eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
12.5هزار دنبال‌کننده
24.1هزار عکس
16.8هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
☝️۰۰۰☝️ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز ٧ تیر ماه ١٣٩٩ 🌞اذان صبح: ٠۴.٠۴ ☀️طلوع آفتاب: ٠۵.۵١ 🌝اذان ظهر: ١٣.٠٧ 🌑غروب آفتاب: ٢٠.٢۴ 🌖اذان مغرب: ٢٠.۴۵ 🌓نیمه شب شرعی: ٠٠.١۴ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
؟☝️ 👆 ⚜﷽⚜ ❣ذكر روز شنبه 🥀يا رَبَّ العالَمين 🌸اي پروردگار جهانيان هرڪس روزشنبه این نمازرابخواندخدااورا دردرجه پیغمبران صالحین وشهداقراردهد [۴رڪعت ودرهررڪعت حمد،توحید،آیة‌الکرسے] 📚مفاتیح الجنان @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✅بهترین روش جهت تداوم سلامتی دو وعده ای شدن غذا می باشد. 💢 کلینی ازشخصی به نام علی بن صلت، نقل می کند که عرض می کند به 💎امام صادق علیه السلام از زیادی درد خود و این که همیشه سیر هستم و غذایم هضم نمی شود، (معده ام کار نمی کند.) شکایت نمودم. ✍امام (ع) در پاسخ فرمودند: صبحانه و شام بخور و میان این دو چیزی نخور؛ زیرا در این کار (خوردن میانِ دو وعده)، بدن فاسد می شود. آیا نشنیدی خداوند تبارک و تعالی (درقرآن) می فرماید: برای آن ها روزی مقدر شده است، صبح و شب. 📚 الکافی، ۱۶۱:۲ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
268.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸چه اول هفته 🍃زیبایی خواهد بود 🌸وقتی بهترینها 🍃را برای 🌸دیگران بخواهید 🍃با آرزوی 🌸شروع هفته ای عاااااالی 🍃برای شما 🌸تقديم به تك تك شما خوبان🍃 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💚 (ص) 🍀حیا زیباست اما برای زنان، زیباتر...🌹 📗نهج الفصاحه؛578 〰➖〰➖〰➖〰➖ 🔅 (ص) : 🔸 «أيُّمَا امرَأَةٍ مَنَّت عَلى زَوجِها بِمالِها فَتَقولُ : «إنَّما تَأكُلُ أنتَ مِن مالي» ، لَو أنَّها تَصَدَّقَت بِذلِكَ المالِ في سَبيلِ اللّهِ ، لا يَقبَلُ اللّهُ مِنها إلّا أن يَرضى عَنها زَوجُها .» 🔹 «هر زنى كه به دارايى خود بر شوهرش منّت نهد و بگويد : «تو از ثروت من مى خورى» ، اگر تمام آن ثروت را هم در راه خدا صدقه بدهد ، خداوند از او نمى پذيرد ، مگر آن كه شوهرش از او راضى شود .» 📚 مكارم الأخلاق : ج ۱ ص ۴۴۱ ح ۱۵۱۷ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
‼️ کمک به متکدیان 🔷 س 3258: آیا کمک کردن به متکدیان جایز است؟ ✅ج: فی نفسه اشکال ندارد، ولی نباید بگونه ای باشد که ترویج دروغ، بیکاری، و تخلف از قانون باشد. سزاوار است برای ، به مؤسسات مورد اطمینان که در این زمینه فعال هستند کمک کنید و البته بهتر است خویشاوندان نیازمند را در اولویت قرار دهید. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ ✨وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقينَ ✨اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد ✨از خدا پروا كنيد و با ✨راست‌گويان باشيد 📚سوره مبارکه التوبة ✍آیه۱۹ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☕یک فنجان تفکر☕ ☕دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی كار میكردند ☕كه یكی از آنها ازدواج كرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود. ☕شب كه میشد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف میكردند. ☕یك روز برادر مجرد با خودش فكر كرد و گفت: ☕درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم. من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره میكند. ☕بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت. ☕در همین حال برادری كه ازدواج كرده بود با خودش فكر كرد و گفت:‌ ☕درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم. من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نكرده و باید آینده اش تأمین شود. ☕بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت. ☕سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند كه چرا ذخیره گندمشان همیشه با یكدیگر مساوی است. ☕تا آن كه در یك شب تاریك دو برادر در راه انبارها به یكدیگر برخوردند. آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن كه سخنی بر لب بیاورند كیسه هایشان را زمین گذاشتند و یكدیگر را در آغوش گرفتند. ☕خوبی هیچوقت دردنیا و آخرت ازبین نمیرود... ☕از "خوب" به "بد" رفتن به فاصله لذت پريدن از يک نهر باريک است اما برای برگشتن بايد از اقيانوس رد شد... ─┅─═इई ❄️🌼❄️ईइ═─┅─
🌱داستان کوتاه مصاحبه کننده : در هواپيمائي 500 عدد آجر داريم، 1 عدد آنها را از هواپيما به بيرون پرتاب ميکنيم. الان چند عدد آجر داريم ؟ متقاضي : 499 عدد ! مصاحبه کننده : سه مرحله قرار دادن يک فيل داخل يخچال را شرح دهيد. متقاضي : مرحله اول: در يخچالو باز ميکنيم - مرحله دوم: فيلو ميذاريم تو يخچال - مرحله سوم: در يخچالو ميبنديم !! مصاحبه کننده : حالا چهار مرحله قرار دادن يک گوزن در يخچال را توضيح دهيد ! متقاضي : مرحله اول: در يخچالو باز ميکنيم - مرحله دوم: فيلو از تو يخچال در مياريم - مرحله سوم: گوزنو ميذاريم تو يخچال - مرحله چهارم: در يخچالو ميبنديم !! مصاحبه کننده : شير واسه تولدش مهموني گرفته، همه حيوونا هستن جز يکي. اون کيه ؟ متقاضي : گوزنه که تو يخچاله !! مصاحبه کننده : چگونه يک پيرزن از يک برکه پر از سوسمار رد ميشود ؟ متقاضي : خيلي راحت، چون سوسمارا همشون رفتن تولد شير !! مصاحبه کننده : سوال آخر. اون پيرزن کشته شد، چرا ؟ متقاضي : امممممممم، نميدونم، غرق شد ؟ مصاحبه کننده : نه، اون يه دونه آجري که از هواپيما انداختي پائين خورد تو سرش مرد !!! شما مردود شدين، نفر بعدي لطفا !! 🖋☕️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 💠فقیری به ثروتمندی گفت: اگر من در خانه ی تو بمیرم، با من چه می کنی⁉️ 🌼ثروتمند گفت: تو را کفن می کنم و به گور می سپارم. فقیر گفت: امروز که هنوز زنده ام، مرا پیراهن بپوشان و چون مُردم، بی کفن مرا به خاک بسپار..❗️ ✅این حکایت بسیاری از ماست که تا زنده ایم قدر یکدیگر را نمی دانیم ولی بعد از مردن، می خواهیم برای یکدیگر سنگ تمام بگذاریم‼️ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
. بسم الله الرحمن الرحیم ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﺳﻦ ٧٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﭼﺎﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺪﺕ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﻧﺒﻮﺩ . ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﺩارو ، ﺩﮐﺘﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻋﻤﻞ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﺩﺍﺩ و ﻣﺮﺩ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﮐﺮﺩ ... ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﺧﺺ ﺷﺪﻥ ﺍﺯ بیمارستان ، برگ تسویه حساب ﺭﺍ به پیرمرد ﺩﺍﺩن تا هزینه ی جراحی را بپردازد . پیرﻣﺮﺩ همینکه برگه را گرفت ؛ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔتن ﻣﺎ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺗﺨﻔﯿﻒ ﺑﺪﻫﯿﻢ ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ . ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﻔتن ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺭﺍ ﻗﺴﻄﯽ بگیریم ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﺵ ﺷﺪﯾﺪﺗﺮ ﺷﺪ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪنﮔﻔﺖ ﭘﺪﺭﺟﺎﻥ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ تو را ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ نمیتوانی هزینه را ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﯼ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﺑﻠﮑﻪ ﺍﯾﻨﺴﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ٧٠ ﺳﺎﻝ به من ﻧﻌﻤﺖ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻋﻄﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﯿﭻ برگه تسویه حسابی ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩ . ﭼﻘﺪﺭ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻡ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺭﺍ به ﻣﺎ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ داده ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﺪ جز اینکه با او باشیم ... ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﺎ ﻗﺪﺭ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯿﻢ ﻭ ﺷﮑﺮﺵ ﺭﺍ به جا نمی آوریم ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﺭﺍ از دست بدهیم ... شراب شوق می نوشم به گرد یار می گردم سخن مستانه می گویم ولی هشیارمی گردم گهی خندم، گهی گریم، گهی افتم گهی خیزم مسیحا در دلم پیدا و من بیمار می گردم...!! مولانا‌ فاعتبروا یا اولی الابصار 🌴الاحقر حسن زاده فومنی . @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﮐﺎﺳﻪ ﺷﯿﺮﯼ ﺟﻠﻮی ﺳﻮﺭﺍﺧﯽ میگذاشت. ﻣﺎﺭﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ‌آمد، ﺷﯿﺮ را می‌خورد ﻭ سکه‌اﯼ ﺩﺭ ﺁﻥ می‌انداخت. ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪ. ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﺪ. ﭘﺴﺮ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ بکشد ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﮑﻪﻫﺎ ﺭا ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ. ﻫﻤﯿﻦ ﮐﺎﺭ را ﮐﺮﺩ. ﻭﻟﯽ ﻣﺎﺭ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪ و ﭘﺴﺮ را نیش زد و ﭘﺴﺮ ﻣﺮﺩ. ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺪﺗﯽ ﺑﻌﺪ ﺑﯽﭘﻮﻝ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﻗﺪﯾﻢ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺎﺳﻪ ﺷﯿﺮﯼ ﺟﻠﻮی ﺳﻮﺭﺍﺥ ﮔﺬﺍﺷﺖ. ﻣﺎﺭ ﺷﯿﺮ را ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺳﮑﻪﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﺩیگر ﺑﺮﺍیم ﺷﯿﺮ ﻧﯿﺎور، ﭼﻮﻥ ﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﺮﮒ ﭘﺴﺮﺕ را فراموش میکنی و ﻧﻪ ﻣﻦ ﺩﻡ ﺑﺮﯾﺪﻩام را.» ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻝ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺯﺧﻢ ﮐﻬﻨﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺷﻮﺩ ... @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان