هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
665.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫الهی! بهترین آغازها آن است که،
🌼با تکیه بر نام و حضور تو باشد.
✨پس با توکل به اسم اعظمت،
🌼آغاز میکنیم روزمان را
💫مهربانا ...
🌼هر جا که تو باشی،
✨نور هست، شفا هست،
🌼عشق و آرامش و برکت هست.
✨الهی! تو باش تا همه چیز
🌼به سامان بیاید.
✨🌼بسـم الله الرحمن الرحیم🌼✨
✨🌼الهی به امیـد تو🌼✨
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
910.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀برنائب برحق
🍃امامت صلوات
🥀برصاحب انوار
🍃 قیامت صلوات
🥀خواهی که به روز
🍃حشر نگردی مایوس
🥀بفرست به پیشگاه
🍃مهدی (عج)صلوات
🥀اللّهُمَّصَلِّعَلي
🍃مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🥀وَعَجِّلفَرَجَهُــم
─┅─═इई 🥀🍃🥀ईइ═─┅─
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
71.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اربابم حسین(ع).............
دل مـــا
تنگ شده بهر«حسینَ ت»یا ربّ
ڪربلا»قسمت مـا ڪن تو بحق«زینب»
بطلب این گــدایت را
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_الحسین
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز👆 #شکرنعمت_افزایش
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #چهارشنبه 15 آبان ماه 1398
🌞اذان صبح: 05:05
☀️طلوع آفتاب: 06:31
🌝اذان ظهر: 11:48
🌑غروب آفتاب: 17:05
🌖اذان مغرب: 17:24
🌓نیمه شب شرعی: 23:05
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#شهادت_امام_حسن_عسکری_ع_تسلیت
🥀 #ذکرروز چهارشنبه ۱۰۰ مرتبه
🌼اى زنده ، اى پاينده
🥀يــا حــيُّ يــا قَــيّــوم
🌼این ذکر موجب عزت دائمی
میشود
#نماز_روز۴شنبہ
✍هرڪس این نماز را روز 4 شنبه بخواند خداوند توبه
او را از هر گناهے باشد مےپذیرد 4 رکعتست
درهر رکعت بعد از حمد 1 توحید و1 قدر
📚مفاتیح الجنان
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
5ca7a228547c7d6ae54539c1_5976084825004979735.mp3
زمان:
حجم:
506.4K
▪▪▪▪▪▪
🌹صلوات خاصه امام عسکری(ع)
▪ اَللّهُمّ صَلِّ عَلی الحَسَنِ بنِ علیِّ بنِ مُحَمَّد،
اَلبَرِّ التَّقِیِّ الصّادِقِ الوَفِیِّ النُّورِ المُضیء،خازِنِ عِلمِک وَ المُذَکِّرِ بِتَوحیدِک وَ وَلیِّ اَمرِک
▪ وَ خَلَفِ اَئِمَّةِ الدّینِ الهُداةِ الرّاشِدینَ وَ الحُجَّةِ عَلی اَهلِ الدُّنیا فَصَلِّ عَلَیهِ یا رَبِّ اَفضَل ما صَلَّیتَ عَلی آَحَدٍ مِن اَصفیائِک وَ حُجَجِکَ
وَ اَولادِ رُسُلِکَ یا اِلهَ العالَمین.
▪▪▪▪▪▪
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
40.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مثل حسن غریب شدن خود حکایتیست
در سامرا برای بقیعش دلم گرفت...💔😔
شهادت حضرت امام حسن عسکری (ع) تسلیت باد🏴
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
در زمان سرماخوردگی وسرفه های شدید ،
آب آنـــــاناس 🍍بخورید !
آب آناناس🍍 ۵ بـــــــرابر قوی تر از شربت سینه عمل میکنه
و از سرماخوردگی و آنفولانزا هم جلوگیری میکنه !
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
دستهایت را بگشای
دلت را به امید
وخودت را به صبح پیوند بزن
امروز روز دیگریست
روز تو
و آغاز چشمهایی
که خدا در آن نقش بسته🍃
سلام بر امام عسکری (ع)
سلام و عرض تسلیت🖤
به امام زمان عزیزمان
سلام به شما روزتون بخیر
شهادت امام یازدهم تسلیت
در پناه خدا و معصومین
روزتون پرخیر و برکت
در کنار عزیزان ، چهارشنبه تون
سرشار از زیبایی و آرامش 🍁🍂
چهارشنبه تون بخیر وپرازنیکی✨
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
تزریق انرژی مثبت➕❤️
«امروز باران عشق و فراوانی می بارد و چشمان من بازست برای دیدن و دستانم بازست برای بخشیدن و دریافت کردن.»
خدایا سپاسگزارم❣
#کانالانرژیمثبت💎
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
5.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آدما رو بخاطر نقاط ضعفشون کنار نذارید!
نقاط ضعفشون رو جبران کنید ...
http://eitaa.com/joinchat/1068105750Cf2670e35cc
ڪـانـال تخصصے دلتنگ ڪــღــربــلا👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
{داستان دنباله داراز سرنوشت واقعی} 📝 #سرزمین_زیبای_من📝
#قسمت_سیزدهم ✍آغاز یک تغییر
🌹روح از چهره مادرم رفته بود .. بی حس، مثل مرده ها ... فقط نفس می کشید و کار می کرد ... نمی گذاشت هیچ کدوم بهش کمک کنیم ... من می ایستادم و نگاهش می کردم ... یه چیزی توی من فرق کرده بود ... برای اولین بار توی زندگیم یه هدف داشتم ... هدفی که باید براش می جنگیدم ...
🌹با تموم شدن تعطیلات برای برگشت به مدرسه حاضر شدم... مادرم اصلا راضی نبود ... این بار، نه به خاطر اینکه فکر می کرد کار بیهوده ای می کنم ... می ترسید از اینکه یه بچه دیگه اش رو هم از دست بده ...
🌹می ترسید چون من داشتم پا به دنیای سفیدها می گذاشتم ... دنیایی که همه توش سفید بودن ... و همون سفیدها قوانین رو وضع می کردن ... دنیایی که کاملا توش تنها بودم ... اما من تصمیمم رو گرفته بودم ... تصمیمی که اون زمان به خاطر پدر و مادرم، جرات به زبان آوردنش رو نداشتم ... ولی جز مرگ، چیزی نمی تونست مانع من بشه ... .
🌹برگشتم مدرسه ... و زمان باقی مونده رو با جدیت تمام، درس خوندم ... اونقدر تلاش کردم که بهترین امتیاز و معدل دبیرستان رو کسب کردم ... علی رغم تمام دشمنی ها، معدلم به حدی عالی شده بود که اگر یه سفیدپوست بودم...
🌹به راحتی می تونستم برای بهترین دانشگاه ها و رشته ها درخواست بدم ... همین کار رو هم کردم ... و به دانشکده حقوق درخواست دادم ... اما هیچ پاسخی به من داده نشد... .
🌹منم با سرسختی تمام ... خودم بلند شدم و رفتم سراغ شون ... من هیچ تصمیمی برای پذیرش شکست و عقب نشینی نداشتم ... کتک مفصلی هم از گارد دانشگاه خوردم ... حتی نتونستم پام رو داخل محیط دانشگاه بزارم ... چه برسه به ساختمان ها ...
🌹این بار با یه نقشه دقیق تر عمل کردم ... بدون اینکه کسی بفهمه من یه بومی سیاهم ... با دانشگاه تماس گرفتم و از رئیس دانشکده حقوق وقت ملاقات گرفتم ... اون روز، یه لباس مرتب پوشیدم ... و راهی دانشگاه شدم ... .
✍ادامه دارد....
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
{داستان دنباله داراز سرنوشت واقعی} 📝 #سرزمین_زیبای_من📝
#قسمت چهاردهم ✍ملاقات غیرممکن
🌹گارد جلوی ورودی تا چشمش به من افتاد با عصبانیت اومد سمتم ... تو چه موجود زبان نفهمی هستی ... چند بار باید بهت بگم؟ ... نمی فهمی بهت میگم تو حق ورود به اینجا رو نداری؟ ...
🌹خیلی عادی و محکم توی چشم هاش نگاه کردم ... من از رئیس دانشکده حقوق وقت گرفتم ... می تونید تماس بگیرید و اسمم رو چک کنید ... اول باورش نشد ... اما من خیلی جدی بودم ... .
🌹- اگر تماس بگیرم و چنین چیزی نباشه ... مطمئن باش به جرم ایجاد اختلال به پلیس زنگ میزنم ... و از اونجا به بعد باید برای خودت قبر بکنی ...
🌹تماس گرفت ولی به حدی توی شوک و هیجان بود که اصلا حواسش نبود بگه من یه بومی سیاهم ... اونها تایید کردن و اون هم با تعجب تمام، فقط ورود من به دانشگاه رو نگاه می کرد ... حس آدمی رو داشتم که تونسته از بزرگ ترین دژ دشمن عبور کنه ... باورم نمی شد پام رو توی دانشگاه حقوق گذاشته بودم ... نه من باورم می شد، نه افرادی که از کنارشون رد می شدم و من رو توی اون فضا می دیدن ...
🌹وارد دفتر ریاست شدم ... چشم منشی که بهم افتاد، برق از سرش پرید ... خودم رو که معرفی کردم باورش نمی شد ...
- کوین ویزل هستم ... قبلا از آقای رئیس وقت گرفته بودم ... .
🌹چند لحظه طول کشید تا به خودش اومد ... چند لحظه صبر کنید آقای ویزل ... باید حضورتون رو به ایشون اطلاع بدم و اجازه ورود بگیرم ... بلند شد و سریع رفت توی اتاق رئیس ... به دقیقه نرسیده بود که اومد بیرون ... .
🌹- متاسفم آقای ویزل ... ایشون شما رو نمی پذیرن ... .
مکث کوتاهی کردم ... اما من از ایشون وقت گرفته بودم ... و قطعا اگر زمان آزاد نداشتن توی این ساعت به من اجازه ملاقات داده نمی شد ... و قبل از اینکه بخواد به خودش بیاد و جوابم رو بده رفتم سمت اتاق رئیس ... یه ضربه به در زدم و وارد شدم ... .
🌹با ورود من، سرش رو آورد بالا ... نگاهش خیلی سرد و جدی بود ... اما روحیه خودم رو حفظ کردم ...
🌹- سلام جناب رئیس ... کوین ویزل هستم و قبلا برای ملاقات شما توی این ساعت وقت گرفته بودم ... و دستم رو برای دست دادن جلو بردم ...
🌹بدون توجه به دست من، به منشی نگاه کرد ... از نگاهش آتش می بارید ... برید بیرون خانم و منتظر باشید صداتون کنم ... .
✍ادامه دارد....
@tafakornab
@shamimrezvan
http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1
حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○