eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
16.1هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 تقدیم به صاحت مقدس امام رضا(ع) 🌷 اللهم 🌷 🌷 صل علیٰ 🌷 🌷عليِ بْنِ موسَی 🌷 🌷الرِضَا المرتضیٰ الاِمام🌷ِ 🌷 التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ 🌷 🌷 عَلی مَنْ فَوقِ الاَرض 🌷 🌷ومَن تَحتَ الثَّريٰ 🌷 🌷 الصِّديقِ 🌷 🌷الشهید🌷 🌷صَلاةً 🌷 🌷كَثيرةً تامَّةً 🌷 🌷 زاكيةً مُتَواصِلةً 🌷 🌷 مُتَواتِرَة ًمُتَرادِفة 🌷 🌷 كَأَفْضَل ما صَلَّيْتَ عَلى🌷 🌷 أَحَدٍ مِن اَوْليائِك. 🌷 🌷صلوات الله علیک🌷 🌷و علی آبائك🌷 🌷وأوﻻدك🌷 🌹🍃اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا حالا شده به خاطر غَلت‌زدن در خواب خدا رو شکر کنی؟!😳 اهمیت تکان خوردن در خواب و بیان عجیب قرآن در مورد اصحاب کهف در مورد غلتیدن در خواب 👌 حتما ببیند ☝️ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌸🍃🌸🍃 فردی برای امام صادق(ع) خبری آورد که فلانی در مهمانی علیه شما حرف میزد! امام صادق فرمود: حتما اشتباه شنیده ای! گفت: نه مطمنم امام صادق فرمود: شاید تاریک و شلوغ بوده و اشتباه فهمیده ای گفت: نه یقین دارم! امام فرمود: شاید در عصبانیت و اجبار بوده و حرفی زده! گفت: در آرامش و اختیار بوده است. 💎امام صادق(ع) آنقدر بهانه آورد تا آن فرد خبرچین خسته و پشیمان شد! اخلاق مومنانه یعنی نسبت به برادر دینی ات حسن ظن داشته باشی چون 💎امام صادق(ع) فرمود حسن ظن و خوش گمانی از قلب سالم ناشی میشود. ٥١٥ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
یک نهی از منکر ناااااب داخل نانوایی سنگک بودم.نون ها کوچک... 😒تقریبا با چشم غیر مسلح رویت نمی شد...😕 خانمی کنارم بود که با تاسف بهم گفت:"وااای...!چقدر نون هاش کوچیکه...!!"☹ به تابلوی نصب شده روی دیوار اشاره کردم و گفتم:"اونجا زده که باید وزن هر چانه۵۶۰و هر نون۴۰۰گرم باید باشه...🤔" گفت:"خب حالا ما از کجا بفهمیم وزن این نون ها چقدره؟"☹ + کنار نانوایی یه سوپری هست که ترازو داره...البته وزیفه نانوا اینه که ترازوش آماده در دسترس باشه...🙄 من نونم رو بگیرم فوری این بغل می کشمش...🤔 _ خب حالا اگه کم بود ما از کجا بفهمیم باخبر شیم؟😒 + اگه بفهمم کم گذاشته که سرم رو نمی اندازم پایین برم خونه.برمی گردم و شلوارش رو پرچم می کنم.😎 هر۶ تا نون من از تنور در اومد و تشکر کنان رفتم سوپری.به قدر وزن ۱ نون کم بود😵 فوری برگشتم.با صدای بلند گفتم:"یه نون رد کن بیاد...😠" پرسید:"مگه همش رو نگرفتی؟🤥" + به قدر وزن یه نون کامل کم گذاشتی.بده بیاد...😠 _ می خواستی از اول بگی که اگه کم باشه می خوای نون اضافه بگیری...🤥 + تو می خواستی اولش کنار اون تابلو بنویسی می خوای مال مردم رو کم بذاری...😠 وای به حالت...😡 مول رو کامل می گیری و نون رو ناقص می دی...🤬 خوب شد جلوی تنور وایسادی و آتیش جهنم جلو چشمته...😤 اون یکی شاطر که خوب می دونست چه غلطی کردن فوری گفت یه نون بدن بهم.ترسیده بود.😥 نون رو گرفتم و گبتم:"خدا رحم کرد وزیر نشدی.وگرنه از هر۶ چاه نفت یکی رو خالی می کردی توی جیبت😒 "جمعیت داخل صف حال کرده بودن.یه پیر مرد بلند گفت:"آفرین🤩" همون طور که فاتحانه از نانوایی بیرون می اومدم به مردم گفتم:"اگه همه همین کار رو بکنیم مملکت درست می شه...😎" با۷تا نون رفتم خونه و هرچی شماره تلفن رسیدگی به شکایات آرد و نان رو گرفتم تا مرحله بالاتر نهی از منکر رو ادا کنم کسی جواب نداد...😔 کاش می دونستم بعد از من نفر بعدی توی صف با کمبود وزن نون ها چه کرده...کاش می دونستم توی دل اوندخانم نگران درباره اقدان انقلابی من چه گذشت... @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🔸️حکایت سرباز یزدی که با عنایت امام مهربانی‌ها شفا گرفت 🔹️یکی از سربازان مشغول به خدمت در یزد بود که ناگهان به بیماری نامعلوم مبتلا شد، سه روز از بیماری‌اش گذشت چهره‌‌اش سیاه شده بود و با ناراحتی و اضطراب دست و پا می‌زد. 🔹️بیماری‌اش به قدری شدت گرفته بود که پزشکان از او قطع امید کردند، نزدیک عصر روز سوم ناگهان از جایش بلند شد و فریاد زد «یا امام رضا روحی فداک». 🔹️اطرافیانش که تعجب کرده بودند ماجرا را جویا شدند و جعفر تعریف کرد: به یک‌بار دنیا پیش چشمانم سیاه شد، بعد دیدم دو نفر سیاه رنگ به صورت ترسناک دستانشان را به گلویم گذاشته و در حال خفه کردنم بودند که بزرگواری ظاهر شد و به آن دو نفر خطاب کرد که: «مگر نمی‌دانید منم امام رضا ضامن غریبان». 🔹️آن دو نفر به محض شنیدن این سخن دست از گلوی من برداشتند و از نظرم محو شدند، امام رضا(ع) به من فرمودند: «برخیز» وقتی بلند شدم کسی را ندیدم». 🔹️سرباز روز بعد از پادگان مرخصی گرفت و برای پابوسی حرم مطهر رضوی عازم مشهد شد. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀السلام علیک یا امام الرئوف! سلام بر تو که مهربانی هایت از شمار زائران انبوهت بسیار بیشتر است. ▪امروز، سلام اشکبار ما با سوختن «اباصلت» همراه شده است. ما و او ـ هر دو ـ داغدار خورشیدی هستیم که غروب می کند. 🥀 سلام بر تو ای خورشید تابان خراسان که تمام انگورها، مرثیه خوان واپسین لحظات توانَد.یا امام رضا!حنجره نورانى ات، جرعه نوش سم ستم سیه دلان مى شود و طنین هق هق زائرانت تا قیامت، گلوى سوخته ات را یاد مى کند. ▪یا امام رضا! امروز، تنها نه خیابان هاى خراسان که تمام رگ هاى عاشقانت، به گلدسته و رواقت ختم مى شود. ▪یا امام رضا! همراه با کبوتران حرمت، محزون و گریان دل را به دور بارگاه تو پر مى دهیم تا با زمزمه ملائک همراه شویم. 💔 امام الرضا به حجره غریبانه جان سپرد 💔او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد ▪شهادت امام رضا (علیه السلام) تسلیت باد. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨﷽✨ ◾️ شهادت امام رضا (ع) تسلیت باد ◾️ ✍مشهور است که امام رضا علیه السلام در پنج شنبه یا جمعه ۱۱ ذی القعده سال ۱۴۸ قمری در مدینه متولد شد. مأمون که برای حفظ حکومت خود امام رضا علیه السلام را از مدینه به مرو آورده بود و با ترفندهای خود و اطرافیان به اهداف خود نرسیده بود، وقتی که رفتار و قاطعیت آن حضرت را دید، دریافت که گفتار و رفتار آن حضرت در نهایت موجب ضعف و تزلزل حکومت او می شود و از سوی دیگر عباسیّان همواره در مورد ولایت عهدی امام رضا علیه السلام مأمون را تهدید می کردند و به او هشدار می دادند. در نتیجه وی تصمیم گرفت که آن حضرت را به گونه ای از میان ببرد. ولی کاملاً مراقب بود که این عمل به طور کاملاً محرمانه انجام گیرد تا مسئله جدیدی برای حکومتش پیش نیاید. لذا با مسموم کردن آن حضرت به هدف خود رسید. امام علیه السلام در روز آخر صفر بر اثر زهر مسموم و دعوت حق را لبیک گفت و به اجداد پاکش پیوست. ❤️احادیثی از امام رضا(ع): ❶ نان را با کارد قطع مکنید، آن را با دست بشکنید. ⇦الکافی ج۶ ص۳۰۴ ❷ هر که اندوه مومنی را برطرف کند، خداوند روز قیامت اندوه او را از دل او بر می دارد. ⇦اصول کافی ج۳ ص۲۸۶ ❸ هرکس قدرت بر کاری که گناهان او را بپوشاند و از بین ببرد، نداشته باشد، پس باید بر محمد بر آل او بسیار درود بفرستد، زیرا صلوات گناهان را به کلی ویران می کند. ⇦وسائل الشیعه ج۷ ص۱۹۴ ❹ هرگاه بندگان، گناهان جدیدی را بیاورند که قبلا آن را انجام نمی دادند، خداوند هم بلاهای جدیدی را برای آنان می آورد، که قبلا از آن آگاه نبودند. ⇦علل الشرایع ج۲ ص۵۲۲ 📚‍ احادیث الطلاب ص۹۲۴ تا ۹۴۰ ✨شهادت امام رضا(ع) تسلیت✨ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼ ️شهادت امام رئوف، شمس الشموس، غریب الغربا، معین الضعفا والفقرا ، حضرت رضا(علیه السلام) تسلیت‌باد 📃 نامه امام رضا(علیه السلام) به عبدالعظیم حسنی ▪️ای عبدالعظیم! سلام گرم مرا به دوستدارانم برسان و به آنان بگو در دلهای خویش برای شیطان راهی نگشایند. ▪️و آنان را به راستگویی در گفتار و ادای امانت و سکوت پرمعنا و ترک درگیری و جدال در کارهای بیهوده و بی فایده فراخوان. ▪️و به صله رحم و رفت و آمد با یکدیگر و رابطه گرم و دوستانه با هم دعوت کن، چرا که این کار باعث تقرب به خدا و من و دیگر اولیاء اوست. ▪️دوستان ما نباید فرصتهای گرانبهای زندگی و وقت ارزشمند خود را به دشمنی با یکدیگر تلف کنند. ▪️به دوستان ما توجه ده که خدا نیکوکرداران آنان را مورد بخشایش خویش قرار داده و بدکاران آنان را جز، آنهایی که بدو شرک ورزند و یا یکی از دوستان ما را برنجانند و یا در دل نسبت به آنان کینه بپرورند، همه را مورد عفو قرار خواهد داد. 📚 برگرفته از کتاب اختصاص اثر شیخ مفید(ره) ▪ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
⚜️امام رضا(ع)⚜️ 👈هر کس بخواهد فراموشی اش کم شود و دارای حافظه ای قوی شود هر روز، سه قطعه زَنْجَبیل به عسل درآمیخته بخورد. 📚 طبّ الإمام الرضا ص 36 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌿خــــدایـا 🌸در آخرين روز ماه صفر 🌿سرنوشت دوستان و 🌸عزیزانم را زیبا بنویس 🌿همه خوشحال 🌸همه مـهربان 🌿همه خوشبخت 🌸همه سـلامت 🌿همه پـر روزی 🌸همه عاقبت بخیر 🌿ان شـاءالله🤲 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
📚چشمی که شفا گرفت، مسجدی که ساخته شد گفته‌ها و شنیده‌ها درباره مسجد سادات هندی در این سال‌ها آنقدر زیاد بوده که می‌شود از داستان‌هایی که برایش ساخته‌اند،‌ کتاب نوشت. قصه‌ها گرچه پایه مشترکی دارند،‌ اما گاه چنان شاخ‌وبرگ‌های اضافه‌ای گرفته‌اند که با ماجرای اصلی که قدیمی‌های مسجد شاهدش بوده‌اند،‌ تفاوت‌های اساسی دارند. «علی قریبی»،‌ خادم سابق مسجد سادات هندی که سابقه بیست سال زندگی در این مسجد دارد،‌ می‌گوید: «هر وقت جلوی مسجد می‌ایستادم، رهگذران سراغم می‌آمدند و می‌پرسیدند: این مسجد، مال هندی‌هاست؟ می‌گفتم: نه بابا. و داستان ساخته‌شدن مسجد را برایشان تعریف می‌کردم.» علی آقا همه شنیده‌هایش از روایت‌های اهالی محله را روی هم می‌گذارد و ادامه می‌دهد: «می‌گویند در مکان فعلی مسجد سادات هندی، تا ۶۰ سال قبل، یک کافه وجود داشت و بساط عرق‌خوری در آن به راه بود! آن سال‌ها یک تراشکار معروف به نام «سید حبیب‌الله سادات هندی» در محله شاپور مغازه داشت. یک روز در حین کار،‌ براده آهن به یکی از چشم‌های آقا حبیب‌الله رفت و بینایی‌اش را مختل کرد. از آن روز، به مطب هر پزشک حاذقی در کشور که بگویید، مراجعه کرد و حتی تا آلمان هم رفت اما معالجات افاقه نکرد و بینایی چشمش برنگشت. آن روزها نزدیک محرم بود. سادات هندی به اهل بیت(ع) متوسل شد و در دلش نذر کرد اگر چشمش شفا پیدا کند،‌ زمین آن کافه را بخرد و به جایش یک مسجد بسازد.صبح فردا که از خواب بیدار شد،‌ چشمش خوب شده‌بود؛‌ طوری‌که انگار اصلاً هیچ‌وقت مشکلی نداشته. همان روز سراغ صاحب کافه رفت و با ۴۵ تومان، مغازه بدنامش را خرید. در قرارداد هم با او شرط کرد تا ظهر همان روز کافه را تخلیه کند. انگار می‌خواست به همان سرعت که شفا گرفته، نذرش را ادا کند. خلاصه کافه تخریب شد، برای آن زمین، صیغه مسجد خواندند و مسجدی که در محل کافه سابق ساخته‌شد، به نام بانی آن، مسجد سادات هندی نامگذاری شد.» @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
📚حکایتی از گلستان سعدی.... دو درویش ملازم صحبت با یکدیگر سفر کردند یکی ضعیف بود که هر بدو شب افطار کردی و دیگر قوی که روزی سه بار غذا میخورد! اتفاقا به شهری رفتند و به تهمت جاسوسی گرفتار آمدند ، هر دو را به زندانی بردند و در به گل بر آوردند بعد از دو هفته معلوم شد که بی گناهند و در را باز کردند! قوی را دیدند مرده و ضعیف جان به سلامت برده... مردم در عجب ماندند، حکیمی گفت خلاف این عجب بود آن یکی بسیار پر خور بوده است طاقت بینوایی نیاورد به سختی هلاک شد و این یکی دگر خویشتن دار بوده است لاجرم بر عادت خویش صبر کرد و به سلامت بماند. چو کم خوردن طبیعت شد کسی را چون سختی پیشش آید سهل گیرد وگر تن پرورست اندر فراخی چو تنگی بیند از سختی بمیرد... @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان