📜فرازی از وصیت شهید علی اکبر بختیاری مقدم فرمانده محورهای عملیاتی لشکر ۴۱ ثارالله کرمان...
🔏در همه دعاها امام زمان عجل الله را فراموش نکنید و برای سلامتی وجود مقدس شان دعا کنید و در همه امور از حضرتش استمداد بطلبید.
#وصیت_شهید
#شهیدعلی_اکبربختیاری_مقدم
#امام_زمان
اللهمعجللولیکالفرج
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
میدونید ؛
کلنمابچهشیعههاخاطرهخوبی
ازانگشترنداریم ...💔
اخهیهآقاییهمبودانگشترشرو
باانگشتکندند 💔.
یهحاجیداشتیمبدنشسوخت ،
انگشترشودستشموند .
یهآرمانبودانقدرزدندشکدیگه
انگشترنصفشدهبود❤️🩹
یهرئیسیهمبود ...
کخیلیمردبود،خیلی ..
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
خوشم به بند تو،
صیدت رها ز دام مکن ...
ولادتت مبارک🎊
صیاد_دلها
شهید_صیادشیرازی❣️
صبحتون_شهدایی
شادی روحشان. سه صلوات و فاتحه. هدیه می کنیم
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
💢ساعاتی از شروع عملیات می گذشت، خورشید گویی در گرماگرم آن همه جنوب، تنها داغستان شروه هایش را نثار زمین کرده بود. از آسمان و زمین آتش می بارید و بچه ها در طول مسیر عطش قمقمه هایشان را جرعه جرعه سر می کشیدند سید حال و هوای دیگری داشت و چشمان خسته و بی فروغش را به دور دستها دوخته و پا به پای نیروهای خود به پیش می رفت.
لبهای خشکیده و تبدار خود را در طاقت سوز عطش، پشت لبخندهایی مهربان پنهان ساخته و با تکرار نام مقدس آقا ابا عبدالله(ع) به بچه ها روحیه می داد.
فردای عملیات، گرمای هوا به اوج خود رسیده و قمقمه ها از تشنگی در سایة فانسقه ها خزیده بودند.
خوب که گوش می دادی صدای تلاطم آب را از قمقمة سیّد می شنیدی؛
از تمام هفت دریا گویی تنها در مشک خالی او ته جرعه ای آب مانده بود. او همان مقدار اندک را برای بچه ها گذاشته بود و در صبوری آن همه نیاز، عطش آنها را اگر چه با لب تر کردنی فرو می نشاند .
...و آن روز شاید به شکرانة همین دستهای بارانی، ملایک آسمان کام عطشناک او را با جرعه ای از زلال سرخ شهادت فرو نشاندند و سیّد با لبانی تشنه به خیل عاشوراییان هشت سال دفاع مقدس پیوست...
#ﺷﻬﻴﺪﺗﺸﻨﻪ_ﻟﺐ
#ﺷﻬﻴﺪﻣﺤﻤﺪﺗﻘﻲ_ﻣﻮﺳﻮﻱ
#ﺷﻬﺪاﻱ_ﻓﺎﺭﺱ
#ﺳﺎﻟﮕﺮﺩﺷﻬﺎﺩﺕ🌹
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
51.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کفن که دست مرا بست دست تو باز است
و دست باز تو یعنی بیا در آغوشم حسین جان❤️🩹🌿
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●