eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
16.1هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
5.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بدون هیچ خرجی بیشتر عمر کنید نه ورزشه نه رژیم نه دارو نه مدیتیشن نه خواب نه خوردن عجیبه نه حتما ببینید!!!! برای عزیزانتون ارسال کنید 👌 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان👆
#حدیث_روز 🌹امام_سجاد(ع) نشانه های مؤمن۵چیزاست ۱-پرهیزگاری درخلوت ۲-صدقه درحالت نیازمندی ۳-شکیبایی هنگام مصیبت ۴-بردباری هنگام خشم ۵-وراستگویی هنگام ترس 📚الخصال،ص۲۴۵ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
در نزدیکی ده ملا مکان مرتفعی بود که شبها باد می آمد و فوق العاده سرد میشد.دوستان ملا گفتند:  ملا اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتشی استفاده کنی در آن تپه بمانی ,ما یک سور به تو می دهیم و گرنه توباید یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی.  ملا قبول کرد,شب در آنجا رفت وتا صبح به خود پیچید و سرما را تحمل کرد و صبح که آمد گفت:  من برنده... شدم و باید به من سور دهید.گفتند:  ملا از هیچ آتشی استفاده نکردی؟ملا گفت:  نه ,فقط در یکی از دهات اطراف یک پنجره روشن بود و معلوم بود شمعی در آنجا روشن است.دوستان گفتند:  همان آتش تورا گرم کرده و بنابراین شرط را باختی و باید مهمانی بدهی.  ملا قبول کردو گفت:  فلان روز ناهار به منزل ما بیایید.دوستان یکی یکی آمدند,اما نشانی از ناهار نبود گفتند ملا ,انگار نهاری در کار نیست.ملا گفت:  چرا ولی هنوز آماده نشده,دو سه ساعت دیگه هم گذشت باز ناهار حاضر نبود.ملا گفت:آب هنوز جوش نیامده که برنج را درونش بریزم. دوستان به آشبزخانه رفتند ببیننند چگونه آب به جوش نمی آید.دیدند ملا یک دیگ بزرگ به طاق آویزان کرده دو متر پایین تر یک شمع کوچک زیر دیگ نهاده.گفتند:  ملا این شمع کوچک نمی تواند از فاصله دو متری دیگ به این بزرگی را گرم کند .ملا گقت:  چطور از فاصله چند کیلومتری می توانست مرا روی تپه گرم کند؟شما بنشینید تا آب جوش بیاید و غذا آماده شود.  نکته:با همان متری که دیگران را اندازه گیری میکنید اندازه گیری می شوید. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 🍃الهی به امیدتو🍃 باتوکل به اسم اعظمت میگشاییم دفترامروزمان را ان شاالله درپایان روز مُهرتاییدبندگی زینت دفترمان باشد @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام🌹صبح زیباتون بخیر برای عاقبت بخیری خود وخانواده وعاقبت بخیری همه دوستان صبحمان را باذکرشریف صلوات آغازکنیم. اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👆 جزء۲ اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَة القُرآن @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
#حدیث_روز👆 🌍اوقات شرعی به افق تهران ☀️امروز #پنجشنبه21تیرماه1397 🌞اذان صبح:04:14 ☀️طلوع آفتاب:05:58 🌝اذان ظهر:13:10 🌑غروب آفتاب:20:22 🌖اذان مغرب:20:43 🌓نیمه شب شرعی:00:18 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
ذکرروز👆 #سوره_درمانی #ثروت 💎روز۵شنبه۲رڪعت نماز بـہ نیت ڪسب مال وثروت بخواند وسپس《سوره یاسین》بخواند واین عمل را تا۳روز به عمل آورد اکمل خواهدبود  📚گوهرشب چراغ2/157 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
پنجشنبه وبوی حلوای خیرات یادآدم های رفته😭 ۵شنبه وعکس های یادگاری دلتنگی های اجباری ۵شنبه واین همه خاطره روحشان شاد. . 🌹شادی روح اموات فاتحه وصلوات @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
سلام روز قشنگتووووون بخیر روزتون فیروزه ای به خوشرنگی تسبیح مادربزرگ روزتون بخیر و شادی پنجشنبه تون زیبا وعالی🍯☕️🍪 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 🌹🔆🌹🔆🌹🔆🌹
خُـــــــدایا ســـپاس.... 👌👌👌حکایتی بسیار زیبا و اموزنده از زبان مسیح نقل می‌کنند که بسیار شنیدنی است. می‌گویند او این حکایت را بسیار دوست داشت و در موقعیت‌های مختلف آن را بیان می‌کرد. حکایت این است: مردی بود بسیار متمکن و پولدار. روزی به کارگرانی برای کار در باغش نیاز داشت. بنابراین، پیشکارش را به میدان شهر فرستاد تا کارگرانی را برای کار اجیر کند. پیشکار رفت و همه کارگران موجود در میدان شهر را اجیر کرد و آورد و آنها در باغ به کار مشغول شدند. کارگرانی که آن روز در میدان نبودند، این موضوع را شنیدند و آنها نیز آمدند. روز بعد و روزهای بعد نیز تعدادی دیگر به جمع کارگران اضافه شدند. گرچه این کارگران تازه، غروب بود که رسیدند، اما مرد ثروتمند آنها را نیز استخدام کرد. شبانگاه، هنگامی که خورشید فرو نشسته بود، او همه کارگران را گرد آورد و به همه آنها دستمزدی یکسان داد. بدیهی‌ست آنانی که از صبح به کار مشغول بودند، آزرده شدند و گفتند: "این بی‌انصافی است. چه می‌کنید، آقا ؟ ما از صبح کار کرده‌ایم و اینان غروب رسیدند و بیش از دو ساعت نیست که کار کرده‌اند. بعضی‌ها هم که چند دقیقه پیش به ما ملحق شدند. آنها که اصلاً کاری نکرده‌اند". مرد ثروتمند خندید و گفت: "به دیگران کاری نداشته باشید. آیا آنچه که به خود شما داده‌ام کم بوده است؟" کارگران یک‌صدا گفتند: "نه، آنچه که شما به ما پرداخته‌اید، بیشتر از دستمزد معمولی ما نیز بوده است. با وجود این، انصاف نیست که اینانی که دیر رسیدند و کاری نکردند، همان دستمزدی را بگیرند که ما گرفته‌ایم." مرد دارا گفت: "من به آنها داده‌ام زیرا بسیار دارم. من اگر چند برابر این نیز بپردازم، چیزی از دارائی من کم نمی‌شود. من از استغنای خویش می‌بخشم. شما نگران این موضوع نباشید. شما بیش از توقعتان مزد گرفته‌اید پس مقایسه نکنید. من در ازای کارشان نیست که به آنها دستمزد می‌دهم، بلکه می‌دهم چون برای دادن و بخشیدن، بسیار دارم. من از سر بی‌نیازی است که می‌بخشم". مسیح گفت: "بعضی‌ها برای رسیدن به خدا سخت می‌کوشند. بعضی‌ها درست دم غروب از راه می‌رسند. بعضی‌ها هم وقتی کار تمام شده است، پیدایشان می‌شود. اما همه به یکسان زیر چتر لطف و مرحمت الهی قرار می‌گیرند". شما نمی‌دانید که خدا استحقاق بنده را نمی‌نگرد، بلکه دارائی خویش را می‌نگرد. او به غنای خود نگاه می‌کند، نه به کار ما. از غنای ذات الهی، جز بهشت نمی‌شکفد. باید هم اینگونه باشد. بهشت، ظهور بی‌نیازی و غنای خداوند است. دوزخ را همین خشکه مقدس‌ها و تنگ نظرها برپا داشته‌اند. زیرا اینان آنقدر بخیل و حسودند که نمی‌توانند جز خود را مشمول لطف الهی ببینند. 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان