛ بنابراين مفهوم «رحمان» وسعت بيشترى دارد. [۲] 5⃣اين تفاوت را بعضى افراد، از آيات نيز استفاده كرده اند. زيرا در قرآن غالباً به صورت مطلق آمده، در حالى كه در بسيارى از موارد مقيّد است. مانند: «إِنَّ اللهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ» [سوره بقره، آیه ۱۴۳] (زيرا خداوند نسبت به ، رئوف و است)؛ «وَ كَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً» [سوره احزاب، آیه ۴۳] (او نسبت به همواره مهربان بوده است)، «إِنَّ اللهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيماً» [سوره نساء، آیه ۲۹] (خداوند نسبت به شما است). در حالى كه بدون اين قيود ذكر شده و دليل بر او است. 6⃣بعضى از روايات نيز شاهد اين تفاوت است. در حديث پر معنايى از (عليه السلام) مى خوانيم: «الرَّحمنُ اِسْمٌ خاصٌ بِصِفَة عامَّة، وَالرَّحيمُ اسمٌ عامٌ بِصِفَة خاصَّة» [۳] ( اسم خاص است [مخصوص خداوند] امّا با وصفى عام ـ مفهوم رحمت اش دوست و دشمن را در بر مى گيرد ـ ولى اسم عام است به صفت خاص [اين اسم هم بر خداوند و هم غير او اطلاق مى شود، ولى مفهوم اش رحمتى است مخصوص مؤمنان]). 💠امّا با تمام اينها نمى توان انكار كرد كه گاهى اين دو واژه به يك معنا به كار مى رود؛ مانند آنچه در از امام حسين (عليه السلام) نقل شده است: «يا رحمنَ الدُّنيا وَالآخِرةَ وَ رَحِيْمَهُما» [۴] (اى خدايى كه رحمان دنيا و آخرت و رحيم هر دويى) ولى اين ممكن است يك استثنا بوده باشد؛ بنابراين منافاتى با تفاوت فوق ندارد. 📕پیام قرآن، ناصر، مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چ ۹، ۱۳۸۶ش، ج ۱، ص ۳۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از منظر امام علی (علیه السلام) حمایت از مظلوم چه جایگاهی دارد؟ (بخش اول) 🔹این مسأله که باید مدافع و یار و یاور آنها باشد و در برابر هجوم از آنان حمایت و دفاع کند، در عبارات متعددى از منعکس است که یک نمونه روشن آن «خطبه شقشقیه» است که در پایان آن، (علیه السلام) با صراحت مى فرماید: «لَو لا حُضورُ الحاضِرِ، و قِيامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ النّاصِرِ، و ما أخَذَ اللهُ عَلى العُلَماءِ ألاّ يُقارُّوا عَلى كَظَّةِ ظالِمٍ و لا سَغَبِ مَظلومٍ، لأَلقَيتُ حَبلَها عَلى غارِبِها» (اگر نبود گرد آمدن آن جمعيت انبوه و اين كه با وجود يار و ياور، حجّت تمام است و اگر نبود كه خداوند از دانشمندان پيمان گرفته است كه در برابر سيرىِ و گرسنگىِ آرام ننشينند و بدان رضايت ندهند، هر آينه مهار شتر را بر پشت آن مى انداختم). 🔹در آخرین وصایا در بستر شهادت نیز به فرزندانش تأکید مى کند که همواره دشمن ظالمان و یاور مظلومان باشند، «کُونا لِلظّالِمِ خَصماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوناً». [۱] (عليه السلام) در نامه ۵۳ خود به مالک اشتر صریحاً توصیه مى کند که بخشى از وقت خود را در اختیار بگذار و، درهاى دارالاماره را بگشاى و پاسبانان را کنار بزن، تا آزادانه با تو تماس بگیرند و نیازها و خود را بى واسطه با تو در میان بگذارند. 🔹سپس مى افزاید: این به خاطر آن است که از (صلى الله علیه و آله) بارها این سخن را شنیدم که مى فرمود: «لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لا یُؤخَذُ لِلضَّعیفِ فیهِا حَقُّهُ مِنَ الْقَوىِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِع» [۲] (امّتى که حقّ را از با صراحت نگیرد، هرگز پاک نمى شود و روى را نمى بیند). سراسر زندگى (علیه السلام) و حوادث جالبى که در حیات آن حضرت واقع شد، نشان مى دهد که در نیز همیشه به این اصل اساسى وفادار بود و لحظه اى در انجام دادن آن کوتاهى نفرمود. 🔹در خطبه دیگرى از همین معنا با تعبیر داغ و پرجوش دیگرى آمده است مى فرماید: «وَ أیَمُ اللهِ! لاَُنْصِفَنَّ الْمَظْلُومَ مِنْ ظالِمِه وَ لاََقُودَنَّ الظّالِمَ بِخِزامَتِه حَتّى أُورِدَهُ مَنْهَلَ الْحَقِّ وَ إِنْ کانَ کارِهاً» [۳] (به خدا سوگند! داد را از مى گیرم و افسار را مى کشم تا وى را به آبشخور حق وارد سازم، هر چند کراهت داشته باشد). اساساً این یک است که در بر آن تأکید شده است و با صراحت، به دستور مى دهد که براى نجات به پا خیزند و حتى اگر لازم باشد، دست به اسلحه ببرند و با پیکار کنند. 🔹و مى فرماید: «وَ ما لَکُمْ لا تُقِاتِلُونَ فى سَبیلِ اللهِ وَالْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِالْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَریَةِ الظّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلیّاً وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیراً» [۴] (چرا در راه خدا و [در راه] مردان و زنان و کودکانى که [به دست ستمگران] شده اند نمى کنید؟! همان افراد [ستمدیده اى] که مى گویند: پروردگارا! ما را از این شهر [مکّه] ـ که اهلش ـ بیرون ببر! و از طرف خود براى ما سرپرستى قرار ده و از جانب خود یار و یاورى براى ما تعیین فرما). ... پی نوشت‌ها؛ [۱] نهج البلاغه، نامه ۴۷ [۲] نهج البلاغه، نامه ۵۳، فرمان به مالک اشتر. [۳] نهج البلاغه، خطبه ۱۳۶ [۴] سوره نساء، آیه ۷۵ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۹۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️طبق روایات و تفاسیر اهل سنت آيه «اِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً» درباره چه کسی نازل شده است؟ 🔹در «آيه ۹۶ سوره مريم» آمده است: «اِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً» (به يقين كسانى كه آورده و انجام داده اند به زودى خداوند رحمان محبتى براى آنان [در دلها] قرار میدهد». اين آيه به خوبى دلالت دارد كه و سرچشمه در ميان توده هاى مردم است. آرى ايمان و عمل صالح جاذبه عجيبى دارد كه دلها را همچون آهن ربا به سوى خود جذب میكند، حتّى افراد ناپاك و آلوده نيز از پاكان و صالحان لذّت مى‌برند. 🔹در تفسير اين آيه شريفه روايات زيادى در منابع معروف اهل سنّت به وسيله راويان متعدد از شخص (ص) نقل شده كه اين آيه درباره (ع) است. البته بارها گفته ايم كه نزول آيه در شأن كسى به معنى آن است كه مصداق اتمّ و اكمل آن آيه، او است و منافاتى با گستردگى مفهوم آيه ندارد. در اينجا به سراغ منابع اسلامى ميرويم و گوشه هايى از اين روايات را مورد بررسى قرار میدهیم: 🔹در «شواهد التنزيل» روايات متعددى از براء بن عازب و ابورافع و جابربن عبدالله انصارى و ابن عباس و ابوسعيد خدرى و محمدبن حنفيه با طرق مختلف نقل ميكند كه اين آيه درباره (ع) است كه خداوند او را در دل هر فرد با ايمانى جاى داده است. در حديثى از ابوسعيد خدرى آمده است كه (ص) به (ع) فرمود: «اى ابوالحسن! بگو خداوندا! براى من نزد خودت عهد و پيمانى (اين تعبير اشاره به آيه ۸۷ همين سوره است كه در مسأله شفاعت میگويد: «آنها مالك شفاعت نيستند مگر كسى كه نزد خداوند عهد و پيمانى دارد») قرار ده و محبت مرا در دل هاى مؤمنان بيفكن». 🔹در اين هنگام آيه «اِنَّ الَّذيْنَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمانُ وُدّاً» نازل شد، سپس افزود: «به همين جهت فرد با ايمانى را ملاقات نمى كنيم مگر اينكه در دل او محبت (ع) است». [۲] در حديث ديگرى از جابربن عبدالله همين معنى با تفاوت بسيار كمى ديده مى شود. [۳] و نیز همين مضمون از براء بن عازب از (ص) نقل شده است. [۴] و همين معنى از محمدبن حنفيه (به چند طريق) نقل شده با اين تفاوت كه در اين روايات محبت ذرّيه و (عليهم السلام) نيز در كنار محبّت او قرار گرفته است. [۵] 🔹در اين كتاب بطور كلى حدود ۲۰ روايت كه همگى اين معنا را تعقيب ميكند به طرق گوناگون آمده است. سيوطى در «الدّرالمنثور» نيز با طرق مختلف خود اين حديث را از براء بن عازب و از ابن عباس نقل كرده است. [۶] زمخشرى در «تفسير كشّاف» اين روايت را در ذيل آيه شريفه نقل كرده است كه (ص) به (ع) فرمود: از خداوند بخواه كه در نزد خودش و پيمانى براى تو [جهت شفاعت] قرار دهد و براى تو در سينه مؤمنان مودّت و بيفكند و در اينجا بود كه آيه فوق نازل شد». [۷] عين همين مضمون را قرطبى مفسّر معروف در تفسيرش و همچنين زمخشری در كشّاف - بدون اینکه ايرادى بگیرد - آورده است. [۸] 🔹از شخصيتهاى معروفى كه اين حديث را در ذيل آيه نقل كرده اند عبارتند از: سبط ابن جوزى در «تذكره» [۹] و محب الدين طبرى در «ذخائر العقبى» [۱۰] و ابن صباغ مالكى در «الفصول المهمّه» [۱۱] و هيثمى در «الصواعق» [۱۲] و ابن صبان در «اصعاف الراغبين» [۱۳] كه نام آنها در كتب مبسوط در مورد و آمده است. تنها كسى كه در ميان مفسران معروف موضع منفى در مقابل اين حديث گرفته است، آلوسى در روح المعانى است كه مطابق معمول حديث را نقل ميكند سپس سعى ميكند آنرا كمرنگ يا بى رنگ سازد. او بعد از آنكه حديث بالا را از براء بن عازب نقل ميكند و با حديث محمد بن حنفيه تأييد مى نمايد، ميگويد: معيار در تفسير آيه، عموم لفظ است نه خصوص سبب نزول. [۱۴] 🔹بارها گفته ايم و بار ديگر هم میگویيم: هيچكس نمیگوید شأن نزول، مفهوم گسترده آيات را محدود میسازد، بلكه «شأن نزول»، مصداق اتم و اكمل آيه است. به تعبير ديگر: آنچه در اين روايات درباره (ع) آمده و اينكه او را خداوند در دلهاى جميع قرار داده درباره هيچيك از امت رسول الله(ص) ديده نمیشود و اين بسيار والاست براى امیرالمومنین (ع) كه احدى با او در اين برابرى ندارد. آيا چنين كسى كه خداوند قلوب تمام مؤمنان را آكنده از مودّت و محبّت او ساخته از همه شايسته تر براى منصب الهى و پيامبر(ص) نيست؟ • مآخذ در منبع موجود است. 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، چ۶، ج۹، ص۳۶۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تقوا و پرهيزكارى» چگونه انسان را به بهشت می رساند؟ 🔹یکی از عوامل ورود به ، و پرهيزكارى است كه در آيات فراوانى از نيز روى آن تكيه شده است، از جمله در «آیه ۶۳ سوره مريم» بعد از اشاره «جَنَّاتُ عَدْنٍ»؛ (باغ هاى جاودانه بهشت) و بخشى از نعمت هاى آن مى فرمايد: «تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبادِنَا مَنْ كانَ تَقِيّاً» [۱] (اين همان بهشتى است كه ما به ارث به بندگان پرهيزكار خود مى بخشيم). مى دانيم در نظام ارزشى ، موقعيت بسيار والايى دارد، همانگونه كه در «آيه ۱۳ سوره حجرات» كه به عنوان يك شعار اسلامى مشهور شده است مى خوانيم: «اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَ الله اَتْقاكُمْ» (گرامی ترين شما نزد خدا شماست). 🔹با اين حال جاى تعجب نيست كه در آيات فراوانى از ، در حقيقت به عنوان شناخته شده و مى دانيم تقوا به معناى و پرهيز از و هرگونه در برابر فرمان خدا و حقّ و عدالت است؛ يا به تعبير ديگر آن حالت و كنترل درونى است، كه انسان را از هرگونه بازمى‌دارد، يعنى چنان دارد كه انجام همه وظایف الهى و اخلاقى انسان را فرا مى گيرد. تعبير به «تلك» در آغاز آيه - كه اشاره به دور است - در واقع اشاره اى است به عظمت ، گويى آنچنان والاست كه از دسترسى فكر و انديشه ما فراتر است. 🔹تعبير به ممكن است اشاره به يكى از نكات زير باشد: ۱) «ارث» به معناى هرگونه است؛ زيرا تنها ملكى كه قابل فسخ و بازگشت نيست، ملكى است كه از طريق به انسان مى رسد، براى پرهيزكاران نيز چنين است. ۲) بيش از آنكه جنبه قانونى و تشريعى داشته باشد، جنبه و دارد، كه طبق آن، صفات پدران و مادران به فرزندان منتقل مى گردد، بنابراين منظور از تعبير به در آيه فوق، وجود يك «رابطه معنوى تكوينى» ميان و است. 🔹۳) اموالى كه به مى رسد، اموالى است كه معمولا انسان براى آن زحمتى نكشيده؛ گويى آنچنان عظيم است كه در مقابل آن كاملا ناچيز محسوب مى شود، مثل اينكه را بدون زحمت و مجاناً به آنها داده اند؛ چرا كه زحمات آنها در برابر اين نعمت، بسيار كم اهمّيّت است، و به تعبير ديگر درست است كه اعمال انسان و او پايه استحقاق بهشت است؛ ولى «عظمت نعمت‌ هاى بهشتى» چنان است كه گويى رايگان به پرهيزكاران داده مى شود. اينجاست كه مى گوييم در عين اسحقاقى بودن، جنبه نيز دارد. 🔹۴) در روايت پر معنايى از (صلی الله علیه و آله) در تفسير اين مطلب مى خوانيم: «مَا مِنْ اَحَدٍ اِلَّا وَ لَهُ مَنْزِلٌ فِي الْجَنَّةِ وَ مَنْزِلٌ فِی النَّارِ!: فَاَمَّا الْكافِرُ فَيَرِثُ الْمُؤْمِنَ مَنْزِلَهُ مِنَ النّارِ وَ الْمُؤْمِنُ يَرِثُ الْكافِرَ مَنْزِلَهُ مِنَ الْجَنّةِ» (هر در و منزلگاهى در دارد، ، منزلِ دوزخى مؤمنان را به ارث مى برند و ، جايگاه بهشتىِ كافران را!). اين تعبير به خوبى نشان مى دهد كه همه آزاد آفريده شده اند، هم استعداد را دارند و هم را و اين بسته به انتخاب خود آنهاست. [۳] پی نوشت: [۱] آيات زير نيز اشاره به رابطه «تقوا» و «ورود در بهشت» دارد: آل عمران، ۱۵، ۱۳۳ و ۱۹۸؛ رعد، ۳۵؛ حجر، ۴۵؛ نحل، ۳۱؛ فرقان، ۱۵؛ شعراء، ۹۰؛ زمر، ۲۰ و ۷۳؛ دخان، ۵۱؛ محمّد، ۱۵؛ ق، ۳۱؛ ذاريات، ۱۵ و آيات ديگر. [۲] تفسير نور الثقلين‏، عروسى حويزى، انتشارات اسماعيليان‏، ‏چ ۴، ج ۲، ص ۳۱ [۳] تعبير به «ارث» در مورد بهشت منحصر به آيه فوق نيست و در سور مؤمنون، آيات ۱۰ و ۱۱؛اعراف، ۴۳؛ زخرف، ۷۲؛ شعراء، ۸۵ نيز آمده است و اين يك تعبير پرمعناست. 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ ۹، ج ۶، ص ۱۵۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️حجاب و عفاف؛ مسئله چیست؟ (بخش سوم و پایانی) 🔸 و از واژه های پر بسامد در فرهنگ دینی و ملی ما است. بدون شک از احکام شناخته شده شرعی، و از پسندیده ترین سجایای اخلاقی است. اما مفهوم این دو واژه چیست؟ چه رابطه ای دارند؟ فلسفه و مبنای لزوم آنها کدام است؟ پیشینه تاریخی و در قبال آن چیست؟ 💠حجاب؛ نه بی سابقه و نه سخت 🔹نکته مهم دیگری که باید به آن پرداخت، آن است که در ، نه یک الزام نوآورانه است و نه یک حکم سخت‌گیرانه. بررسی های تاریخی نشان می‌دهد که در ادیان گذشته هم، نه تنها اجباری بوده، که بسیار سختگیرانه هم اِعمال می‌شده است. همه مورخان، از حجاب‌ سخت‌ سخن گفته‏اند. برای مثال به نوشته ویل دورانت، مورخ نامدار جهان، در نزد گفت‏وگوی علنی میان ذکور و اِناث، حتّی بین زن و شوهر از طرف فقهای دین ممنوع گردیده بود، را به مدرسه نمی‏فرستادند و نپوشاندن موی سر خلافی بود که مرتکب آن را مستوجب طلاق می‏ساخت. 🔹ویل دورانت در صفحه ۳۰ جلد ۱۲ «تاریخ تمدن» (ترجمه فارسی) راجع‏ به و قانون تلمود می‏نویسد: «اگر به نقض قانون یهود می‏پرداخت، چنانکه مثلا بی آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم می‏رفت و یا در شارع عام نخ می‏رشت، یا با هر سنخی‏ از مردان درد دل می‏کرد، یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانه‏اش تکلم‏ می‏نمود همسایگانش می‏توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق‏ داشت بدون پرداخت مهریه او را دهد». 🔹 هم، نه تنها احکام شریعت یهود در مورد را تغییر نداد، بلکه در برخی موارد، قدم را فراتر نهاد و با سخت‏گیری بیشتری وجوب حجاب را مطرح ساخت؛ تا آنجا که برای از بین بردن زمینه هرگونه تحریک و تهییج، را به صورت شدیدتری به رعایت کامل پوشش و دوری از هر گونه آرایش و تزیین فراخواند. در موارد فراوان، بر و پوشش تأکید و پیروانش را به و تنزّه از هوسرانی فراخوانده است و البته همه اینها با هدفی است که گفته شد. 💠حجاب و حکومت؛ حتی سکولارها 🔹آیا مسئله ای شخصی است یا به دلیل ارتباط با نظم عمومی و در حوزه اقتدار دولت است؟ این سوال مهمی است که در جای خود باید به آن پرداخت. آنچه اکنون به عنوان قدرِ متیقن در این باره می توان گفت عدم جواز بی تفاوتی جامعه اسلامی در برابر این و دیگر احکام الهی است. اصولاً برای اجرا و گسترش همین و است. از نظر نشانه آنکه حاکمانی واقعاً ایمان دارند، آن است که به هیچ بهانه ای از اجرای سرباز نزنند و برای خشنودی دیگران، خدا را ناخشنود نسازند. 🔹این (ترجمه‌ی) متن قرآن است: « کسانی اند که اگر به آنان در زمین، قدرت و مکنت دادیم، نماز برپای می دارند و زکات می دهند و و می کنند...»، و این الگوی امارت مومنان است که خطاب به برخی از مردم می گفت: «خبردار شده ام که در راه، با مردان برخورد می کنند؛ آیا شرم نمی کنید و به غیرت نمی آیید، که زنان‌تان راهیِ بازارها و مغازه ها می‌شوند و با افراد بی دین برخورد می کنند!». و ، نه اینکه بر دولت و دولتمردان «هم» است، بلکه در برخی فروض تنها بر عهده آنان است. 🔹از این رو، نه حکومت اسلامی و انقلابی، که نمی تواند در زمینه ، و از جمله نوعِ روابط جنس های مخالف، بی تفاوت بماند. ویل دورانت می‏گوید: «سر و سامان بخشیدن به روابط جنسی همیشه‏ مهمترین وظیفه اخلاقی به شمار می‏رفته است، زیرا غریزه تولید مثل، نه‏ تنها در حین ازدواج، بلکه قبل و بعد آن نیز مشکلاتی فراهم می‏آورد، و در نتیجه شدت و حدّت همین غریزه و آن نسبت به قانون و انحرافاتی که از جاده طبیعی پیدا می‏کند، بی نظمی و در سازمان های‏ اجتماعی تولید می‏شد». 💠حجاب و کار فرهنگی! 🔹ناگفته پیداست که مقصود از «مسئولیت دولت دینی» در برابر ارزش های اخلاقی و احکامی نظیر حجاب، نادیده گرفتن سایر مسئولیت‌ها نیست. معلوم است که اصلاح و به طور کلی، آنچه استاد مطهری «اخلاق جنسی» می نامد، تنها با دستور و تحکّم ناشدنی است، اما از سوی دیگر کوتاهی در اقدامهای عملی با چنین توجیهاتی غیر وجیه است، چه رسد به مقاومت و مخالفت!! مگر تاکنون کسی چنین گفته است که عده ای چنان می‌گویند؟! نویسنده: دکتر محسن اسماعیلی حقوقدان و عضو پیشین حقوقدان شورای نگهبان تنظیم و منبع: تبیان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ 🔹 ⭕️پیشگویی امام على (عليه السلام) از وضع مردم در زمان حکومت «ظالمان» چگونه است؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۰۸ پس از پیشگویی از آینده و حاکم شدن و ظالم در آخرین فراز این خطبه به قسمت هاى مهمّى از آثار شوم اين ، و وضع اخلاقى و اجتماعى و اقتصادى مردم در چنين حكومتهايى اشاره ميفرمايد. نخست میفرمايد: «فَإِذَا كَانَ ذلِكَ كَانَ الْوَلَدُ غَيْظاً، وَ الْمَطَرُ قَيْظاً، وَ تَفِيضُ اللِّئَامُ فَيْضاً، وَ تَغِيضُ الْكِرَامُ غَيْضاً». (در آن هنگام، سبب خشم [پدران و مادران] میشوند و ، گرمى مى افزايد؛ همه جا را پر ميكنند و ، كمياب میشوند!). 🔹سپس در ادامه اين سخن ميفرمايد: «وَ كَانَ أَهْلُ ذلِكَ الزَّمَانِ ذِئَاباً، وَ سَلَاطِينُهُ سِبَاعاً، وَ أَوْسَاطُهُ أُكَّالاً، وَ فُقَرَاؤُهُ أَمْوَاتاً». ( آن زمان همچون گرگان، و آنها همچون درندگان، و ، طعمه آنها، و ، همچون مردگان خواهند بود!). در آخرين قسمت اين خطبه، به در چنين جوامعى كه سرچشمه تمام میشود، اشاره کرده و میفرماید: «وَ غَارَ الصِّدْقُ، وَ فَاضَ الْكِذبُ، وَ اسْتُعْمِلَتِ الْمَوَدَّةُ بِاللِّسَانِ، وَ تَشَاجَرَ النَّاسُ بِالْقُلُوبِ، وَ صَارَ الْفُسُوقُ نَسَباً، وَ الْعَفَافُ عَجَباً، وَ لُبِسَ الْإِسْلَامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً». (در آن زمان، از ميان میرود و فراوان میشود؛ با زبان ميكنند، و با دل، ؛ به و آلودگى افتخار ميكنند و از و در شگفتى فرو ميروند و همچون پوستينى وارونه پوشيده میشود!). 🔹آنچه را (عليه السلام) در سه بخش از اين خطبه درباره «حوادث آينده جامعه اسلامى» به عنوان پيشگویی بيان فرموده، ترسيم بسيار دقيق و حساب شده اى از تمام خودكامه در طول تاريخ است. هنگامى كه آنها پايه هاى خود را محكم ميكنند تمام و رااز صحنه اجتماع كنار میزنند و و دستياران خود را از و و نوكر مآب كه به جاى كلاه، سر مى آورند، برمى‌گزينند. را تحت فشار قرار میدهند و را به جهل و و بى خبرى سوق مى دهند. همه جا را فرا میگيرد و صدق و برچيده میشود. 🔹 بر مقدّرات مردم مسلّط میشوند و بسيارى از به حكم «أَلنَّاسُ عَلَى دِينِ مُلوُكِهِمْ» از آن حكّام و سلاطين درنده خو پيروى ميكنند. به كلّى دگرگون ميشود و فى المَثَل: و ناپاكى مايه افتخار و از اسباب سرافكندگى به حساب مى آيد. اينگونه حكومتها در محيطهاى مذهبى با مذهب نمى جنگند، بلكه سعى ميكنند را از درون تهى سازند و آن را تحريف كنند و به اين طريق از احساسات مذهبى مردم به نفع مقاصد شوم خود استفاده كنند. خرافات را در ميان مردم ترويج میدهند و به بعضى از ظواهر مذهبى اهميّت داده، عمق و باطن آن را از ميان مى برند. 🔹هرگاه بااين معيارهاى دقيقى كه (عليه السلام) در اين خطبه بيان كرده به - مخصوصاً بسيارى از كشورهاى اسلامى - بنگريم، مى بينيم چقدر قابل تطبيق است. گويى حضرت از آن روز تمام حوادثى را كه امروز در جوامع میگذرد با چشم مى ديده و همچون نقّاش چيره دستى آنها را با نوك قلم ترسيم نموده، تصويرى كه از هر نظر برابر با اصل است. آنچه (عليه السلام) در اين خطبه پيش بينى فرموده است شباهت به رواياتى دارد كه از (صلى الله عليه و آله) در اين زمينه نقل شده است. 🔹از جمله در حديثى مى خوانيم: «زمانى بر فرا میرسد كه ، صورتهاى انسانى است و دلهاى آنها ! مانند درنده اند؛ و پيوسته میكنند؛ و هيچگاه [با تذّكر و ارشاد] از كه انجام میدهند، باز نمیگردند! اگر با آنها كنى تو را متّهم ميكنند و اگر بگويى، تكذيبت ميكنند و اگراز آنها شوى غيبت ميكنند. [سنّت معصومين] در ميان آنها بدعت است، و در ميان آنها سنّت! در نظر آنها كسى است كه و پيمان شكن باشد، و و پيمان شكن در ميان آنها و هوشيار محسوب میشود. در ميان آنها مستضعف، و در ميان آنها مشرّف و گرامى است ... در اين هنگام، خداوند آنها را از بارانِ به موقع، محروم می‌سازد و بارانهاى بى موقع [كه مايه فساد و تباهى است] بر آنها نازل میكند و بر آنها مسلّط مى شوند». [۱] 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية، ۱۳۸۶ش، چ۱ ج۴ ص۵۴۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ويژگى هاى پرچم قيام از منظر روايات 🔸احاديث متعدّدى به وجود در (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تصريح كرده و اوصافى را براى آن برشمرده اند كه عبارت اند از : 1⃣مقدّس بودن و انتساب آن به خداوند 🔹، پرچمى الهى، نبوى و علوى است. اين ويژگى از عبارت «يَأتيهِ بِها ( عليه السلام آن را مى آورد)» [۱] و توصيف مكرّر آن به «رايَةُ رَسولِ اللهِ صلى الله عليه و آله ( صلى الله عليه و آله )» [۲] و نيز يكسان بودن آن با (عليه السلام) در جنگ جمل،[۳] قابل استفاده است. 🔹همچنين توصيف زيبا و مجازگونه «عَمودُها مِن عَمودِ العَرشِ»، [۴] مؤيّد ارتباط مستقيم خيمه فرماندهى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با به عنوان مركز فرماندهى نظام هستى است؛ معنايى كه از عبارت «مِن وَرَقِ الجَنَّةِ» [۵] نيز قابل استفاده است و زمينه ساز اين سخن است كه (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، نه از جنس چوب و پارچه،[۶] بلكه نمادى از و عظمت و است؛ پرچمى كه به هر جا روى كند، و را به ارمغان مى آورد و را به هلاكت مى رساند. [۷] 2⃣شعار پرچم، نماد توحيد 🔹مطابق با تصريح حديث، جمله «البَيعَةُ للهِ» [۸] بر ، نقش بسته است كه پيوند و وابستگى را به خداوند نشان مى دهد. اين ويژگى، افزون بر تقويت ويژگى نخست، اين پيام را فراز مى آورد كه (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در پى تشكيل حكومت فردى، قبيله اى و حزبى نيست و او به دور از فردگرايى و شخص پرستى، در پى چيره كردن اراده خدا در زمين و به ميراث بردن آن به نفع و است. 🔹گفتنى است كه در گزارشى ديگر، جمله «اسمَعوا وَ أَطيعوا» [۹] نقش پرچم گفته شده كه منافاتى با اين سخن ندارد، زيرا میتوان بر پرچم، جمله هاى متعدّدى نگاشت. اين شعار نيز در راستاى دعوت استوار و محكم جهانيان به (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که پيروزى و چيرگى آن، حتمى است. 3⃣ايجاد كننده هراس در دل دشمنان 🔹مطابق با برخى احاديث، [۱۰] «هراس»، پيشاپيش و به فاصله يك ماه جلوتر، حركت میكند. اين احاديث، را در هر چهار جهت دانسته اند و حديثى ديگر، [۱۱] آن را گونه اى همسانى با (صلى الله عليه و آله) خوانده است. [۱۲] در احاديث ديگر اين باب، سخن از يارى شدن (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با و هراس است. بر اين پايه، حركت رعب و ، بيانى مجازى براى نشان دادن «هراس» از (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و لشكر او دارد؛ امرى كه از نظر نظامى، زمينه ساز مهم و هزيمت و فراهم كننده ياران قيام است . 4⃣استوار كردن دل مؤمنان 🔹 تا آنگاه كه در اهتزاز است، به لشكريان قوّت مى بخشد و همان اندازه كه در دل ، مى افكند، دل دوستان و را استوار و گامهاى آنان را در ميدان جنگ، راسخ‌تر میگرداند. اين ويژگى براى هر پرچمى و به گونه طبيعى وجود دارد: «إِذا هَزَّها لَم يَبقَ مُؤمِنٌ إلّا صارَ قَلبُهُ كَزُبَرِ الحَديدِ». [۱۳] چون را به اهتزاز درمى آورد، باقى نمیماند، جز آنكه دلش مانند [محكم] میشود. 5⃣همراهى فرشتگان و نصرت الهى 🔹، از هنگام برافراشته شدن، ديگر جمع نمیشود و در هيچ جا متوقّف نمیگردد و از هيچ نبردى عقب نمى نشيند و بازنمیگردد تا آنكه را بر همه كره خاكى بگسترد. اين ويژگى كه در واقع، نمايانگر بر همه قدرت هاى معارض است، با عبارت «لا تُرَدُّ لَهُ رايَةٌ» [۱۴] در احاديث باب «غلبه رايته، » تكرار و مورد تأكيد قرار گرفته است. افزون بر اين، عبارت زيبا و مجازى «سائِرُها مِن نَصرِ اللَّهِ عليهم السلام» [۱۵] بيان ميكند كه اهتزاز پارچه ، نه از باد و هوا و كار طبيعت است، بلكه ، آن را به جنبش درمى آورد و چه كسى میتواند را كه ايزد برافروزد، خاموش سازد؟! 🔹چه كسى را ياراى ايستادگى در برابر است كه پارچه اش نه از جنس پنبه و كتان و ابريشم، بلكه از برگ هاى درختان بهشت است [۱۶] و دسته اش نه از چوب و فلز كه از عمود عرش بزرگ خداوند است [۱۷] و نه تنها انسان ها، بلكه نشاندار و مقرّب درگاه الهى اند؛ [۱۸] همان فرشتگان فرود آمده و نشاندار (منزلين و مسوّمين) كه به تصريح قرآن در به يارى آمدند [۱۹] و در هر جاى ديگرى كه بورزند، بر آنان فرود مى آيند و آنان را دلدارى مى دهند و استواردل مى دارند و به بشارت مى دهند. [۲۰] منبع؛ حديث نت @tabyinchannel