پا را به اندازه گلیم خود دراز کن"
روزی شاه عباس از راهی می گذشت. درویشی را دید که روی گلیم خود خوابیده است و چنان خود را جمع کرده که به اندازه ی گلیم خود درآمده. شاه دستور داد یک مشت سکه به درویش دادند.درویش شرح ماجرا را برای دوستان خود گفت. در میان آن جمع درویشی بود که به فکر افتاد او هم از انعام شاه نصیبی ببرد،به این امید سر راه شاه پوست تخت خود را پهن کرد و به انتظار بازگشت شاه نشست. وقتی که مرکب شاه از دور پیدا شد، روی پوست خوابید و برای اینکه نظر شاه را جلب کند هریک از دست ها و پاهای خود را به طرفی دراز کرد بطوری که نصف بدنش روی زمین بود.در این حال شاه به او رسید و او را دید وفرمان داد تا آن قسمت از دست و پای درویش را که از گلیم بیرون مانده بود قطع کنند.یکی از نزدیکان شاه از او سوال کرد که : " شما در رفتن درویشی را در یک مکان خفته دیدید و به او انعام دادید. امادر بازگشت درویش دیگری را خفته دیدید سیاست فرمودید، چه سری در این کار هست ؟"شاه گفت : " درویش اولی پای خود را به اندازه ی گلیم خود دراز کرده بود اما درویش دومی پایش را از گلیمش بیشتر دراز کرده بود".
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
🌹 نام حضرت #زینبس توسط خدا انتخاب شد‼
🔹هنگامى که حضرت زینب (سلام الله علیها) متولد شد؛ مادرش حضرت زهرا (سلام الله علیها) او را نزد پدرش امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) آورد و فرمود: این نوزاد را نامگذاری کن.
🌸 حضرت فرمود:
من از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پیشی نمی گیرم؛ در این ایام حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در مسافرت بود.
زمانی که پیامبر آمد؛ امیرالمؤمنین على (صلی الله علیهما و آلهما) از پیامبر نام دختر را سوال کرد
🌸 رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:
من بر پروردگارم سبقت نمی گیرم. در این هنگام جبرئیل فرود آمده و سلام خداوند جلیل را به پیامبر ابلاغ کرده و گفت: نام این نوزاد را « #زینب» بگذار! همانا خداوند بزرگ این نام را براى او برگزیده است.
🌸سپس حضرت جبرئیل به حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) از مصائبی که بر حضرت زینب (صلوات الله علیها) وارد می شود خبر داد؛ پس حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) گریه کرد و فرمود:
هرکس بر مصیبت های این دختر بگرید؛ همانند کسی خواهد بود که بر دو برادر او حسن و حسین (صلوات الله علیهما) گریه کند
📚وفيات الأئمة ص 431
📚فاطمه زهرا سلام الله علیها شادمانی دل پيامبر، ص919
📚زينب الكبرى عليها السلام من المهد الى اللحد ص 36
📚ناسخ التواریخ
📚عوالم العلوم، ج11-قسم-2-فاطمة، ص: 947
🌹 لحظه ولادت حضرت ام المصائب زینب کبری صلوات الله علیها حتی خاتم النبیین گریه کرده است.
#ولادتحضرت_زینب_س_وروزپرستارمبارک
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
1.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 #السلام_علیک_یازینب_کبری
بر علی غمخوار و
مونس در بلایا زینب آمد
نایب حضرت زهرا
پسندیده سجایا زینب آمد
حضرت خاتم دلش شاد
و #حسن_ع غرق مسرت
با شعف گوید #حسین_ع
شکرت خدایا #زینب آمد
🌸 ولادت دختر ارشد مولی
🌸 حضرت زینب کبری س مبارک
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
4.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#لبیک_یاحضرت_زینب
السَّلامُ علیکِ یا بنتَ الشُّموسِ الطَّوالِعِ
السَّلامُ علیکِ یا بِنتَ وَلیِ اللهِ المُعَظَّم
السَّلامُ علیکِ یا عَمَّةَ وَلِیِ اللهِ المُکَرَّم
السَّلامُ عَلیکِ یا أُمُّ المَصائِبِ یا زَینَب
وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ
در سینه ام جز مِهر زینب جا نخواهد شد
با او کسی در عاشقی همتا نخواهد شد
عاشق شوی حرف دلم را خوب می فهمی
ذکری شبیه #زینب_کبری نخواهد شد
🌹 #ولادت_حضرت_زینب_کبری_مبارک
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
28.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❓چرا با وجود همسر و فرزندان
و اطرافیان و دوستان باز هم
احساس تنهایی و افسردگی میکنیم ؟؟؟
👤 #استاد_محمد_شجاعی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
1.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای صـــاحـــب عــــــــــالم
#خـــــــــــــ❤️ــــــدا
دلم رادستــــی بکش😍
#خــــدا_هست😍
👉 ↪️@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
763.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 یا عَقيلَةُ الٔعَرَب
هرکه می گوید حسین(ع)
زینب(س)دعایش می کند
خیر دنیا و آخرت
اندر دعای زینب(س)است
🌹 سلام روزتون بخیر
عید میلاد بانوی صبر و ایمان
حضرت زینب کبری (س) مبارک
🌹 یکشنبه تون پراز بهترینها
🌹 عیدی شما درک ظهور مولا
🌼 اللهم عجل لولیک الفرج به حق زینب کبری
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
دو برادر هر وقت کفشی میخریدند یکی از دیگری زودتر آن را پاره میکرد با اینکه هر دو فقط به مدرسه میرفتند و برمیگشتند.
روزی هر دو همزمان برای خرید کفش به مغازه کفشفروشی رفتند. برادر اول، یک ساعت در قفسهها گشت و شیکترین کفش را انتخاب نمود. برادر دوم، از برادر اول خواست بیرون برود تا او کفش خود را انتخاب کند.
بعد از چند لحظه برادر دوم کفش خود را خرید و از مغازه بیرون آمد. برادر اول گفت: چه سریع کفش خود را انتخاب کردی؟
برادر اول گفت: من زمانِ انتخاب کفش قفسهها را نمیگردم، پای کفشفروش را نگاه میکنم و از او میخواهم یک جفت از کفشهایی که در پای خود دارد به من بدهد، چون ایمان دارم کفّاش، زمانی که کفش نیاز دارد بهترین و بادوامترین کفشاش را برای خود انتخاب میکند.
وقتی در مسیر معرفت قدم گذاشتیم و استادی برای خود انتخاب کردیم، دنبال سؤال و جواب زیاد و حاشیه نباشیم، راهی را برویم که استادمان میرود. هرگز به او نگوییم: استاد چه کنیم؟ بلکه بپرسیم: استاد چه میکنید؟!!!
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
💥💥داستان بسیار زیبا وشنیدنی از امام رضا ، شاه خراسان (ع)، حتما بخونید خیلی زیباست💥💥
شیخ عباس قمی در فوائدالرضويه نقل ميكنند كه:
كاروانی از سرخس مشهد اومدند پابوس امام رضا(علیه السلام )، سرخس اون نقطه صفر مرزی است، یه مرد نابینایی تو اونها بود،اسمش حیدر قلی بود.
اومدند امام رو زیارت كردند، از مشهد خارج شدند، یه منزلیه مشهد اُطراق كردند، دارند برمیگردند سرخس، حالا به اندازه یه روز راه دور شده بودند
🍃🌸 🌸🍃
شب جوونها گفتند بریم یه ذره سر به سر این حیدر قلی بذاریم، خسته ایم، بخندیم صفا كنیم
كاغذهای تمیز و نو گرفتند جلوشون هی تكون میدادند، اینها صدا میداد، بعد به هم میگفتند، تو از این برگه ها گرفتی؟ یكی میگفت: بله حضرت مرحمت كردند
فلانی تو هم گرفتی؟ گفت:آره منم یه دونه گرفتم، حیدر قلی یه مرتبه گفت: چی گرفتید؟
گفتند مگه تو نداری؟ گفت: نه من اصلاً روحم خبر نداره! گفتند: امام رضا تو يکى ازصحن ها برگ سبز میداد دست مردم، گفت: چیه این برگ سبزها، گفتند: امان از آتش جهنم، ما این رو میذاریم تو كفن مون، قیامت دیگه نمیسوزیم، جهنم نمیریم چون از امام رضا گرفتیم،
تا این رو گفتند، دل كه بشكند عرش خدا میشود، این پیرمرد یه دفعه دلش شكست، با خودش گفت: امام رضا از تو توقع نداشتم، بین كور و بینا فرق بذاری، حتماً من فقیر بودم، كور بودم از قلم افتادم، به من اعتنا نشده
دیدن بلند شد راه افتاد طرف مشهد، گفت: به خودش قسم تا امان نامه نگیرم سرخس نمیآم، باید بگیرم، گفتند:آقا ما شوخی كردیم، ما هم نداریم، هرچه كردند، دیدند آروم نمیگیرد، خیال میكرد كه اونها الكی میگند كه این نره،
جلوش رو نتونستند بگیرند
شیخ عباس میگه: هنوز یه ساعت نشده بود دیدند حیدر قلی داره بر میگرده، یه برگه سبزم دستشه، نگاه كردند دیدند نوشته:
«اَمانٌ مِّنَ النار،من ابن رسول الله على بن موسى الرضا»
گفتند: این همه راه رو تو چه جوری یه ساعته رفتی، گفت: چند قدم رفتم، دیدم یه آقایی اومد، گفت: نمیخواد زحمت بكشی، من برات برگه امان نامه آوردم، بگیر برو....
السلام عليك يا علی بن موسى الرّضا المرتضى عليه السلام❤️
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
دو برادر هر وقت کفشی میخریدند یکی از دیگری زودتر آن را پاره میکرد با اینکه هر دو فقط به مدرسه میرفتند و برمیگشتند.
روزی هر دو همزمان برای خرید کفش به مغازه کفشفروشی رفتند. برادر اول، یک ساعت در قفسهها گشت و شیکترین کفش را انتخاب نمود. برادر دوم، از برادر اول خواست بیرون برود تا او کفش خود را انتخاب کند.
بعد از چند لحظه برادر دوم کفش خود را خرید و از مغازه بیرون آمد. برادر اول گفت: چه سریع کفش خود را انتخاب کردی؟
برادر اول گفت: من زمانِ انتخاب کفش قفسهها را نمیگردم، پای کفشفروش را نگاه میکنم و از او میخواهم یک جفت از کفشهایی که در پای خود دارد به من بدهد، چون ایمان دارم کفّاش، زمانی که کفش نیاز دارد بهترین و بادوامترین کفشاش را برای خود انتخاب میکند.
وقتی در مسیر معرفت قدم گذاشتیم و استادی برای خود انتخاب کردیم، دنبال سؤال و جواب زیاد و حاشیه نباشیم، راهی را برویم که استادمان میرود. هرگز به او نگوییم: استاد چه کنیم؟ بلکه بپرسیم: استاد چه میکنید؟!!!
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🔴 تاوان فریب دادن حیوان!
⚡مردی پشت بر الاغش در حالی که تکه ای علف تازه را با ریسمانی به سر چوبی بسته و آن را روبروی حیوان آویزان کرده، نشسته بود.
❄حیوان بیچاره به طمع خوردن علف، ساعت ها پیش می رفت و مرد را نیز جابجا می کرد.
⚠️مردم به هوش و درایت مرد احسنت می گفتند، چرا که بدون زحمت،فقط با فریب حیوان، از الاغش سواری می گرفت.
ناگهان پیامبر صلی الله علیه و آله را دیدند که با خشم آنها را نگاه می کند!
🔆پیامبر فریاد زد: ای مرد! آیا از خداوند حیا نمی کنی که مرکبت را فریب می دهی؟
🔰مرد متعجب و شرمگین گفت: ای رسول خدا! این حیوان است و نمی فهمد.
🌷پیامبر پاسخ داد: خداوند بر کسی که از مخلوقاتش با فریب بهره کشی کند، غضب خواهد کرد. حتی اگر آن الاغی باشد.
🌿مرد سراسیمه به زیر آمد و گفت: ای پیامبر! چه کنم که خداوند مرا عفو کند؟
🌺رسول اکرم فرمود: حیوان را آسوده بگذار، حقی را که بر ذمه تو دارد، با تیمار او ادا کن، و آنگاه از او بهره مند شو.
🔆 وقتی این حدیث را (نقل به مضمون) از آقای جوادی آملی شنیدم، با خودم گفتم، پس تکلیف حاکمانی که انسان ها را فریب می دهند تا از آنان بهره کشی کنند چیست...
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹
✨﷽✨
✅جوانی به سراغ عالمی رفت و گفت سه
سوال دارم:
➊↫وجود خدا راثابت کن
➋↫وجود قضا وقدر را..
➌↫چطور میشه که شیاطین از آتش
هستند ودر قرآن امده که درجهنم عذاب میشن
آتش بر آتش چگونه تاثیر دارد؟
✍عالم سیلی بر صورت جوان زد جوان ناراحت
شد که مگه من چه گفتم که منوزدین.عالم گفت
جواب هرسه سوال توست.
👈سیلی زدن ایجاد درد کرد آیا درد رادیدی؟
گفت ندیدم ولی دردراحس کردم
عالم گفت: خدا هم وجود داره
وجود او بانعمت هامعلوم میشه
آیا میدانستی که سیلی میزنم
گفت خیر گفت این قضا وقدر هست.
دست من وصورت تو ازیک جنس بود
اما درد را بر صورت وارد کرد
همانطور میتواند آتش بر آتش
ایجاد عذاب کند.
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆