eitaa logo
💞🍃✍️کمی باقرآن باشیم💞🍃✍️
143 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.9هزار ویدیو
64 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-ڪَسی‌ڪِه‌ . . ࢪَبَناۍِاوتَعادُل‌بَخش‌ِعالَم‌بود؛ قُنوت‌ِخویش‌را این‌ࢪوزها‌دُشواࢪمۍبَندَد!💔"
بهار انسان مومن از شب_یلدا آغاز می شود!! پیامبر خدا صلی الله علیه و آله زمستان بهار مؤمن است،از شب های طولانی اش برای شب زنده داری،و از روزهای کوتاهش برای روزه داری بهره می گیرد. 📙وسائل الشیعه،ج7،ص302
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام یعنی : یه دوسته دوست داشتنی ‌... امام یعنی یک پدر مهربون.. امام یعنی یه برادر همدل.. امام یعنی یه مادر دلسوز... ❤️ امام رضا علیه السلام❤️ (📚اصول کافی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍 👌این کلیپ فوق العاده رو ببینید و لذت ببرید☺️ 😎خودسازی❣+دینداریِ‌لذت‌بخش
امروز برای امام زمان چیکار کردیم؟؟
♦️حضرت موسی(ع) چگونه قبض روح شد❓ ❇️امام صادق(علیه السلام) فرمود: روزی عزرائيل نزد موسى(ع) آمد. موسى به او گفت: تو كيستى؟ او گفت: من فرشته مرگم. موسى(ع) گفت: چه می خواهی؟ او گفت: آمده ام روح تو را قبض كنم. موسى(ع) گفت: از كجاى بدنم روحم را قبض مى كنى؟ عزرائيل گفت: از ناحيه دهانت . موسى(ع) گفت: چرا؟ من که با اين زبان و دهان با خدايم، سخن گفته ام. عرزائيل گفت: از ناحيه دستهايت. موسى(ع) گفت: چرا؟ من که با دستهايم كتاب آسمانى تورات را حمل كرده ام. عزرائيل گفت: از ناحيه پاهايت. موسى(ع) گفت: چرا؟ من که با پاهايم به (طور سينا) براى مناجات با خدا رفته ام. گفتگوى موسى و عزرائيل ادامه يافت. تا اينكه عزرائيل گفت: من دستور دارم كه تو را رها کنم، تا هر وقت كه خودت مرگ را خواستى به سراغت آيم. از آن پس، موسى مدتى زنده ماند. تا اينكه روزى در بيابان عبور مى كرد، مردى را ديد كه قبر مى كَند. به او گفت: مى خواهى تو را در كندن قبر كمك كنم؟ آن مرد گفت: آرى. موسى(ع) او را كمك كرد تا قبر كاملا آماده شد. در اين هنگام، آن مرد خواست به ميان قبر برود بخوابد تا ببيند قبر چگونه است. موسى(ع) گفت: من داخل قبر مى روم تا ببينم چگونه است. موسى داخل قبر رفت و در ميان قبر خوابيد و هماندم مقام خود را در بهشت ديد. گفت: خدايا مرا به سوى خود ببر. عزرائيل، بى درنگ روح موسى(ع) را قبض كرد و همان قبر، قبر موسى(ع) گرديد، و آن كسى كه قبر را مى كَند، خود عزرائيل به صورت انسان بود. (به همین دلیل، هیچکس از محل قبر حضرت موسی(ع) خبر ندارد.) به اين ترتيب خداوند خواست، بنده شايسته اش موسى(ع) با رضايت و خشنودى به لقاءالله بپيوندد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم واهلک عدوهم
🌸<❈﷽❈> 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ 📌فردی دچار بیماری گِل خواری بود و چون چشمش به گِل می‌افتاد اراده‌اش سست می‌شد و شروع به خوردن آن می‌نمود وی روزی برای خریدن قند به عطاری رفت عطار در دکان سنگ ترازو نداشت و از گِل سرشوی برای وزن کشی استفاده می‌کرد عطار به مرد گفت: من از گِل به عنوان سنگ ترازو استفاده می‌کنم برای تو مشکلی نیست؟ مرد گفت: من قند می‌خواهم و برایم فرق نمی‌کند از چه چیزی برای وزن کشی استفاده کنی در همین هنگام مرد در دل خود می‌گفت: چه بهتر از این! سنگ به چه دردی می‌خورد برای من گِل از طلا با ارزش تر است اگر سنگ نداری و گِل به جای آن می‌گذاری باعث خوشحالی من است عطار به جای سنگ در یک کفهٔ ترازو گِل گذاشت و برای شکستن قند به انتهای مغازه رفت در همین اثنا مرد گِل خوار دزدکی شروع به خوردن از گِلی که در کفهٔ ترازو بود کرد او تند تند می‌خورد و می‌ترسید مبادا عطار متوجه ماجرا شود عطار زیر چشمی متوجه گل خوردن مشتری شد ولی به روی خودش نیاورد بلکه به بهانه پیدا کردن تیشه قند شکن خود را معطل می‌کرد عطار در دل خود می‌گفت: تا می‌توانی از آن گل بخور چون هر چقدر از آن می‌دزدی در واقع از خودت می‌دزدی! تو بخاطر حماقتت می‌ترسی که من متوجه دزدیت بشوم در حالیکه من از این می‌ترسم که تو کمتر گل بخوری! تا می‌توانی گل بخور تو فکر می‌کنی من احمق هستم؟ نه! اینطور نیست، بلکه هنگامی که در پایان کار مقدار قندت را دیدی خواهی فهمید که چه کسی احمق و چه کسی عاقل است! این داستان یکی از حکایت‌های زیبای مولوی در مثنوی معنوی است مولانا با ظرافتی ستودنی گِل را به مال دنیا و قند را به بهای واقعی زندگی آدمی تشبیه می‌کند در نظر او آنان که به گمان زرنگ بودن تنها در پی رنگ و لعاب دنیا هستند همانند آن شخص گِل خواری هستند که پی در پی از کفه ترازوی خود می‌دزدند که در عوض از وزن آنچه در مقابل دریافت می‌کنند کاسته می‌شود اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم واهلک عدوهم
💠🧐 یک عمر طب اسلامی یا یک عمر داروی شیمیایی؟ ▫️سوال :طب اسلامی هم مثل طب صهیونیستی درمان نمی کنه و تا آخر عمر باید دارو مصرف کنی؟ ▫️ شاید بله! اما با یک تفاوت ریز!! 🔘 جایگزین یک عمر آلزایمر و ایزی لایف، یک عمر عطر طبیعی و استنشاق قبل نماز و کلاه گذاشتن روی سر 🔘 جایگزین یک عمر عینک زدن، یک عمر شب ها سرمه بزنیم! 🔘 جایگزین یک عمر گرفتاری در مطب های دندان پزشکی، یک عمر چوب مسواک و دهانشویه نمک بزنیم 🔘 جایگزین یک عمر درگیری برای بالارفتن گرید چربي کبد ، یک عمر آداب آب نوشیدن طب اسلامی رعایت شود و مایعات بین غذا نخوریم. 🔘 جایگزین یک عمر درگیری عفونت و کیست و میوم و نازایی در بانوان، یک عمر شال به کمر ببندند، نوره و حنا بزنند و در قاعدگی حمام نروند. 🔘 جایگزین یک عمر دیسک کمر و سنگ سازی کلیه و یبوست، یک عمر سوارکاری و بستن شال به کمر 🔘 جایگزین یک عمر سینوزیت و میگرن سرد و پولیپ بینی و سنگینی گوش و حساسیت ریوی و... یک عمر استنشاق آب نمک و پوشاندن سر با کلاه 🔘 جایگزین یک عمر دارو های اعصاب و آرام بخش و خواب آور یک عمر میوه انبیا (بِه) بخورید و سبزی امیرالمومنین (بادرنج بویه) 🔘 جایگزین یک عمر مصرف داروهای معده، یک عمر غذا را زیاد بجوید و آداب غذا را رعایت کنید 🔘 جایگزین یک عمر روش های شیمیایی بی اثر برای بهبود زودانزالی، یک عمر زردک و نخوداب و سنجد بخورند 🔘 جایگزین یک عمر هزینه کردن بی ثمر برای لک های پوستی و زیبایی پوست و جوان ماندن یک عمر نوره و حنا بزنید. 🔘 جایگزین یک عمر «داروی فشار خون» و داروی تیروئید، یک عمر، نمک طبیعی بخوریم! 🔘 جایگزین یک عمر «داروی قند»، یک عمر «نان سبوس‌ گرفته نشده» بخوریم! 🔘 جایگزین یک عمر «داروی گرفتگی عروق»، یک عمر «روغن زرد و زیتون و کنجد» بخوریم! 🔘 جایگزین یک عمر داروهای بی ثمر پوکی استخوان، یک عمر سنجد و سویق سنجد بخوریم 🔘 جایگزین یک عمر داروی پارکینسون، یک عمر مویز بخوریم 🔸گر بگویم شرح این بی حد شود مثنوی هشتاد من کاغذ شود خبرگزاری طب و تمدن اسلامی
خدایا دوستان و عزیزانی دارم رسمشان معرفت یادشان صفای دل و دلشان پر ازمحبت خدایا آنگاه که دست نیاز بسوی تو میآورند پرکن از آنچه در رحمت‌ و برکت خدایی توست ‌
حسین به خوابم اومد،تا دیدمش شروع کردم به سؤال کردن؛ گفتم:کجایی؟ گفت:در محضر سید الشهدا.. یه کم ساکت شد. گفت:جز شهادت هیچی به دردم نخورد. پرسیدم:نماز شب؟ گفت:برای رضای خدا نبود.. میدونی فقط چیزی پذیرفته میشه که فقط و فقط برای رضای خدا باشه. گفتم: هیئت رفتن هات؟ گفت:کامل برای رضای خدا نبود. دیگه نگذاشت چیزی بپرسم،خودش ادامه داد که: شهادت من رو بالا برد. اگه شهید نمیشدم،دست خالی بودم. خیلی کار دارم،اگه میمردم بدبخت میشدم نفس کشیدن هم باید برای رضای خدا باشه به سختی صحبت میکرد، انگار اجازہ صحبت کردن نداشت.دوبارہ تأکید کرد: جز شهادتم هیچی به دردم نخورد،اعمال دیگم برای دل خودم بود. آخرش هم گفت: خیلی زود دیر میشه.. بهش گفتم حسین جان سفارش منم بکن. خندید؛ هیچی نگفت؛رفت.. خیلی‌زود،دیرمیشههه🥺💔 راوی:همسرشهید
امام سجاد'ع'میفرماید: اگر با کسی برخورد کردی که سنش از تو بیشتر بود بگو چون سنش از من بیشتر است پس ایمانش هم از من بیشتر است، و اگر با کسی برخورد کردی که سنش از تو کمتر بود بگو چون سنش از من کمتر است پس گناهش هم از من کمتر است، و اگر با کسی برخورد کردی که هم سن و سال تو بود بگو من به گناه خود یقین دارم و، به گناه او شک، پس در هر حالت ممکن است که او در نزد خداوند ازمن عزیزتر باشد. -بیائيد همه با هم این کلام و فرمایش زیبای امام سجاد'ع' را سر مشق کلام و امور خود قرار بدهيم. ﺧﺪﺍﯾﺎﺩﺭﺁﻥ‌ﻫﻨﮕﺎﻡﮐﻪﻏﺮﻭﺭﻣﺮﺍﺩﺭﺁﻏﻮﺷﺶ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ،ﺑﻪﺗﻮﭘﻨﺎﻩﻣﯿﺒﺮﻡ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطره‌ای از شهید زین‌الدین در آشپزخانه لشگر! هدیه به ارواح مطهر شهدا، صلوات🌷
عشق‌یعنی‌انقلاب‌فاطمه..!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مظلومیت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دعا می‌کنیم در کشور امام زمان زندگی میکنیم...
فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْکَ... ما دورهایمان را زدیم، در این دنیا چیزی ارزش دل بستن نداشت بغل کن بنده ی فراری از دنیا را...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گریه های حاج قاسم سلیمانی در روضه مادر سادات تصاویر منتشر نشده از مراسم ایام فاطمیه بیت الزهرا (سلام الله علیها) کرمان
خواهـرم! بلاخره ‌یه روز مجبوری باحجاب ‌بشی! و از سر تا پاتو ‌می‌پوشونَن اما دیگه دیر شده... این‌ آخرین‌ حجابت‌ خواهد بـود! پس ‌محجوب ‌باش‌ و نذار اولین‌ حجابت‌،‌ کفنت ‌باشه ‌
این‌ چادر مشکی ضمانت‌ امنیت من است! خواهرم! معنی آزادی رو ‌درست‌ متوجه ‌نشدی! آزادی یعنۍ: مطمئن ‌باشی اسیر‌ نگاه ناپاکان نیستی...
در مدینه مردی بود که هر بار به چارچوبِ دَر خیره می‌شد شانه هایش می‌لرزید. ‌