eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
12.5هزار دنبال‌کننده
24.1هزار عکس
16.8هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
می گويند ؛ خداوند داستان ابليس را تعريف کرد ، تا بداني که نمی شود به عبادتت ، به تقربت و به جايگاهت اطمينان کنی! خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو هماني که هستي بماني ، نداده است شايد به همين دليل است که سفارش شده وقتي حال خوبي داري و مي خواهي دعا کني ، يادت نرود عافيت و عاقبت بخيري بطلبی پس به خوب بودنت مغرور نشو که شيطان روزی مقرّب درگاه الهی بود. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
7.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩اســـــــــــــتورے اربعین 🚩 😍 زیبایی های پیاده روی اربعین ..) 🌻|↫‌ 🌻|↫‌ 🌻|↫‌ •┈••✾🍃🖤🍃✾••┈• ڪپی‌با‌ذڪرصلوات‌براے‌ظهور‌قائم ◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💎امام حسين عليه السلام: بخيل، كسى است كه در سلام كردن، بخل ورزد البَخيلُ مَن بَخِلَ بِالسَّلامِ 📚تحف العقول صفحه 248 〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿  💎امام حسین (ع) فرمودند: لا یکمل العقل إلا باتباع الحق عقل کامل نمی شود مگر با پیروی از حق. 📚بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۱۲۷ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌺🍃يَهْدِي اللَّهُ لنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ ✨ خدا هر كه را بخواهد با نور ✨ خويش هدايت مى ‏كند✨ 📚سوره مبارکه النور ✍آیه ۳۵ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨﷽✨ ✅ ✍جناب حجه الاسلام و المسلمين آقای سيد عسكر حيدری،‌ از طلاب علوم دينيه حوزه علميه زينبيه شام چنين نقل كردند که : روزی زنی مسيحی دختر فلجی را از لبنان به سوريه می‌آورد. زيرا دكترهای لبنان او را جواب كرده بودند . زن با دختر مريضش نزديک حرم با عظمت حضرت رقيه (س) منزل می گيرد، تا درآنجا برای معالجه فرزندش به دكتر سوريه مراجعه كند،‌ تا اينكه روز عاشورا فرا می ‌رسد و او می ‌بيند. مردم دسته دسته به طرف محلی كه حرم مطهر حضرت رقيه(س) آنجاست می ‌روند. از مردم شام می پرسد اينجا چه خبر است ؟ می ‌گويند اينجا حرم دختر امام حسين (س) است . او نيز دختر مريضش را در منزل تنها گذاشته درب اطاق را می‌بندد، و به حرم حضرت رقيه سلام الله عليها روانه مي‌شود و گريه می كند،‌به حدي كه غش می ‌كند و بيهوش می ‌افتد ... درآن حال كسي به او مي‌گويد بلند شو برو منزل ... حركت می ‌كند و می ‌رود درب منزل را می ‌زند، می ‌بيند دخترش دارد بازی می كند! وقتی مادر جويای وضع دخترش می ‌شود و احوال او را می ‌پرسد،‌ دختر درجواب مادر می‌گويد وقتی شما رفتيد دختری به نام رقيه وارد اطاق شد و به من گفت : بلند شو تا با هم بازی كنيم . آن دختر به من گفت، بگو : ( بسم الله الرحمن الرحيم ) تا بتوانی بلند شوی و سپس دستم را گرفت و من بلند شدم ديدم تمام بدنم سالم است... او داشت با من صحبت می ‌كرد كه شما درب را زديد،‌ گفت : مادرت آمد . سرانجام مادر مسيحی با ديدن اين كرامت از دختر امام حسين (س) مسلمان شد ... 📚 کتاب کرامات حضرت رقیه(س) @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍵 خواص جوشانده جعفری برای لاغری و سنگ کلیه ☘️ جعفری از سبزی های است که خواص درمانی زیادی دارد و همینطور جوشانده آن در لاغری و درمان سنگ کلیه تاثیر دارد. ☘جعفری خون ساز هم هست ••••●❥JOiN👇🏾 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨﷽✨ ✨ 🎯اگرنمی‌توانی شاه راه باشی، كوره راه باش، اگر نمی‌توانی خورشید باشی، ستاره باش، با بردن و باختن اندازه ات نمی گیرند هر آنچه كه هستی، بهترینش باش... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌹 امام حسین علیه السلام سوگند به خدا خون من از جوشش باز نمی ایستد تا،خداوند مهدی را برانگیزد 📚مناقب ابن شهر آشوب،ج۴،ص۸۵ 🌟🍃 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
5.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
أَلسَّلامُ عَلَۍالْمُحامۍبِلامُعین❏ ✦من‌بہ‌هـم‌‍‌ریختـہ‌ام‌ڪاش‌ڪہ‌دردم‌‍ بخـرۍ...!'[💔] ❍روزشــمارتــااربـعیـن☜︎︎︎✰ ۵ ✰❍ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🔮✨✨🔮 ✍ حکایتی بسیار زیبا و پندآموز در سال ۱۳۵۲ استاد دکتر بنی‌احمد در سر کلاس انسان‌شناسی ماجرائی را تعریف ، او گفت: حدود ۲۰ سال پیش یک نوجوان ۱۳ ساله را از شیراز به تهران اعزام کردند تا اساتید دانشگاه تهران در مورد ادامه‌ی تحصیل او نظر دهند. استاد ریاضی، فیزیک، فیزیک اتمی، هندسه و اجسام، من هم دعوت شدم. این پسر براستی نابغه بود، تمام فرمول‌های ریاضی و جبر و هندسه را حفظ بود، تمام جذر و رادیکال اعداد را می‌دانست، در مغز خود ضرب و تقسیم می‌کرد. این نوجوان یک ساعت و نیم تست شد و رفت و قرار شد اساتید در مورد ادامه رشته‌ی او نظر خود را به اداره‌ی علوم و آموزش عالی بدهند، که به اتفاق رشته‌ی فیزیکِ اتمی را برای او انتخاب کردند. جلسه به اتمام رسیده بود، از من پرسیدند: نظر شما چیست؟ چرا سکوت کرده‌اید؟ گفتم: این نوجوان نابغه نمی‌تواند ادامه تحصیل دهد، خودکشی می‌کند! همه متعجب شدند، علت را پرسیدند؟ گفتم: در طول یک ساعت و نیم او هرگز نخندید، فقط فرمول حل کرد، او زندگی نکرده است، فقط فرمول یاد گرفته است! این نوجوان اعزام شد به فرانسه برای ادامه تحصیل. ۳ سال گذشت، گاهی با اساتید دانشگاه او در تماس بودم و همه می‌گفتند او نابغه است. ۳ سال بعد نامه‌ای بدستم رسید. پاکت را باز کردم، روبان مشکی در کنار نامه بود و نوشته بود: "دکتر ابراهیم بنی‌احمد، جامعه علمی دنیا عزادار شد! هفته‌ی پیش رسول وکیلی، دانشجوی مقطع فوق‌ لیسانس دانشگاه سوربن پاریس در رشته‌ی فیزیکِ اتمی بوسیله ملافه تختش خود را حلق‌ آویز کرد! به شما تسلیت می‌گویم. پرفسور فلیپ دورستن، پاریس-سوربن." فرزندان خود را در سنین نوجوانی و بلوغ از خود دور نکنید! صدمات عاطفی می‌خورند! آن‌ها موفق می‌شوند، اما انسان‌های شادی نمی‌شوند! انسان‌ها در زیر ۱۰ سال می‌ترسند و بعد از ۱۴ سال فکر می‌کنند. در بین ۱۰ تا ۱۴ سال، نه می‌ترسند و نه فکر می‌کنند. 🦋 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🔻 همنشین حضرت داوود(ع) ✨روزی حضرت داود (ع) در مناجاتش از خداوند متعال خواست همنشین خودش را در بهشت ببیند. ✨خطاب رسید: «ای پیغمبر ما، فردا صبح از در دروازه بیرون برو، اولین کسی را که دیدی و به او برخورد کردی، او همنشین تو در بهشت است.» ✨روز بعد حضرت داود (ع) به اتّفاق پسرش حضرت سلیمان (ع) از شهر خارج شد. پیر مردی را دید که پشته هیزمی از کوه پائین آورده تا بفروشد. ✨پیر مرد که «متی» نام داشت، کنار دروازه ایستاده و فریاد زد: «کیست که هیزمهای مرا بخرد.» ✨یک نفر پیدا شد و هیزمها را خرید. ✨حضرت داود (ع) پیش او رفت و سلام کرد و فرمود: «آیا ممکن است، امروز ما را مهمان کنی؟!» ✨پیرمرد فرمود: «مهمان حبیب خداست، بفرمائید.» سپس پیر مرد، با پولی که از فروش هیزمها بدست آورده بود، مقداری گندم خرید. وقتی آنها به خانه رسیدند، پیر مرد گندم را آرد کرد و سه عدد نان پخت و نان ها را جلویِ مهمانش گذاشت. ✨وقتی شروع به خوردن کردند، پیرمرد، هر لقمه ای راکه به دهان می برد، ابتدا «بسم الله» و در انتها «الحمد للَّه» می فرمود. ✨وقتی که ناهار مختصر آنها به پایان رسید، دستش را به طرف آسمان بلند کرد و فرمود: «خداوندا، هیزمی را که فروختم، درختش را تو کاشتی. آن را تو خشک کردی، نیروی کندن هیزم را تو به من دادی.مشتری را تو فرستادی که هیزم ها را بخرد و گندمی را که خوردیم، بذرش را تو کاشتی. وسایل آرد کردن و نان پختن را نیز به من دادی، در برابر این همه نعمت من چه کرده ام؟! ✨پیر مرد این حرفها را می زد و گریه می کرد. حضرت داود (ع) نگاه معنا داری به پسرش کرد. یعنی: همین است علت این که او با پیامبران محشور می شود. 📚داستان‏های شهید دستغیب ص ۳۰- ۳۱ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان