💥💥💥کلمات بخوان و بیندیش
💥💥💥رئیس علی
💥💥💥درس هشتم فارسی
👇👇👇.
💥 مترادف (هم معنی)
شرجی: هوای گرم همراه با رطوبت بسیار
دلوار = نام شهری بندری در بوشهر است.
مشغول = سرگرم
قابله = ماما
سکو = سطحی بلند در خانه و بعضی جاهای دیگر
مژدگانی = پولی برای داون خبر خوش میدهند
برخاست = بلند شد
اندرونی = درونی
بی درنگ = فوری، بلافاصله
لنج = قایق بزرگ موتوری
تنگدستی = فقر
مقاومت = پایداری
بی باک = شجاع، نترس
دلیر = شجاع، نترس
نبرد = جنگ
خونش به جوش آند = کنایه از بسیار ناراحت و عصبانی بود
عالمان دین = دانشمندان علوم دینی
مجاهدان = مبارزان
چاره = تدبیر، راه حل
باور = ایمان، یقین
چاره میجُست = دنبال راهی بود
تفنگچی = آنکه با تفنگ میجنگد یا نگهبانی میدهد
گمرک = اداره، سازمان یا جایی که مالیات کالاهای وارد شده به کشور یا کالاهای در حال خروج از کشور،
مشخص و گرفته میشود
دستپاچه شده بودند = هول شده بودند
بیرق = پرچم
به زیر کشید = پایین آورد
جویای حالش شد = احوالش را پرسید
ژنرال = شخصی که دارای درجهی عالی نظامی است
ناو جنگی = کشتی دارای تجهیزات جنگی
سرنوشت = تقدیر
اقامت = در جایی ماندن به طور موقت یا به مدت طولانی
پرفروغ = پر نور
جوانمردی = مردانگی
سرافرازی = سربلندی
پرفروغ = پرنور
بی حرمتی = بی احترامی
استعمار = تسلط پیدا کردن کشوری قوی بر کشوری ضعیف
عاطفه = محبت، مهربانی
💥 متضاد (مخالف)
غروب # طلوع
خیانت # وفاداری
سرافرازی # سرافکندگی
اسارت # آزادی
تنگدستی # ثروتمندی
پرفروغ # کم نور
بی حرمتی # احترام گذاشتن
اندرونی # بیرونی
برخاست # نشست
💥 هم خانواده
مشغول : شغل، شاغل، اشغال، اشتغال
غروب : مغرب، غرب
سلام : تسلیم، اسلام
مژدگانی : مژده
هدیه : اهدا
سجاده : سجده
شکر : شاکر، تشکر، متشکر
اذان : موذن
تاثیر : اثر، موثر
اسارت : اسیر، اُسرا
اقامت : مُقیم
خیانت : خائن
حرمت : احترام، محترم
مکتب : مکاتب، کتاب
استعمار : مستعمره
عاطفه : عواطف
دلیر : دلاور