هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
2.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼جمعـــــه ۴ مهرماه🌼
🍁 سـ😊✋️ــلام به🍁
خدای زیبایی ها🧡
سلام به فصل پرازرنگ پاییز 🍁🍂
سلام به زندگی🧡
سلام به گلهای مهربان🌼🌻🍁🍂
امروزتون پرازنعمت
امیدوارم❣
موفقیت سهم امروزتون
وخداوندهرلحظه
همراهتون باشه🤲
🌼بسم الله الرحمن الرحیم🌼
🍁الهی به امیدتو🍁
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
779.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪جانم امام حسن مجتبی
بر صبر حسن
و خوی احمد صلوات
بر اختر دوم
امامت صلوات
خواهی که خداوند
ببخشد همه عصیان تورا
بفرست براین امام،
بی حد صلوات
اللّهُمَّصَلِّعَلي مُحَمَّد
و َآلِمُحَمَّد وَعَجِّلفَرَجَهُــم
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
2.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 #سلام_امام_زمانم
🍂ای مظهر
رحمت و عطا و برکات 🧡
🍂سرچشمه ی
فیض وقبله گاه حاجات🧡
🍂ای حجت
ثانی عشرای مهدی جان🧡
🍂بر طلعت
زیبای تو دائم صلوات 🧡
🍂اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
🧡وآلِ مُحَمَّدٍ
🍂وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌹 #سلام_ارباب_خوبم
صـبح اسـت دلم
هواییِ کرب وبلاست
ازجـانـب قلبِ من
بر آن خاک سـلام..
السلام علی الحسین
و علی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
🌹 #صبحتون_حسینی 🌹
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌹 صلوات خاصه امام حسن مجتبی(ع)
▪اللّهُمَّ صَلِّ عَلی الحَسَنِ بْنِ سَیِّدِالنَّبِیِّینَ و َوَصِیِّ أَمِیرِالمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یابْنَ رَسُولِ الله
▪السَّلامُ عَلَیْکَ یابْنَ سَیِّدِ الوَصِیِّیَنَ،أَشْهَدُ أَنَّکَ یابْنَ أَمِیرِ المُؤْمِنِینَ أَمِینُ الله وَابْنُ أَمِینِهِ عِشْتَ مَظْلُوماًوَمَضْیَت شَهِیداً،
▪وَ أَشْهَدُأَنَّکَ الإمام الزَّکِیُّ الهادِی المَهْدِیُّ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَبَلِّغْ رُوحَهُ وَجَسَدَهُ عَنِّی فِی هذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ.
◼شهادت جانگداز دومین جانشین رسول خدا صلی الله علیه وآله، امام حسن مجتبی علیه السلام بر شما تسلیت باد.
▪▪▪▪▪▪
چون کـرم لطف کامل حسن است
هرکه شاه است سائل حسن است
#امام_حسنی_ام
#حسن_جانم
#هفت_صفر
شهادت کریم اهل بیت تسلیت باد
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز☝️ #سخن_خیرباسکوت۰۰۰۰
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #جمعه ۴ مهر ماه ١٣٩٩
🌞اذان صبح: ٠۴.٣١
☀️طلوع آفتاب: ٠۵.۵۵
🌝اذان ظهر: ١١.۵٦
🌑غروب آفتاب: ١٧.۵٦
🌖اذان مغرب: ١٨.١۵
🌓نیمه شب شرعی: ٢٣.١۴
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#اوصاف_امام_زمان_مفزع_وپناهگاه_مردم☝️
اللهم صل علی محمدوال محمد...
ذکر روز جمعــه... صـد مرتبـه...
نماز روزجمعه:
،،پس ازنمازظهرجمعه
🌺دورکعت نماز گذارد و درهر رکعت
بعد از حمد ۷ توحید بخواند
🌺ذکر روزجمعه،100مرتبه
🍃اللهم صل علی محمدوآل محمد
وعجل فرجهم🍃
این ذکر بهترین داروی ،معنوی است
📚 مفاتیح الجنان
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام تسلیت باد🏴
◾️همه گفتند حسین و جگرم گفت حسن
◾️سینه و دست و سر و چشم ترم گفت حسن
◾️گوشم از بدو تولد به شما عادت کرد
◾️مادرم گفت حسین و پدرم گفت حسن...
◾️زائرى در وسط صحن غریب الغربا
◾️دید تا گنبد زیبای حرم، گفت حسن...
◾️قاسمت راهی میدان شد و دیدند همه
◾️خواهری موی پریشان ز حرم گفت حسن
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
نیمرو ی فلفل دلمه ای صبحانه ای بینظیر
🏵 تنظیم سوخت و ساز
🏵 افزایش گلبولهای قرمز
🏵 عضله سازی
🏵 سلامت مغز
🏵 جلوگیری از پوکی استخون
🥘املت فلفل دلمه ای مخصوص
خانم هایی که
دنبال لطافت پوست هستند
وآقایانی که کار
خسته کننده و طولانی مدت دارند
#سلام_صبحانه_یادتون_نره
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
712.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در این آدینه ی مهر
آرزو دارم 😊 🤲
💕 از شادی آنقدر
پربشید که سرریزش
همه مردم دنیا رو
سیراب کنه🌸🍃
💕 روزیتون آنقدر
زیاد بشه
که امیدی باشید
واسه رسوندن روزی خیلیا🌸🍃
💕همیشه بهترینها رو
داشته باشید🌸🍃
صبح آدینه تون گلبارون 🌸🍃
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_سی و چهارم✍ بخش چهارم
🌷ایرج گفت : تورج یواش چیکار داری می کنی مگه از قحطی فرار کردی ؟ عمه با تاسف سرشو تکون داد که الهی فدات بشم حتما خیلی سختی کشیدی و غذای خوب نبوده بخوری ؟
گفت : نه مگه علیرضاخان گذاشت اونجا به حال خودم باشم هی سفارش ، هی خوراکی چند بار بهش زنگ زدم بابا اونجا این خبرا نیست برای هر کس این کارا رو بکنن بهش میگن بچه ننه نکن پدر من،، به خرجش نمی ره که نمی ره،،عمه پرسید پس تو چرا این طوری داری می خوری ؟ همین طور که داشت می خورد گفت از سفره ی افطار خوشم اومد خیلی اشتها بر انگیزه …. خیلی چسبید … خیلی ….
🌷عمه گفت نوش جونت مادر ….چند روزه اومدی گفت سه روزه همه رفتن به خاطر ماه رمضون و احیا و اینکه ما الان مرخصی نداریم چون درس می خونیم تا شنبه تعطیل شدیم …. حالا من چیکار کنم شما ها روزا روزه می گیرین ….عمه گفت وا چه حرفیه چرا مثل بابات حرف می زنی؟ چیکار داری بکنی ؟ همون کاری که همیشه می کردی ….. گفت نمیشه پس منم روزه می گیرم تا مثل داداشم باشم …. پس حالا باید چیکار کنم؟ …
🌷ایرج گفت فدات بشم خودم یادت میدم نماز بلدی ؟ طبق عادتش چونه شو برد بالا و گفت نمی دونم یک بار بخونم ببینم چی میشه تو بلدی ؟ ایرج گفت آره یک بار پیش من بخون اگر بلد نبودی خودم بهت یاد میدم داداش عزیزم ببینم از همین امشب شروع می کنی ؟ …..
🌷من بلند شدم و گفتم من برم به حمیرا سر بزنم … هیچ کس حرفی نزد …. مثل اینکه اصلا من نبودم و فقط خودم صدای خودمو می شنیدم ….. رفتم بالا و دیدم حمیرا روی تخت نشسته منو دید پرسید کجا بودی ؟
گفتم رفتم افطار کنم …یک کم چشمشو مالید و گفت ماه رمضونه ؟
🌷گفتم : آره عزیزم فدات بشم گرسنه ای ؟
گفت : آره خیلی ……..خوشحال شدم این نشونه ی خوبی بود که اون داشت بهتر می شد با خوشحالی خواستم برم و به همه خبر بدم ولی ….. گفتم رویا خودتو سنگ رو یخ نکن صبر کن خودشون می فهمن از همون بالا صدا کردم مرضیه خانم … مرضیه اومد و پشت سرش هر سه تای اونا هراسون اومدن ….
🌷عمه گفت چی شده ؟ فکر کردن برای حمیرا اتفاقی افتاده گفتم: هیچی حمیرا گرسنه اس می خوام بهش غذا بدم ، اتفاقا حالش خیلی خوبه بیداره و هوشیار هر سه با عجله اومدن بالا …. منم به مرضیه گفتم غذاشو بیاره…وقتی دیدم اونا تو اتاق حمیران رفتم تو اتاق خودم تا نماز بخونم…. مرضیه غذا رو آورد …. همین اینکه چادرم رو سرم کردم مرضیه اومد و گفت رویا خانم نمی خوره میگه شما بیاین ….
🌷من با همون چادر و مقنعه رفتم ….تورج جایی که من کنار حمیرا می نشستم نشسته بود بهش گفتم : تورج میشه بلند شی من این جا راحت ترم …. زود بلند شد…… ولی احساس بدی داشتم و اونم همین طور بود …… من غذا رو دهن حمیرا می کردم و اونا باهاش حرف می زدن ….. که علیرضا خان اومد خونه و سراغ عمه رو از مرضیه گرفت ….
🌷تورج تا صدای اونو شنید با عجله رفت … در حالیکه که علیرضا خان هم داشت میومد بالا بین راه بهم رسیدن و پدر و پسر چنان همدیگر رو بغل کردن و بوسیدن که همه تحت تاثیر قرار گرفتیم ….
فردا سحر تورج هم اومد پایین تا با ما سحری بخوره و من یقین داشتم که به خاطر منه که می خواد روزه بگیره ….. باز با همون جو سنگین سحری خوردم و رفتم ….
🌷صبح وقتی می رفتم دانشگاه ایرج توی راهرو منتظرم بود با اشاره گفت : ساعت چند تعطیل میشی ؟ سه تا انگشتم رو بلند کردم و اونم فهمید بعد با دست با من خداحافظی کرد و من با اسماعیل رفتم …. هوا بشدت ابری بود یک جوری آسمون قرمز شده بود که کاملا نشونه ی این بود که می خواد برف بیاد ….
همین هم شد وقتی از آخرین کلاس درس اومدم بیرون زمین سفید سفید شده بود ….
🌷به عشق ایرج روی همون برف ها تند و تند راه می رفتم تا خودمو به اون برسونم انگار دلم براش تنگ شده بود داشتم پرواز می کردم که نفهمیدم چی شد دو تا پام از روی زمین بلند شدو با سر خوردم زمین ….
#ادامه_دارد
@tafakornab
@shamimrezvan
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
#حدیث_مهدوی
💎 از امام حسين(ع) روايت شده كه فرمودند:
🌴«در قائم ما [آل محمّد(ص)] سنّتهايی از پيامبران وجود دارد: سنّتی از عيسی(ع) و سنّتی كه از عيسی(ع) به ارث برده، اختلاف مردم درباره اوست.»
◽️ «كمال الدين»، ص 576.
📚 « #از_حسین_ع_تا_مهدی_ع »
#نذر_یک_نگاه #حضرت_امام_حسن_ع، باز ارسال کنید.
#سلام_بر_حسین_ع