هدایت شده از تبلیغات گسترده ریحون
#تست_روانشناسی 🤯
♨️اولین تصویری که شما دیدید کدام تصویر است ⁉️
گل و پروانه🌹🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋
دختر🙆🏻♀🙆🏻♀🙆🏻♀🙆🏻♀🙆🏻♀🙆🏻♀🙆🏻♀🙆🏻♀🙆🏻♀
برگ☘☘☘☘☘☘☘☘☘
این تست نشون میده از چه مشکل درونی رنج میبرید😱
https://eitaa.com/joinchat/1370423431C4844273284
💯جواب ☝️
هدایت شده از درمان با آیه های نور الهی وذکرهای گره گشا
من آرمین هستم تو سردخانه بیمارستان امام رضا تبریز کار میکنم کارم اینه که متوفیان تحویل از بخش میگیرم و بعد تحویل خانواده هاشون میدم یه روز دم اذان غروب جنازه پسر جوانی آوردن همکارم پاشد کارهاشون انجام بده یهو گوشیش زنگ خورد کارشو سپرد به من رفت بیرون کسی هم نبود فقط من بودم و جنازه پسر جون تو دلم افسوس میخورد یهو یه نسیم خیلی خنکی بهم خورد فک کردم پنجره بازه نگاه کردم دیدم نیست بیخیال شدم کاور جنازه رو آماده کردم برگشتم سمت جنازه دیدم که........
https://eitaa.com/joinchat/1801978144C2cb47b2a9e
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪#صلیاللهعلیکیاسیدالساجدین
این ماه کیست همسفر کاروان شده؟
دنبال آفتاب قیامت روان شده
یک لحظه ایستاده که سرها روند پیش
یک دم نشسته منتظر کودکان شده
یک جا ز پیر کوفه شنیدهست ناسزا
یک جا به سنگ کودک شامی نشان شده
هم شاهد غروب گل ارغوان به خون
هم راوی حدیث لب خیزران شده
با پای خسته راهبر خلق آمده
((با دست بسته کارگشای جهان شده))
ای دیده داغ کودک شش ماهه تا به پیر
آه ای بهار تا گل آخر خزان شده
بعد از برادر و پدر و خواهر و عمو
تنهاترین ستارۀ هفت آسمان شده
از بس گریسته است چنان شمع در سجود
از خلق، آفتاب مزارش نهان شده
▪#شهادتامامسجادعلیهالسلامتسلیتباد
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪ السلام علیک یا سید الساجدین
سی سال در فراق پدر گریه کرد و گفت
" بازار شام " جـای عزیزان ما نبود.
#سجاد دائم در سجود است؟ یا که قدّش
ازغصه ها تا می شود، اَلشّام اَلشّام
▪ #شهادت_امام_سجاد علیه السلام
▪وارث نهضت عاشورا تسلیت باد.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از اطلاع رسانی رهپویان🌼
🔴 #کلیپ تکان دهنده😰😱
💯جشن تولد دختر #بدحجاب در #غسالخانه❗️😱
❌مرگ دختر بد حجاب😰😱
خیلی ترسناکه😱😱
🔞فیلم دارای صحنه های خطرناک زیر18سال نبیند😰😰
❌اگه با دیدین یه نامحرم یا یه صحنه گناه، تو هم گناه میکنی این کلیپ رو از دست نده😔
👇ببینید👇
https://eitaa.com/joinchat/942014664C5e9a430e66
⭕️بخدا زندگیمو عوض کرده خیلی خطرناکه😰😭😱
هدایت شده از درمان با آیه های نور الهی وذکرهای گره گشا
🔴معجزه امامرضا که اخیرا اتفاق افتاد👇
یک عروس وداماد تهرانی که تازه ازدواج کرده بودن تصمیم میگیرندبنابه اصراردامادبیان مشهدولی عروس خانم با این شرط حاضر میشه بیادکه فقط برن تفریح و داخل حرم نرن.چند روزی روباتفریح وخریدگذراندن تا اینکه روزآخر شد و برای بازگشت ازهتل خارج شدن. وقتی به میدان پانزده خردادرسیدن دامادوقتی گنبد و گلدسته آقا رو دید ماشین را نگه داشت و سلامی به آقا دادکه عروس خانم هم دستشو از ماشین بیرون آوردوبه تمسخرگفت: امام رضا بای بای،خیلی مشهد خوش گذشت؛بای بای.داماد ماشین را روشن کرد از مشهد خارج شدند که😳😱...
ادامه داستان باز شود
#کورش_کنید
روزی به کریم خان زند گفتند:
فردی میخواهد شما را ببیند و مدام گریه میکند. کریم خان گفت:
"وقتی گریه هایش تمام شد بیاریدش نزد من". پس از ساعت ها گریه کردن شخص ساکت شد و گفت:
قربان من کور مادر زاد بودم به زیارت قبر پدر بزرگوار شما رفتم و شفایم را از او گرفتم.
کریمخان دستور داد چشم های این فرد را کور کنید! تا برود دوباره شفایش را بگیرد! اطرافیان به شاه گفتند:
قربان این شفا گرفته پدر شماست. ایشان را به پدرتان ببخشید.
وکیل الرعایا گفت:
پدر من تا زنده بود در گردنه بید سرخ دزدی میکرد، من نمیدانم قبرش کجاست و من به زور این شمشیر حکمران شدم. پس از اینکه من به شاهی رسیدم عدهای چاپلوس برایش آرامگاه ساختند و آنجا را ابوالوکیل نامیدند. پدر من چگونه می تواند شفا دهنده باشد؟
اگر متملقین میدان پیدا کنند دین و دنیای مان را به تباهی میکشند!
📚کتاب “کریم خان زند” از پناهی سمنانی
👈 کانال حکایت نامه
🆔 @hekayatnameh
ناصرالدین شاه و می جی
ناصرالدین شاه و مِیجی امپراطور ژاپن هر دو در یک زمان به اروپا رفتند؛ اما سوغات هر کدام چه بود؟!
ﻣِﯽﺟﯽ ﺍﺯ ﺳﻔﺮ ﮐﻪ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ، ﺳﻪ ﻫﯿﺎﺕ ﺑﺎ ﺳﻪ ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﺖ ﻭﯾﮋﻩ ﺑﻪ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ.
ﯾﮏ ﮔﺮﻭﻩ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻭ ﮐﻨﮑﺎﺵ ﺩﺭ ﻧﻈﺎﻡ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﭼﻨﺪ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﺜﻞ ﺑﻠﮋﯾﮏ، ﻫﻠﻨﺪ، ﺁﻟﻤﺎﻥ، ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﺷﺪ.
ﮔﺮﻭﻩ ﺩﻭﻡ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎ ﻭ ﻧﺤﻮﮤ ﺍﺟﺮﺍﯾﯽ ﺷﺪﻥ ﺁﻥ ﺷﺪ ﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﺳﻮﻡ ﻫﻢ ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﺖ ﯾﺎﻓﺖ ﺗﺎ ﺻﻨﺎﯾﻊ ﺟﺪﯾﺪﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﻣﺘﺪﺍﻭﻝ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮔﯿﺮﻧﺪ.
ﺍﻣﺎ دستاورد ﻧﺎﺻﺮﺍﻟﺪﯾﻦﺷﺎﻩ ﺍﺯ ﺳﻔﺮ ﺑﻪ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﺳﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻋﺠﯿﺐ ﺑﻮﺩ.
ﺍﻭ ﺳﺎﻟﻦ ﻧﻤﺎﯾﺶ «ﺁﻟﺒﺮﺕ ﻫﺎﻝ» ﺭﺍ ﺩﺭ ﻟﻨﺪﻥ ﺩﯾﺪ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺍﻟﮕﻮﺑﺮﺩﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ، «ﺗﮑﯿﻪ ﺩﻭﻟﺖ» ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺍﺣﺪﺍﺙ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﮔﺮﻭﻩﻫﺎﯼ ﺗﻌﺰﯾﻪ ﻫﻨﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ!
ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﻭﻣﺶ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪﺭﺳﻢ ﺭﻗﺼﻨﺪﻩﻫﺎﯼ ﺍﺭﻭﭘﺎﯾﯽ، ﺯﻧﺎﻥ ﺣﺮﻣﺴﺮﺍ، ﺩﺍﻣﻦﻫﺎﯼ ﭼﯿﻦﺩﺍﺭ ﺑﭙﻮﺷﻨﺪ.
ﻭ ﺳﻮﻣﯿﻦ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ «ﺳﺮﺳﺮﻩ» ﻭﺍﺭﺩ ﮐﺸﻮﺭ ﮐﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺑﺎﻻ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﺯﻧﺎﻥ ﺣﺮﻣﺴﺮﺍ ﺑﯿﻔﺘﺪ!
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
#داستان
اگر آن زن شما را بخشید من هم شما را بیامرزم
#قسمت_سوم
زن در تاريكى شب راهى را پيش گرفت و رفت تا صبح به دهى رسيد، ديد مردى را به دار كشيده اند و هنوز زنده است. علت به دار كشيدن او را پرسيد، گفتند:
او بيست درهم قرض دارد و قانون ما اين است كه هر كس بيست درهم قرض داشته باشد او را بر دار مى كشند و تا ادا نكند او را پايين نمى آورند. زن بيست درهم خود را داد و آن مرد را خلاص كرد. مرد كه از بالاى دار به زمين آمده بود نفس راحتى كشيد و گفت:
اى زن هيچ كس به اندازه تو بر من حق ندارد تو جان مرا نجات دادى، هر جا كه مى روى من در خدمت تو مى آيم تا كمى از لطف تو را جبران كنم. او همراه زن آمد تا به كنار دريا رسيدند، مى خواستند به آنطرف دريا بروند ولى نه پولى داشتند و نه كشتى. در كنار دريا كشتيهاى زيادى بود و مردمى كه مى خواستند بر آن كشتيها سوار شوند و كالاهاى خود را بار بزنند و به آن طرف دريا بروند. مرد به زن گفت:
تو همين جا بمان تا من بروم و براى آن مردمى كه مى خواهند كشتى خود را بار بزنند كار كنم و پولى بگيرم و مقدارى غذا بخرم و پيش تو آورم و بعد مى خوريم و از اين جا مى رويم. مرد نزد كشتيبانها رفت و گفت:
در كشتى شما چه كالايى است ؟ گفتند: انواع و اقسام كالاها، جواهر، مشك، عنبر، حرير و... و اين يك كشتى خالى است كه ما خود سوار آن مى شويم.
گفت: قيمت اين كالاها چند مى شود؟ گفتند: خيلى مى شود و ما الآن حساب آن را نداريم. مرد گفت: من يك متاعى دارم كه از همه آن چه شما در كشتى تان داريد با ارزشتر است. گفتند: آن چيست ؟ گفت: كنيزى دارم كه شما هرگز به آن زيبايى و حسن و جمال نديده ايد. گفتند: به ما بفروش. گفت: مى فروشم ولى به شرط آن كه اول يكى از شما برود او را ببيند و خبر بياورد كه چه تحفه اى است تا ارزان نخريد و بعد پول آن را به من بدهيد و من كه از اينجا رفتم مال شما باشد، آنها قبول كردند، كسى را فرستادند او خبر آورد كه هرگز كنيزى به آن زيبايى نديده ام و آن مرد ده هزار درهم پول زن را گرفت و رفت.
✍ ادامه دارد....
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
♦️هر روز یک حکایت
🔹️اسکندر سربازی دید که بر اسبی لاغر و اعرج سوار است.
سرزنشش نمود و گفت: شرم نداری با این اسب به معرکه آمدهای؟
سرباز خندید ...
اسکندر تعجب نمود و گفت: من به تو عتاب میکنم و تو میخندی؟!
سرباز گفت: تعجب از پادشاه است ...
اسکندر پرسید: چرا؟
سرباز گفت: من بر اسبی سوارم که هرگز نمیتوانم با آن از جنگ بگریزم، اما تو بر اسبی سواری که با آن فرار برایت میسر است.
اسکندر از این جواب خجالت کشید و به سرباز انعام داد.
#داستان_بخوانیم
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
امام #سجاد علیهالسلام
▪سلام برآقایی که
آب می دیــــــد
به فکر فرو میرفت
▪نوزاد می دیـــــد
اشک می ریخـــت
▪طفلان و کودکان را
می دید ناله می کرد.
شهادتجانسوزامامسجاد(ع)تسلیتباد🖤
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh