Mahmoud Karimi - Ghasam Be Ketri - 128 - mahanmusic.net.mp3
16.52M
که
با کسی
که نخواهد
تو را نمیجوشم
#حاج_محمود_کریمی
@tafakkor_qurani
Yusof.mp3
7.51M
. تلاوتی زیبا
از سورهمبارکه
حضرت یوسف
سلام الله علیه
آیات ۵۳ تا ۹۰
نوای قاری استاد
عبدالعزیز حصّان
@tafakkor_qurani
در مواجهه با قرآن چیزهایی برای انسان آشکار میشود؛ قرآن چشم انسان را به جهان باز میکند. ادّعای #قرآن این است که میگوید: با من میتوانی جهان را ببینی، یعنی با قرآن باید پیش بروی تا جهان را ببینی و چشمت را به جهان باز کند.
#قرآن شما را دعوت نمیکند که مثلاً، من میخواهم که تو کور باشی! میگوید نه اتفاقاً میخواهم که بینا بشوی. قرآن ما را دعوت به بینایی میکند، تا با او جلو برویم تا ببینیم و دیدنِ ما خودش صدقِ راهِ قرآن است.
یک وقت هست که من به شما میگویم: بیا تا برویم مثلاً این حیات را ببینیم، امّا یکوقت به شما میگویم: بنشین تا من بروم ببینم حیات چه خبر است! مثال دوّم میتواند برای شما شکّ و تردید ایجاد کند، ولی وقتی ما با همدیگر حیات را میبینیم چه میشود؟ میگویید: خودم دارم حیات را میبینم دیگر، من فقط اشاره میکنم، فقط تذّکر به این حیات میدهم ولی این شمایی که حیات را خودت میبینی.
#قرآن عهدهدار این است که تذکّر و اشاره به این جهان بدهد؛ این معجزهی قرآن است. قرآن میگوید: بیا تا به تو نشان بدهم در این جهان چه خبر است؛ هیچکس نمیتواند این ادّعا را داشته باشد!
#قرآن ادّعا میکند، من همهچیز را به تو نشان میدهم، تِبیاناً لِکُلِّ شَیء هستم؛ بقیّه چه میگویند؟ بقیّه میگویند: اینجا بنشین تا از من بپذیری، ولی قرآن میگوید: بیا برویم تا جهان را ببینیم؛ هیچ کسی دیگر ما را اینگونه دعوت نکرده است!
هیچکس نمیتواند ادّعا کند که من همهچیز را در این عالَم را به شما نشان میدهم! ادّعای قرآن ادّعای بسیار بزرگی است، چرا؟ چون اگر تو را با خودش ببرد و نشانت ندهد که دیگر کارش باطل میشود!
@tafakkor_qurani
با جمعی از رفقا
داشتیم #قرآن میخوندیم
یه بنده خدایی از راه رسید
گفت: ببخشین، کسی مُرده؟!
گفتم: آره! خیلی وقته
که دلهامون مُرده...!
امیدواریم یه روزی با #قرآن
از این دلمُردگیهامون
بیرون بیایم...
@tafakkor_qurani
چرا اهلالبیت علیهم السّلام توصیه میفرمایند که: #قرآن را از سنین کودکی به فرزندانتون یاد بدهید؟ چون این قرآن دیگر اصل و اساسِ زندگیِ او میشود و با این #قرآن زبان باز میکند.
@tafakkor_qurani
پیغمبر خدا صلّی الله علیه و آله و سَلَّم صاحبِ #قرآن هستند. غالباً انسانی که صاحب یک تألیف می شود، خودش را خیلی بزرگ تر از تألیف می داند و همین جور هم هست ولی در این کتاب، قضیه به گونه ای است که اوّلین فرد عالم بشریّت که این کتاب متعلّق به خود اوست و او آورنده این کتاب است، امّا با این حال در کتاب وسائل الشیعه روایت نقل کرده که حضرت ده، دوازده سال قرآن را، شب ها تا صبح می خواندند؛ آنهم ایستاده برای ادای احترام به #قرآن...
@tafakkor_qurani
salame-man-be-madineh.mp3
1.12M
🏴
سلام من به بقیعُ
چهار قبر غریبش...
#حاج_منصور_ارضی
@tafakkor_qurani
اگر زبانِ اصیل، گزارشگرِ حقیقت است و اگر دورانِ ما، دورانِ تکنیک و به حجاب رفتنِ حقیقت میباشد! در این زمانه، بهترین راهی که ما در مقابلِ خود داریم #زبان_قرآن است.
هوشیاری و تفکّر اقتضا میکند که مواظب باشیم #زبان_قرآن را گم نکنیم، زیرا اگر زبانی اصیل نباشد، دیگر گزارشگری از آن حقیقتی که قرار است راهِ نجات را به ما نشان دهد، وجود نخواهد داشت!
@tafakkor_qurani
#قرآن قادر است ما را تا جامعهی تراز اسلامی رشد دهد. امروزه ما چه نسبتی با کلام الله داریم؟ اینکه قرآن میفرماید: یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا آمِنوا، خود تذکّری است تا ما در مواجههی با قرآن، یک نحوه ی دیگری را از سر بگیریم.
قضیهی نفی ولایت امام علی علیهالسّلام، از عدمِ توجّه به وحی و قرآن پیش آمد! چه شد که امیرالمومنین علی علیه السّلام پیشِ مردمِ آن زمان، با خلیفهی اوّل و دوّم فرقی نمیکند؟! آیا ما راهی را میرویم که تحقّقِ آیاتِ قرآن را در زندگیِ خود بینیم و یا ما هم مثلِ مردمِ زمانِ امیرالمومنین، سبکِ زندگیِ خاصّی برای خود داریم که جدایِ از زیستِ قرآنی است؟!
چه چیزی باعثِ تشکیل مدینه النّبی میشود؟ آیا تشکیلِ مدینه النّبی، کاری اضافه بر قرآن است و یا آن کسانی که ایمانِ به #قرآن دارند، میخواهند در نسبتِ جدیدی با همدیگر پیش بروند تا بنایِ مدینه و بنایِ انتظارِ عالَم بقیّت اللّهی پیش آید؟
#قرآن سخنی است که توانست همه را گِرد پیامبر اسلام صَلّی الله عَلَیهِ وَ آلِه وَ سَلَّم جمع کند. این سخنی بوده که حتّی عربِ جاهلیِ آن زمان، با شرایط خاصِّ خودش را، تا ساخت مدینه النّبی پیش میبَرد.
@tafakkor_qurani
.امام صادق علیه السّلام فرمودند:
فَقارِئ القُرآن يَحتاجُ اِلي ثَلاثَةِ اَشياءَ
قَلبٍخاشِعٍ و بَدَنٍفارغٍ وَ مَوضعٍخالٍ
. قاریِ #قرآن به سه
خصلت نيازمند است:
۱. قلبی خاشع
۲. بدنی فارغ
۳. مکان خالی
کتابشریفبحارالأنوار
جلد ۸۵ صفحهی ۴۳
@tafakkor_qurani
چیزی که گاهی مورد غفلت و بیمهری قرار میگیرد، قرائتِ الفاظ شریف و نورانی #قرآن است! بیتوجّهی به قرائت قرآن، گاهی به بهانهی عدم آشنایی با زبانِعربی انجام میگیرد و گاهی به بهانهی توجّه به معانی و ترجمه و گاهی نیز مطالعهی تفسیر، جایگزین آن معرفی میشود.
با تمام اهمیّت آشنایی با ترجمه و نیز تفسیر قرآن، هیچ چیز نمیتواند جایگزین قرائت الفاظِ نورانی #قرآن شود که کلامِ خداست. ارتباط با این کلام نورانی، حتّی در حدّ قرائتِ ظاهری، نوری به دل میتاباند و کمکم راهی برای نفوذِ معانی در دل باز میکند. قرائت قرآن کریم با دلی فارغ و خاطری آسوده به ویژه در دل شب، انسان را پاک و زلال میکند و از عالَم طبیعت جدا نموده و به مجرّدات نزدیک میکند.
حجّت الاسلام و المسلمین
#حاج_شیخ_جعفر_ناصری
@tafakkor_qurani
مسلّم است، هر اندازه بهتر متوجّه جایگاه و خاستگاه #زبان_قرآن باشیم، به همان اندازه رویکرد ما به قرآن بهتر خواهد بود و متوجّه نحوهی «بودنی» میشویم که آیات الهی به آن اشاره دارد و آن را در مقابل ما میگشاید.
ما باید آمادهی حضوری شویم که #قرآن بناست در ما ایجاد کند، تا اینکه از همان ابتدا بدانیم گمشدهی ما در نسبت به قرآن چیست و #قرآن به عنوان کلام الهی چه انتظاری از ما دارد؟
@tafakkor_qurani
📁 #سلسله_مباحث_تفکّر_قرآنی ۱
در بحثهایی که تحتِ عنوانِ #تفکّر_قرآنی خدمت عزیزان قرآنی هستیم، تلاشمان این است که از آن موانعِ فکری که ما را از روبروشدن با قرآن محجوب میکند عبور کنیم.
در ارتباط با قرآن، گاهی ما به موانعِ اخلاقی به عنوانِ مثال، موانعِ روحی توجّه داریم و آن اینکه، بالاخره روبروشدن با قرآن یک طهارت و پاکی خاصّی نیاز دارد، امّا شاید کمتر به موانع فکری در مواجهه با قرآن دقّت داشته باشیم!
امّا باید پرسید که، ما در بینش و نوعِ نگاهِمان به مسالهی #قرآن، چه چالشهایی داریم و چه چیزهایی سبب میشود که ما اصلاً قرآن را قرآن نبینیم؟!
@tafakkor_qurani
📁 #سلسله_مباحث_تفکّر_قرآنی
📁 #ادامه_قبل_مطلب_شماره ۲
▫️وقتی به قفسهی کتابهایمان نگاه میکنیم، میبینیم که در بین این همه کتاب، کتابی به نام #قرآن هم وجود دارد که هنوز که هنوز است، شاید جایگاهش درست برایمان معلوم نیست! ما این را میگوییم: بیشتر یک مانع فکری است؛ یعنی مانع، نوعِ نگاهِ ما به مسالهی قرآن است! ما جایگاهِ قرآن را در میانِ کتابهایِ خودمان نمیدانیم چیست!
▫️ما وقتی یک مسالهی فکری پیدا میکنیم یا زمانی که میخواهیم یک کار علمی انجام دهیم، شاید کمتر سراغ قرآن برویم! گاهی جایگاه کتابهای حکمت و عرفان و کتابهایی از این دست را بیشتر درک میکنیم تا خودِ کتابِ قرآن!
▫️البته ما در پی این نیستیم که بخواهیم جایگاه کتابهای حکمت و عرفان را لغو کنیم؛ مسالهی اصلی این است که ما چه سروکاری با کلام الله داریم؟ درواقع شاید نکتهٔ اصلی در قصهٔ قرآن و تفاوت اصلی آن این است که این کلامالله است و بقیّه کلام بشر است؛ هرچند که در اوج تعالی است و هرچند که خیلی از این کتابهایی که ما داریم، در فضای آن کلامالله تنفّس کرده است.
▫️امّا شاید نکتهٔ اصلی این است که ما کمتر به این معانی توجّه داریم که اصلاً کلامالله چیست؟ خدا زبان باز کرده و سخن گفته، قضیّهاش چیست؟ چهقدر به اینها فکر میکنیم؟
@tafakkor_qurani
📁 #سلسله_مباحث_تفکّر_قرآنی
📁 #ادامه_قبل_مطلب_شماره ۳
▫️بعضی وقتها راجع به اینها در علوم قرآنی بحث میکنیم، امّا بحثِ علوم قرآنی هم شاید به یک سری پژوهشهایِ ذهنیِ ما تبدیل شود! خیلی مسألهی #قرآن را در پیش ما زنده نمیکند! بالاخره یک زمانهایی ما به مباحثی میپردازیم.
▫️مثلاً میگوییم: حدیث قُدسی با کلام الله با "قرآن" چه تفاوتی دارد؟ سخن پیامبر با سخن خدا چه تفاوتی دارد؟ اصلاً آیا ضرورت داشت خدا زبان باز کند و کلامی برای بشر بگوید؟!
▫️ما قائلیم که #قرآن کلماتش هم وحی است و از جانب خداست. در قرآن به خلاف احادیثِ قدسی، الفاظ هم از جانب خداست. چه شده که مثلاً خدا زبان باز کرده و کلمات جاری شده است و البته پیامبر شنیده و برای ما گفته است قضیّه چه بوده است؟ آیا ضرورتی بوده است؟
▫️اگر کلامالله نمیآمد، ما همین آدمها میبودیم؟ پیامبر بود، حدیث قُدسی بود، همه اینها بود، امّا کلامالله نبود، قرآن نبود! اگر اینها نبودند آیا ما کمبودی احساس میکردیم یا نه؟!
▫️در فکر و نوعِ نگاه ما، شاید هنوز نمیفهمیم واقعاً قضیّه و مسالهی #قرآن چیست؟! اگر این کلامالله نیامده بود، ما چه چیز کم داشتیم؟ و اکنون که کلامالله در بین ماست چه توجّهی به آن داریم!؟
🆔 @tafakkor_qurani
🆔 @grat1401
📁 #سلسله_مباحث_تفکّر_قرآنی
📁 #ادامه_قبل_مطلب_شماره ۴
▫️من احساس میکنم همهی این مباحث را میشود ذیل این مسألهی فکری یا موانع فکریِ ما نسبت به قرآن طبقهبندی کرد و گفت: ما باید متوجّه شویم که این قرآن و #زبان_قرآن چیست؟
▫️البته شاید بگوییم که خود #قرآن هم بهآرامی زبانِ خودش را به ما نشان میدهد، امّا دستِکم شاید اگر مقداری روی این موارد بحث کنیم، شاید آمادگی بهتری برای اینکه قرآن هم خودش را به ما نشان دهد پیدا کنیم.
▫️حالا اوّلین بحثی که در این متن خدمت دوستان هست، بحث #زبان_قرآن اصیلترین زبان است که استاد طاهرزاده سعی میکنند این را در یک نکاتی تبیین کنند که زبان قرآن اصیلترین زبان است.
▫️این به این معناست که گویی اگر قرآن نبود بشر زبان نداشت! یعنی گویا زبانِ بشر در پرتو #زبان_قرآن باز شده است. حالا ممکن است شما بگویید این همه سال قرآن نبوده است و مردم زبان داشتند، قضیه چیست؟ در این باره کمکم در متن صحبت میکند...
🆔 @tafakkor_qurani
🆔 @grat1401
✉️ #زبان_قرآن از آن جهت که زبانِ فطرت است، جایگاهِ وجودِ ماست و میتوانیم بودنِ خود را در آن جستجو کنیم و در رجوع به قرآن به کمتر از آن قانع نباشیم و بتوانیم همواره بینِ خود و آنچه #قرآن در مقابل ما میگشاید در رفت و آمد باشیم.
✉️ این نحوهای از اُنس و نزدیکی با خود و حقیقت است از آن جهت که #زبان_قرآن موجبِ بسطِ وجودِ انسان میگردد تا خود را نسبت به همهچیز گشوده نگه دارد و این چیزی است که امکانِ تحقّق آن با اُنس با #قرآن فراهم میشود.
✉️ من یک مواجههای را که به صورت معمول با زبان داریم میگویم تا زبانِ فطرتی که اینجا میگویند یک مقدار آشکارتر شود. من حالا با دو مثال که یک مقداری با هم تفاوت دارد، سعی میکنم این نکتهی زبانِ فطرت را بگویم.
✉️ مسألهی اصلی این است که همهی ما این را قبول داریم که فطرت داریم. بحثهای کلامی و… را کنار میگذاریم، امّا یک نکتهای شاید همیشه برای ما جای سؤال دارد که، بالاخره این فطرت چیست و این فطرت کجا به کار ما میآید و ما کجا میتوانیم سراغ فطرت برویم!؟
✉️ شاید بگوییم در بیانهای مرسومی که داریم این است که، راهِ سعادتِ بشر از فطرتش آغاز میشود؛ یعنی اگر بشر بتواند به فطرت برگردد، این بشر راهِ سعادت و کمال را طی میکند؛ نکتهٔ عجیب این است که پیدا شدن این فطرت با #زبان_قرآن شدنی است.
📁 #سلسله_مباحث_تفکّر_قرآنی
📁 #ادامه_قبل_مطلب_شماره ۵
🆔 @tafakkor_qurani
🆔 @grat1401
📁 #سلسله_مباحث_تفکّر_قرآنی
📁 #ادامه_قبل_مطلب_شماره ۶
💌 برای نمونه، فرض کنید ما همه استعداد ریاضی داریم، امّا چه زمانی متوجّه این استعداد ریاضی میشویم و این ریاضی را در وجود خودمان درک میکنیم؟ وقتی که شروع میکنیم کتاب ریاضی بخوانیم.
💌 وقتی که به یک نوجوان بگوییم شما استعداد ریاضی داری و میتوانی ریاضیدان بشوی، او میگوید که چطور ریاضیدان بشوم؟ میگویید خیلی خوب! شروع کن این کتابها را بخوان و این مسائل را حل کن. بهآرامی در این ممارستی که با این کتابهای ریاضی دارد، متوجّه آن استعداد ریاضی در خودش میشود؛ یعنی یکدفعه میتواند ریاضی حل کند و به تعبیری میتواند نگاهِ ریاضی به پیرامون خودش داشته باشد.
💌 نگاه ریاضی چیزی بود که برای خودش وجود داشت و در وجود خودش بود، امّا کتاب ریاضی و آن زبانِ ریاضی را وقتی در بیرون با آن مواجه شد، بهآرامی آن چیزی که در درون خودش بود پیدا کرد.
💌 اگر کتاب ریاضی نمیخواند، تا آخر عمرش هم که با او حرف میزدی که شما استعدادِ ریاضی داری، او ریاضی نمیفهمید و نمیفهمید که ریاضی چیست، نمیفهمید که مثلاً یک ریاضیدان چکار میکند؛ ولی وقتی با کتاب ریاضی روبرو میشود و آن را میخواند و با آن ارتباط میگیرد ، آن زبانِ ریاضی که در وجودش هست را آرامآرام پیدا میکند.
🆔 @tafakkor_qurani
🆔 @grat1401
📩 یک نمونهی دیگر بچّهها هستند؛ بچّهها وقتی میخواهند واردِ دنیایِ صحبتکردن بشوند، شما بهطور مستمر شروع به حرفزدن با او میکنی، مثلاً از او مدام میپرسی: این چیست یا آن چیست؟ مثلاً به او میگویید: بگو بابا و او تکرار میکند.
📩 از یک جایی میبینی او زبان باز کرد! یعنی دیگر لازم نیست که شما به او چیزی بگویید، گویا خودش از وجودِ خودش زبان باز کرده است. در درون خودش سخنگفتن را آغاز کرده و دارد همینطور حرف میزند و نیازی ندارد که شما به او چیزی بگویید! ولی ابتدا چه چیز را نیاز داشته است؟ یک اُنس با سخنگفتن که در آن اُنس، بهآرامی زبان خودش باز میشود.
📩 حالا اینجا بحث همین است؛ ما اگر میخواهیم فطرتمان به سخن در بیاید، در اُنس با #قرآن فطرتِ ما به سخن درمیآید. فطرت یعنی، آن بنیادیترین لایهٔ وجودی ما وقتی میخواهیم آن را پیدا کنیم، وقتی میخواهیم ببینیم که چیست، مسامحه دارد ولی مثل همان ریاضی به آن نگاه کنی، یکمقدار که کتاب ریاضی میخوانید یا به تعبیری اُنس با کتاب ریاضی و زبان ریاضی میگیرید بهآرامی زبان ریاضی را پیدا میکنید.
📩 حالا اینجا دارد میگوید: آن فطرتی که ما همه به دنبال آن هستیم که میخواهیم فطرت ما زبان باز کند آن سخنگفتن یعنی چه؟ یعنی وقتی میخواهیم از پایگاهِ فطرت خودمان با جهان، طبیعت و آدمهای دیگر روبرو شویم و نسبت به خدا ارتباط بگیریم، با فطرتمان ارتباط میگیریم و این یعنی زبان بازکردن یعنی سخنگفتن.
📩 در واقع معنای سخنگفتن ارتباط برقرارکردن است. وقتی میگوییم زبان باز میکنیم یعنی میتوانیم ارتباط بگیریم. میگوییم حالا میخواهیم از فطرت ارتباط بگیریم، میخواهیم زبان باز کنیم، میگوییم راهش این است که با #قرآن مأنوس بشویم
🆔 @tafakkor_qurani
🆔 @grat1401
📖 #قرآن زبان فطرت است و زبان فطرت، زبانِ بودنِ ما در جهان است؛ یعنی ما میگوییم که: فطرت یعنی آن چیزی که ما براساسش در این جهان سرشته شدهایم و مأنوسشدن با #قرآن، این زبانِ فطرت را برای ما باز میکند.
📖 اگر فطرت برای ما مهمّ نباشد و اگر بودنِ ما براساس فطرت و آن چیزی که براساسش سرشته شدهایم نباشد، پس #قرآن هم برایمان مهمّ نیست! یعنی طبیعتاً آنجا هم بهدنبال اینکه با قرآن مأنوس باشیم و زبان فطرت باز بشود، اصلاً برایمان معنادار نیست و اهمیتی برایمان ندارد.!
📖 حالا اینجا یک نکتهای هست اینکه شاید بتوانیم فضای موجودی که در آن زندگی میکنیم بررسی کنیم ببینیم که، ما بودن خودمان را امروز به چه چیز میدانیم؟ آیا بودنمان را براساس فطرت میدانیم یا براساس چیز دیگری؟
📖 فرهنگی که بهصورت مرسوم ما داریم در آن زندگی میکنیم، چه نحو از بودنی را برای ما به ارمغان آورده است؟ اینطور بگویم که ما کجا احساس میکنیم که هستیم؟ این طرح بحث اوّلیه در شماره دو هست که مسألهی اُنس با #قرآن، بازشدن زبان فطرت است.
🆔 @tafakkor_qurani
🆔 @grat1401
ج۳_تفسیرسوره قدر.mp3
16.29M
💌 تفسیر سورهی قدر
💌 استاد اصغر طاهرزاده
💌 زندگیدرزمانانفُسیقدر
💌 جلسه۳ اول مهر ۱۴۰۲
🆔 @tafakkor_qurani
🆔 @grat1401
📒 این #زبان_فطرت که باز شود چه اتفاقی میافتد؟ ویژگیهای آن چیست؟ یکی از نکات اصلی همین است که وقتی زبانِ فطرت باز شود، تازه معلوم میشود که چیست؛ از قبل نمیدانیم که چیست! مثل همان ریاضی است.
📒 برای نمونه اگر کسی بخواهد مثلاً ریاضی بخواند، از شما بپرسد که اگر من ریاضی یاد گرفتم چه میشود!؟ شما میگویید: ریاضی را یاد بگیر تا بفهمی چه میشود؛ یعنی شما نمیتوانید قبل از اینکه ممارستی با زبان ریاضی داشته باشید به او بگویید که چه میشود.
📒 در دنیای امروز هیچکس نیست که بگوید لازم نیست من مثلاً ریاضی یاد بگیرم. همه میگویند باید ریاضی یاد بگیریم! بدانید کتاب ریاضی هم برایشان خیلی اهمیت دارد، همیشه با کتاب ریاضی روبرو میشوند. چرا نسبت به #قرآن و زبانِ فطرت این سؤال را داریم که اگر قرآن یاد بگیریم چه اتفاقی میافتد؟
📒 در مورد ریاضیخواندن ما چنین سؤالی نداریم ولی در مورد قرآن و فطرت این سؤال را داریم، یعنی میگوییم: فطرت زبان باز کند چه میشود؟ ما در دنیایی زندگی میکنیم که، زبانِ ریاضی بازکردن برایش مهمّ است ولی زبانِ فطرت بازکردن برای او مهم نیست! لذا همانطور که عرض کردم #قرآن هم تنها یکی از کتابهای قفسهکتاب ما است!
📒 شما ریاضی را ببینید که ما چقدر برای آن تلاش میکنیم که آن را یاد بگیریم؛ از اوّل دبستان شروع میشود، اعداد و چیزهای مختلف را به ما یاد میهند، مدام مقدّمه و مقدّمه و مقدّمه، خلاصه رهایمان نمیکنند! هرچه جلوتر برویم کتاب ریاضی داریم ولی کسی به فکر #قرآن نیست!
📒 چرا به فکر #قرآن نیست، چون نگاه ریاضی کردن به جهانِ امروز برای ما از اصول زندگیکردن در این دنیاست ولی براساس فطرت زندگیکردن، از اصول زندگیکردن نیست!
📒 در دنیای امروز اگر ریاضی بلد نباشیم واقعاً زندگیمان پیش میرود؟ نه! همه چیزمان به یک معنی به ریاضی و به نگاه ریاضی وابسته است و همهچیز را میخواهیم از آن منظر ببینیم، لذا برایمان اهمیّت دارد و کتاب ریاضی هم اهمیّت دارد؛ امّا وقتی پای فطرت بهمیان میآید، انگار فطرت چیز مبهمی است که شاید اصلاً به دردمان هم نخورد! شاید اصلاً سروکاری هم با آن نداشته باشیم، اما ریاضی اینطور نیست!
📒 علّت این سؤالی که ما معمولاً در مورد فطرت داریم این است که، درواقع در جهانی داریم زندگی میکنیم که این جهان، جهانی است که سروکاری با فطرت ندارد!
🆔 @tafakkor_qurani
🆔 @grat1401
#ادامه_مباحث_تفکّر_قرآنی
شاهد مثالی برای فهم مطلب
📁 حالا من سعی میکنم در یک سری مثالها این مساله را نشان بدهم. برای مثال شما به من میگویید: یک دوستی دارم که شما هم او را میشناسید، میخواهم به او سر بزنم. من به شما میگویم که: با او چکار داری؟ میگویی: کتابی نزد او دارم و میخواهم کتابم را از او بگیرم. من به شما میگویم: بیا این هم همان کتاب! همین کتاب است؟ میگویی: بله! کتاب را به شما میدهم و شما تشکّر کرده و خداحافظی میکنی!
📁 میدانید این یعنی چه؟ مسأله این است که ما با خودِ همدیگرمان کاری نداریم! من با شما کاری ندارم! شما با من کاری نداری! یا شما یک چیزی از من میخواهی و یا من از شما یک چیزی میخواهم! ما سروکاری با خودمان نداریم!
📁 یعنی من به خاطر خودِ شما نمیخواهم به شما سری بزنم! یک کاری با شما دارم یک چیزی از شما میخواهم یا شما یک توانایی خاصّی داری که من بهخاطر اینکه از آن توانایی شما استفاده کنم، سراغ شما میآیم! این یعنی چه؟ یعنی ما خودمان برای همدیگر موضوعیّت نداریم! بلکه کارها، تواناییهایی که داریم موضوعیّت دارد! شما همین قصّه را به خانوادهها ببرید...
🆔 @tafakkor_qurani
🆔 @grat1401
🔹 فرض کنید ما امروز شاید دیگر زیاد معنای مادری را نفهمیم و حتّی خانمها امروز شاید معنای مادری را نمیفهمند! چرا؟ میگویند که مادری یعنی چه؟ یعنی پختن غذا، جارو کردن، لباس شستن و… خب اینها که کارهای یک خدمتکار است، درست است؟ یعنی یک خدمتکار که بیاید میتواند همهٔ کارها را انجام بدهد. مگر مادر برای ما چکار میکند؟ مادر برای فرزندش یا غذا درست میکند یا لباسش را میشوید، لباسهایش را اتو میکند!
🔹 مادر همین است دیگر؟ شما چه چیز از مادری میدانی؟ کارهایی که مادر برای شما میکند چیزی بیشتر از این متوجه نمیشوید! بههمینخاطر مادر تا جایی که توانایی دارد نزد ماست، وقتی توانایی نداشت جای او در سرای سالمندان است! یعنی وقتی از انجام اموری برای ما ناتوان شد، دیگر ما با او کاری نداریم! خودش را نمیخواهیم.!
🔹 ما خود مادر را نمیخواهیم، ما کارهایی که مادر برایمان میکند میخواهیم! این یعنی چه؟ یعنی: ما برای همدیگر بیمعنا هستیم! وجودِ ما برای همدیگر بیمعنا است. برای همین دنیای امروز به سمت این میرود که مثلاً رباتها را جانشین انسان کند. چرا؟ چون میگوید: من لازم نیست که با یک انسان بزرگ بشوم. من یک کاری دارم آن کار را آن سیستم آن ربات هم میتواند برای من انجام بدهد! این حالت یعنی چه؟ این حالت را ما بیمعنایی میگوییم!
🔹 ما بعضی از وقتها میگوییم: ما وجود مادر را میخواهیم. ماها که یک ذرّه درک دینی و مذهبی داریم، چرا مادرمان را سرای سالمندان نمیبریم؟ چون میگوییم: فارغ از همهچیز، ما وجودِ مادر را میخواهیم. همین بودنش را میخواهیم، همین که هست ما نفس میکشیم. همین که هست ما زندگی میکنیم. ما رابطهٔمان با شما در این بودن است. هر چقدر که ما به زندگیای نزدیک بشویم که در آن بودنها اهمیت داشته باشد این فطرت برایمان جایگاه پیدا میکند. این فطرت آن جایی است که ما را به آن بودن سوق میدهد.
🆔 @tafakkor_qurani
🆔 @grat1401