فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎋بسم رب الشهدا و الصدیقین 🎋
✨قــرار عاشقی✨
امام خامنه ای(مدظله العالی):
امروزفضیلت زنده نگه داشتن نام،یاد و خاطره شهیدان کمتراز شـــ🌷ــهادتـــــ نیست.
شهیدان رانیازی به گفتن و نوشتن نیست،آنان نانوشته دیدنی و خواندنی هستند
بازهم ساعت به وقت قـرار تپـش قلبــ❤️ـهاست ...
برای شنیدن عاشقانه هایی که شهیدان خلق کردند .
@tafahos5
#شهیدمحمّد فرومندى🍃⚘🍃، دوّمين فرزند على، در خرداد ماه سال 1336 در محله قلعه كريم اسفراين متولد شد. پدرش مردى زحمتكش و كشاورز بود كه نصف عمرش را به دامدارى و گله دارى و آخر عمرش را به كارگرى در كارخانه پنبه پاك كنى(حاجی سراندار) گذرانده بود.
پدرمحمدبه #نماز اهميّت زيادى مى داد. محمّد در ده سالگى ايشان را از دست داد و از آن پس مادر پيرش سرپرست خانواده شد. محمّد در ايّام مدرسه درس مى خواند و در ايّام تعطيل كارگرى مى كرد تا كمك خرج خانواده باشد. گاهى گوسفند مى چراند و گاهى مزارع مردم را آبيارى مى كرد. امّا درس خواندن را به عنوان يك هدف اصلى در نظر داشت. دوره ابتدايى را در مدرسه ابوالعباس اسفراين به اتمام رسانيد.مادرش مى گويد:پشتكار خوبى داشت. تكاليفش را انجام مى داد و نيازى به اجبار نداشت. كمتر بازى مى كرد و بيشتر درس مى خواند و به خواندن كتاب علاقه داشت. در كارهاى منزل كمك مى كرد. وقتى نان مى پختم، هيزم جمع مى كرد و تنور را داغ مى كرد.
@tafahos5
دربيست و چهارم بهمن ماه سال 1355 به خدمت سربازى رفت. سه ماه اوّل خدمت را در پادگان لشكرك تهران و سه ماه دوّم را در پادگان مزداوند مشهد گذراند و آموزشهاى گروهبانى ديد و بعد از شش ماه به درجه گروهبان سوّمى وظيفه نايل شد. سپس به پادگان آموزشى چهل دختر - مركز آموزش 04 - اعزام شد. از جوّ حاكم بر ارتش رنج مى برد و در انتظار پايان خدمت بود. اعلاميّه هاى امام(ره) را از اسفراين مى گرفت و به پادگان مى برد و شبانه در آنجا با كمك سربازان #تكثير و نيز پخش مى كرد.پس از پيام امام(ره) - مبنى بر فرار از پادگانها و پيوستن به صفوف مردم - با اين كه تنها يك ماه از خدمتش مانده بود از پادگان فرار كرد و با دريافت مرخصّى چهل و هشت ساعته به اسفراين رفت. سپس به مشهد آمد و در #تظاهرات و #فعاليتهاى انقلابى مشهد شركت كرد. ایشان پس از پيروزى انقلاب و با پيام امام(ره) به پادگان برگشت و كارت پايان خدمت دريافت كرد. سپس به اسفراين رفت و گروه هاى مردم را با ورزش و تمرينهاى نظامى در داخل شهر سازمان داد. شبها در ژاندارمرى و شهربانى به عنوان پاسبخش نگهبانى
مى داد و روزها در كميته انقلاب عليه #ضدّ انقلاب فعّاليّت مى كرد.
🍃⚘🍃
@tafahos5
#شهید محمد فرومندی 🍃⚘🍃در سال 1358 با تشكيل سپاه سبزوار عضو سپاه شد. و در اوّلين مأموريّتش عازم كردستان شد. پس از بازگشت، مجدّد در سپاه سبزوار به كار مشغول شد و در دوره فرماندهى عمليّات كه از طرف مركز آموزش سپاه برگزار شده بود شركت كرد. مدّت چهار ماه در سعدآباد تهران آموزشهاى تخصّصى را گذراند و پس از پايان دوره به سبزوار بازگشت و به عنوان مسئول عمليّات سپاه سبزوار و مسئول بسيح سبزوار و آموزش سپاه به كار مشغول شد. مردم را به صورت گروه هاى مختلف جمعه ها به بيرون شهر
مى برد و آموزشهاى نظامى مى داد.
همرزمش مى گويد: «اوقات فراغتش را به مطالعه و تلاوت قرآن مى گذراند و نماز شبش ترك نمى شد.🍃⚘🍃بسيار صابر بود و همواره با حربه صبر به جنگ مشكلات مى رفت.🍃⚘🍃 رفتارش رو به تكامل بود و مى گفت: انقلاب نياز به تكامل دارد و در راستاى اين تكامل، نيروها نيز بايد اين راه را بپيمايند. در بالا بردن #سطح علمى، فرهنگى خود و اطرافيانش تلاش مى كرد. در شبانه روز هفده ساعت كار مفيد داشت و بيشتر اوقات خواب و استراحتش داخل ماشين و در حال حركت بود.🍃⚘🍃در نمازهاى جمعه شركت مى كرد و معمولاً سخنران قبل از خطبه ها بود.
@tafahos5
روایت از همرزم شهید:
يك بار پدر يكى از #شهدا تعريف مى كرد: در منطقه در حال شستن لباسهايم بودم كه جوانى به سراغم آمد و لباسهايم را گرفت، شست و خشك كرد.🍃⚘🍃 روز بعد وقتى او را در حال سخنرانى ديدم تعجّب كردم، او #شهيد فرومندى بود.او آرزوى جهانى شدن اسلام و غلبه مستضعفين بر مستكبرين و محو صهيونيست را داشت.#شهيد فرومندى در مدّت حضور در جبهه در عملياتهاى #خيبر، #بدر، #فاو، #والفجرهاى غرور آفرين و #آزادى مهران حضور داشت و مسئوليت او #قائم مقامى فرماندهى لشكر 5 نصر بود.
سرانجام در دى ماه سال 1365 در عمليّات كربلاى 5، در منطقه شلمچه بر اثر اصابت تركش به بازو و كتف به فيض شهادت نايل شد. همرزمش به نقل از سردار احمدى مى گويد: «در عمليّاتى كه منجربه #شهادت شهيد فرومندى شد، در گرماگرم نبرد تن به تن، #شهيد را ديدم كه با چهره اى بسيار بشّاش و نورانى به طرفم مى آيد. پاكيزگى چهره اش در آن صحنه نبرد بسيار شگفت انگيز بود، زيرا منطقه رملى بود. پرسيدم با چه وسيله اى آمدى؟ گفت: با موتورسيكلت. تعجّبم از شادابى و نورانيّت چهره اش بيشتر شد. براى چند لحظه او را ترك كردم. در بازگشت ديدم بر اثراصابت تركش به #شهادت رسيده است.
@tafahos5