ببخشید، سکه دارید؟
می خواهم به گذشته ها زنگ بزنم
به آن روزها به دل های بزرگ
به محل کار پدرم
به جوانی مادرم
به کوچه های کودکی
می دانم آن خاطره ها کوچ کرده اند
افسوس...!
هیچ سکه ای در هیچ گوشی تلفنی
دیگر ما را به آن روزها وصل نخواهد کرد
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 کوری شفا یافته...
🔹شخصی به نام اعمش میگوید:
کنیزی سیاه چهره ی نابینا را در مدینه دیدم که آب به مردم میداد و میگفت:« در راه محبت علی بنوشید.»
🔹پس از مدتی او را در مکه دیدم که بینا بود و به مردم آب میداد و میگفت:
«در راه محبت سرورم علی علیه السلام آب بنوشید، آن کس که خداوند به خاطر او بیناییام را دوباره به من عنایت کرد.»
🔹نزدیک رفتم، گفتم:
شما را چندی پیش در مدینه دیدم به مردم آب میدادی و نابینا بودی و امروز میبینم بینا هستی، قضیه بینایی تو از چه قرار است؟
🔹گفت: روزی شخصی از من پرسید: تو کنیز آزاد شده علی بن ابی طالب علیه السلام و از ارادتمندان او هستی؟
گفتم: آری
گفت: خدایا! اگر این کنیز راست میگوید بینایی اش را به او باز گردان.
به خدا سوگند! بعد از دعای آن مرد خداوند نعمت بینایی را به من بازگرداند و بینا شدم.
به او گفتم: تو کیستی؟
گفت: من خضر پیغمبر، و از شیعیان امیرالمومنین علی علیه السلام هستم.
📚 بحارالانوار، ج ۴۲،
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
﷽؛
🌸🌼 كاش چشم داشتم. نه براي اينكه زمين و آسمان و گل و سبزه رو ببينم؛ براي اينكه بتوانم هر روز در نماز پيامبر شركت كنم.
🍃 كاش حداقل، يكي را داشتم كه دستم را ميگرفت و به مسجد ميبرد. خوش به حال كساني كه چشم دارند و هر وقت دلشان بخواهد، به مسجد ميروند.
🍃 روزي پيامبر (صلی الله علیه و آله) مرد نابينا را ديد. مرد نابينا از آرزوي خود گفت و اينكه دوست دارد هر روز در نماز جماعت شركت كند. گفت: هيچ كس را ندارم كه دستم را بگيرد و براي نماز، به مسجد بياورد.
🍃 پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: از خانه تو تا مسجد، راه درازي نيست. بگو طنابي از خانهات تا مسجد بكشند. هر وقت خواستي به مسجد بيايي، آن طناب را بگير و بيا.
پس از آن، نمازي نبود كه از آن مرد روشندل فوت شود.
📚 رضا بابايي ؛ نماز در حكايتها و داستانها ؛ ص 48
💢احڪام و مسائل شرعے💢
🎇کارشناس احکام و مسائل شرعی حجّت الاسلام والمسلمین سیّد شمس الدّین جوانمردی
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
هدایت شده از ✅️ تبلیغات آیه های نور ✅️
.🔴⚫️
.
این گــــــــــــــــروه واقعا #محشره.
به شدددت توصیه میکنم حتما حتما #عضو بشید🌹
https://eitaa.com/joinchat/296944008C672e78f743
اگه بیــای حتما موندگار میشی😍👆👆
.
https://eitaa.com/joinchat/296944008C672e78f743
با گــــــــــــــروه
از خود تا خــــــــــــــدا
همراه باش 🍓👆👆
♥️♥️
#داستانک 👈شهدایی
بابا در استفاده از وقت خیلی منظم بود و خساست به خرج می داد. مثلا شب ها از ساعت ۹:۴۵ تا ۱۱:۲۲ دقیقه مطالعه می کرد. به ما هم توصیه می کرد: «دوست دارم صبح ها ورزش کنید و همه کارهاتون مرتب و منظم باشه و وقت تون را هدر ندید». اما هیچ گاه وادارمان نمی کرد مثل خودش باشیم.
روی همین حساب، تلویزیون خیلی کم می دید. بیشتر اخبار و تحلیل های سیاسی را دنبال می کرد و بعضی سریال هایی مثل امام علی (ع) و مردان آنجلس.
حسرت به دلم مانده بود یک بار بیاید و هم پای ما بنشیند فیلی سریالی نگاه کند. یک بار خیلی اصرارش کردم و قربان صدقه اش رفتم که بیاید همراه ما تلویزیون ببیند. بالاخره آمد و نشست. اما چه نشستنی؟!
مثل اینکه روی میخ نشسته باشد. بعد از یک ربع گفت: «ببخشید! نمی خوام ناراحت تون کنم. اما وقتی پای تلویزیون می نشینم انگار وقتم داره تلف میشه. باید اون دنیا جواب بدم که وقتم را برای چی مصرف کردم. نمی تونم بنشینم و این برنامه را نگاه کنم. می شه من برم؟».
لب و لوچه مان آویزان شد. گفتم: باباجان! نمی خواستیم اذیت بشید. فقط می خواستیم پیش ما باشید. معذرت خواهی کرد و رفت به اتاقش.
راوی: مریم صیاد شیرازی؛ دختر شهید
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
🔴 ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻛﺎﻓﻲ (ﺭﻩ) ﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﻪ ﭘﺪﺭ
ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻛﺎﻓﻲ (ﺭﻩ) ﻧﺤﻮﻩ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﺍﻳﻦ ﻃﻮﺭ ﻧﻘﻞ ﻣﻴﻜﻨﺪ:
{ ﭘﺪﺭ ﻣﻦ ﻳﻚ ﻭﻗﺖ ﻛﺎﺳﺐ ﺑﻮﺩ ﺍﻟﺎﻥ ﻛﺎﺳﺐ ﻫﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﺩﺍﺧﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ... ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﭘﺴﺮ ﺑﺰﺭﮔﺶ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻢ، ﺯﻥ ﺩﺍﺭﻡ، ﭼﻬﺎﺭ ﭘﻨﺞ ﺗﺎ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭﻡ...
ﺍﻣﺎ ﺍﻱ ﺟﻮﺍﻥﻫﺎﻱ ﻋﺰﻳﺰ، ﺍﻱ ﻛﺎﺳﺐ ﻫﺎ، ﺍﻱ ﺗﺎﺟﺮﻫﺎ، ﺍﻱ ﻣﺤﺼّﻞ ﻫﺎ، ﺍﻱ ﻛﺎﺭﮔﺮﻫﺎ، ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻲﮔﻮﻳﻢ.
ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﻭﻟﻲ ﻋﺼﺮ (ﻋﺞ) ﻗﺴﻢ، ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺭﻳﺶ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻋﻤﺎﻣﻪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻗﺒﺎ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻋﺒﺎ ﻭ ﻳﻚ ﻣﺨﺘﺼﺮ ﻋﻨﻮﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﺩﺍﺭﻡ...
ﺍﮔﺮ ﻣﻲﺭﻭﻡ ﻣﺸﻬﺪ ﻳﺎ ﭘﺪﺭﻡ ﻣﻲﺁﻳﺪ ﺑﻪ ﺗﻬﺮﺍﻥ، ﺩﺭ ﺟﻠﻮﻱ ﺑﺮﺍﺩﺭﻫﺎﻳﻢ ﻭ ﺯﻥ ﻭ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﻳﻢ، ﺧﻢ ﻣﻴﺸﻮﻡ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺑﺎﻱ ﭘﻴﺮﻡ ﺭﺍ ﻣﻜﺮﺭ ﺑﻮﺳﻪ ﻣﻲﺯﻧﻢ ﭼﻮﻥ ﺧﻴﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺩﻳﺪﻩﺍﻡ
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
❤️ چه وقت انسان بزرگی هستیم؟
هرگاه از خوشبختی کسانی که
دوستمان ندارند، خوشحال شدیم
هرگاه برای تحقیر نشدن دیگران
از حق خود گذشتیم ...
هرگاه شادی را به کسانی که
آن را از ما گرفته اند هدیه دادیم
هرگاه خوبی ما به علت نشان دادن
بدی دیگران نبود ...
هرگاه کمتر رنجیدیم و بیشتر بخشیدیم
هرگاه به بهانه عشق از دوست
داشتن دیگران غافل نشدیم ...
هرگاه اولین اندیشه ما برای
رویارویی با دشمن انتقام نبود
هرگاه دانستیم عزیز خدا نخواهیم شد
مگر زمانی که وجودمان آرام بخش دیگران باشد ...
هرگاه بالاترین لذت ما شاد کردن دیگران بود
هرگاه همه چیز بودیم و نگفتیم
که همه چیز هستیم
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
✨﷽✨
✅سیره امیر المؤمنین در کلام امام صادق علیهما السلام
✍شیخ مفید از سعید بن كلثوم روایت كرده است كه وقتى در خدمت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام بودم، آن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را نام برد و مدح بسیار نمود آن جناب را تا آنكه فرمود:
به خدا قسم كه على بن ابى طالب علیه السلام هیچ گاهى در دنیا حرام تناول نفرمود تا از دنیا رحلت كرد و هیچ وقت دو امرى از براى او روى نمى داد كه رضاى خدا در آن دو امر باشد مگر آنكه امیرالمؤمنین علیه السلام اختیار مى كرد آن امرى را كه سخت تر و شدیدتر بود و نازل نشد بر رسول خدا صلى الله علیه و آله نازله و امر مهمى مگر آنكه على علیه السلام را براى كشف آن مى طلبید و هیچ كس را در این امّت طاقت عمل رسول خدا صلى الله علیه و آله نبود مگر امیرالمؤمنین علیه السلام و عمل آن حضرت مانند عمل شخصى بود كه مواجه جنّت و نار باشد كه امید ثواب و ترس عقاب داشته باشد و در راه خدا از مال خویش كه به كدّ یمین و رشح جبین حاصل كرده بود هزار بنده خرید و آزاد كرد و قوت اهل خانه آن حضرت زیت و سركه و عجوه بود و لباس او از كرباس تجاوز نمى كرد و هرگاه جامه مى پوشید كه آستین آن بلند بود مِقْراضى مى طلبید و آن زیادتى را مى برید، و هیچ كس در اهل بیت و اولاد آن حضرت مثل على بن الحسین علیه السلام در لباس و فقاهت اَشْبَه به او نبود...
📚منبع:
الإرشاد ج۲ ص۱۴۱-۱۴۲/شیخ مفید/ناشر:الموتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید/قم۱۳۷۲
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
#معجزه_امید
ابوریحان بیرونی در خانه یکی از دوستانش که از بزرگان نیشابور بود، میهمان بود. از هشتی ورودی خانه، صدای او را میشنید که در حال نصیحت و اندرز شخصی بود.
آن شخص به دوست ابوریحان میگفت: «هر روز نقشی بر دکان خود افزون کنم و گلدانی خوشبوتر از پیش در پیشگاهش بگذارم بلکه عشقم از آن گذرد و به زندگیم باز آید.»
دوست ابوریحان او را نصیحت میکرد که: «عمر کوتاهست و عقل تعلل را درست نمیداند. آن زن اگر تو را میخواست حتما پس از سالها باز میگشت. پس یقین دان دل در گروی مردی دیگر دارد و تو باید به فکر خویش باشی.»
سه روز بعد ابوریحان در حال خداحافظی با دوست خود بود که خبر آوردند: «کسی را که نصیحتش نمودید بر بستر مرگ افتاده و در این چند روز هیچ نخورده است.»
میزبان ابوریحان قصد دیدار آن مرد کرد. ابوریحان دستش را گرفت و گفت: «نفسی را که سردی بر گرمای امید دمیده و مرگ را به بالینش فرستاده دوباره روان مکن.»
میزبان سر خم نمود. این بار ابوریحان به دیدار آن مرد رفت و چنان گرمای امیدی به او بخشید که او از جای برخواست و آب نوشید.
گویند چند روز دیگر هم ابوریحان در نیشابور بماند و روزی که آن شهر را ترک میکرد آن مرد با همسر بازگشتهاش اشکریزان وی را بدرقه میکردند.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
3.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆عذاب وحشتناک زنان_جهنمی
بسیار تأثیرگذار ،آموزنده
ازدست ندهید
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
﷽
🖤✨ســـلام
🕊✨روزتـــون
🖤✨پر از خیر و برکت
🕊✨امروز یکشنبه↶
✧ 31 تیر 1403 ه.ش
❖ 15 محرم 1446 ه.ق
✧ 21 ژوئیه 2024 میلادی
┄┄┄┅┅❅✾❅┅┅┄┄┄
🖤✨↯ ذڪر روز ؛
🕊✨《 یا ذالجلال والاکرام 》
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
10.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📝حدیث قدسی
ای فرزند آدم! در هر روز رزق و روزی میرسد و حال آنکه تو غم روزی میخوری و حال آنکه از عمرت کم میشود ولی تو محزون نمیشوی. به دنبال چیزی هستی که تو را طاغی و یاغی میکند و حال آنکه در نزد تو چیزی است که کفایت امرت را مینماید.
📚بحارالانوار، ج 73، ص 167، روایت 31، باب 128
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝