eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
12.5هزار دنبال‌کننده
24.2هزار عکس
16.8هزار ویدیو
112 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
"کوه به کوه نمی رسه، اما آدم به آدم می رسه" در دامنه کوهی بلند، دو آبادی بود که یکی «بالاکوه» و دیگری «پایین کوه» نام داشت. چشمه ای پر آب از دل کوه می جوشید و از آبادی بالاکوه می گذشت و به آبادی پایین کوه می رسید. این چشمه زمین های هر دو آبادی را سیراب می کرد. روزی ارباب بالا کوه به فکر افتاد که زمین های پایین کوه را صاحب شود. پس به اهالی بالاکوه رو کرد و گفت: «چشمه آب در آبادی ماست، چرا باید آب را مجانی به پایین کوهی ها بدهیم؟ از امروز آب چشمه را بر ده پایین کوه می بندیم.» یکی دو روز گذشت و مردم پایین کوه از فکر ارباب مطّلع شدند و همراه کدخدایشان به طرف بالا کوه به راه افتادند و التماس کردند که آب را برایشان باز کند. اما ارباب پیشنهاد کرد که یا رعیت او شوند یا بی آب خواهند ماند و گفت: «بالاکوه مثل ارباب است و پایین کوه مثل رعیت. این دو هرگز به هم نمی رسند. من ارباب هستم و شما رعیت!» مردم پایین کوه قبول نکردند. چند روز گذشت تا اینکه کدخدای پایین ده فکری به ذهنش رسید و به مردم گفت: بیل و کلنگ تان را بردارید تا چندین چاه حفر کنیم و قنات درست کنیم. بعد از مدتی قنات آماده شد و آب را به سمت کشتزارهایشان روانه ساختند. زدن قنات باعث شد که چشمه بالاکوه خشک شود. این خبر به گوش ارباب بالاکوه رسید و ناراحت شد به همین خاطر به سوی پایین کوه رفت و با التماس به آنها گفت: «شما با این کارتان چشمه ما را خشکاندید، اگر ممکن است سر قنات را به طرف ده ما برگردانید.» کدخدا گفت: «اولاً؛ آب از پایین به بالا نمیره، بعد هم گفتی کوه به کوه نمی رسه. تو درست گفتی کوه به کوه نمی رسه، اما آدم به آدم می رسه.»
دیگی که برای من نجوشه... یک پژوهشگر انسان‌شناس در آفريقا به چند تا از بچه‌های بومی پيشنهاد بازی داد: یک سبد ميوه رو گذاشت پيش یک درخت و گفت هرکی زودتر برسه برنده‌س و همه‌ی ميوه‌ها مال اونه. بچه‌ها دستای همو گرفتن و با هم به درخت رسيدن و همگی دور سبد نشستن. وقتي ازشون پرسيدن چرا؟ بچه‌ها گفتن: "اوبونتو" اوبونتو در فرهنگ "ژوسا" يعنی: من هستم، چون ما هستيم‌. حالا اين داستانای تخيلی رو ول کنيد. مام یه ضرب‌المثل خيلی خيلی غنی داريم که خيلی خيلی ملموسه. ميگه: ديگی که واسه من نجوشه ميخوام سر سگ توش بجوشه! @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
1.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪السَّلامُ عَلَیْکَ یابْنَ سَیِّدِ ▪الوَصِیِّیَنَ یاامام حسن مجتبی صحن و حرم و گنبد و گلدسته نداری بر روی کسی خانه ی در بسته نداری آنقدر غریبی که  در ایام شهادت در هیچ خیابان علم و دسته نداری ▪شهادت کریم اهل بیت ▪امام حسن مجتبی(ع) تسلیت باد. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
1.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا امام حسن مجتبی (ع) مهرت به کائنات برابر نمی شود داغی ز ماتم تو  فزونتر نمی شود از داغ جانگداز تو ای گوهر وجود سنگ است هر دلی که مکدر نمی شود 💚 صلی‌الله علیک یا امام مجتبی ▪شهادت کریم آل طاها ▪امام حسن مجتبی علیه السلام ▪سبط ارشد نبی خدا تسلیت باد @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
15.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای کاش این کلیپ را زودتر دیده بودم نذر دو دقیقه یعنی👇 نذر کنید فقط دو دقیقه این محتوا را برای همه ارسال کنید. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌┅•═༅𖣔✾‌🌴✾𖣔༅═•‌‏┅‏
28.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼پاداش عبادت حقيقى خداوند 🌺امام حسين ( علیه السلام) می فرمایند : 📄«مَنْ عَبَدَ اللّهَ حَقّ عِبَادَتِهِ آتاهُ اللّهُ فَوْقَ اَمَانِيهِ وَ كِفَايَتِهِ». 📜 «هركس حق معبوديت خدا را به‏ جا آورد، خداوند بيش از حدّ انتظار و كفايتش به او عطا مى‏ كند». 📚( بحار الانوار، ج ۶۸ ص ۱۸۴ ح۴۴ ) 💎 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
📚 📚 📚 ❗️بعضی از مردم فکر می‌کنن که قبل از غسل، باید بدنشون خشک باشه. 📛 درحالی‌که این درست نیست. ✍️ غسل از این‌جور احکام نداره. قبل از شستن بدن یا بعدش، هر وقت دوست داشتین، می‌تونین غسل کنین.😇 👈 منتها، در شرایطی که بدن خیسه، آب غسل باید به‌اندازه‌ای باشه که بر خیسی بدن غالب بشه. 🔺 حوزه نت؛ مکارم، سایت و توضیح‌المسائل، م389؛ توضیح‌المسائل امام خمینی(ره)، م372؛ استفتائات جدید امام خمینی(ره)، ج1، س128. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
5.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 به زمان سوگند(۱) كه انسانها همه در زیانند(۲) مگر كسانیكه ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند، و یكدیگر را به حق و استقامت سفارش كرده‌اند(۳) سوره عصر 💥 تـلـنــــــگر امــــروز: زمان نعمتی هست که بین همه انسانها بشکل مساوی تقسیم شده، پس اگر کسی از وقتش استفاده کرد🏃‍♂و رشد کرد و ما متوقف ماندیم بهانه نیاوریم!🚶‍♂ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌹 ✅كوتاه ترین داستان فلسفی دنیا برنده جایزه داستان كوتاه نیویورك تایمز جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند و دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می کند اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟ زاهد گفت: مال تو کجاست؟ جهانگرد گفت: من اینجا مسافرم زاهد گفت: من هم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ─┅─═इई 🌺🌼🌺ईइ═─┅─
🌿 کرفس از نظر طب سنتی ↩️لاغر کننده ↩️رفع یبوست ↩️کاهنده قند خون ↩️کاهنده فشار خون ↩️غسال و شستشو دهنده بدن ↩️استخوان سازو غضروف ساز برای کسانی که سیگارترک میکنند فوق العادست ••••●❥JOiN👇🏾 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
256.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨﷽✨ ✨ زندگی کردن را باید از لبخند صادقانه کودک آموخت؛ هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست، زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد؛ ای کاش من هم مثل او به خدایم ایمان داشتم… ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 💎 بسیار عالی و خواندنی👇 🔹تاجر ثروتمندی 4 زن داشت. زن چهارم را از همه بيشتر دوست داشت و برای او دائما هدایای گرانبها میخرید و بسيار مراقبش بود. زن سومش را هم دوست داشت و به او افتخار ميكرد. اما واقعيت اين است كه او زن دومش را هم بسيار دوست میداشت. او زنی بسيار مهربان بود كه دائما نگران و مراقب مرد بود. 🔹اما زن اول مرد، زنی بسيار وفادار و توانا كه در حقيقت عامل اصلی ثروتمند شدن او بود اصلا مورد توجه مرد نبود. با اينكه از صميم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه ای كه تمام كارهايش با او بود حس میكرد. 🔹روزی مرد مريض شد و فهميد كه به زودی خواهد مرد. به دارايی زياد و زندگی مرفه خود انديشيد و با خود گفت: من اكنون 4 زن دارم، ببینم آیا از بین اینها کسی حاضر است در این سفر همراه من باشد. بنابرين تصميم گرفت با زنانش حرف بزند. 🔹اول سراغ زن چهارم رفت و گفت: من تو را از همه بيشتر دوست دارم و انواع راحتی را برايت فراهم کردم، حالا در برابر اين همه محبت من آيا در مرگ با من همراه میشوی تا تنها نمانم؟ زن به سرعت گفت: هرگز همين يك كلمه و مرد را رها كرد. ناچار با قلبی شكسته نزد زن سوم رفت و گفت: من در زندگي ترا بسيار دوست داشتم آيا در اين سفر همراه من خواهی آمد؟ زن گفت البته كه نه من جوانم و بعد از تو دوباره ازدواج میكنم, قلب مرد يخ كرد. تاجر سراغ زن دوم رفت و گفت: تو هميشه به من كمك كرده ای و در مخاطرات همراه من بودی میتوانی در مرگ نیز همراه من باشی؟ زن گفت: اين فرق دارد من نهايتا میتوانم تا قبرستان همراه تو باشم اما در مرگ متاسفم, گويي صاعقه ای به قلب مرد آتش زد. 🔹در همين حين صدايی او را به خود آورد: من با تو میمانم، هرجا كه بروی تاجر نگاهش كرد، زن اول بود كه پوست و استخوان شده بود، غم سراسر وجودش را تيره و ناخوش كرده بود و زيبايی و نشاطی برايش نمانده بود. تاجر سرش را به زير انداخت و آرام گفت: بايد آن روزهايی كه میتوانستم به تو توجه ميكردم و مراقبت بودم. 🔸در حقيقت همه ما چهار زن داريم! 🔻زن چهارم بدن ماست. مهم نيست چقدر زمان و پول صرف زيبا كردن او بكنيم, وقت مرگ اول از همه او ما را ترک میكند. 🔻زن سوم دارايی هاي ماست. هر چقدر هم برايمان عزيز باشند وقتی بميريم به دست ديگران خواهد افتاد. 🔻زن دوم خانواده و دوستان ما هستند. هر چقدر هم صميمي و عزيز باشند، وقت مردن نهايتا تا سر مزار كنارمان خواهند ماند. 🔸زن اول روح ماست. غالبا به آن بی توجهيم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست می كنيم. او ضامن توانمندی های ماست اما ما ضعيف و درمانده رهايش كرده ايم تا روزی كه قرار است همراه ما باشد اما ديگر هيچ قدرت و توانی برايش باقی نمانده است! 💥برای دیدن بهترین پستها وداستانها به ما 👇 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆