📌داستانک🍃🌺
🔻 وسوسه 🔻
🐒روزی روزگاری در روستایی در هند مردی به روستاییها اعلام کرد که برای خرید هر میمون ۲۰ دلار به آنها پول خواهد داد ، روستاییها هم که دیدند اطرافشان پر است از میمون به جنگل رفتند و شروع به گرفتنشان کردند
👈و مرد هم هزاران میمون به قیمت ۲۰ دلار از آنها خرید ولی با کم شدن تعداد میمونها روستاییها دست از تلاش کشیدند
👈به همین خاطر مرد اینبار پیشنهاد داد برای هر میمون به آنها ۴۰ دلار خواهد پرداخت
🐒با این شرایط روستاییها فعالیت خود را از سر گرفتند. پس از مدتی موجودی باز هم کمتر و کمتر شد
تا روستاییان دست از کار کشیدند و برای کشاورزی سراغ کشت زارهایشان رفتند
این بار پیشنهاد به ۴۵ دلار رسید و در نتیجه تعداد میمون ها آن قدر کم شد
که به سختی میشد میمونی برای گرفتن پیدا کرد
👈اینبار نیز مرد تاجر ادعا کرد که برای خرید هر میمون ۶۰ دلار خواهد داد
ولی چون برای کاری باید به شهر میرفت کارها را به شاگردش محول کرد تا از طرف او میمونها را بخرد
در غیاب تاجر، شاگرد به روستاییها گفت :
این همه میمون در قفس را ببینید!
من آنها را به ۵۰ دلار به شما خواهم فروخت تا شما پس از بازگشت مرد آنها را به ۶۰ دلار به او بفروشید
روستاییها که وسوسه شده بودند پولهایشان را روی هم گذاشتند و تمام میمونها را خریدند
البته از آن به بعد دیگر کسی مرد تاجر و شاگردش را ندید و تنها روستاییها ماندند و یک دنیا میمون
📚 مجموعه شهر حکایات
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
آدم ها
به هرحال
شما را قضاوت خواهند کرد
زندگی تان را صرفِ💫
تحتِ تاثیر قرار دادن دیگران
نکنید
برای خودمان، زندگی کنیم💫
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
💫💫💫💫💫💫💫
هدایت شده از خانواده بهشتی
#آی_پارا
#پارت_چهارم
گفتم : به من ربطی نداره . وقتی از توان بچه اش با خبر نیست ، بی خود اون رو تو کارزار می فرسته . بهتره اول ببینه پسرش کار بلد ، هست یا نه بعد ازش انتظار داشته باشه. آسلان واقعاً عصبانی بود . مثل وحشی ها بازوم رو چنگ زد و من رو کشید و گفت : راه بیفت . من این زبون دراز تو رو قیچی نکنم آسلان نیستم . بازوم رو از چنگش کشیدم بیرون و گفتم : به من دست زدی نزدی ! دفعه ی آخرت باشه دست کثیفت رو به من می زنی. خنده ی زشتی کرد که دندونهای زشتش حالم رو به هم زدن و بعد گفت : خیلی خودت رو دست بالا می گیری دختر . برای من بهتر و بی زبون تر از تو دست و پا می زنن. پوزخندی اومد رو لبم و گفتم : بهتر ! فقط حواست باشه دستت به من بخوره ، زهرم رو بهت می ریزم . رسیدیم به در یه ساختمان خشتی ته حیاط که گویا محل زندگی خدمتکارای زن بود. در رو با صدای قیژ بدی باز کرد و گفت : برو تو . من تو نمی تونم بیام اینجا مال زناست. تو اونجا با رقیه می خوابی. بعد بلند رقیه رو صدا کرد. یه کم که منتظر شدیم ، رقیه نفس زنان از توی باغ اومد تو حیاط و گفت : کاری داشتی آسلان خان ؟ آسلان که از طرز صحبت رقیه مشعوف شده بود گفت : آی پارا رو ببر داخل رو نشونش بده و بعد ببرش مطبخ. هم قراره اونجا کار کنه و هم تو باغ. مثل خودت. تا شب کاراش رو بهش یاد بده . رقیه چشمی گفت و منو کشید تو خونه. خونه که چه عرض کنم. یه چهار دیواری خشتی بود با چهار تا اتاق کوچیکی که هر کدوم مال دو نفر بودن. باهم به آخرین اتاق رفتیم . نیمه تاریک بود و یه پنجره کوچیک به پشت باغ داشت که فاصله اون با دیوار هم کم بود واسه همین نور زیاد داخل نمی اومد. گوشه ی اتاق دو دست لحاف و تشک بود رنگ رو رفته و کثیف با یه میز سماوری کوچیک که یه پایش هم شکسته بود به آدم دهن کجی می کرد . درسته که تو روستایی به مراتب کوچیکتر زندگی کرده بودم ، اما خونه زندگی و اتاق من ، اونجا کجا و اینجا کجا!!! گفتم : سر نفر قبلی که تو این اتاق با تو بود چی اومده ؟ گفت: نون از مطبخ دزدیده بود . خان اونقدر با شلاق زدش که خون بالا آورد و جا به جا مرد. از تصورش حالم بد شد. چرا اینقدر ظالم بود این مرتیکه ؟ به خاطر نون ؟من اینا رو آدم می کنم. پدرم با زبون و همینطور با ابهتش چموش تر و نادونتر از اینا رو رام کرده بود. به رقیه گفتم : من باید لحاف تشک اون رو بندازم ؟ گفت : آره خوب. گفتم : من باید بشورمش. حتماً شیپیشک داره. نگاهی به سر و وضع نسبتاً تمیزم که تو مسافت طولانی یه کم خاکی شده بود انداخت و گفت: می دونم برات سخته . تو خان زاده ای و اینجا بودن برات سخته . اما فکر نکنم خان بذاره بشوری. گفتم : خان چند بچه داره ؟ زن داره ؟ گفت : آره زن داره . اونم چه زنی . مثل اژدها می مونه. صد رحمت به آسلان. بچه هم یه دختر و یه پسر . پسرش تایماز رو دیدی. دخترش هم اسمش آینازه. افلیجه. همین ظلمی که اینا کردن ، باعث شده ، خدا این نون رو بذاره تو سفره شون. پسرشون فرنگ رفته. اونجا وکیل شده . تازه اومده ایران . می خواد بره پایتخت. راستی آی پارا! خوشحالم که تو موهاتو تونستی نگه داری. وقتی اونجوری زدی پسر خان رو ناکار کردی ، هم خیلی خوشحال شدم و هم داشتم از ترس قالب تهی می کردم . من گفتم الان خان دوشقه ات می کنه. لبخندی بهش زدم و گفتم : مطمئن باش یه جوری نظر خان رو عوض می کنم که بذاره بقیه هم مو داشته باشن و نتراشتشون. رقیه بهت زده نگام کرد و گفت : چـــــــــــــی؟ می خوای کاری کنی که موهای ما رو نتراشن ؟ گفتم : آره یه راهی پیدا می کنم. مطمئن باش. رقیه کودکانه پرید و بغلم کرد و گفت : ممنون آی پارا . چه خوب شد که تو اومدی اینجا. با خودم فکر کردم : خوب شد ؟ واقعاً خوب بود من اینجا بودم ؟ عصر همون روز تونستم اجازه که هیچ دستور اکید شستن لحاف و تشک همه رو بگیرم. بعضی از مستخدم ها خوشحال شدن و بعضی تنبل و کثیف ها هم بدشون اومد . ماجرا اینطور بود که : عصر همون روز توسط بیگم خاتون احضار شدم تا در مورد کاری که با پسرش کردم توبیخ بشم. سر تا پای من رو که بررسی کرد و گفت : تو به چه جرأتی رو پسر و شوهر من چاقو کشیدی؟ می دونی می تونم همین جا چالت کنم؟ بعد با صدای بلند و ترسناک داد زد به خاطر این دو تل شوید چرا یه همچین الم شنگه ای به پا کردی؟ من تربیت شده ی دایه جان بودم و می دونستم با یه مرد مستبد و یه زن مستبد نمی شه عین هم برخورد کرد و به خاکشون زد . پس شدم یه آی پارای دیگه. آ ی پارایی که در مقابل خان چموش و گستاخ بود ، شد یه زن حیله گر در برابر زنش . درست مثل خودش.
••••●❥JOiN👇🏾
@zendegiasheghaneh
@tafakornab
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعای_شبانه
پروردگارا❣
دراین🌙شب✨
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﮐﻪ
ﺣﺮﻣﺖﺩﻝﻫﺎﺭﺍﺍﺯﯾﺎﺩﻧﺒﺮﯾﻢ
ﺑﻪ ﻣﺎﺑﯿﺎﻣﻮﺯﮐﻪ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﺍﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻨﯿﻢﻭﺁﻧﺎﻧﮑﻪ
ﺩﻭﺳﺘﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ
ﺭﺍ ﺍﺯﺧﺎﻃﺮ ﻧﺒﺮﯾﻢ
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼جمعـــــه 5 مهرماه🌼
سـ😊✋️ــلام به🍁
خدای زیبایی ها🧡
سلام به فصل پرازرنگ پاییز 🍁
سلام به زندگی🧡
سلام به گلهای مهربان🌼🍂
امروزتون پرازنعمت🍁
امیدوارم❣
موفقیت سهم امروزتون🍁
وخداوندهرلحظه 🧡
همراهتون باشه🍁
🌼بسم الله الرحمن الرحیم🌼
🍁الهی به امیدتو🍁
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍂 #سلام_امام_زمانم
🍂ای مظهر
رحمت و عطا و برکات 🧡
🍂سرچشمه ی
فیض وقبله گاه حاجات🧡
🍂ای حجت
ثانی عشرای مهدی جان🧡
🍂بر طلعت
زیبای تو دائم صلوات 🧡
🍂اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
🧡وآلِ مُحَمَّدٍ
🍂وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌹 #سلام_ارباب_خوبم
صـبح اسـت دلم
هواییِ کرب وبلاست
ازجـانـب قلبِ من
بر آن خاک سـلام..
السلام علی الحسین
و علی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
🌹 #صبحتون_حسینی 🌹
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#آیه_روز👆#عبادالرحمن_بندگان_خاص
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #جمعه 5 مهر ماه 1398
🌞اذان صبح: 04:32
☀️طلوع آفتاب: 05:56
🌝اذان ظهر: 11:55
🌑غروب آفتاب: 17:55
🌖اذان مغرب: 18:13
🌓نیمه شب شرعی: 23:13
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#دفاع_مقدس👆
نماز روزجمعه:
،،پس ازنمازظهرجمعه
🌺دورکعت نماز گذارد و درهر رکعت
بعد از حمد ۷ توحید بخواند
🌺ذکر روزجمعه،100مرتبه
🍃اللهم صل علی محمدوآل محمد
وعجل فرجهم🍃
این ذکر بهترین داروی ،معنوی است
📚 مفاتیح الجنان
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
نیمرو ی فلفل دلمه ای صبحانه ای بینظیر
🏵 تنظیم سوخت و ساز
🏵 افزایش گلبولهای قرمز
🏵 عضله سازی
🏵 سلامت مغز
🏵 جلوگیری از پوکی استخون
🥘املت فلفل دلمه ای مخصوص
خانم هایی که
دنبال لطافت پوست هستند
وآقایانی که کار
خسته کننده و طولانی مدت دارند
#سلام_صبحانه_یادتون_نره
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💗سلام دوستان خوبم
🌷آدینه تون پراز شادی
💗امیدوارم یک روزعالی را
🌷در کنار خانواده ودوستان
💗و عزیزان داشته باشید..
🌷ثانیه ثانیه امروز رو
💗در پناه لطف خدا
🌷به خوشی سپری کنید.
💗آدینه تون مبارک🌸🍃
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
┄═•❁๐๑♧๑♧๑♧๑๐❁•═┄
# 📖 #تمام_زندگی_من
✍توضیح:این داستان و رخدادهای آن براساس حقیقت و واقعیت میباشند ... و بنده هیچ گونه مسئولیت و تاثیری در این وقایع نداشته و نقشی جز روایتگری آنها ندارم با تشکر و احترام (سید طاها ایمانی)):
#قسمت_اول 👈زمانی برای زندگی❣
🌹حتی وقتی مشروب نمی خوردم بیدار شدن با سردرد و سرگیجه برام عادی شده بود ... کم کم حس می کردم درس ها رو هم درست متوجه نمیشم ... و ...
🌹هر دفعه یه بهانه برای این علائم پیدا می کردم ...ولی فکرش رو نمی کردم بدترین خبر زندگیم منتظرم باشه ...بالاخره رفتم دکتر ... بعد از کلی آزمایش و جلسات پزشکی... توی چشمم نگاه کرد و گفت ...
🌹- متاسفیم خانم کوتزینگه ... شما زمان زیادی زنده نمی مونید ... با توجه به شرایط و موقعیت این تومور ... در صد موفقیت عمل خیلی پایینه و شما از عمل زنده برنمی گردید ... همین که سرتون رو ...
🌹مغزم هنگ کرده بود ... دیگه کار نمی کرد ... دنیا مثل چرخ و فلک دور سرم می چرخید ...
- خدایا! من فقط 21 سالمه ... چطور چنین چیزی ممکنه؟... فقط چند ماه؟ ... فقط چند ماه دیگه زنده ام!! ...
🌹حالم خیلی خراب بود ... برگشتم خونه ... بدون اینکه چیزی بگم دویدم توی اتاق و در رو قفل کردم ... خودم رو پرت کردم توی تخت ... فقط گریه می کردم ... دلم نمی خواست احدی رو ببینم ... هیچ کسی رو ...
🌹یکشنبه رفتم کلیسا ... حتی فکر مرگ و تابوت هم من رو تا سر حد مرگ پیش می برد ... هفته ها به خدا التماس کردم ... نذر کردم ... اما نذرها و التماس های من هیچ فایده ای نداشت ... نا امید و سرگشته، اونقدر بهم ریخته بودم که دیگه کنترل هیچ کدوم از رفتارهام دست خودم نبود ... و پدر و مادرم آشفته و گرفته ... چون علت این همه درد و ناراحتی رو نمی دونستن ...
خدا صدای من رو نمی شنید ...
✍ادامه دارد......
@tafakornab
@shamimrezvan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1
حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
┄═•❁๐๑♧๑♧๑♧๑๐❁•═┄
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_مهدوی
💎 از امام حسين(ع) روايت شده كه فرمودند:
🌴«در قائم ما [آل محمّد(ص)] سنّتهايی از پيامبران وجود دارد: سنّتی از عيسی(ع) و سنّتی كه از عيسی(ع) به ارث برده، اختلاف مردم درباره اوست.»
◽️ «كمال الدين»، ص 576.
📚 « #از_حسین_ع_تا_مهدی_ع »
#نذر_یک_نگاه #حضرت_عباس_ع، باز ارسال کنید.
#سلام_بر_حسین_ع
#محرم
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#احکام_شرعی #احکام_روابط_زن_ومرد
💠 دست دادن زن و مرد در صورت توهین تلقی شدن اجتناب از آن
❓ سوال: در برخى از كشورهاى اسلامى دستدادن مرد با زن امرى عادى است و ممانعت از اين كار به نحوى توهين به طرف مقابل تلقى مىگردد. حكم شرعى این مسأله چیست؟
✅ پاسخ: دستدادن مرد با زن نامحرم و لمس بدن زن بر مرد نامحرم، شرعاً حرام است و امتناع از اين عمل به اظهار اينكه چنين برخوردى جزو دستورات دينى اسلام است، هيچگونه تلقى توهين به طرف مقابل نخواهد شد و مسلمين موظفند عمل به وظايف شرعى را مقدّم بر همه امور خود بدارند و به هر بهانه اقدام به ترك واجب يا فعل حرام نكنند.
💠 #دست_دادن_زن و مرد در صورت #توهین
💻 منبع: پایگاه اطلاع رسانی امام خامنه ای، ارتباط با نامحرم، سوال 8.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوا وَّالَّذِينَ هُم مُّحْسِنُونَ(۱۲۸)
✨ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺎ ڪﺴﺎنے ﺍﺳﺖ ڪہ
✨ﺗﻘﻮے پیشہ مےڪﻨﻨﺪ ﻭ ڪﺴﺎنے
✨ڪہ نیڪﻮڪارﻧﺪ(۱۲۸)
📚ســوره مبارکه النحــل
✍آیه ۱۲۸
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از ڪـانـال تخصصے دلتنگ ڪــღــربــلا
◼️ #تدابیر_پیاده_روی_اربعین
▪️⇦ قبل از سفر بدن خود را تقویت کنید :
✨↫فالوده سیب ، مقوی عمومی بدن، مقوی قلب و مغز و معده، خونساز و نشاط آور است:
•↫ یک عدد سیب سرخ رنده شده + ۲ قاشق عرق بیدمشک + ۲ قاشق گلاب + ۱ قاشق تخم ریحان(یا تخم شربتی یا تخم بالنگو) + ۱ قاشق عسل مخلوط کرده و بعد از خنک شدن در یخچال و لعاب انداختن دانهها میل کنید.
✨↫ استفاده از داروی امام کاظم (ع) زمستانه بجای واکسن آنفلولانزا ؛ هر ده شب سه بار .
✨↫ انجام حجامت عام قبل از سفر .(واکسیناسیون طبیعی)
▪️#ادامه_دارد.....
بفرستید برا کسانیکه به سفرپیاده روی اربعین میرن🙏
➣ 🕌http://eitaa.com/joinchat/1068105750Cf2670e35cc
ڪـانـال تخصصے دلتنگ ڪــღــربــلا👆
هدایت شده از ڪـانـال تخصصے دلتنگ ڪــღــربــلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✴️•⇦ مقاوم کردن پوست پا ، قبل از پیاده روی اربعین
بفرستید برا زائران اربعین
#التماس_دعا
🕌 http://eitaa.com/joinchat/1068105750Cf2670e35cc
ڪـانـال تخصصے دلتنگ ڪــღــربــلا👆
هدایت شده از ڪـانـال تخصصے دلتنگ ڪــღــربــلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری_اینستاگرام_اربعین شماره 1
💠از شوق بمیریم...
هر روز یک کلیپ شامل یک حدیث از فضائل زیارت سیدالشهداء علیه السلام را در استوری اینستاگرام خود قرار دهید...
#محرم
#اربعین
🏴 🕌 http://eitaa.com/joinchat/1068105750Cf2670e35cc
ڪـانـال تخصصے دلتنگ ڪــღــربــلا👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حکایت_وصل_مهدی_عج🌴
#تشرفات
💥باقی بن عطوه علوی که از سادات حسینی بوده نقل کرده است:
پدرم زیدی مذهب بود و او به مرضی مبتلا بود که بهیچوجه اطبا نمی توانستند او را معالجه کنند و از من و چند پسر دیگرش که همه شیعه و دوازده امامی بودیم ناراحت بود و دوست نداشت که ما در غیر مذهب او باشیم و گاهی که ما برای او استدلال حقانیت مذهب تشیع را می نمودیم و به او می گفتیم که حضرت بقیة الله ارواحنا فداه زنده است.
✨💫✨
می گفت: اگر راست می گویید، بگویید او بیاید و مرا شفا بدهد تا من باور کنم و معتقد به مذهب شما بشوم و مکرر می گفت: من شما را تصدیق نمی کنم و به مذهب شما قائل نمی شوم مگر آنکه صاحب شما، امام زمان شما، حضرت مهدی شما بیاید و مرا از این مرض نجات بدهد!
✨💫✨
تا آنکه یک شب بعد از نماز عشاء که ما همه یکجا جمع بودیم و پدرم در اتاق خودش بستری بود شنیدیم که صدا می زند و می گوید: بیایید، بشتابید، عجله کنید که آقای شما اینجاست!...
💥ما خود را با عجله نزد او رساندیم، کسی را ندیدیم ولی او به طرف در اتاق نگاه می کرد و می گفت: پی او بدوید و به خدمت مولای خود برسید، زیرا همین لحظه او از نزد من از این اتاق بیرون رفت ما به دستور او از در اتاق بیرون رفتیم و هرچه اینطرف و آن طرف دویدیم، کسی را ندیدیم.
✨💫✨
به نزد پدر برگشتیم و از او سؤال کردیم که چه بود و چه شد؟ او می گریست و می گفت: شخصی نزد من آمد و گفت: یا عطوه! گفتم: شما که هستی؟! فرمود: من صاحب پسران تو، امام زمان پسران تو هستم، آمده ام تو را شفا بدهم، بعد از آن دست دراز کرد و در جای مرض گذاشت و به کلی مرا از آن کسالت نجات داد و من سلامتی کامل خود را یافتم و آثاری از آن کسالت در من نیست.
✨💫✨
و لذا متوجه شدم که او امام زمان شما، حضرت حجة بن الحسن علیه السلام است و به همین جهت شما را صدا زدم که او را زیارت کنید که متاسفانه به مجردی که شما آمدید آن حضرت از در اتاق بیرون رفت.
بعد از این قضیه عطوه علوی از مذهب زیدی خود دست برداشت و شیعه اثنی عشری شد.
🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة
📚شیفتگان حضرت مهدی عج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج❣
@tafakornab
@shamimrezvan
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
🔸9 غذای مغز
🔹بادمجان
🔹کاکائو
🔹کلم ها
🔹توت ها
🔹غلات سبوس دار
🔹ماهی های چرب
🔹مغزها مخصوصا گردو
🔹حبوبات
🔹چای سبز
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
بخشش را "بخش کن"... محبت را "پخش کن" ...
غضب "پریشانی" است... نهایتش "پشیمانی" است ...
هر چه "بضاعتمان" کمتراست ... "قضاوتمان" بیشتر است...
با "خویشتنداری" ... "خویشاوند داری" ...
به "خشم" ... "چشم" نگو ...
انسان "خوشرو" ... گل "خوشبو" ست.
"دوست داشتن" ... را "دوست بدار".
از" تنفر " ..."متنفر"باش
به "مهربانی" .. "مهر" بورز
با "آشتی" .... "آشتی" کن
و از "جدایی" ..."جدا "باش….
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸
💠فقیری به ثروتمندی گفت: اگر من در خانه ی تو بمیرم، با من چه می کنی⁉️
🌼ثروتمند گفت: تو را کفن می کنم و به گور می سپارم.
فقیر گفت: امروز که هنوز زنده ام، مرا پیراهن بپوشان و چون مُردم، بی کفن مرا به خاک بسپار..❗️
✅این حکایت بسیاری از ماست که تا زنده ایم قدر یکدیگر را نمی دانیم ولی بعد از مردن، می خواهیم برای یکدیگر سنگ تمام بگذاریم‼️
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
بخشش را "بخش کن"... محبت را "پخش کن" ...
غضب "پریشانی" است... نهایتش "پشیمانی" است ...
هر چه "بضاعتمان" کمتراست ... "قضاوتمان" بیشتر است...
با "خویشتنداری" ... "خویشاوند داری" ...
به "خشم" ... "چشم" نگو ...
انسان "خوشرو" ... گل "خوشبو" ست.
"دوست داشتن" ... را "دوست بدار".
از" تنفر " ..."متنفر"باش
به "مهربانی" .. "مهر" بورز
با "آشتی" .... "آشتی" کن
و از "جدایی" ..."جدا "باش….
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#داستان_واقعی
#ذکر_درمانی
🍃🍂 فریاد رسی صلوات در قبر 🍃🍂
↩شبلی نقل نموده است من همسایه ای داشتم که وفات نمود او را خواب دیدم از او پرسیدم خدا با تو چه کرد؟
گفت: ای شیخ! هول های بزرگ دیدم و رنج ها کشیدم ، از آن جمله به وقت سوال منکرو نکیر زبان من از کار بازماند باخود میگفتم، واویلاه ، این عقوبت از کجا به من رسید ؟ آخر من مسلمان بودم و بر دین اسلام مردم. آن دو فرشته با غضب از من جواب میطلبیدند . ناگاه شخصی نیکوموی و توش بوی آمد. میان من و ایشان حایل شد و مرا تلقین کرد تا جواب ایشان را به نحو خوب بدهم ، از آن شخص پرسیدم تو کیستی؟ خدا تورا رحمت کند. که مراازین غصه خلاصی دادی؟
گفت: من شخصی هستم که از صلواتی که تو بر پیغمبر فرستادی افریده شده ام ، و مامورم در هر وقت وهرجا که درمانی به فریاد تو رسم.
📚داستانهایی از صلوات ص 73
@tafakornab
@shamimrezvan
#درسنامه
وقتی کاری انجام نمی شه، شاید خیری توش هست، صبر کن...
وقتی مشکل پیش بیاد، شایدحکمتی داره...
وقتی تو زندگیت، زمین بخوری حتما ًدرسی است که باید یاد بگیری...
وقتی بهت بدی می کنند، شاید وقتشه که تو خوب بودن رو یادشون بدی ...
وقتی همه ی درها به روت بسته می شه، شاید باصبر و بردباری در دیگری به روت باز بشه و خدا بخواد پاداش بزرگی بهت بده...
وقتی سختی پشت سختی میاد،حتماً وقتشه روحت متعالی بشه
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆