از آدمهای سیاسی کشور زیاد انتقاد میکرد. میگفت: فلان کار اشتباه بوده، فلان کار درست بوده. بهش میگفتم: تو که هیچکی رو نذاشتی بمونه، آخر سر طرفدار کی هستی؟ میگفت: فقط آقا؛ هر چی آقا بگه.❣
گاهی وقتها که دلش میسوخت میگفت:
آرزوم اینه سرم رو بذارم روی سینهی آقا و دردِدلهایی رو که نمیتونم به کسی بگم، بهش بگم.
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن🕊
#شهید_جمهور
شهید یوسف شریف: گریه برای خدا زنگار قلب را پاک می کند/ دوست دارم در حالت سجده شهید شوم
سردار یوسف شریف در اردیبهشت ۱۳۴۲ در روستای درب مزار از توابع جیرفت دیده به جهان گشود.
۸ در منطقه فاو (۲۱ بهمن ۱۳۶۴) در حالی که سجده بر پیشانی خاک نهاده بود؛ به فیض شهادت نائل شد.
بخشی از وصیتنامه شهید یوسف شریف:
«بازماندگانم: گریه اگر برای خدا باشد خیلی ارزش دارد و باعث می شود که زنگار قلب کنده شود و قلب را روشن نماید. گریه بر شهید هیچ منبعی ندارد و شما اگر به توصیه هایم جامه عمل میپوشید، از شما می خواهم که به هیچ عنوان بر سر نعش و قبرم اشک نریزید؛ زیرا امام عزیزم برای فرزند گرامیاش گریه نکرد؛ ولی چون آن فطرت انسانی و مادری توان اجازه را به شما نمیدهد از تو می خواهم که اگر نتوانستی خودت را کنترل کنی، به یاد علی اکبر (ع) و علی اصغر (ع)گریه شوق بکن.
اگر گریه می کنم به خاطر این است که گریه گنه کاران نزد تو بی نهایت ارزش دارد. برای شکرگزاری از نعمت های خدا خاضعانه در مقابل خالق خود زانو زده و گریه کن.
شهید یوسف شریف همیشه می گفت: دوست دارم شهادتم در حالی باشد که در سجده هستم
شهید_یوسف_شریف
مصطفی باوجود مشغلهای که داشت،
اگر فرصتی دست میداد ، از کمک کردن در کارهای خونه ، دریغ نمیکرد.
یه روز که منزل پدربزرگ بود بعد از ناهار مشغول شستن ظرفها میشه.
عمهی مصطفی اصرار میکنه بیا کنار ، خودم ظرفها رو میشورم.
مصطفی با لحن طنز همیشگی میگه
عمه بعدا روایت_فتح اومد ، بگو ظرف هم می شست.
به روایت از همسرِ
شهید_مصطفی_صدرزاده
💌بسمـ رب الشـهدا.....
هـواےِ
خـــــواب نـدارد
دلــے ڪہ ڪرده هــوایت..
یسنا خانم ،دردانه
من برای مدتی در منطقهای تدریس میکردم، که برخی از دانشآموزان آن از نظر مالی در مضیقـه بود، وقتی به خانه برمیگشتم، برای آقاامیرعلی تعریف میکردم که مثلا فلان دانشآموز با کفشِ پاره به مدرسه میآید، یا فلان شاگرد، کیف ندارد و همسرم پس از این سخنان رنج میبرد، در این مواقع امیرعلی
فرصت نمیداد که حرفم تمام شود، همان لحظه با هم به بازار میرفتیم، و وسیلهی مورد نیازِ آن دانشآموز را تهیه میکرد.
🌷 شهید امیرعلی هویدی🌷
بهیادشهیدمدافعحرمامیرعلیهویدی