eitaa logo
💞🍃✍️کمی باقرآن باشیم💞🍃✍️
150 دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
10.7هزار ویدیو
66 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴حتما بخونین🔴 پیش آقا امام زمان بودم....🍃 آقا داشت کارامو و گناهامو میدید گریہ میکرد....😣 گفتم: آقا...... آقا،💔 گفت:جـــان آقا؟؟؟؟ به من نگو آقا بـگو بابا.....😞🍃 سرمو انداختم پایین .... گفتم: بابا....شرمندݦ از گناه....😓😰 آقا گفت: نبینم ســـرت پایین باشہ ها !!!🥀 عیب نداره بچه هر کارۍ ڪنه پاۍ باباش مینویسڹ....😖😭💔 میفهمۍ یعنۍ چۍ....؟؟؟؟💔 ⛔️قول بدهیم نڪنیم...!⛔️ با گناه دݪ مهدۍ زهرا عج را خون ڪرده ایم.😞💔 ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋 ❤️ اهتمام قرآن برای معرفی جایگاه واقعی 👆 تعابیر بلند مرحوم از معرفی شخصیت زنان در قرآن ✌️🦋☝️🪴
7.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹در این ظهر معنوی ♥️بهترین ظهر 🌹بهترین سرنوشت ♥️بهترین دنیا 🌹بهترین آخرت ♥️بهترین دوست 🌹بهترین زندگی ♥️از هرچیز بهترینش را براتون 🌹از درگاه پروردگار آرزومندم ♥️عزادار یهاتون قبول درگاه حق 🌹اجرتون با امام محمد باقر علیه السلام
💢زنده شدن جوان شامی بدست مبارک امام محمد باقر علیه السلام جوانى از اهل شام در جلسه امام باقر صلوات اللَّه عليه زياد حاضر مى شد، روزى در محفل حضرتش گفت: سوگند به خدا! من به جهت محبّت به شما در جلسه شما حاضر نمى شوم، بلكه فقط به خاطر فصاحت و دانش شماست كه در اين محفل حاضر مى شوم. امام عليه السلام تبسّمى نمود و چيزى نفرمود. چند روزى گذشت و خبرى از جوان نشد، حضرت جوياى حال آن جوان شد. شخصى گفت: او بيمار است. در اين حين شخصى وارد شد و گفت: اى فرزند رسول خدا! جوان شامى كه در مجلس شما زياد حاضر مى شد از دنيا رفت. او وصيّت كرده كه شما بر جنازه او نماز بخوانيد. امام باقر عليه السلام فرمود: وقتى او را غسل داديد، بگذاريد روى سرير باشد و كفن نكنيد تا من بيايم. آنگاه حضرتش برخاست و وضو گرفت و دو ركعت نماز خواند و دعا نمود، سپس سر به سجده گذاشته و سجده را طول داد، بعد برخاست و رداى رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم را بر تن كرد و نعلين بر پا نمود و به سوى او رفت. وارد خانه شد، آنگاه وارد اتاقى شد كه او را غسل مى دادند. او را غسل داده روى سرير گذاشته بودند، حضرت با نامش او را صدا زد و فرمود:اى فلانى ناگاه آن جوان پاسخ داده و لبّيك گفت و سر بلند كرد و نشست، حضرت شربت سويقى خواست، و به او خورانيد. آنگاه پرسيد: چه شده به تو گفت: ترديدى ندارم كه قبض روح شدم، وقتى روح از بدنم خارج شد صداى دلنشينى را شنيدم كه تا حال نيكوتر از آن نشنيده‌ام كه گفتند: ردّوا إليه روحه، فإنّ محمّد بن علی قد سألناه. روح او را باز گردانيد، زيرا محمّد بن على او را از ما خواسته است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝بهر بقیع صحن و سرا بسازیم... 🎙مداحی دلنشین ملاباسم کربلائی بمناسبت شهادت امام باقر علیه السلام 📎
🔻شهیدی که با دو حوری به خوابِ همسرش آمد! وقتی محسن پسر بزرگم حدود چهار سال داشت و بسیاری از شب‌ها تب می‌کرد و مشکلات زندگی بسیار شده بود؛ یک شب در خواب من را برای دیدنِ شهید به بهشت بردند. وقتی به درب بهشت رسیدم، دیدم آنجا با طاق نصرتی زیبا که از گل‌های قرمز رُز پوشیده شده،‌ جلوه می‌کند و رودخانه‌ای در آنجاست که آنچنان زلال و بی‌همتاست که فقط از آن یک خط دیده می‌شود و همه از روی آن به آسانی می‌گذرند‌ و کوهی که مثل آینه برافراشته شده، در برابرم است😍 در حالی که انتظار آمدن شهید را می‌کشیدم، ناگهان او را در حالی که دو خانم خوشگل در کنارش بودند دیدم😱 آن‌ها آنقدر زیبا و ناز بودند که مو‌هایشان تا کف پایشان کشیده می‌شد و از دو طرف، شهید را محکم گرفته بودند! من با دیدن این صحنه حسادت زنانه‌ام گُل کرد و قهر کردم و روی برگرداندم و رفتم. شهید دنبالِ من می‌دوید که نروم و من می‌گفتم: بایدم بهت خوش بگذره! من با این همه مشکلات زندگی میکنم و بچه‌ها را نگه می‌دارم، اونوقت تو اینجا خوش می‌گذرونی و ما از یادت رفته‌ایم.. شهید گفت: بخدا باور کن این‌ها زنِ من نیستند. این‌ها اعمال من هستند و به من چسبیده‌اند، چکارشان کنم؟! و گفت: می‌خواهی بگویم بروند؟ دستی زد و آن‌ها غیب شدند و شروع به دلجویی کرد و می‌گفت: ما توی دنیا خیلی کار کردیم و اصلا زیادی هم آوردیم؛ حاضرم آن‌ها را با تو تقسیم کنم، ولی تو با من قهر نکن❤️ با اشاره، خانه‌ای زیبا را به من نشان داد و گفت: آن خانه را برای شما دارم می‌سازم که بعدا آمدید اینجا مستاجری نکشید و راحت باشید. خلاصه دل من را به دست آورد و خداحافظی کردم و آمدم. ▪منبع
+ازیِڪۍپرسیدم ان‌شاءللہ‌اگہ‌بخوام‌ برم‌ڪربلا باید‌چہ‌ڪاراۍادارۍروانجام‌بدم ؟! گفت↓ -اول‌میرۍپاسپورتتوازاِمام‌رِضامیگیری؛ بعدحضرت‌معصومه‌پاراف‌میڪنہ بعدحضرت‌عباس‌امضاء‌ميڪنہ بعدازاون‌میبری‌دبیرخونہ‌؛ حضرت‌زینب‌ثبت‌میڪنہ وآخرین‌مرحلہ‌ممھور‌بہ‌مهر‌حضرت‌مادر میشہ‌وتمام . . .(:"💔 +گفتم‌راهۍنداره‌ڪہ‌زودتر‌انجام‌بشہ؟! -رقیہ‌جآن 💔