هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌺توکل برخدایت کن؛
🌼کفایت میکندحتما؛
🌺اگرخالص شوی بااو؛
🌼صدایت میکندحتما"؛
🌺اگربیهوده رنجیدی؛
🌼از این دنیای بی رحمی؛
🌺به درگاهش قناعت کن؛
🌼عنایت میکندحتما"؛
🌺دلت درمانده میمیرد؛
🌼اگر غافل شوی ازاو؛
🌺به هر وقتی صدایش کن؛
🌼حمایت میکندحتما"؛
🌺خطا گر میروی گاهی؛
🌼به خلوت توبه کن بااو؛
🌺گناهت ساده میبخشد؛
🌼رهایت میکندحتما"؛
🌺به لطفش شک نکن هرگز
🌼اگر دنیا حقیرت کرد؛
🌺تو رسم بندگی آموز؛
🌼حمایت میکندحتما"؛
🌺اگر غمگین اگر شادی؛
🌼خدایی را پرستش کن؛
🌺که هر دم بهترینها را
🌼عطایت میکند حتما
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
2.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاید برای تو هم پیش اومده باشه که وقتی داری استراحت میکنی، عذابوجدان بگیری و فکر کنی داری وقتت رو تلف میکنی...
اما یادت باشه که استراحت کردن، هدر دادن وقت نیست! ما ربات نیستیم! ما انسانیم و نیاز به استراحت کردن داریم.
اینکه زمانی رو به استراحت کردن اختصاص بدی یعنی حواست به جسم و روانت هست و خودمراقبتی داری، پس بابتش خودت رو سرزنش نکن.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🔹 اگر در زندگی کارتان گیر کرده
و مشکلی برایتان پیش آمده و خبر ندارید
که از کجا می خورید، یا اگر کسی مبتلا به یک گناهی است که نمی تواند آن را ترک کند،
🔹به رابطه خودش با #پدر_مادرش نگاه بیندازد
و اگر در قیدحیات نیستند چهل عصر پنج شنبه (شب جمعه) بر سر قبر پدر و مادرش برود
و فاتحه ای نثارشان کنند و دعا و سوره یاسین بخوانند تا از آنطرف برایشان دعا کنند و گره باز شود....
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
♡••♡••♡••♡••♡
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
🔅 #امام_سجاد_علیه_السلام :
🔸 كَفُّ الأَذى مِن كَمالِ العَقلِ ، وفيهِ راحَةُ البَدَنِ عاجِلاً وآجِلاً .
🔹 آزار نرساندن ، از كمال خِرَد است و در دنيا و آخرت ، مايه راحتى تن .
📚 الكافي: ج ۱ ص ۲۰ ح ۱۲
〰➿➿〰➿〰➿〰➿〰
💠امام سجاد علیه السلام:
❌"بد زبانی و فحاشی موجب رد شدن دعا می شود."
📚معانی الخبار،ص۲۷ص۲
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
☝️📰 #عکس_نوشته📰☝️
#احکام_نماز
حکم باز و بسته کردن گوشی تلفن همراه موقع نماز
حداقل برای یک☝نفر جهت تبلیغ دین ارسال کنید
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#تدبر
✨قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي ﴿۲۵﴾
✨گفت پروردگارا سينه ام را گشاده گردان (۲۵)
✨وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي ﴿۲۶﴾
✨و كارم را براى من آسان ساز (۲۶)
✨وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي ﴿۲۷﴾
✨و از زبانم گره بگشاى (۲۷)
✨يَفْقَهُوا قَوْلِي ﴿۲۸﴾
✨تا سخنم را بفهمند (۲۸)
📚سوره مبارکه طه✍آیات ۲۵ تا ۲۸
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#داستان_کوتاه_آموزنده
#مکافات_عمل👇
🌼🍃شخصی بر سفره امیری مهمان بود، دید که در میان سفره دو کبک بریان قرار دارد، پس با دیدن کبک ها شروع به خندیدن کرد
امیر علت این خنده را پرسید، مرد
پاسخ گفت: در ایام جوانی به کار راهزنی مشغول بودم. روزی راه بر کسی بستم آن بینوا التماس کرد که پولش را بگیرم و از جانش در گذرم اما من مصمم به کشتن او بودم.
در آخر آن بیچاره به دو کبک که در بیابان بود رو کرد و گفت: شما شاهد باشید که این مرد، مرا بی گناه کشته است...
اکنون که این دو کبک را در سفره شما دیدم یاد کار ابلهانه آن مرد افتادم
امیر پس از شنیدن داستان رو به مرد میکند و میگوید: کبکها شهادت خودشان را دادند... پس از این گفته، امیر دستورداد سر آن مرد را بزنند 🌼🍃
📚 #کشکول_شیخ_بهایی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#بسته_سلامتے 👆
🍣استفاده ازمکملهای طبیعی برای کاهش کمردرد
این مکمل ها
دارای امگا3واسیدهای چرب است.
👈 مصرف این چربیهاباعث کاهش التهاب دربدن میشود.
التهاب یکی ازدلایل ابتلا به کمردرداست.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
💕مواظب قلب انسانهای
اطرافمان باشیم
💔گاهی با بی مهری و آزارشان
قلبهای پرمهرشان را بہ
🏔مروربہ سنگ تبدیل میکنیم
و دیگر هیچ...
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#حکایت_زیبا
همسر پادشاه دیوانهی عاقلی را دید؛ که با کودکان بازی میکرد و با انگشت بر زمین خط میکشید.
پرسید: چه میکنی؟
گفت: خانه میسازم…
پرسید: این خانه را میفروشی؟
گفت: میفروشم.
پرسید: قیمت آن چقدر است؟
دیوانه مبلغی را گفت. همسر پادشاه فرمان داد که آن مبلغ را به او بدهند. دیوانه پول را گرفت و میان فقیران قسمت کرد.
هنگام شب پادشاه در خواب دید که وارد بهشت شده، به خانهای رسید. خواست داخل شود اما او را راه ندادند و گفتند این خانه برای همسر توست.
☀️روز بعد پادشاه ماجرا را از همسرش پرسید. همسرش قصهی آن دیوانه را تعریف کرد.
پادشاه نزد دیوانه رفت و او را دید که با کودکان بازی میکند و خانه میسازد.
گفت: این خانه را میفروشی؟
دیوانه گفت: میفروشم.
پادشاه پرسید: بهایش چه مقدار است؟
دیوانه مبلغی گفت که در جهان نبود!
پادشاه گفت: به همسرم به قیمت ناچیزی فروختهای!
دیوانه خندید و گفت: همسرت نادیده خرید و تو دیده میخری.
میان این دو، فرق بسیار است…
دوست من! خوبی و نیکی که تردید ندارد!
حقیقتی را که دلت به آن گواهی میدهد بپذیر هرچند به چشم ندیده باشی!
گاهی حقایق آنقدر بزرگاند و زیبا که در محدودهی تنگ چشمان ما نمیگنجند...
🆔 @tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
آهو و خران
صیادی، یک آهوی زیبا را شکار کرد و او را به طویله خران انداخت.
در آن طویله، گاو و خر بسیار بود.
آهو از ترس و وحشت به این طرف و آن طرف می گریخت.
صیاد، کاه خشک جلو خران ریخت تا بخورند.
گاوان و خران از شدت گرسنگی کاه را مانند شکر می خوردند. آهو، رم می کرد و از این سو به آن سو می گریخت، گرد و غبار کاه او را آزار می داد.
چندین روز آهوی زیبای خوشبو در طویله خران شکنجه می شد.
روزی یکی از خران با تمسخر به دوستانش گفت: ای دوستان! این امیر وحشی، اخلاق و عادت پادشاهان را دارد، ساکت باشید.
خر دیگری گفت: این آهو از این رمیدن ها و جستن ها، گوهری به دست آورده و ارزان نمی فروشد.
دیگری گفت: آهو تو با این نازکی و ظرافت باید بروی بر تخت پادشاه بنشینی.
خری دیگر که خیلی کاه خورده بود با اشاره سر، آهو را دعوت به خوردن کرد.
آهو گفت که دوست ندارم.
خر گفت: می دانم که ناز می کنی و ننگ داری که از این غذا بخوری.
آهو گفت:
ای الاغ! این غذا شایسته توست.
من پیش از اینکه به این طویله تاریک و بد بو بیایم در باغ و صحرا بودم، در کنار آب های زلال و باغ های زیبا، اگرچه از بد روزگار در اینجا گرفتار شده ام اما اخلاق و خوی پاک من از بین نرفته
من لاله سنبل و گل خورده ام.
خر گفت: هرچه می توانی لاف بزن.
در جایی که تو را نمی شناسند می توانی دروغ زیاد بگویی.
آهو گفت : من لاف نمی زنم. بوی زیبای مشک در ناف من گواهی می دهد که من راست می گویم.
اما شما خران نمی توانید این بوی خوش را بشنوید، چون در طویله با بوی بد عادت کرده اید.
🆔 @tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
چوپان و مقام امیری
چوپانى به مقام وزارت رسید. هر روز بامداد بر مىخاست و كلید بر مىداشت و درب خانه پیشین خود باز مىكرد و ساعتى را در خانه چوپانى خود مىگذراند. سپس از آنجا بیرون مىآمد و به نزد امیر مىرفت. شاه را خبر دادند كه وزیر هر روز صبح به خلوتى مىرود و هیچ كس را از كار او آگاهى نیست. امیر را میل بر آن شد تا بداند كه در آن خانه چیست. روزى ناگاه از پس وزیر بدان خانه در آمد. وزیر را دید كه پوستین چوپانى بر تن كرده و عصاى چوپانان به دست گرفته و آواز چوپانى مىخواند. امیر گفت: «اى وزیر! این چیست كه مىبینم؟»
وزیر گفت: «هر روز بدین جا مىآیم تا ابتداى خویش را فراموش نكنم و به غلط نیفتم، كه هر كه روزگار ضعف به یاد آرد، در وقت توانگرى، به غرور نغلتد.»
امیر، انگشترى خود از انگشت بیرون كرد و گفت: «بگیر و در انگشت كن؛ تاكنون وزیر بودى، اكنون امیرى!»
🆔 @tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان