eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بی درمان ترین دردهایم را همین 🌸 یک کلمه درمان می کند... 🌸💕 الله 💕🌸 🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷 🌸💕 الهی به امیدتو 💕🌸 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃 🌸🍃بر چهــرہ پـر ز نـور مهدے صلواٺ 🌸🍃بر جان و دل صبور مهدے صلواٺ 🌸🍃تـا امـر فـرج شـود مهيـا بفـرسٺ 🌸🍃بهـر فـرج و ظهـور مهدے صلواٺ 💖شروع روزی پربرکت باعطر خوش صلوات 💚برحضرت محمد و خاندان مطهرش💚 💚اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و💖 💖َآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ💚 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️ ☝️ 🌏اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 25 فروردین ماه 1399 🌞اذان صبح: 05:06 ☀️طلوع آفتاب: 06:34 🌝اذان ظهر: 13:05 🌑غروب آفتاب: 19:36 🌖اذان مغرب: 19:55 🌓نیمه شب شرعی: 00:21 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️ 👆دوشنبه یاقاضی الحاجات(ای برآورنده حاجتها)×صد ✍🏻هرکس نمــاز2شنبه رابخواندثواب۱۰حج و۱۰عمره برایش نوشته شود 2رکعت ؛ درهر رکعت بعدازحمد یک آیة‌الکرسی ،توحید ،فلق وناس بعد از سلام۱۰ استغفار @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👌خواص مصرف گردو ➕ عسل در صبح تقویت کننده اعصاب کاهش کلسترول خون کاهش بیماری های قلبی از بین بردن رادیکال های آزاد توسط آنتی اکسیدان بالا و جلوگیری از آسیب به سلول های بدن @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷بیست و پنجمین روز از فروردین🌷 🌸 زندگیتون پراز: 💞 عشق 😉 شادی 🌸 زیبایی ... 🌸تقدیم به شما دوستان عزیز 🌸دوشنبه تون شادِشادِ شاد.. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✍رمان  : چشمانم را بستم.یک یکِ تصاویر ازفیلتر خاطراتم گذشت..خودش بود..شک نداشتم..اما اینجا..درایران چه میکرد.. وقتی چشمانم رابازکردم دیگرنبود..به دنبالش ازپله های آموزشگاه به بیرون دویدم..رفت،‌سواربرماشین وبه سرعت.. نمیدانستم بایدچیکارکنم آن هم درکشوری ترسناک وغریب..هراسان به داخل آموزشگاه رفتم وبدون صدور اجازه به اتاق مدیرداخل شدم. همان اتاقی که عطردانیال رامیداد.بدون گفتن سلام مقابل میزومردجوانی که باچشمانی متعجب پشتش نشسته بودایستادم.(اون آقایی که الان اینجابود..اسمش چیه؟ کجا رفت؟)‌ تمام جملاتم انگلیسی فریادمیشد ومیترسیدم که زبانم رانفهمد.مردبه آرامش دعوتم کرداماکارازاین بازیها گذشته بود.دوباره باپرخاشگری،‌ سوالم راتکرارکردم. واوعصبی وحق به جانب جبهه گرفت(دوستم حسام.. اینکه کجا رفت هم فکر نکنم به شما ربطی داشته باشه..)خواستم شماره یا آدرسی از او به من بدهد که بی فایده بود و به هیچ عنوان قبول نکرد. گفتم با دوستت تماس بگیر و بگو تا به اینجا بیاید.. تماس گرفت.. چندین بار.. اما در دسترس نبود. نمیدانستم باید به کدام بیابان سربگذارم. شماره ی تماسم را روی میزش گذاشتم و با کله شقی خواهش کردم تا آن را به دوستش بدهد. بدونِ‌ آنکه یادم بیاید برای چه به آن آموزشگاه رفته بودم به خانه برگشتم. دوباره همان درد لعنتی به سراغِ معده ام آمد با تهوعی به مراتب سنگین تر.. باز هم صدای اذان مسلمان رویِ‌ جاده ی خاکی‌‌ِ‌ افکارم قدم میزد و سوهانی میشد بر روحِ ترک خورده ام. جلوی چشمان نگرانِ‌ پروین به اتاقم پناه بردم. مغزم فریاد میزد که خودش بود.. خوده خودش.. اما چرا اینجا..؟ چرا زندگیم را به بازی گرفت..؟ تمام شب، رختخواب عرصه ایی شد برای درد.. تهوع.. پیچیدن به خود.. جنگیدنِ افکار.. و باز صدای اذان بلند شد.. برای بستن و پنجره به رویِ‌ الله اکبر مسلمانان از جایم برخواستم. چشمانم سیاهی رفت.. پاهایم سست شد.. و برخورد با زمین تنها منبع حسیم را پتک باران کرد. صدای زمین خوردن آنقدر بلند بود که پروینِ‌ نمازِ صبح خوان را به اتاقم بکشاند.. چیزی نمیدیم اما یا فاطمه ی زهرایش را میشنیدم.. تکانم داد.. صدایم زد.. توانی برایِ چرخاندن زبان نبود.. گوشی به دست، پتویی بر تنِ یخ زده ام کشید.. صدایش نگران بود و لرزان (‌الو.. سلام آقا حسام.. تو رو خدا پاشید بیاید اینجا.. سارا خانوم نقش زمین شده..) حسام‌؟؟ در مورد کدام حسام حرف میزد..؟؟ حسامی که من امروز دیدمش؟ تهوع به وجودم هجوم آورد.. و من بالا آوردم تمام نداشته های معده ام را..  پیرزن با صدایی که سعی در کنترلش داشت فریاد زد (آقا حسام.. تو رو خدا بدو بیا مادر.. این دختر اصلاحالش خوب نیست.. داره خون بالا میاره.. من نمیدونم چه خاکی بر سرم بریزم..) خون؟؟؟ کاش تمام زندگیم را بالا میآوردم.. به فاصله ایی کوتاه، زنگ خانه به صدا درآمد و پروین پیچیده شده در چادر نماز گلدارش به سمت در دوید..خوب شد قرصهای تجویزیِ یان، مادر را به خوابی زمستانی فرو میبرد..چشمانم تاره تار بود..آنقدر که فقط کلیتی از اجسام راتشخیص میدادم. مردی جوان با همان قد و هیکلِ‌ حسامِ‌ آموزشگاه، هراسان به همراه پروین وارداتاق شد(خب آخه چرابه آمبولانس زنگ نزدید..من الان تماس میگیرم..)پیرزن به سمت لباسهایم رفت(نه مادر..تا اونابیان این طفل معصوم ازدست رفته، منم ازبس دست پاچه شدم شماره امدادو یادم رفت.. بیاکمک کن یه چیزی سرش کنم.. خودت ببرش..)جوان باپتو بلندم کرد، بدون حتی کوچکترین تماسِ دست..انگار ازوجودم میترسید..مسلمانان حماقتشان ازگنج قارون هم فراتر بود.. پروین شال را روی سرم گذاشت. وجوان با گامهایی تند مرابه طرف ماشینش برد..همان عطر بود..عطردانیال..عطری که در آموزشگاه دنیا را جلوی چشمانم آورد..حالا دیگرمطمئن بودم خودش است.. همان حسام امروزی.. همان قاتل خوشبختی.. در ماشین تقریبا از حال رفتم و وقتی چشم باز کردم که روی تخت با دستانی سِرم بند مورد نوازشهای پروین چادرپوش قرار داشتم.. تمام اتاق را از نظر گذراندم.. حسام نبود.. آن مخل آسایش و مسلمانِ‌ وحشی نبود.. لابد در پی طعمه ایی جدید،‌ برادر معامله میکرد با خدایش.. خواستم سراغش را از پروین بگیرم اما یادم  آمد که او زبانم را نمیفهمد.. بی قرار چشم به در دوختم.. چند ساعتی گذشت نیامد.. اما باید  میآمد.. من کارها داشتم با او..خسته بودم.. بیشتر ازتنم، ذهنم درد میکرد..حالا سوالهایی جدید دانه دانه سر باز میکردند در حیاتِ‌ فکریم..حسام،‌ همان دوست مسلمان بود که تنهاشمع زندگیم راخاموش کرد..اماحالادرایران..درآن آموزشگاهی که یان معرفی کرد..درخانه ی ما،‌چه میکرد؟؟ پروین ازکجا او رامیشناخت؟؟ دوستِ‌ایرانی یان چه کسی بود ؟؟ ترسیدم..باتک تک سلولهایم ترس رالمس کردم..اینجاپربودازسوالاتی که جوابش به وحشت میرسید. بازهم دردصدایم زد وتهوع آشوبم کرد..بالاآوردم.. بازهم خون..وحالی که بی حال شد.. ادامه دارد.
💎امام حسین علیه السلام: إِيَّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا يَجِدُ عَلَيْكَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ از ظلم به کسی که در برابر تو، هیچ یاری کننده‌ای به جز خداوند ندارد، بر حذر باش الكافی،جلد 2، صفحه331 ➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖ 💎امام حسن مجتبی(ع): لاتُعاجِلِ الذّنبَ بِالعُقوبَهِ وَ اجعَلْ بَینهُما لِلاِعْتذارِ طَریقاً. در عقوبت کسی که به تو بدی کرده عجله نکن و (با بزرگواری خود) یک راه پوزشی برای او باقی بگذار. 📚)بحار، ج ۷۸، ص ۱۱۳) @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
_احکام_روزه 🔺پاسخ آیت‌الله سیستانی به استفتایی درباره روزه‌داری در شرایط شیوع کرونا 🔹وجوب روزه ماه رمضان، تکلیف فردی است و هر شخصی که شرایط روزه را داشته باشد، باید روزه بگیرد؛ صرف نظر از اینکه دیگران آن شرایط دارند یا نه. 🔹اگر فرد مسلمانی بترسد که در صورت روزه گرفتن و علی رغم انجام تمامی اقدامات پیشگیرانه، به کرونا مبتلا می‌شود، واجب بودن روزه برای هر یک روزی که او چنین هراسی دارد، از او ساقط می‌شود. 🔹افرادی که می‌توانند در ماه رمضان کار خود را ترک کرده و در خانه بمانند و از ابتلا به ویروس در امان باشند، باید روزه بگیرند. 🔹کسانی که به هر دلیلی نمی‌توانند کارشان را رها کنند و در ضمن از ابتلا به این بیماری در صورت عدم نوشیدن آب در بازه‌های زمانی کوتاه بیم دارند و [مشروط به آنکه] اقدامات پیشگیرانه دیگری نیز نمی‌توانند اتخاذ کنند، روزه برای آنان واجب نیست و البته مجاز به روزه‌خواری در ملأ عام نیستند. fna.ir/ewki4l سایت👈 لطفا حداقل به یک نفر بفرستین👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ✨به نام خداوند رحمتگر مهربان ✨أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ ﴿۱﴾ ✨آيا كسى را كه روز جزا را ✨دروغ مى‏ خواند ديدى (۱) ✨فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ ﴿۲﴾ ✨اين همان كس است كه ✨يتيم را بسختى مى ‏راند (۲) ✨وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿۳﴾ ✨و به خوراك‏ دادن بينوا ترغيب نمى ‏كند (۳) ✨فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ ﴿۴﴾ ✨پس واى بر نمازگزارانى (۴) ✨الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ ﴿۵﴾ ✨كه از نمازشان غافلند (۵) ✨الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ ﴿۶﴾ ✨آنان كه ريا مى كنند (۶) ✨وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ ﴿۷﴾ ✨و از دادن زكات خوددارى مى ‏ورزند (۷) 📚سوره مبارکه الماعون ✍آیات ۱ تا ۷ 🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌱حکایت ناصرالدین شاه به روسیه سفارش توپ داد. توپ را آوردند و در برابر چشمان همایونی شلیک کردند. از قضا لوله توپ روسی تحمل گلوله باروت را نداشت و منفجر شد و زمین زیر پایه توپ هم تبدیل به چاله ای شد! ملازمان شاه که اوضاع را خراب دیدند برای چاره آن گفتند : قربان خاک خودی را که چنین می کند ببینید خاک دشمن را چه خواهد کرد! 🖋☕️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان وضرب المثل وسخن بزرگان👆
🌹 💥وقتی حرف میزنی فقط داری چیزایی رو که می دونی تکرار می کنی ☝️ولی اگه گوش بدی ممکنه چیز جدیدی یاد بگیری... @shamimrezvan @tafakornab
🌱داستان کوتاه وقتی قطار که از فرانسه به انگلیس می رفت، پر شد، خانمی کنار یک مرد انگلیسی نشست. خانم فرانسوی خیلی نگران و پریشان بود. مرد انگلیسی پرسید چرا نگرانید؟ مشکلی هست؟ وی گفت من با خودم 10000 یورو دارم که بیش از مقدار مجاز برای خارجی است. مرد انگلیسی گفت خب بیا نصفشان کنیم. اگر پلیس شما را گرفت، اقلا نصفشان حفظ شود. آدرستان در انگلیس را به من بدهید تا به شما برگردانم. همین کار را کردند. در بازرسی مرزی خانم فرانسوی جلوی مرد انگلیسی بود و چمدانش را نگشتند. نوبت مرد انگلیسی شد. مرد انگلیسی شروع به داد و قال کرد و گفت سرکار! این خانم ده هزار با خودش دارد. نصفش را داده به من تا رد کنم. نصف دیگرش با خودش است. بگیریدش. من به وطنم خیانت نمی کنم. من با شما همکاری کردم تا ثابت کنم چقدر بریتانیای کبیر را دوست دارم. زن را دوباره بازرسی کردند و پول را گرفتند. افسر پلیس از میهن دوستی سخن گفت و اینکه چقدر یک قاچاق ساده به اقتصاد کشور ضرر می زند. و از مرد انگلیسی تقدیر کرد. قطار به راهش ادامه داد و به انگلیس رفت. زن فرانسوی بعد از دو روز دید مرد انگلیسی جلوی منزلش است. با عصبانیت گفت آدم پر رو چی می خواهی از جان من؟ انگلیسی پاکتی حاوی 15000 یورو به وی داد و گفت این پول شما و این هم جایزه شما! تعجب نکنید. من می خواستم حواس آنها از کیف من که حاوی 3 میلیون یورو پول بود پرت شود! مجبور شدم همچین حیله ای به کار ببرم! نتیجه: ممکن است کسی که ادعای وطن دوستی می کند، دزد حقیقی باشد! 🖋☕️ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
الهـی اگـر می آزمایی توان وتحملمان را زیـاد کن اگـر می آموزی، اِدراکمان را وسعت بـده اگـر می بخشایی، ظرفیتمان را افـزایش بـده! http://eitaa.com/joinchat/3088580610Cb6b882f8f7 👆👆
✨ 💧مردی به عالم بزرگی گفت: من مالی دارم و می‌خواهم وصیت کنم که فرزندانم پس از مرگم برایم خیرات کنند. شیخ گفت: «اگر وارد یک غار تاریک شوی، آیا چراغ را روبرویت می‌گیری یا پشت سرت؟» صدقه و کارهای نیک خود را وقتی زنده‌ای از مال خودت انجام بده نه از مال وارثانت! http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 ღـگشا⬆️⬆️⬆️
برای اداره کردن خویش از سرت استفاده کن ، و برای اداره کردن دیگران از قلبت ...! 👤دالامی لاما 🖋☕️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان وضرب المثل وسخن بزرگان👆
💧برای شاهزاده ای، تعدادی برده ی جدید آورده بودند. برده ها در غل و زنجیر های سنگین، سر خود را پایین انداخته و ایستاده بودند. فقط یکی از آنها شاد به نظر می رسید و حتی زیر لب آهنگی هم زمزمه می کرد! او با وجود اینکه طعم تازیانه ی نگهبان را چشید، ولی دست از خواندن بر نداشت. شاهزاده با تعجب از او پرسید: ای مرد! چطور می توانی با این وضعیتی که داری، احساس شادی و شعف کنی؟! ما که آزادیم، همانند تو احساس شادمانی و خوشبختی نمی کنیم... برده جواب داد: چرا شاد نباشم؟! شما فقط پاهای مرا به زنجیر کشیده اید، اما قلب و روح من آزاد است و کسی نمی تواند آن را به بند بکشد. شاهزاده به نگهبان دستور داد: این مرد را آزاد کنید، زنجیر کردن او بیهوده است... 💧آرزو میکنم همیشە دلی شاد داشتە باشید🌸 http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 ღـگشا⬆️⬆️⬆️
همه ی چیزهای از دست رفته، یک روز برمیگردند! اما درست وقتی که یاد میگیریم چطور بدون آن ها زندگی کنیم... 👤ژوزه ساراماگو 🖋☕️ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
📌 جوانی گمنام عاشق دختر پادشاه شد یکی از ندیمان پادشاه به او گفت: پادشاه اگر احساس کند تو بنده ای از بندگان خدا هستی، خودش به سراغت خواهد آمد. جوان به عبادت مشغول شد بطوری که مجذوب پرستش شد روزی گذر پادشاه به مکان جوان افتاد و دریافت بنده ای با اخلاص است. همانجا از وی برای دخترش خواستگاری کرد. جوان فرصتی برای فکر کردن طلبید و به مکانی نامعلوم رفت ندیم پادشاه به جستجو پرداخت و بعد از مدتها جستجو او را یافت و دلیل کارش را پرسید. جوان گفت: اگر آن بندگیِ دروغین که بخاطر رسیدن به معشوق بود، پادشاهی را به درِ خانه ام آورد، چرا قدم در بندگیِ راستین نگذارم تا پادشاه را در خانۀ خویش نبینم؟ دعا قضا را بر می گرداند هر چند آن قضا و قدر شما محکم شده باشد پس سرنوشت خودتون را با دعا تغییر دهید❣ @tafakornab @shamimrezvan
☕️چربی سوزترین نوشیدنی دنیا👌👇 🔹لیموی تازه، سبزی جعفری، دارچین، سرکه زنجبیل و عسل را مخلوط کنید🍋🍯 🔸این نوشیدنی را باید یک ساعت قبل ازخواب مصرف کرد🍹 🏖 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨﷽✨ ✨ 🔔 عدم اعتماد به شنیده ها⁉️ 👌هرچه شنیدی بازگو مکن، که نشانه دروغگویی است، ✅و هر خبری را دروغ مپندار، که نشانه نادانی است. 🦋 📚 ، نامه ۶۹ ┄┅┅✿❀♡❀✿┅┅ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌸✨كسیكه در وقت خواب دست برسینه بمالد و 100 بار" "بگوید خداوند دل اورا به نورمعرفت خود زنده گرداند 🌸✨وبراى درست شدن كارها مداومت نمودن برآن مفید است 📗جنات الخلود http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 ღـگشا⬆️⬆️⬆️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹الهی به امیدتو 🌹خدایا صبحم را بانام تو آغاز میکنم 🌹دراین روزبه همه دوستانم برکت ببخش ویاریشان کن 🌹تازیباترین روز را داشته باشند 🌹روزی که بایاد توباشد سراسرشادی 🌹سراسرعشق ومهربانی است @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌺 🍃🌺بر نائب بر حق امامت صَلوات 🍃🌺بر صاحب انوار قیامت صَلوات 🍃🌺خواهے ڪہ بہ روز حَشر نگردے مایوس 🍃🌺بفرست بہ پیشگاہ مَهدے صَلوات 🍃🌺اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهم🌺🍃 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 26 فروردین ماه 1399 🌞اذان صبح: 05:05 ☀️طلوع آفتاب: 06:33 🌝اذان ظهر: 13:05 🌑غروب آفتاب: 19:37 🌖اذان مغرب: 19:56 🌓نیمه شب شرعی: 00:21 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh