هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
👈۱۰ خوراکی بسیار کم کالری برای کسانی که رژیم لاغری دارند👇
۱. شاهی آبی
۲. آروگولا
۳. اسفناج
۴. چغندر برگ
۵. کاهو
۶. کرفس
۷. خیار
۸. تربچه
۹. کدو سبز
۱۰. کلم
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پندانـــــــهـــ
✅اگرنمیتوانید
قلمی برای نوشتن
خوشبختی کسی باشید....
دست کم بکوشید
پاک کنی خوب،
برای زدودن دلتنگی هایش باشید ....
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#عاقبت_خیانت_به_دوستان
حكايت...
💎میگویند روزی برای سردار عزيز خان مكری فرمانده كل قشون ناصرالدين شاه كبكی را آوردند كه #لنگ بود.
فروشنده برای فروشش قیمت زياد میخواست.
عزیز خان حكمت قيمت زياد كبك لنگ را جويا شد.
فروشنده گفت: «وقتی دام پهن میكنيم برای كبکها، اين كبک را نزديک دامها رها میكنم. آواز خوش سر میدهد و كبکهای ديگر به سراغش میآيند و در اين وقت در دام گرفتار میشوند.
هر بار كه كبک را برای شكار ببريم، حتما تعدادی زياد كبک گرفتار دام میشوند.»
عزیزخان امر به خريدن كرد و خواستار كبک شد.
چون قیمت به فروشنده دادند و كبک به عزیزخان، عزیزخان تيغی بر گردن كبک لنگ زد و سرش را #جدا كرد.
فروشنده كه ناباوارنه سر قطع شده و تن بیجان كبک را میديد، گفت اين كبک را چرا سر بريديد؟
عزیزخان گفت: «هر كس دوستان خود را بفروشد، بايد سرش #جدا شود!»
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
#دزد_و_نیکوکار
دو خاطره متفاوت و قابل تأمل از گم شدن مداد سیاه دو نفر در دوران دبستان:
1⃣مرد اول میگفت:
«چهارم ابتدایی بودم.
در مدرسه مداد سیاهم را گم کردم.
وقتی به مادرم گفتم، سخت مرا تنبیه کرد و به من گفت که بیمسئولیت و بیحواس هستم. آن قدر تنبیه مادرم برایم سخت بود که تصمیم گرفتم دیگر هیچ وقت دست خالی به خانه برنگردم و مدادهای دوستانم را بردارم.
روز بعد نقشهام را عملی کردم. هر روز یکی دو مداد کش میرفتم تا اینکه تا آخر سال از تمامی دوستانم مداد برداشته بودم.
ابتدای کار خیلی با ترس این کار را انجام میدادم ولی کمکم بر ترسم غلبه کردم و از نقشههای زیادی استفاده کردم تا جایی که مدادها را از دوستانم میدزدیدم و به خودشان میفروختم.
بعد از مدتی این کار برایم عادی شد. تصمیم گرفتم کارهای بزرگتر انجام دهم و کارم را تا کل مدرسه و دفتر مدیر مدرسه گسترش دادم.
خلاصه آن سال برایم تمرین عملی دزدی حرفهای بود تا اینکه حالا تبدیل به یک سارق حرفهای شدم!»
2⃣مرد دوم میگفت:
«دوم دبستان بودم. روزی از مدرسه آمدم و به ماردم گفتم مداد سیاهم را گم کردم.
مادرم گفت خوب چه کار کردم بدون مداد؟ گفتم از دوستم مداد گرفتم. مادرم گفت خوبه و پرسید که دوستم از من چیزی نخواست؟ خوراکی یا چیزی؟ گفتم نه. چیزی از من نخواست.
مادرم گفت پس او با این کار سعی کرده به دیگری نیکی کند، ببین چقدر زیرک است. پس تو چرا به دیگران نیکی نکنی؟ گفتم چگونه نیکی کنم؟ مادرم گفت دو مداد میخریم، یکی برای خودت و دیگری برای کسی که ممکن است مدادش گم شود.
آن مداد را به کسی که مدادش گم میشود میدهم و بعد از پایان درس پس میگیرم.
خیلی شادمان شدم و بعد از عملی کردن پیشنهاد مادرم، احساس رضایت خوبی داشتم آن قدر که در کیفم مدادهای اضافی بیشتری میگذاشتم تا به نفرات بیشتری کمک کنم.
با این کار، هم درسم خیلی بهتر از قبل شده بود و هم علاقهام به مدرسه چند برابر شده بود. ستاره کلاس شده بودم به گونهای که همه مرا صاحب مدادهای ذخیره میشناختند و همیشه از من کمک میگرفتند.
حالا که بزرگ شدهام و از نظر علمی در سطح عالی قرار گرفتهام و تشکیل خانواده دادهام، صاحب بزرگترین جمعیت خیریه شهر هستم.»
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
در زمان قاجار، وقتی برای اولین بار گوجه فرنگی وارد ایران شد، مردم به آن «ارمنی بادمجان» می گفتند!
پس از مدتی عده ای علیه این گوجه ملعون فرنگی تبلیغ میکردند به عنوان اینکه فرنگی است و حرام، مردم هم آن را نمیخوردند.
اما به مرور زمان حساسیت ها درباره گوجه فرنگی کمتر شد و علمای دینی خوردن گوجه فرنگی را حلال اعلام کردند و مردم پس از مدتی به خوردن این گوجه های فرنگی، عادت کردند!
🆔 @tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
در یک روستایی گاوی داشتند که چند خانواده از شیر آن استفاده میکردند و منبع روزیِ آنها بود یک روز گاو خواست تا از کوزه بزرگی آب بخورد اما سر گاو درون کوزه گیر کرد مردم روستا اول خواستند کوزه را بشکنند اما گفتند نزد ریش سفید برویم تا شاید راه چاره بهتر ببیند. ریش سفید گفت سر گاو را ببرید، بریدند و گفتند : هنوز سر گاو در کوزه مانده! ریش سفید گفت حالا کوزه رابشکنید! وچنین کردند. ریش سفید رفت و ناراحت و غمگین در گوشه ای نشست. مردم گفتند ای ریش سفید ناراحت نباشید هم گاو و هم کوزه فدای شما.
گفت من ناراحتِ گاو یا کوزه نیستم، از این ناراحتم که اگر شما من را نداشتید میخواستید چگونه امورات زندگی خود را بچرخانید!
🆔 @tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
5.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر چی توی دلت باشه
خدا اونو میدونه
نگرانی معنایی نداره وقتی
قدرتی به اسم خدا
بالای سرت باشه
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
✾࿐༅🍃❤️🍃༅࿐
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
835.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا 🤲
اونقدری بهمون ببخش
که وقتی میخوایم ببخشیم
بی حساب و کتاب ببخشیم
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
944.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭐️خــدایـا ❣
✨امشب کوله پشتی ما را
⭐️پر کن از آرزوهای زیبا و
✨دوست داشتنی
⭐️تا صبح فردا خنده رو
✨و از غم و اندوه جدا باشیم
⭐️شبتون بخیر
✨آرامش شب نصیبتون
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
2.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا ❣
با نام تو
آغاز می کنم
شروع هر لحظه را...
که توزیباترین علت هرآغازی....
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
🌹الهی به امیدتو🌹
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
153.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💖بر نائب بر حق
امامت صَلوات 🌸🍃
💜بر صاحب انوار
قیامت صَلوات 🌸🍃
💛خواهے ڪہ بہ روز
حَشرنگردے مایوس🌸🍃
💚بفرست بہ پیشگاہ
مَهدے صَلوات 🌸🍃
#سلام_امام_زمانم
🌸✨اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج✨🌸
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
❁﷽❁
🌼🍃 یااباعبدالله الحسین🌼🍃
⚜دلخوشم با تو اگر از دور صحبت می کنم
⚜با سلامی هر کجا باشم زیارت می کنم
#صبحم_بنامت_اربابم🌤
السلام علیک یا ابا عبدالله✋
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh