هدیه های آسمان درس پنجم قصه ی کربلا، قسمت اول آموزگار:مریم رحمانی

هدیه های آسمان درس پنجم روز دهم، قسمت دوم آموزگار:مریم رحمانی

تدریس درس پنجم هدیه های آسمانی بمناسبت ماه محرم درس پنجم تدریس شد، خانم اوحدی

🔺 درسنامه درس 5 هدیه سوم ابتدایی 🔸 #درس5 : روز دهم 🔺 پرسش و پاسخ های متن درس پنجم هدیه

🔺 پاورپوینت درس 5 هدیه #درس5 : روز دهم 🔺 درس پنجم هدیه

🔺 آزمون درس 3تا5 هدیه 🔺 درس سوم و چهارم و پنجم هدیه #درس3تا5هدیه

📝 کاربرگ هدیه های آسمان 🔻 درس پنجم

🔺 آزمون درس 3تا5 هدیه با پاسخنامه 🔺 درس سوم و چهارم و پنجم هدیه

🔺 آزمون درس 3تا5 هدیه با پاسخنامه 🔺 درس سوم و چهارم و پنجم هدیه

🔹 نمونه سوال 🔸 ریاضی سوم دبستان

انیمیشن جشن تولد هزار😍👏👏👏

معرفی 1000

داستان شهر اعداد توی یه شهر بزرگ و زیبا عددها باهمدیگه زندگی میکردن عددهای 1،2،3،4،5،6،7،8، و 9 که بهشون میگفتن عددهای یک رقمی عددهای یک رقمی خونه های شبیه به هم داشتن عددهای 10 و11و 12 و.... 20و30و40 و.90 و 91 و... 99 هم توی این شهر زندگی میکردن و بهشون میگفتن عددهای دو رقمی عددهای دو رقمی هم خونه هاشون شبیه به هم بود، اینا چون دو رقم داشتن خونه هاشون دو قسمتی بود ( کشیدن جدول ارزش مکانی یکان و دهگان) که رقم یکان تو قسمت یکان جدول استراحت میکرد ک رقم دهگان در قسمت دهگان( اینجا یه مثال هم براشون زدم و تو جدول نوشتم) بچه ها تو این شهر عددهای دیگه هم زندگی میکردن ها، مثل عدد 100 . 101.102.و. 200و300و 400 و... 900 و 901 و 902 و... 999 که بهشون میگن عددهای 3 رقمی خونه ایناهم شبیه به همه، خونه هاشون چند قسمتی باید باشه؟ سه قسمتی (کشیدن جدول و مثال) بچه ها توی این شهر سه تا رقم9 بود که وقتی دست همو میگرفتن میشدن عدد999 و بزرگترین عدد 3 رقمی ، بزرگترین عدد تو این شهر بخاطر همین به همه زور میگفتن و همه رو اذیت میکردن همیشه بلند بلند شعر میخوندن ما پادشاه شهریم، ما سلطان شهریم عددهای دیگه از دستشون ناراحت بودن اما خب زورشون به بزرگترین عددکه نمیرسید پس نمیتونستن کاری کنن یه روز 3 تا رقم صفر از کنار شهر رد میشدن، گفتن چه شهر بزرگ و باصفایی، بهتره بریم توی شهر و استراحت کنیم رفتن و رفتن تا به پارک رسیدن اگه گفتین اونجا کیو دیدن؟ عدد 999 رقم های صفر رفتن نزدیک و بلند گفتن سلاااام میشه باما دوست بشین؟ 999 زد زیر خنده و گفت ما بر بزرگترین عدد شهریم چرا باید با شما صفرها که هیچ ارزشی ندارین دوست بشیم؟! رقم های صفر ناراحت شدن و رفتن یه گوشه پارک غمگین و ناراحت نشستن یه دفعه عدد یک که از اونجا رد میشد چشمش خورد به صفرها و رفت نزدیک و گفت : سلام چیزی شده؟ چرا ناراحتین؟ رقم های صفر ماجرا رو تعریف کردن عدد 1 که خیلی باهوش بود فکر کرد و فکر کرد و فکر کرد یهو گفت فهمیدم اگه ما 4 رقم دست همو بگیریم میشیم یه عدد 4 رقمی و از 999 که یه عدد 3 رقمی هست بزرگتر میشیم عددهای صفر هم خوشحال شدم و دست 1 رو گرفتن و رفتن به سمت داخل شهر، هر عددی که اینارومیدید تعجب میکرد! آخه تا حالا تو این شهر عدد 4 رقمی ندیده بودن! 1 ماجرا رو برای مردم تعریف کرد که عدد 999 وارد شهر شد و طبق معمول داشت بلند بلند میگفت ما پادشاه شهریم، ما سلطان شهریم که یهو چشمش خورد به عدد جدید!! و فهمید که ای وای یه عدد بزرگتر پیدا شده و... بعدبهشون میگم مردم شهر جشن گرفتن و برای. عدد جدید اسم هزار رو انتخاب کردن و بعدم میگم که 1000 وقتی خواست بره استراحت کنه تو هیچکدوم از خونه ها جاش نمیشد چون 4 رقم داشت اما خونه های شهر 2 قسمتی یا3 قسمتی بودن پس یه خونه جدید ساخت(معرفی هزارگان) شعر عدد هزار من هزارم ، من هزارم یک هزار استوارم با سه صفر ماندگارم ۱۰۰۰ 🌺شعر هزار🌺 نون و پنیر و پسته بیاین بگم یه قصه این سه تا 9 بچه ها نشسته بودند اینجا خسته و کوفته بودند دنبال یاری بودند یکی اومد به اونجا شاد و زرنگ و زیبا با هم شدند هزارتا هزار هزار هزارتا شد بازی هم مهیا هزار هزار هزار تا

ریاضی صفحه ی ۳۱ عددهای ۴ رقمی جدول ارزش مکانی

نکات جدول ارزش مکانی عددهای ۴ رقمی همراه با دست ورزی

تدریس قرآن فصل ۱ روز پانزدهم روز۱۵

تدریس قرآن فصل ۱ روز هفدهم روز۱۷

تدریس قرآن فصل ۱ روز شانزدهم روز۱۶

تدریس قرآن فصل ۱ روز هجدهم روز۱۸

تدریس قرآن فصل ۱ روز نوزدهم روز۱۹

تدریس قرآن فصل ۱ روز بیستم روز۲۰

تدریس هدیه درس۵

تدریس اجتماعی درس۵

#ریاضی #فصل۲ #ارزش پول تدریس ریاضی

#ریاضی #فصل۲ #مقایسه ی اعداد تدریس ریاضی