eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.3هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
صدهانسخه گیاهی وزیبایی درطــღــب اصیل گیاهی شفا eitaa.com/joinchat/1066860566C7019303c3b 👆🏃‍♂🏃‍♂🏃‍♂
هدایت شده از بنرها
ازبهترین های ایتا اینجاس👇👇 ذڪرهاےگرـღـگشا همه حاجات مهم وختم هفتگی خانه دارشدن ومادر همه ذکرها برای درمان تمام امراض درعکس کانال سنجاق شده http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 مـتـن هــایے از جنس آگاهی وداستانهای زیبا وآموزنده eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 عجیب اما واقعی عجایبی که هیچ جا ندیده اید اینجاس عجایب و دیدنیها و شگفتیهای جهان http://eitaa.com/joinchat/3579904022Ca7da734213 راز زندگی زناشویی عالی اینجاس همسرداری عاشقانه http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21 مفاتیح همراه واسرار نماز وذکر روزانه وتعقیبات نماز وتقویم نجومی http://eitaa.com/joinchat/1501757468C885d27dfb4 دلتنگ ڪــღــربــلایی بیا اینجا کربلایی شو http://eitaa.com/joinchat/1068105750Cf2670e35cc https://eitaa.com/joinchat/1066860566C7019303c3b ღــب_شــفا👆به ما بپیوندید👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷بنام خداوند ِزنده كننده 🌸روح و دل و جان، 🌷خداوند جمیل و جمال 🌸خداوند بی‌نهايت بخشنده مهربان، 🌷با توکل باسم اعظمت 🌸آغاز میکنیم روزمان را 🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم 🌷الــهـــی بــه امــیــد تـــو @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ 🌸💕آخرین چهارشنبه خرداد ✨💕را پربرکت می کنیم 🌸💕با صلوات بر ✨💕حضرت  مُحَمَّدٍ ﷺ 🌸💕و خاندان پاک و مطهرش 🌸💕اَللّهمّ صلِّ علی محَمّد ✨💕وآل مُحَمَّد 🌸💕وَعجِّّل فرجهُم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ۚ وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ آنچه خدا [در کسب و کارتان از سود و بهره پس از پرداخت حق مردم] باقی می گذارد، برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید، و من بر شما نگهبان نیستم. ⚜️جزء «۱۲» سوره هود آیه «۸۶» ⚜️ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌸🍃🌸🍃 روزی شخصی بر سر جالیز رفت که خیار بدزدد. پیش خودش گفت: این گونی خیار را می‌برم و با پولی که برای آن می‌گیرم، یک مرغ می‌خرم. مرغ تخم می‌گذارد، روی آن‌ها می‌نشیند و یک مشت جوجه در می‌آید، به جوجه‌ها غذا می‌دهم تا بزرگ شوند، بعد آن‌ها را می‌فروشم و یک گوسفند می‌خرم، گوسفند را می‌پرورم تا بزرگ شود، او را با یک گوسفند جفت می‌کنم، او تعدادی بره می‌زاید و من آن‌ها را می‌فروشم. با پولی که از فروش آن‌ها می‌گیرم، یک مادیان می‌خرم، او کره می‌زاید، کره‌ها را غذا می‌دهم تا بزرگ شوند، بعد آن‌ها را می‌فروشم با پولی که برای آن‌ها می‌گیرم، یک خانه با یک باغ می‌خرم. در باغ خیار می‌کارم و نمی‌گذارم احدی آن‌ها را بدزدد. همیشه از آن‌جا نگهبانی می کنم. یک نگهبان قوی اجیر می‌کنم، و هر از گاهی از باغ بیرون می‌آیم و داد می‌زنم: آهای تو، مواظب باش. آن فرد چنان در خیالات خودش غرق شد که پاک فراموش کرد در باغ دیگری است و با بالاترین صدا فریاد می‌زد. نگهبان صدایش را شنید و دوان‌دوان بیرون آمد، آن فرد را گرفت و کتک مفصلی به او زد. بيچاره تازه فهميد كه همش رويا بوده است... داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
✍پادشاهی را وزیری عاقل بود از وزارت دست برداشت پادشاه از دگر وزیران پرسید وزیر عاقل کجاست؟ گفتند از وزات دست برداشته و به عبادت خدامشغول شده است پادشاه نزد وزیر رفت و از او پرسید از من چه خطا دیده ای که وزارت را ترک کرده ای؟ گفت از پنج سبب: اول: آنکه تو نشسته می‌بودی و من به حضور تو ایستاده می‌ماندم اکنون بندگی خدایی می‌کنم که مرا دروقت نماز هم ، حکم به نشستن می‌کند دوم: آنکه طعام می‌خوردی و من نگاه می‌کردم اکنون رزاقی پیدا کرده‌ام که اونمی خورد و مرا می‌خوراند سوم: آنکه توخواب می‌کردی و من پاسبانی می‌کردم اکنون خدای چنان است که هرگز نمی‌خوابد و مرا پاسبانی می‌کند چهارم: آنکه می‌ترسیدم اگر تو بمیری مرا از دشمنان آسیب برسد اکنون خدای من چنان است که هرگز نخواهد مرد و مرا از دشمنان آسیب نخواهد رسید پنجم: آنکه می‌ترسیدم اگر گناهی از من سرزند عفو نکنی، اکنون خدای من چنان رحیم است که هر روز صد گناه می‌کنم و اومی بخشاید . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
زنبوری موری را دید که به هزار حیله دانه به خانه میکشید و در آن رنج بسیار می دید و حرصی تمام میزد. او را گفت: ای مور این چه رنج است که بر خود نهاده ای و این چه بار است که اختیار کرده ای؟ بیا تا مطعم و مشرب (آب و غذا) من ببین، که هر طعام که لذیذتر است تا من از آن نخورم به پادشاهان نرسد، آنجا که خواهم نشینم و آنجا که خواهم خورم. این بگفت و به سوی دکان قصابی پر زد و بر روی پاره ای گوشت نشست. قصاب کارد در دست داشت و بزد و زنبور را به دو پاره کرد و بر زمین افتاد. مور بیامد و پای او بگرفت و بکشید. زنبور گفت: مرا به کجا میبری؟ مور گفت: هر که به حرص به جائی نشیند که خود خواهد، به جاییش کشند که نخواهد. و اگر عاقل یک نظر در این سخن تامل کند، از موعظه واعظان بی نیاز گردد... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) : ✍ یا علی هفت چیز اگر در کسی باشد حقیقت ایمان را درک کرده و تمام درهای بهشت برویش باز می شود : 1️⃣ کسی که وضویش را به صورت کامل بگیرد 2️⃣ نمازش را با رعایت تمام آداب و احکام نیکو به جا آورد 3️⃣ کسی که وجوهات و زکات مالش را بپردازد 4️⃣ خشم و غضب خود را نگهدارد 5️⃣ زبانش را از حرام حفظ نماید 6️⃣ برای گناهانی که انجام داده شبانه روز طلب استغفار و بخشش کند 7️⃣ خیر خواه اهل بیت من باشد. 📚 روضه بحار ج 1 ص 57 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🥔 سـیـب زمیـنـی 🖊 مصرف روزانه سیب زمینی بخارپز بدلیل داشتن "منیزیم" براے ڪسانیڪه دچار سستی و ناتوانایی عضلات هستند مفید و موثر است @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸آخر ماهتون قشنگ 🍃💞براتون روزی 🍃🌸پر ازشادی 🍃💞نشاط 🍃🌸وخوشبختی 🍃💞آرزومیکنم 🍃🌸امیدوارم آخرین 🍃💞چهارشنبه خرداد ماه را 🍃🌸با سلامتی و دلخوشی 🍃💞و با موفقیت سپری کنید @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
دختری با پدرش میخواستند از یک پل چوبی رد شوند. پدر رو به دخترش گفت: دخترم دست من را بگیر تا از پل رد شویم. دختر رو به پدر کرد و گفت: من دست تو را نمیگیرم تو دست مرا بگیر. پدر گفت: چرا؟ چه فرقی میکند؟ مهم این است که دستم را بگیری و با هم رد شویم. دخترک گفت: فرقش این است که اگر من دست تو را بگیرم ممکن است هر لحظه دست تو را رها کنم، اما تو اگر دست مرا بگیری هرگز آن را رها نخواهی کرد! این دقیقا مانند داستان رابطه ما با خداوند است؛ هر گاه ما دست او را بگیریم ممکن است با هر غفلت و ناآگاهی دستش را رها کنیم، اما اگر از او بخواهیم دستمان ما را بگیرد، هرگز دستمان را رها نخواهد کرد! و این یعنی عشق... "دعا کنیم فقط خدا دستمونو بگیره" @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
جوانی به حکیمی گفت : وقتی همسرم را انتخاب کردم ، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است ! وقتی نامزد شدیم ، بسیاری را دیدم که مثل او بودند . وقتی ازدواج کردیم ، خیلی‌ها را از او زیباتر یافتم چند سالی را که با هم زندگی کردیم ، دریافتم که همه زن‌ها از همسرم بهترند ! حکیم گفت : آیا دوست داری بدانی از همه این‌ها تلخ‌تر و ناگوارتر چیست ؟ جوان گفت : آری . حکیم گفت : اگر با تمام زن‌های دنیا ازدواج کنی ، احساس خواهی کرد که سگ‌های ولگرد محله شما از آن‌ها زیباترند...!! جوان با تعجب پرسید : چرا چنین سخنی می‌گویی ؟حکیم گفت : چون مشکل در همسر تو نیست . مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمع‌کار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد ، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند . آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد ؟ جوان گفت: آری حکیم گفت : مراقب چشمانت باش.... @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
بعد از مقاومت محمدکریم مبارز مصری، در مقابل فرانسوی‌ها و شکست او، قرار بر اعدامش شد، ناپلئون او را فراخواند و گفت: سخت است برایم کسی را اعدام کنم که برای آزادی وطنش مبارزه می‌کرد.. من به تو فرصتی می‌دهم تا ده هزار سکه طلا بابت غرامت سربازهای کشته شده به من بدهی... محمدکریم گفت: من الان این پول را ندارم اما صدهزار سکه از تاجران می‌خواهم، می‌روم تهیه می‌کنم و باز می‌گردم... محمدکریم به مدت چند روز در بازارها با زنجیر برای تهیه پول گردانیده ‌شد... اما هیچ تاجری حاضر به پراخت پولی جهت آزادی او نشد و حتی بعضی طلبکارانه می‌گفتند که با جنگ‌هایش وضعیت اقتصادی را نابسامان کرد پس نزد ناپلئون برگشت!! ناپلئون به او گفت: چاره ای جز اعدام تو ندارم، نه به خاطر کشتن سربازهایم، بلکه به دلیل جنگیدن برای مردمی که پول را مقدم بر وطن خود می‌دانند! @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
روزی واعظی به مردمش می گفت: ای مردم! هر کس دعا را از روی اخلاص بگوید، می تواند از روی آب بگذرد، مانند کسی که در خشکی راه می‌رود. جوان ساده و پاکدل، که خانه اش در خارج از شهر بود و هر روز می بایست از رودخانه می گذشت، در پای منبر بود. چون این سخن از واعظ شنید، بسیار خوشحال شد. هنگام بازگشت به خانه، دعا گویان، پا بر آب نهاد و از رودخانه گذشت... روزهای بعد نیز کارش همین بود و در دل از واعظ بسیار سپاسگزاری می کرد. آرزو داشت که هدایت و ارشاد او را جبران کند. روزی واعظ را به منزل خویش دعوت کرد، تا از او به شایستگی پذیرایی کند. واعظ نیز دعوت جوان پاکدل را پذیرفت و با او به راه افتاد. چون به رودخانه رسیدند، جوان دعا گفت و پای بر آب نهاد و از روی آن گذشت، اما واعظ همچنان برجای خویش ایستاده بود و گام بر نمی داشت... جوان گفت: ای بزرگوار! تو خود، این راه و روش را به ما آموختی و من از آن روز چنین می‌کنم، پس چرا اینک برجای خود ایستاده ای، دعا را بگو و از روی آب گذر کن! واعظ، آهی کشید و گفت: حق،همان است که تو میگویی، اما دلی که تو داری، من ندارم! @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محکم باش پشت تمام آرزوهای تو خدا ایستاده است... الهی برآورده کن حاجت دل آنهای که تنها پناهشون توئی "الهی آمین" @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷چهارشنبه تون عالی و بینظیر 💐پیشکش نگاه مهربانتون 🌷در آخرین روز ماه خرداد 💐روزتون گلباران 🌷روزی پراز عشق و مـحبت 💐روزى پراز شادى و آرامش 🌷روزى پر از خنده و دلخوشى 💐روزی پراز خبرهای خوب 🌷و روزی پراز انرژی مثبت 🌷و موفقیت براتون آرزومنــدم 💐پیشاپیش فصل تابستان مبارک 🌷روزتـون زیبـا و در پنـاه خـدا @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و بَـهــــار مــیـرود ...🌸🍃 خدا به همراهت بهار قشنگم 🌸🍃 💕با آرزوي برآورده شدن         💕زيباترين خواسته هاتون                  💕 تا بهــاري ديگر ...🌸 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💎امام باقر عليه السلام : نخستين چيزى كه در روز قيامت به آن رسيدگى مى شود [ثواب] صدقه آب [دادن به تشنه] است إنّ أوَّلَ ما يُبدَأُ بهِ يَومَ القِيامَةِ صَدَقةُ الماءِ 📚ميزان الحكمه جلد5 صفحه331 👆 🔸🔶 آبسردکن مغازه رو دو متر جابجا کرده و به جای اینکه تو مغازه اش باشه آورده تو خیابون و یه عالمه خیر و برکت برای خودش کسب کرده... یه زمان هایی آبسردکن هم نبود کسبه کلمن می ذاشتن و با سختی یخ های بزرگ تهیه می کردند و می ذاشتند برای رهگذرا، حالا که آبسردکن های مختلف اومده خیلی بیشتر از این ها باید ازش بهره برد @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🔸 بدون اجازه و آن ⁉️ سؤال: ورود به منازل ديگران و تصويربردارى و انتشار آن چه حكمى دارد؟ ✅ پاسخ: ورود به اشخاص بدون اجازه، شرعاً جايز نيست، اگر چه عنوان تجسّس بر آن منطبق نباشد؛ و گرفتن فيلم و عكس و مانند آن به صورت مخفيانه شرعاً حرام و انتشار آن حرام دوم است. 🔹منبع: پایگاه اطلا‌ع‌رسانی دفتر رهبر معظم انقلاب 〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿ 🔸 تصاویر خانوادگی و توسط و چاپ عکس­‌های یا عروسی که خانم‌­ها بدون کامل می‌باشند، توسط عکاس‌­هایی که آنها را نمی­‌شناسند، بدون لذت جنسی و خوف وقوع در گناه، اشکال ندارد. دیدن فیلم‌­هایی که کارهای جنسی را به نمایش می‌گذارد، چون همراه با تحریک شهوت است، حرام است. 🔹منبع: رساله آموزشی امام خامنه‌ای @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ ✨مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا ✨مَنْ يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ ✨وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ ﴿۱۳﴾ ✨رعد به حمد او و فرشتگان ✨جملگى از بيمش تسبيح مى‏ گويند ✨و صاعقه ‏ها را فرو مى‏ فرستند ✨و با آنها هر كه را بخواهد مورد ✨اصابت قرار مى‏ دهد در حالى كه ✨آنان در باره خدا مجادله مى كنند ✨و او سخت‏ كيفر است (۱۳) 📚سوره مبارکه الرعد✍آیه ۱۳ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👈هلو یا آب هلو سرسخت ترین دشمن سرطان است 👈با مصرف آن از سرطان های سینه ، پروستات ، رحم و کبد جلوگیری کنید @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
❗️ حاج حسین گنابادی یکی از مردان خدا و نیروهای بهشت زهرا روایت میکرد که روزی یکی از همکارانم جهت انتقال جنازه ی مردی میان سال راهی روستای زرین دشت در اطراف تهران شد، ساعاتی بعد دستور آمد که برای مراسم غسل این مرد به غسالخانه بروم، من به همراه دوستم حاج محسن شمشکی راهی شدیم تا آن مرد را غسل داده و آماده ی تشییع کنیم، پسر و دخترش به همراه ما داخل غسالخانه بودند و به شدت گریه می کردند... برای غسل آماده شدم بعد از لخت کردن میت و خواباندنش آب را باز کردم و روی سینه اش ریختم، فشار آب بالا بود، برگشتم تا فشار آب رو کم کنم... که صدای فریاد وحشتناکی همه جای غسالخانه را پر کرد، به طوری که ترس تمام وجودم را فرا گرفت و قلبم به شدت شروع به زدن کرد، جرات برگشتن و نگاه کردن را نداشتم، در حدود ۳۰ سالی که در غسالخانه کار کرده بودم تا به امروز اینقدر وحشت نکرده بودم، صدایی در گوشم زمزمه میکرد، گنابادی... گنابادی....! صدای جیغ چنان مرا ترسانده بود که چیزی متوجه نمی شدم تا اینکه دستی از پشت بر شانه ام نشست...! حاج شمشکی با چهره ای یخ زده و دستانی لرزان مرا صدا می کرد، سرم را برگرداندم و با ترس و لرز به چهره حاج شمشکی خیره شدم... با لحنی لرزان و در حالی که به جنازه اشاره می کرد می گفت: حسین، جنازه زنده شد....! سرم تیری کشید، نگاهی به جنازه کردم که چشمانش را باز کرده و به من خیره شده، همه فریاد می کشیدند، دخترش بیهوش شده بود، پسرش از ترس چهره اش گچ شده بود، منم با دیدن اوضاع بسیار آشفته شدم، سریع در غسالخانه را باز کردم و شروع کردم به فریاد کشیدن... مرده زنده شد، جنازه زنده شد... فشارم افتاد و کمی بعد دیگر ندانستم چه شد، ساعتی بعد که به هوش آمدم خودم را روی تخت بیمارستان دیدم، حاج شمشکی و شیخ آخوندی آخوند بهشت زهرا بالا سرم بودند، به محض اینکه هوشم سر جایش آمد ماجرا را پیگیر شدم... حاج شمشکی شروع به روایت ماجرا کرد... وقتی تو از هوش رفتی کمی بعد که آمبولانس تو را به بیمارستان رساند، پزشکان بالای سر جنازه حاضر شدند، و بعد از معاینات دیدیم که علائم حیاتی او بازگشته و به حالت عادی برگشته، او یک روز قبل شدیدا مریض می شود و فرزندانش به بیمارستان منتقل می کنند، چون قبلا مشکل قلبی داشت و داخل قلبش با عملی باطری گذاشته بودند در بیمارستان بعد از تزریق آمپول علائم حیاتی او از بین می رود، و پزشک به علت متوجه نشدن موضوع قلبش، نسخه ی مرگ او را میپیچد تا اینکه در غسالخانه با فشار آب سرد که روی سینه اش ریختی شوک وارد شده و باطری دوباره کار افتاد و علائم او برگشت و خدا رو شکر زنده شد.... من زبانم بند آمد و تا الان که سالها گذشته هنوز آن خاطره از ذهنم بیرون نرفته. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌱🕊 ⭕️👈تلنگر 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 مارها قورباغه‌ها را می‌خوردند و قورباغه‌ها از این نا به‌ سامانی بسیار غمگین بودند تا اینکه قورباغه‌ها علیه مارها به لک‌لک‌ها شکایت کردند. لک‌لک‌ها تعدادی از مارها را خوردند و بقیه را هم تار و مار کردند و قورباغه‌ها از این حمایت شادمان شدند! طولی نکشید که لک‌لک‌ها گرسنه ماندند و شروع کردند به خوردن قورباغه‌ها. قورباغه‌ها ناگهان دچار اختلاف دیدگاه شدند! عده‌ای از آنها با لک‌لک‌ها کنار آمدند و عده‌ای دیگر خواهان بازگشت مارها شدند. مارها بازگشتند ولی این بار، همپایِ لک لک‌ها شروع به خوردن قورباغه‌ها کردند! حالا دیگر قورباغه‌ها متقاعد شده‌اند که انگار برای خورده شدن به دنیا آمده‌اند! ولی تنها یک مشکل برای آنها حل نشده باقی مانده است، اینکه نمی‌دانند توسط دوستانشان خورده می‌شوند یا دشمنانشان؟! 📚مارها و قورباغه ها @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان ══❈═₪❅❅₪═❈══