هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
💐 امام علی (ع) فرمودند:
اگر سه چیز را در زندگیتان اصلاح کنید،
خداوند سه چیز دیگر را برای شما اصلاح میکند:
🌸 باطنت را اصلاح کن ؛
خداوندظاهرت را اصلاح میکند و خوبیات
را سر زبانها می اندازد.
🌼 رابطه ات را با خدا اصلاح کن ؛
خداوند رابطه ات را با مردم اصلاح میکند
و باعث احترام خلق به تو میشود ..
🍀 آخرتت را اصلاح کن ؛
خداوند امر دنیای تو را اصلاح میکند ..
📚"خصال شیخ صدوق
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_چهاردهم✍ بخش سوم
🌼🌸ولی تو اون لحظاتی که کنار ایرج راه می رفتم ، هیچی برام مهم نبود ….
علیرضا خان طبق معمول داشت پیپ می کشید .. سلام کردم … به جای جواب سلام گفت ..هان ..هان ..بیا بشین اینجا ببینم ..اون رو پشتی نشسته بود کنار سماورش..
پرسید :چایی می خوری ؟
🌸🌼ایرج گفت :بزارین من می ریزم منم می خورم اصلا هنوز صبحانه نخوردم .. راستی رویا توام که نخوردی صبر کن…. و رفت و به مرضیه گفت برامون صبحانه بیاره….
علیرضا خان خودش چایی ریخت و گفت :هیچ کجا همچین چایی خوبی گیرت نمیاد بخور که عالیه …. خوب با کتک های دیروز چیکار می کنی ؟ (خنده ی بلندی کرد و با همون لحن ادامه داد)حساب کار دستت اومد ؟
🌼🌸ما اینطوری یک مهمون رو تبدیل می کنیم به صاحبخونه … اول می زنیمش تا به خلق وخوی ما عادت کنه رویا خانم ما به تو عادت کردیم وضعیت ما رو دیدی …. دیدی که الکی خوشیم
….عمه ات می گفت تو پدر خیلی آرومی داشتی والبته زندگی آروم …خوب ما آروم نیستیم .. عصبانیت تو خون ماهاس … زود جوش میاریم ایرج هم بشدت داره ولی کنترلش دست خودشه…
🌸🌼دیروز که تورج زنگ زد و گفت خودتونو برسونین حمیرا ؛رویا رو به قصد کشت داره می زنه … بعدم گوشی رو قطع کرد ..من و ایرج نفهمیدیم چیکار کنیم … خون من که به جوش اومد ….
باور کن تا اینجا چی به ما گذشت خدا می دونه … ایرج که گریه می کرد .. من نکردم اومدم دق و دلمو سر عمه ات خالی کردم … در حالیکه اون بیچاره از همه بی گناه تره … حالا از من بدت نیاد که با عمه ات اون طوری حرف زدم … ولی اینو بدون که به خاطر تو عصبانی بودم …..
🌼🌸گفتم :می دونم خیلی برام ارزش داشت که ازم حمایت کردیم .. راستشو بگم خیلی روی من اثر گذاشت… ولی اینو بدونین که بیشتر ناراحتی من از این بود که برای شما درد سر درست کردم ….
گفت:ما تو رو تو این مدت شناختیم تو بسیار با وقار با شخصیت و مادب و مهربونی …همه ی ما اینو فهمیدیم همه دوستت داریم و دلمون می خواد اینجا خونه ی تو باشه ….
🌸🌼ببین نگفتم مثل خونه ی تو گفتم خونه ی تو باشه فهمیدی ؟
حالا من ازت یک چیزی می خوام اینجا رو خونه ی خودت بدون برای خودت حق قائل شو این قدر خودتو معذب نکن …. با این درسی که می خونی بزودی خانم دکتر میشی و برای خودت برو و بیایی درست می کنی و اونوقت باعث افتخار ما هم میشی …. من منتظر اون روزم …. پس چی شد ؟ گفتم چی ؟
🌼🌸گفت : نتیجه ی حرفمون چی شد ؟ گفتم باید درس بخونم و دکتر بشم …. گفت : نه اونو که چه من بگم چه نگم میشی …اینکه از این به بعد اینجا؟ …. بگو ؟..گفتم خونه ی منم هست….و علیرضا خان خنده ی بلندی کرد و حرف منو ادامه داد که : منم هست اگر روزی دو بار منو زدن به روی خودم نمیارم و میگم عیب نداره اینجا خونه ی منه و خودش قاه قاه خندید ولی ایرج ناراحت شد و با اعتراض گفت … ای بابا این چه شوخیه شما می کنین؟اونوقت به تورج ایراد می گیرین …..
🌸🌼منو ایرج با هم توی یک سینی صبحانه خوردیم صبحانه که چه عرض کنم نزدیک ظهر بود …. لحظاتی پر از احساس هر لقمه ای بر میداشت برای من زمزمه ی عشق بود دلم فرو می ریخت و این قشنگ ترین هدیه ای بود که خدا به من عطا کرده بود …..
🌼🌸هنوز ما پیش علیرضا خان بودیم که عمه اومد کلی خرید کرده بود و من بدون اینکه دیگه معذب باشم که آیا کمکش کنم یا نه رفتم تو آشپز خونه و مشغول شدم ……. و تا ساعت دو منو عمه و مرضیه مشغول جا بجا کردن و حاضر کردن سور سات نوروز بودیم ….عمه به من گفت تو امسال سفره ی هفت سین رو بنداز و تزیین کن …….منم این کارو کردم ولی بغضی غریب توی گلوم پیچید.
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#احکام_شرعی
🔸 تصرّف در وسیلهای که دور انداختهاند
⁉️ سؤال: اگر وسيلهاى پيدا كنيم كه مشخّص باشد آن را دور انداختهاند، اما آن وسيله براى ما كارايى دارد، آيا مىتوانيم آن را برداريم يا نه؟
✅ پاسخ: با إحراز آنكه از آن وسيله إعراض شده، تصرّف در آن مانع ندارد.
🔹منبع: پایگاه اطلاعرسانی دفتر رهبر معظم انقلاب
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِكُمْ
✨وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَى بِاللَّهِ نَصِيرًا ﴿۴۵﴾
✨و خدا به حال دشمنان شما
✨داناتر است كافى است كه
✨خدا سرپرست شما باشد و
✨كافى است كه خدا ياور شما باشد (۴۵)
📚سوره مبارکه النساء
✍آیه ۴۵
#قرآن_بخوانیم
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
✨﷽✨
🌷 حکایت
✨در ســال قــحطی، در مســجدی
واعظی روی منبر بود و میگفت: کسی که بخواهد صدقه بدهد هفتاد شیطان به دستش میچسبند و نمیگذارند، صدقه بدهد.
✨مؤمنی پای منبـــر این ســـخنان
را شنید با تعجّب به رفقایش گفت: صدقه دادن که این چیزها را ندارد، اینک من مقداری گندم در خانه دارم، میروم و برای فقرا به مسجد خواهم آورد و از جایش حرکت کرد.
✨وقتـی که به خــانه رسیــد
و زنش از قصدش آگاه شد. شروع به سرزنش او کرد که در این سالِ قحطی، رعایتِ زن و فرزند و خودت را نمیکنی؟ شاید قحطی طولانی شد، آن وقت ما از گرسنگی بمیریم و…
✨خلاصه به قــدری او را وســــــوسه کرد
که آن مرد مؤمن دست خالی به مسجد نزد رفقا برگشت. از او پرسیدند چه شد؟ هفتاد شیطانی که به دستت چسبیدند، را دیدی؟ پاسخ داد: من شیطانها را ندیدم لکن مــادر شیطان را دیدم که نگذاشت.
❄️✨در روایتـی از حضرت علــے(علیهالسلام)
آمده است زمان انفاق هفتاد هزار شیطان انسان را وسوسه و التماس میکنند که چیزی نبخشد.
انسان میخواهد در برابر شیاطین مقاومت کند
اما شیطان به زبان زن یا رفیق و… مصلحت بینـی میکند و نمیگـذارد.
↶【به ما بپیوندید 】↷
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
395.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تزریق انرژی مثبت➕
تکرار کنیم💗
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﺼﻮﯾﺮﯼ ﺍﺯ ﻧﻌﻤﺖ ﻭ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ ﺑﺮ ﺿﻤﯿﺮ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻫﻢ ﻣﯽﻧﺸﺎﻧﻢ، و با کمک قدرت تصویرسازیِ خود، تمام خواستههایم را جذب میکنم.
خدایا سپاسگزارم❣
@tafakornab
@shamimrezvan
#داستانک
✨ﻓﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﻫﻢ ﺍﺗﺎﻕ ﺷﺪ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﻨﻨﺪ. ﺩﺭﺏ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺳﺒﺪﯼ ﮔﯿﻼﺱ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﻗﺎﯾﻘﯽ:
ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ: ﻣﮕﺮ ﺷﺮﻁ ﻧﮑﺮﺩﯾﻢ ﺍﺯ ﮔﯿﻼﺱ ﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺳﺒﺪ،ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ؟
ﺑﯿﻨﺎ: ﺁﺭﯼ
ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ: ﭘﺲ ﺗﻮ ﺑﺎ ﭼﻪ ﻋﺬﺭﯼ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺳﻪ ﺗﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﯼ؟
ﺑﯿﻨﺎ: ﺗﻮ ﺣﻘﯿﻘﺘﺎ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎﯾﯽ؟!
ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ: ﺑﻠﻪ ﻣﻦ ﻣﺎﺩﺭﺯﺍﺩ ﮐﻮﺭ ﻫﺴﺘﻢ !
ﺑﯿﻨﺎ: پس ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﻣﻦ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺳﻪ ﺗﺎ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ؟
ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ: ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﻬﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺩﻭﺗﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﺗﻮ ﻫﯿﭻ ﺍﻋﺘﺮﺍﺿﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﯽ.
ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻓﺴﺎﺩ ﻭ ﺑﯽ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﻓﺎﺳﺪ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ!
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
یک فـرد خوب
همیشه در ذهن تو میماند ،
یک فرد بهتر
همیشه در رویای تو میماند
اما یک فرد صادق
همیشه در قلب تو میماند.
صداقت تنها امتحانی
است که نمیشه در آن تقلب کرد.
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🔰 #داستانهای_آموزنده
🔸چگونه مزاح کنیم؟
✍روایت دارد که امام صادق علیه السلام از شخصی پرسید : « مزاح هم میکنی؟» آن شخص گفت: نه. حضرت فرمودند: چرا؟ حتی دستور دادند که گاهی انسان یک مزاحی هم بکند. همه اش،خشک نباشد. اما کم، زیاد مزاح کردن ، تَذْهَبُ بِبَهاءِ المُؤمِن، قیمت مومن را می برد. آبروی مومن مےرود. زیاد شوخی نکنید، اما گه گاهی عیب ندارد.
✸ پیغمبر صلےالله علیه وآله خرما مےخورد و هسته های آن را جلوی امیرالمومنین علیه السلام می گذاشت. می خواست با امیرالمومنین شوخی کند و سر به سر امیرالمومنین بگذارد. بعد حضرت صلےالله علیه وآله فرمودند: «یاعلی ، خرما خیلی خوردی!»
✸ مثل بعضی ها که پرتغال مےخورند و پوستش را آن طرف مےگذارند. حضرت صلےالله علیه وآله هم هسته های خرما را پیش امیرالمومنین علیه السلام گذاشت و فرمود: یاعلی ، خیلی خرما خوردی! امیرالمومنین علیه السلام هم بازاری بود ، جواب دادند: «یا رسول الله ، کسی خرما زیاد خورده است که خرما را با هسته های آن خورده.» چون جلوی پیغمبر صلےالله علیه وآله هسته نبود.
✸ حضرت علیه السلام فرمود: «خرما کسی خیلی خورده که آن را با هسته هایش خورده است. » شوخی مےکردند. حتما نباید آدم مثل مربای آلو اخمو باشد.
✸ یک قدری هم مزاح داشته باشید. اما حرف بیهوده نزنید. حرف لغو نزنید. آبروی کسی را نبرید.
📚منبع: ڪتاب بدیعالحکمة حکمت ۳۳
از مواعظ آیت الله مجتهدے تهرانۍ(ره)
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
اگر قرار باشد
خوبی ما وابسته
به رفتار دیگران باشد
این دیگر خوبی
نیست بلکه معامله است
میشود پروانه بود
و به هر گلی نشست ،
اما بهتراست
مهربان بود و به هر دلی نشست
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
📗#داستانهای_آموزنده
💢تو گناه را ترک کن، خدا تربیتت می کند
🔰 رجبعلی خیاط می گوید:
«در ایّام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته مَنْ شد و سرانجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: «رجبعلی! خدا می تواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذّت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن. سپس به خداوند عرضه داشتم: «خدایا! من این گناه را برای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن!»
آن گاه یوسف گونه پا به فرار می گذارد و نتیجه این ترک گناه، باز شدن دیده برزخی او می شود؛ به گونه ای که آنچه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، می بیند و می شنود و برخی اسرار برای او کشف می شود
📒کیمیای محبت
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
همیشه خاک گلدان کسی باش
که اگر ساقه اش به ابرها رسید
فراموش نکند
ریشه اش کجا بوده است...
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان