🌸🍃🌸🍃
درسهایی از سوره کهف
1ذکر، صفتِ رحمان و فراموشی، کارِ شیطان است.
اگر چیزی را جایی میگذاریم و فراموش میکنیم، کار شیطان است. اگر سخنی میشنویم ولی یادمان میرود کار شیطان است! بر عکس عملِ رحمان.
پس کسانی که در یادِ رحمان باشند، نه جایی چیزی را گم میکنند و نه سخن نیک از ذهنشان فراموش میشود. (آیه 61)
2خداوند برای همه کارهای خود حکمتی دارد که انسان صبر شنیدن و ظرفیت درک حکمتهای خدا را ندارد.
لذا باید نخست بدانیم خدا عالم است؛ بعد دنبال دلایل برخی از اسرار خلقت باشیم. کسانی که خدا را عالم ندانند و بخواهند با سوال و بررسی پدیدهها به این برسند که معاذالله کاری که خدا کرده درست است؟! و در خلقت او شک کنند، هرگز خدا آنها را به علم و حکمت نمیرساند. بلکه شیطان بر آنان وارد شده و با پخش شبهه و افزودن بر مجهولات، گمراهشان میکند.
پس قبول اصلِ توحید به عدل و علم، لازمهی رسیدن انسان به پرسشهای آفرینش است. کسانی که خدا را به جمیع صفات به نیکی میشناسند، اگر کسی شبههای در مورد اَفعال خدا برای آنها مطرح کند، هرگز شبهه را نمیپذیرند و در دفاع از حکمت خدا بر میآیند و خدا کمکشان میکند.
ولی کسانی که دچار شبهه و دودلی میشوند که خدا چرا چنین کرده است! آنها چون در توحید لنگ هستند، هرگز به علم واقعی نمیرسند؛ بلکه شیطان در مسیر زندگی با ایجاد مجهولات و شبهههای جدید بر گمراهی آنها میافزاید تا روز به روز از خدا دورترشان سازد. (از آیات 65 داستان حضرت خضر (ع) و موسی (ع))
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
"زمان"بخاطر هیچ کس
منتظر نمی ماند
پس فراموش نکنید:
"دیروز"به تاریخ پیوست
" فردا "معما است و
"امروز"هديه است
از این هدیه کلی لذت ببرید و
عزیزان تان را در آن سهیم کنید
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃
انوشیروان نویسنده ای به نام جمیل داشت که باهوش ولی نابینا بود.
هنگامی که امام علی (علیه السلام) وارد نهروان شد ، از جمیل پرسید ای جمیل، سزاوار است انسان چگونه باشد؟
جمیل گفت باید دوستش کم و دشمنش زیاد باشد، چون وقتی دشمن زیاد شد انسان مواظب رفتار و گفتارش است که مبادا به لغزش افتاده و دشمن سوء استفاده کند و در نتیجه از لغزش ها در امان خواهد ماند.
امیر مؤمنان گفتار او را تصدیق کرد.
#بحارالانوارج٣٤ص٣٤٥
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃
#برصیصای_عابد
در بنی اسرائیل عابدی بود بنام «برصیصا» که مدت درازی از عمر خود را به عبادت و بندگی گذرانیده بود و کار او بجایی رسید که مریضها و دیوانگان به دعای وی بهبودی و شفا پیدا می کردند.
اتفاقاً دختری از خانواده ای بزرگ، دیوانه شد و برادرانش او را به نزد همان عابد نامبرده آوردند و خواهر را درمحل عبادت عابد گذاشتند و خود برگشتند تا شاید بر اثر دعای او خوب شود.
شیطان از این فرصت استفاده کرده و پیوسته برصیصا را وسوسه نموده و جمال زن را در مقابل وی جلوه می داد.
بالاخره عابد نتوانست خود را حفظ کند و با آن زن زنا کرد و زن از آن عابد آبستن شد.
برصیصا بر اثر وسوسه های شیطان از ترس آنکه مبادا رسوا شود او را کشت و دفن کرد.
شیطان بعد از این پیش آمد به نزد یکی از برادران او رفت و داستان عابد را مفصلاً شرح داد و محل دفن خواهر آنها را نیز نشان داد.
وقتی برادرها از این پیش آمد ناگوار اطلاع یافتند نتیجه این شد که مردم شهر نیز تمامی باخبر باشند و شدند و این خبر به سلطان شهر رسید.
سلطان با عده ای نزد عابد رفت و از جریان جویا شد و برصیصا که چاره ای جز اعتراف نداشت به تمام کردار خود اقرار کرد.
پس سلطان دستور اعدام وی را صادر کرد. همین که او را بالای چوبه دار بردند شیطان بصورت مردی بنزدش آمده و گفت: «آن کسی که تو را به این ورطه انداخت من بودم اینک اگر نجات می خواهی باید اطاعت مرا بنمائی.»
عابد پرسید: «چکار باید بکنم؟»
شیطان گفت: «یک مرتبه مرا سجده کن.»
عابد سؤال کرد: «در این حال که من بر بالای دار هستم چگونه تو را سجده کنم.»
شیطان گفت: «من به یک اشاره قناعت می کنم.»
عابد فقط با سر اشاره به سجده کرد و در آخرین لحظات زندگی نسبت به پروردگار جهان کافر شد و پس از چند دقیقه به زندگیش خاتمه دادند.
می گویند خداوند در قرآن در آیه زیر به این داستان اشاره ای می کند: «کمثل الشیطان اذ قال للانسان اکفر فلما کفر قال انی بری منک انی اخاف الله رب العالمین.»
یعنی: کار آنها همچون شیطان است که به انسان گفت: کافر شو! (تا مشکلات تو را حل کنم)، اما هنگامی که کافر شد گفت: من از تو بیزارم و از خداوندی که پروردگار عالمیان است بیم دارم.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃
از امام صادق (ع) نقل شده است که خداوند در روز قیامت به مؤمنان نیازمند خود در دنیا، امر میکند که از جمع خلق جدا شوند و چنان در آنها مینگرد که گویی میخواهد از آنها عذرخواهی کند.
به آنها خطاب کرده میگوید: ای مؤمنان من! من در دنیا شما را از لباسها و مرکبها و خوراکهای آن برخوردار نساختم. شاید گمان میکردید که شما را دوست ندارم.
در حالیکه هرگز چنین نیست، شما دوستان من بودید و دوست به دوست چیز بیارزش را هدیه نمیدهد. امروز روز جبران من است بهخاطر صبر شما در برابر مشیت و نوشته من بر شما.
هر کدام از شما که اندکی عمل خیر با خود دارد، وارد بهشت شود به عزت و جلالم سوگند، هفتاد برابر آنچه که در دنیا به شما ندادهام در این دنیا بخشش و عطا خواهم کرد.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃
جملاتی زیبا از حضرت علی علیه السلام
۱. مردم را با لقب صدا نکنید.
۲. روزانه از خدا معذرت خواهی کنید.
۳. خدا را همیشه ناظر خود ببینید.
۴. لذت گناه را فانی و رنج آن را طولانی بدانید.
۵. بدون تحقیق قضاوت نکنید.
۶. اجازه ندهید نزد شما از کسی غیبت شود.
۷. صدقه دهید، چشم به جیب مردم ندوزید.
۸. شجاع باشید، مرگ یکبار به سراغتان می آید.
۹. سعی کنید بعد از خود، نام نیک بجای بگذارید.
۱۰. دین را زیاد سخت نگیرید.
۱۱. با علما ودانشمندان باعمل ارتباط برقرار کنید.
۱۲. انتقاد پذیر باشید.
۱۳. مکار و حیله گر نباشید.
۱۴. حامی مستضعفان باشید.
۱۵. اگر میدانید کسی به شما وام نمیدهد، از او تقاضا نکنید.
۱۶. نیکوکار بمیرید.
۱۷. خود را نماینده خدا در امر دین بدانید.
۱۸. فحّاش نباشید.
۱۹. بیشتر از طاقت خود عبادت نکنید.
۲۰. رحم دل باشید.
۲۱- گریه نکردن از سختی دل است.
۲۲- سختی دل از گناه زیاد است.
۲۳- گناه زیاد از آرزوهای زیاد است.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃
رسول خدا (ص) فرمودند:
شب معراج به قومی گذشتم که روی خود را با چنگال هایشان خراش می دادند و با آن صورت و سینه هایشان را می خراشیدند.
از جبرئیل پرسیدم، اینها کیانند؟ گفت:
اینها کسانی هستند که گوشت های مردم را می خوردند (غیبت مردم را می کردند) و درباره آبروی آن ها سخن می گفتند.
#چهل_حديث_امام_خميني
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃
عذاب های آخرت بر جسم وارد می شود یا بر روح؟
پاسخ:
سوختن در آتش و دیگر عذابهای ذکر شده در نصوص دینی واقعی است، و بر جسم و جان هر دو وارد می شود.
از آموزههای وَحْیانی بر میآید که آتش جهنم بر خلاف آتش دنیا نه تنها تن و بدن بلکه جان و تن را با هم میسوزاند.
قرآن کریم در این باره میفرماید: "تو چه میدانی حطمه چیست! آتش برافروخته الهی است! آتشی که از دلها سر میزند.
این آتش بر آنها به صورت در بسته است در ستونهای کشیده و طولانی"(۱). در تفسیرآیه آمده:
این آتش بر خلاف تمام آتشهای دنیا (که نخست پوست را میسوزاند و سپس به داخل نفوذ میکند) اوّل بر دل شراره میزند و درون را میسوزاند! نخست قلب و بعد مغز و استخوان را و سپس به خارج سرایت میکند.(۱)
بین سوزش عذاب آخرت و دنیا از چند جهت تفاوت هست:
۱ـ از آتش دنیا فقط بدن میسوزد، ولی آتش آخرت روح و دل را هم میسوزاند.
۲ـ آتش دنیا خالص نیست و تا با اکسیژن ترکیب نشود نمیسوزد، ولی آتش آخرت خالص است و جز درد چیز دیگری نیست.
۳ـ در دنیا ادراکات ضعیف است، ولی در آخرت همه چیز به کمال نهایی خود رسیده و ادراک آدمی قوی است، از همین رو سوزش فوقالعادهای احساس میکند، همان گونه که لذت از نعمتهای بهشت قابل مقایسه با دنیا نیست.
۴ـ در دنیا پس از رسیدن سوزش به استخوان، احساس سوزش کم میشود، ولی در جهنم، خداوند دوباره گوشت تازه میرویاند و از کاهش عذاب جلوگیری میکند.
۱. همزه (۱۰۴) آیه ۶ ـ ۹.
۲. تفسیر نمونه، ج ۲۷، ص ۳۱۶، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۹ش.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃
تعَیُّر چیست؟
تعیُّر یعنی انسان بعد از وقوع اتفاقِ بدی برای کسی، او را سرزنش کند یا آن اتفاق را حق او بداند و نتیجهی نفرین و آه خودش بداند.
مثال: کسی فرزندش مریض شده و میمیرد. شخص دیگری به او میگوید: «دیدی آه من گرفت؟! من دل بسیار حساسی دارم کسی که دل مرا بشکند دچار بلا میشود...» یا شخصی برای چنین کسی بگوید: «حقش بود، مال حرام زیاد خورده بود...» و یا دیگری نزد او رفته و بگوید: «چرا این بلا سر تو آمد؟ یقینا خطا و گناه بزرگی کردهای!!!»
همه اینها تعَیُّر و کاری حرام است.
یکی از عیوب بسیار زشت و گناه بسیار خطرناک یعنی سرزنش و ملامت دیگران به خاطر عیوب و لغزشهای آنهاست.
کیفر بعضی از گناهان به آخرت موکول میشود؛ ولی برخی از گناهان به دلیل آثار سوئی که دارند، کیفر آنها از همین دنیا شروع میشود.
تعیُّر، از گناهانی است که کیفر آن از همین دنیا شروع میشود.
هر کسی که تعيّر کند طبق کلام امام صادق(ع) از دنیا نمیرود مگر آنچه را که دیگران را سرزنش کرده، به آن مبتلا شود.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃
طلب خیر طلب بهترین ها برای هر کس میتواند باشد.
ولی نه آن چیزهایی که شما در ذهن دارید.
بلکه به آن چه که خداوند به آن آگاه مطلق است.
و شما با طلب خیر کردن تان آن را از خدا میخواهید.
و خداوند آن را برای کسی که شما میخواهید جاری میکند.
یاد بگیرید برای آدم های بد زندگی تان هم طلب خیر کنید.
چون طلب خیر هم بزرگترین دعاست
وهم بزرگترین نفرین !
دعایش که معلوم ست هر آنچه که از خوبی هاست.
و خداوند آن را جاری میکند .
ولی نفرینش این حسن را دارد،که شما ناآگاهانه برای کسی بدی یا شر نمیخواهید.
بلکه خداوند آن چه که خوبیست
برای کسی که دنبال شر است جاری میکند
او خودش صلاح میبیند که چطور با دعای شما تلنگری به او بزند که از آن درس بگیرد!
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
#هر_شب_یک_داستان_کوتاه #قسمت_اول
☯️ حکایت رانده شدن «رسول ترک» از مجلس عزاداری امام حسین(ع)
دقایقی از آمدن رسول نگذشته بود که چند نفر از اعضای هیأت به دور مسئول هیأت حلقه زدند، از طرز نگاهشان پیدا بود که درباره رسول صحبت میکنند. بعد از دقایقی، جوانی میان آنها قد راست کرد و یک راست به سوی رسول رفت.
در مجلس عزاداری امام حسین(ع) افراد مختلفی از اقشار مختلف حضور پیدا میکنند؛ تفاوتی نمیکند که زاهد باشی یا بنده گناهکار، مهم این است که مجلس حسین(ع) دارالشفاست برای کسانی که مریض هستند چه مریض جسمی و روحی، مهم این است که روضه سیدالشهدا انسان را از فرش به عرش رهنمون میکند، پس عزادار حسین محترم است و بانی مجلس موظف است که حرمت عزادار مولایش را حفظ کند.
یکی از مشهورترین عزاداران حسینی که به لطف حضرتش رهنمون و عاقبتبه خیر شد، دادخواه خیابانی مشهور به «رسول ترک» است. عربدهکشی که به واسطه حبّ ابیعبدالله(ع)، پروردگار عالم او را به مقام انسانیت رساند و به جایی رسید که یک هفته قبل از مرگش، از زمان و محل آن آگاه شد!
به همین منظور در دهه اول محرم به شرح چگونگی هدایتشدن «رسول ترک» از کتابی به همین نام تألیف محمد حسن سیفاللهی میپردازیم.
قبر رسول ترک در قبرستان نو شهر قم
*رسول ترک چگونه آزاد شده امام حسین(ع) شد
در یکی از شبهای دهه اول محرم مردی با ابهت و قوی هیکلی به سوی یکی از هیأتهای اطراف بازار تهران در حرکت بود، آن مرد نامش رسول بود و چون اهل تبریز بود تهرانیها به او رسول تُرک میگفتند، رسول ترک آن شب نیز به سوی هیأت و جلسه روضهای میرفت که مسئولین و بعضی از شرکت کنندگان در آن هیأت از اینکه رسول ترک به هیأت و جلسه آنها میآمد، بسیار ناراحت و ناخشنود بودند.
در این چند شبی که از ماه محرم گذشته بود، رسول ترک هر شب در آن هیأت حاضر شده بود. او در این چند شب به همه نشان داده بود که نمیتوانند مانند بسیاری از شرکتکنندگان و عزاداران در گوشهای از مجلس آرام و ساکت بنشیند، او خودش را متفاوت از دیگران حس نمیکرد و فکر میکرد میتواند در آن جلسات هر کاری که هر یک از اعضای هیأت میکند، او نیز انجام دهد.
او حتی بدش نمیآمد تا در نظم و ترتیب بخشیدن به مراسم عزاداری نیز دخالت کند، هر چند که همه حرکتها و کارهای رسول با نوعی شلوغکاری همراه بود، اما به هیچ وجه اساس و ریشه این نارضایتیها و دلخوریهای اهل هیأت به خاطر این شلوغکاریها نبود، آنها از مرام و شخصیت رسول ناراحت بودند، آنها فکر میکردند که وجود و حضور چنین آدمی، هیأت و جلسه عزاداری و توسل را از شور و اخلاص و صفا باز میدارد و حق هم در ظاهر با آنها بود، زیرا رسول آدمی قلدر و لات و لاابالی بود، او مردی بود که به فسق و زورگویی شهرت داشت، او یکی از قلدرهای شروری بود که گاه با مأموران کلانتریهای تهران نیز به طور جدی در میافتاد.
اما رسول ترک با تمام این گمراهیهایی که داشت، یک صفت و خصلت نیکو و عجیبی نیز داشت. او دوست داشت در ماههای محرم در هر شکل و حالتی که هست در جلسههای سوگواری و روضه سرور آزادگان عالم، حضرت حسین بن علی(ع) شرکت کند. او نسبت به امام حسین(ع) بسیار مؤدب بود، پدر و مادرش ارادت و محبت به امام حسین(ع) را از سنین کودکی در جان و قلب رسول کاشته بودند.
او گاهی قبل از اینکه بخواهد به سوی جلسه روضهای حرکت کند ابتدا دهانش را برای لحظاتی کوتاه در زیر شیر آب میگرفت و به خیال خودش دهانش را به این شکل آب میکشید تا دیگر نجس نباشد و آنگاه به سوی هیأت و جلسه روضهای به راه میافتاد.
رسول ترک آن شب نیز وارد هیأت شد، بسیاری از نگاههایی که به او میافتاد محترمانه و مهربانانه نبود، مسئول هیأت هم که آدمی خوش سیما و با صفا بود، با دیدن و مشاهده رسول، ناراحت به نظر میرسد. آن شب نیز رسول ترک به جمع عزاداران و اعضای آن هیأت پیوست و مشغول عزاداری و همنوایی با آنها شد.
اما دقایقی از آمدن و حضور رسول نگذشته بود که چند نفر از اعضای هیأت به دور مسئول هیأت حلقه زدند، از طرز نگاهشان پیدا بود که درباره رسول صحبت میکنند، بعد از دقایقی جوانی که میان آنها قد راست کرد و یک راست به سوی رسول رفت، رسول با لبخند از او استقبال کرد، آن جوان مشغول صحبت با رسول شده بود و نگاههای بعضی از حاضران به آن دو خیره و معطوف شده بود، لحظاتی نگذشته بود که کمکم آثار ناراحتی و غضب در صورت و چهره رسول ظاهر گشت، رسول ساکت بود و فقط با ناراحتی به حرفها و صحبتهای آن جوان گوش میداد.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
#هر_شب_یک_داستان_کوتاه
☯️ که در طبقه ی دوّم منزلی که بنده زندگی میکنم، آپارتمانی هست که همسایهی محترم دیگری در آن زندگی میکند. یک شب، بنده که به خانه آمدم تا ماشینم را در گاراژ بگذارم، دیدم مهمانهای همسایهی محترم، ماشینهای خود را ردیف گذاشتهاند جلوی خانه و از قرار معلوم، دستهجمعی با میزبان رفتهاند شمیران. من هم ناچار ماشینم را بردم پارکینگ و نامهای نوشتم و جلوی یکی از ماشینها گذاشتم به این مضمون:
*«امیدوارم که امشب به شما خوش گذشته باشد! اگر شما ماشینتان را چند متر جلوتر گذاشته بودید، من مجبور نبودم که چند کیلومتر تا پارکینگ بروم...*
*ارادتمند: "فریدون مشیری"*
صبح که از منزل بیرون آمدم، دیدم یکی از مهمانها - که خطاط معروفی است و نامشان استاد بوذری است از قرار جزو مهمانها بوده - با خط خوش، نامهای نوشته و به در منزل من چسبانده. او نوشته بود:
*آقای مشیری، در پاسخ مرقومهی عالی: «گر ما مقصّریم، تو دریای رحمتی!» و در خاتمه به عرض،میرساند، اطاعت میکنم؛ چرا که از جان دوستتر دارند، جوانان سعادتمند، پندِ پیرِ دانا را!*
من هم برای ایشان نامهای نوشتم؛ البته منظوم و به این شرح:
هنوز خطِ خوش تو، نوازش بَصَر است
هنوز مستی این جام جانفزا به سَر است
فضای سینهام از نامهی تو باغ گل است
هوای خانهام، از خامهی تو مُشک تَر است
تو را به «خطِّ» تو میبخشم، ای خجسته قلم
که آنچه در بَرِ من جلوه میکند، هنر است
جواب خطّ تو را هم به شعر خواهم گفت
اگرچه خطّ تو از شعر من قشنگ تر است:
به این هنر که تو کردی، دلم اسیر تو شد
هنوز ذوق و هنر، دام و دانهی بشر است
شبی ز راه محبّت بیا به خانهی ما
ببین که دیدهی مشتاقِ شاعری، به در است
*چقدر جامعهی ما به ادب، هنر، مسوولیتپذیری، محبت، صبوری، فرهنگمداری و بسیاری از چیزهای دیگر نیاز شدید دارد....* ❤️
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝