eitaa logo
تفکّر قرآنی _ زبان قرآن
2.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
121 فایل
#تفکّر_قرآنی تفکّر با قرآن است... تا انسان با چشمِ‌خدا ببیند همان شاهدبودن و شهیدشدن‌ @mrk_110
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ‌ دیدی ای دل که غمِ عشق دگربار چه کرد چون بشد دلبر و با یارِ وفادار چه کرد آه از آن نرگسِ جادو که چه بازی انگیخت آه از آن مست که با مردمِ هشیار چه کرد اشکِ من رنگِ شفق یافت ز بی‌مِهری یار طالعِ بی‌شفقت بین که در این کار چه کرد برقی از منزلِ لیلی بدرخشید سحر وَه که با خرمنِ مجنونِ دل‌افگار چه کرد ساقیا جامِ مِی‌ام دِه که نگارندهٔ غیب نیست معلوم که در پردهٔ اسرار چه کرد آن که پُرنقش زد این دایرهٔ مینایی کس ندانست که در گردشِ پرگار چه کرد فکرِ عشق آتشِ غم در دلِ حافظ زد و سوخت یارِ دیرینه ببینید که با یار چه کرد 🆔 @soha_sima ‌‌ ‌‌‌🆔 @tafakkor_qurani ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔 @grat1401
@khakihaa شهید آوینی.mp3
زمان: حجم: 10.78M
... یا فالق الاصباح ما را در راهی که اینچنین عاشقانه در پیش گرفته‌ایم یاری فرما... 🎙 حیات عند رب ‌ 🆔 @soha_sima ‌‌ ‌‌‌🆔 @tafakkor_qurani ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔 @grat1401
‌ باز هم ما به تو ای یار بدهکار شدیم! جان خریدی و ندادیم و زیانکار شدیم! فرصتی بود، جنون پیشه و حیران باشیم عاقل و محتسب و زیرک و هشیار شدیم! خوندل خاصیت قصّه ی هم عهدی بود نه چشیدیم غمی و نه وفادار شدیم...! با اَنَا الحَقّ چقدَر مدَّعیِ عشق شدیم! همچو منصور ولی کی به سرِ دار شدیم؟ ### آنقدر قافیه را باخته و می بازیم کآخرش یار! بگویی که خریدار شدیم... ‌ سعید صاعدی ۱۴/دی/۱۴۰۲ 🆔 @eshareNakhana ‌‌ ‌‌‌🆔 @tafakkor_qurani ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔 @grat1401
تفکّر قرآنی _ زبان قرآن
‌ باز هم ما به تو ای یار بدهکار شدیم! جان خریدی و ندادیم و زیانکار شدیم! فرصتی بود، جنون پیشه و حی
‌‌ با کرمان بودیم فرزندم مریض شده بود مجبور به ماندن شده بودیم سعید امّا منتظر اسنپ بود و اگر اسنپ زودتر آمده بود... مثل همیشه تلاطمی خاصّ داشت رفت گلستان و دیدم نسبتاً زود برگشت!! تازه فهمیدم بودم حمله تروریستی شده سعید و خانواده اش را برگردانده بودند خیلی ناراحت و دمش در گریه بود تا نماز مغرب و عشا شد نماز مغرب را خواندم سعید پشت سرم بود در قنوت نماز که خواندم: اَللّهُمَّ ارزُقنا زِیارَهَ قَبرِ الحُسَین وَ الدَّفنَ فِی جَوارِ الحُسَین وَ شَفاعَهَ الحُسَین یا لَیتَنا کُنّا مَعَکُم فَنَفوزَ فَوزاً عَظیماً حس کردم صدای گریه می‌آید سعید داشت گریه میکرد تا نماز تمام شد... مُهر نماز سعید را جلو گذاشتم خواهش کردم نماز عشا را بخواند قبول کرد و شروع کرد از همان ابتدا حال گریه داشت تا او هم رسید به قنوت نماز در قنوت باز با شانه های در حال تکان خوردن گریه میکرد منتظر رزق شعری بود و شد همین شعر بالا ‌ان شاءالله شهادت رفقامون بعد از یه دنیا مجاهده... الهی‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌‌‌🆔 @tafakkor_qurani ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔 @grat1401
قبله‌ی قلبمان کجاست؟ بی تابِ چه هستیم...؟‌! خواسته یا ناخواسته کجا ایستاده ایم؟ ثروت و پول و... انتظار و صبوری و امید انفاق در راه خدا مشهور شدن در بین مردم گمنام بودن شهوتهای مختلف عفت و حیا دغدغه ی پدر و مادر داشتن تلافی کردن بدی های دیگران خوبی کردن به جایِ بدیِ‌ دیگران عاشق خوردن و خوابیدن بودن صبوری کردن در مصائب و سختی ها خانواده دوستی چشم چرانی زندگی شهادت گونه خیانت به امانتهای الهی خدمت به خلق الله زیارت خوبانِ خدا غیبت ... جمع کردن مال و منال آشوب و فتنه ایجاد کردن اشک‌ و آه و ناله از فراق یار بی تفاوتی نسبت به دیگران تجمّلات و زینت های دنیایی توسّل به اهل البیت علیهم السّلام اتلاف وقت‌ و خوشگذرانی و... ؟ امام زمان علیه السّلام؟ ‌ گر برود جانِ ما در طلبِ وصلِ دوست حیف نباشد، که دوست دوست تر از جانِ ماست‌...‌ ‌‌ ‌هر که را صبحِ شهادت نیست شامِ مرگ هست! بی شهادت، مرگ با خسران چه فرقی میکند؟‌! ‌‌‌ ‌‌‌🆔 @tafakkor_qurani ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔 @grat1401