هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویا_ من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_پنجاه و سوم ✍ بخش چهارم
🌸من فکر کردم داره منو مسخره می کنه چون معمولا من این کارو می کردم ولی قیافش جدی بود و واقعا نفهمیدم راست میگه یا شوخی می کنه …..
انگار عمو هم همین فکر رو کرد چون به ایرج گفت : برو بیارش فرار کرد …
ایرج گفت : نه بابا رفته نماز بخونه …. عمو با تعجب پرسید واقعا نماز می خونه ؟
ایرج گفت : آره از ماه رمضون به بعد ترک نکرده تو اتاقش جا نماز و قران داره گاهی هم می ببینم داره قران می خونه ….
عمو گفت : نه بابا فکر نکنم اینم دلقک بازیشه … اصلا آدم نمی تونه بفهمه اون داره به چی فکر می کنه ….
🌸باور کن ایرج تو مثل آب ذلالی من نگاهت می کنم می فهمم چی فکر می کنی ولی اونو هر چی باهاش حرف می زنم بیشتر بهش شک می کنم آخرم به عقل خودم …..
عمه یک حبه قند بر داشت و زد تو چاییشو گذاشت دهنش و گفت : حالا امشب اذیتش نکن ببینیم چی میگه ………
ایرج پرسید مگه چیکار کرد تعریف کنین ….عمو چایی شو سر کشید و گفت نپرس بابا بزار بیاد منم یک نفس تازه کنم ……
تورج همین طور که از پله ها میومد پایین گفت : من آمادم برای اعدام ….
🌸عمو گفت بگو چرا اونطوری کردی ….
گفت :چه طوری ؟
عمه گفت چرا اونا رو مسخره کردی ….
گفت ای بابا من کی مسخره کردم شما هر حقیقتی رو میگین مسخره …
ایرج گفت : درست تعریف کنین ببینیم چی شده ؟
🌸عمه گفت بزار من بگم تو و رویا قضاوت کنین …( و با لفت و لعاب شروع کرد ) نمی دونی چه خانواده ی خوبی بودن چه برو و بیایی داشتن بعد دختررو بگو … خوشگل ، با سواد ، قد بلند وسفید مثل یاس …..
تورج زد زیر خنده و گفت چون مینا سفید نیست این شده حسن…… مادر من میگن سفید سفید صد تومون سرخ و سفید سیصد تومون حالا که رسید به سبزه هر چی بگی می ارزه …..
🌸عمه گفت ساکت بزار حرف بزنم …من نمی دونم از دختره چی پرسیدم ….
تورج گفت اسمش شوید بود …..
ایرج گفت جدی ؟ عمو گفت : ای بابا نمی دونی چرند میگه ؟ریحانه بود ریحان صداش می کردن……
تورج گفت: اگر زن من بشه من شوید صداش می کنم…
🌸عمه گفت بزارین من حرفمو بزنم دختره داشت تعریف می کرد ماشالله چه پر سر و زبون و خوش بیان بود …
که تورج زد تو ذوقشو و مسخره اش کرد …مام از خجالت زود بلند شدیم ….
تورج گفت : ببین داداش داشت از خودش تعریف می کرد که شاگرد اول بوده جزو اولین کسانی هست که کامپیوتر یاد گرفته و الان امریکایی ها روش حساب می کنن …منم گفتم بله شما نمی گفتین هم ما می فهمیدیم من همون اول که اومدم تو فهمیدم شما باهوش هستین….تو رو خدا این حرف بدی بود؟ازش تعریف کردم بابا ….
🌸عمه گفت : کاش اینطوری گفته بودی من داشتم آب می شدم برم تو زمین فرو ، دختره دیگه حرف نزد مامانشم رفته بود تو هم …..تورج گفت : باشه اگر می خواین شوید رو برام بگیرین بگیرین ولی مینا رو هم بگیرین می خوام برام بخونه …
به قناری هم راضیم ولی مینا باشه بهتره ..
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_پنجاه و سوم ✍ بخش سوم
🌸ساعت شش قرار داشتن ولی اونا چهار ونیم راه افتادن که زودتر برن تا بتونن گل و شیرینی هم بخرن ….
من و ایرج رفتیم بالا تا تو اتاق خودمون تلویزیون تماشا کنیم ….
ایرج از من پرسید : رویا یک چیزی ازت می پرسم راست بگو ….
خندیدم گفتم : حتما ….
گفت : نه می دونم تو راست گویی منظورم اینه که طفره نرو چرا تو با مینا حرف نمی زنی ؟ گفتم بدون طفره برای این که به من مربوط نیست چرا که نه به تورج اعتماد دارم نه به اینکه عمه و علیرضا خان قبول کنن …..
پرسید تو موافقی ؟ گفتم راستشو بگم نه ولی به خواست من که نیست چون می دونم عمه نمی خواد ، پس مینا اذیت میشه ولی به شرف تورج اعتماد دارم می دونم که اگر این کار و بکنه پاش وایمیسته … اینه که بهتره من دخالت نکنم تو این طور فکر نمی کنی ؟ گفت خوب چرا ….ولی دلم می خواست بدونم مینا چی فکر می کنه گفتم : اگر به من بگه و نشه کوچیک میشه پس همینطوری بمونه بهتره ……
🌸ایرج دستمو کشید و منو نشوند روی پاش و گفت : ببین چه زن عاقلی دارم ….
کمی بعد منو ایرج رفتیم تو آشپز خونه تا من شام رو آماده کنم به کمک مرضیه میز رو چیدم ایرج هم همش دور و ور ما می پلکید و به غذا نوک می زد ……
خیلی زود تر از اونی که فکر می کردیم عمه اینا برگشتن ……
ما به استقبالشون رفتیم سلام کردم عمو به جای جواب سلام گفت : چایی داریم بابا گلوم از دست این پسره خشک شده ….
گفتم آره عمو شما بشین من الان براتون میارم
🌸عمه شما هم می خوری ؟ گفت: وای آره .. فکر می کنی مال من خشک نشده من که خونم خشک شد …
تورج هیچی نگفت …سرشو انداخت پایین و رفت بالا عمو گفت کجا میری وایستا حرف بزنیم …
تورج همین طور که از پله ها میرفت بالا گفت : نماز نخوندم الان برمی گردم ……
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
💎امام علی علیه السلام:
از گذشته های دنیا برای باقیمانده ی آن عبرت آموز، زیرا پاره های دنیا شبیه یکدیگرند
اِعتَبِر بِما مَضى مِنَ الدُّنيا لِما بَقِيَ مِنها ؛ فَإِنَّ بَعضَها يُشبِهُ بَعضا
📚از نامه 69 نهج البلاغه
〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿
💎حضرت فاطمه عليهاالسلام :
از دنياى شما محبّت سه چيز در دل من نهاده شد : تلاوت قرآن، نگاه به چهره پيامبر خدا و انفاق در راه خدا
📚نهج الحياة، ح 164
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#احکام_شرعی #احکام_متفرقه #احکام_مناسبتی
✅ #پرسش
👈نظر مراجع عظام تقلید در مورد اهانت به #مقدسات_اهل_سنت را بفرمایید❓
📝 #پاسخ👇👇
✍- آیت الله خامنه ای: اهانت به نمادهای برادران اهل سنت حرام است.
✍- آیت الله مکارم شیرازی: هرگونه اهانت به مقدسات دیگران شرعا جایز نیست.
✍- آیت الله سیستانی: دشنام به مقدسات اهل سنت مغایر با آموزه های اهل بیت عصمت (علیهم السلام) به شیعیان و شاگردان خود است.
✍- آیت الله وحید خراسانی: نباید با اتباع مذاهب دیگر دشمنی کرد، نباید به مقدسات آنها توهین نمود، لعن و سبّ بزرگان آنها جایز نیست، زیرا موجب دور کردن آنها از اهل بیت و معارف آنها میشود.
✍- آیت الله جوادی آملی: سبّ صحابه، اهانت به مقدسات شیعه یا سنی، توهین و تحقیر ظالمانه نسبت به باورهای هرکدام از دو گروه، حرام و ایجاد اختلاف و روشن کردن آتش تفرقه و شقاق و تحطیم و هدم اساس وحدت امت اسلامی، گناهی بزرگ است.
✍- آیت الله نوری همدانی: جائز نیست.
✍- آیت الله موسوی اردبیلی: مومنین باید از کارهایی که موجب تشدید اختلاف به خصوص در شرایط فعلی و در مقابل کفر و الحاد می شود اجتناب کنند.
✍- آیت الله شبیری زنجانی: مومنین باید از انجام اموری که باعث تفرقه و اختلاف و تضعیف اسلام می شود اجتناب کنند. در صحیحه ابی بصیر از حضرت باقر علیه السلام نقل شده است إِنَّ رَجُلًا مِنْ تَمِیمٍ أَتَى النَّبِیَّ ص فَقَالَ أَوْصِنِی فَکَانَ فِیمَا أَوْصَاهُ أَنْ قَالَ لَا تَسُبُّوا النَّاسَ فَتَکْسِبُوا الْعَدَاوَةَ لَهُمْ.
✍- آیت الله محقق کابلی: از اهانت به مقدسات اهل سنت خودداری شود.
- آیت الله علوی گرگانی: اهانت به مقدسات اهل سنت جایز نیست.
✍- آیت الله مظاهری: اهانت به مقدسات و اعتقادات مسلمانان و ایجاد تفرقه میان صفوف پیروان پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله و سلم، عقلا و شرعا جایز نیست.
✍- آیت الله مدنی تبریزی: اسلام توهین به مقدسات هیچ یک از ادیان، به ویژه مذاهب اسلامی را جایز نمی داند و هر حرکتی که موجب اختلاف میان امت اسلامی و خسارت و ضرر مالی و جانی به مسلمانان گردد، حرام و خلاف شرع است.
✍- آیت الله هاشمی شاهرودی: هر عمل یا گفتاری که موجب فتنه و اختلاف بین مسلمانان شیعه و سنی شود، جایز نیست.
📚استفتائات مراجع
#انتشاردهید👇
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ﴿۴۶﴾
✨پس چيزى را كه بدان علم ندارى از من مخواه(۴۶)
📚سوره مبارکه هود
✍بخشی از آیه۴۶
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
🌺 #نماز_اول_وقت
️نقش نماز در سلامت جسم
🔹️نقش نماز در سلامتی جسم انکار ناپذیر می باشد. خم شدن مکرر سر به پایین در هنگام رکوع و سجود، سپس بالا آمدن سر هنگام ایستادن و نشستن کمک می کند که خون بیشتری به مغز برسد.
🔹️ سجده باعث آسودگی و آرامش در فرد می شود و عصبانیت را کاهش می دهد.
🔹️ مدت زمان ذکر سجده باعث تقویت عضلات صورت و گردن و ساق پا و ران ها می شود و به این ترتیب به جریان خون در قسمت های مختلف بدن کمک می کند.
📖کتاب توصیه های پزشکی عارفان
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
اساطرون
یکی از سلاطین به نام «اساطرون» در شهری کنار فرات سلطنت می کرد. شاپور در فکر تسخیر شهر اساطرون افتاد، سپاهی مجهز حرکت داد و گرداگرد شهر را گرفت، ولی بواسطه استحکام حصار، شاپور از فتح آن مایوس گردید و پیوسته در قسمت خارجی شهر راه می رفت تا شاید چاره ای برای اینکار پیدا کند.
روزی دختر اساطرون بالای حصار شهر آمده لشکر دشمن را تماشا می کرد ناگاه چشمش بقامت مردانه شاپور افتاد، با همین یک نگاه فریفته او شد، نهانی نامه ای نوشت اگر مرا به ازدواج خود در آوری وسیله تسخیر شهر را فراهم می کند. شاپور نیز تقاضا دختر را پذیرفت دختر با تدبر شبانه وسائل ورود لشگریان را فراهم نمود، شاپور با سپاه خویش وارد شهر شد آنجا را فتح کرد و اساطرون را کشت، دستور داد سرش را بر نیزه ای نهاد به مردم جهت عبرت نشان دهند.
⚜مردم وقتی که چنین صحنه را مشاهده کردن از شاپور اطاعت کردند، شهریار ایران به پیمان خود وفا نمود، با دختر ازدواج کرد مدتی با هم زندگی کردند، شب چشم شاپور بر پشت دختر افتاد که بر اثر خراشیدگی خون آلود شده بود، پرسید این زخم از چیست؟ گفت شب گذشته در محل استراحت من(برگ مرده ای) بوده که بر اثر تماس بدنم به آن برگ خراش برداشته است.
شاپور گفت پدرت تو را چه اندازه به ناز و نعمت پرورده که پوستی با این لطیفی پیدا کردی؟
او در جواب گفت پدرم با بهترین وسائل استراحت پرورش می داد، غذایم را مغز سر گوسفند زرده تخم مرغ و عسل قرار داده بود! شاپور از شنیدن این حرف متعجب شد سر به زیر انداخت و مدتی در تفکر و اندیشه بود، پس از مدتی سربرداشت و گفت تو با پدری چنین مهربان این طور بی وفائی کردی آیا با من پایداری خواهی کرد؟
امر کرد گیسوان او را بر دم اسبی بسته در میان خارستانی کشیدند تا هلاک شد
پیر پیمان کش ما که روانش خوش باد گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان.
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸🍃
#ضرب_المثل
#خروس_اگه_خروس_باشه_توی_راه_هم_میخونه
یک نفر مهمان خونه ایی روستایی بود خروس چاق و چله میزبان چشمشو گرفته بود
نصفه های شب دور از چشم همه بلند شد خروس رو گرفت و به راه افتاد صاحبخانه از خواب بیدار شد و گفت :حالا که زوده داری میری بمون تا خروس بخونه بعد برو
مهمان دزد در جوابش گفت:خروس اگر خروس باشه توی راهم می خونه
دزد رفت و صاحبخونه از همه جا بی خبر گرفت خوابید
صبح وقتی رفت سر لونه خروسه تازه فهمید دیشب مهمون بی معرفتش چی گفته.
@tafakornab
@shamimrezvan
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی #گوشت_شتر
🐫یکی از درمان های موثر برای درد کمر, پا و روماتیسم استفاده از قلم و کوهان شتر است.
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
وقتی داری باکسی درد و دل میکنی
درست مثل اینه که بهش یه چک سفید
امضا بدون تاریخ میدی تا هر وقت
هرجور خواست ازش استفاده کنه
پس مراقب باش که حرف دلت رو با کی وکجا میزنی
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش شبانه❤️
بارالها ❣
💞آرام تویی ،
بر همه احوالِ پریشان شده ی ما😔
این روزهای زمین محتاج حال ِ خوب
محتاج اتفاق های لبخند دار
محتاج گریه های از سر ذوق
محتاج آرامش شبانه ی قبل از خواب
محتاج بودن ِ واژه ی خداست ❤️
بارالها ❣
آرامش وجودت را از ما نگیر
آمیـــن یا رَبَّ ❣
آدم اســت
✨شبتون آروم و در پناه خداوند متعال
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
💗الهی به امید تو💗
🍃درسومین روز هفته
دل جان بسپاریم به تلاوت آیة الکرسی
ان شاالله حاجتتون روا
بیماری از شما و خانواده به دور
سلامتی و عافیت بر قرار باشد
در پناه خدا باشید 🍃
ان شاءالله 🤲
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 سلام ✋
صبح دوشنبه تون معطر
به ذکر عطر خوش صلوات
بر حضرت محمد (ص)
و خاندان پاک و مطهرش
🌹 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
🌹وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
در پناه لطف حق تعالی و
عنایت اهل بیت علیهم السلام
عاقبت بخیر باشید ان شالله
🌹 دوشنبه تون پر از خیر و برکت
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم
#به_رسم_هر_روز_صبح
🌸 #سلام_بر_امام_حسین_ع
🌹 السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
🌸 #سلام_بر_قطب_عالم_هستی
🌹 السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان
🌸 #دعای_سلامتی_امام_زمان_عج
🌹"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"
🌸 #دعای_عصر_غیبت_امام_زمان_عج
🌹 اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى
🌸 #السلام_علیــک_یا_امـام_الـرئـــوف
🌹 ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ
🌸 #دعای_مخصوص_حفظ_ایمان_در_آخر_الزمان
🌹« یا الله یا رحمن یا رحیم، یا مقلّب القلوب، ثبت قلبی علی دینک» ای تغییردهنده ی قلبها، قلب مرا بر دین خودت تثبیت کن.
🌸 #دعـــای_پــر_فیــۻ_قـــرآن
🌹 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن
اللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن
اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن
🌹خدایا منور کن قلبهایمان را به نور قرآن
و مزین کن اخلاق مارا به زینت قرآن
خدایا روزیمان کن شفاعت قرآن
🌼 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#دعای_امام_سجاد_ع☝️☝️
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #دوشنبه ١٩ آبان ماه ١٣٩٩
🌞اذان صبح: ٠۵.٠٨
☀️طلوع آفتاب: ٦.٣۴
🌝اذان ظهر: ١١.۴٨
🌑غروب آفتاب: ١٧.٠٢
🌖اذان مغرب: ١٧.٢١
🌓نیمه شب شرعی: ٢٣.٠۵
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
#سنتهای_الهی
🌸در#قرآن_کریم زیاد با اصطلاح "کذلک"مواجه می شویم ،به این مــعنا که اگـــر یڪ چیزی گفتیم واسه تو هم همین است
🔸یعنی اگر #یوسف خودش را از شهوت نگه داشت و به او علم #تعبیر_خواب دادیم ، توهم اگرخودت راازخواهش های نفسانی
نگه داشتی به تــو هــم علم تعبــیر خواب خواهیم داد.
🔸 یا اگر #یونس را با"سبحانک انی کنت من الظالمین" نجات دادیم ،تو هم اگر #استغفار کنی، از مشکلات تو را نجات می دهیم.
🌸 كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنينَ؛ (اینچنین مؤمنان را نجات میدهیم)
❤ خــداوند همواره سنت های از پیش تعیین شده و تغییر ناپذیری دارد ،اگـر انــسان طبق آن ســـنت ها گام بــردارد ،محال است که درزندگی به بن بسـت برسد.
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#زندگی_راحت_تر۰۰۰۰۰☝️☝️
یــا قـاضی الحاجـات...
دوشنبـــه... صدمرتبه...
#ذکرروز👆دوشنبه
یاقاضی الحاجات(ای برآورنده حاجتها)×صد
#نماز_روز_دوشنبہ
✍🏻هرکس نمــاز2شنبه رابخواندثواب۱۰حج و۱۰عمره
برایش نوشته شود
2رکعت ؛
درهر رکعت بعدازحمد
یک آیةالکرسی ،توحید ،فلق وناس
بعد از سلام۱۰ استغفار
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉ چرا هر چه ایمان افزایش می یابد، انسان شادتر وآرام تر می شود؟
🌸 داشتن خدا یعنی داشتن حداقل بخشی از قدرت و اسماءخدا
🔹اینکه در روایات آمده، هر چه ایمان افزایش یابد، شخص شادتر وآرام تر می شود،به این دلیل است که وقتی ایمان هست،الله هست وجایی که الله باشد،رحمت،رحمانیت ومغفرت نیز همراه آن است.
❓ تا به حال به این موضوع فکر کردی که چقدر رحیم هستی؟ ویا چقدر ستار و پوشش دهنده عیوب دیگران ؟ ویا چقدر بخشنده ومهربان هستی؟......
❓️ویا به عبارتی دیگه
چقدر شبیه خدا شدی؟
👤 استاد محمد شجاعی
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ویدئو_استوری (پروفایل)
در فریب آرزوها ،
عمرها به پایان مىرسد ...
👤 امام علی (ع)
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
🔻زردچوبه نسبت به آسپرین یا ایبوپروفن در تسکین درد ۳ برابر موثرتر است
🔹کورکومین آن،آنزیم تولیدکننده هورمون های درد زا را متوقف میکند
روزی یک چهارم قاشق مرباخوری زردچوبه مصرف کنید
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 سلام
🌸 صبحتون بانشاط و پرطراوت
☘دوشنبه تون پر از آرامش
☘زندگیتون پر از معجزه الهی
🌸قلب تون پر از مهر
🌸و روزتون پر از نور اميد
☘ در پناه عنایت حق تعالی
☘ دوشنبه تون پر از خیر و برکت
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_پنجاه و سوم ✍ بخش پنجم
🌸ایرج که از خنده نمی تونست جلوی خودشو بگیره گفت داداش جان می خوای دیگه بحث نکنیم این طور که معلومه تو زن بگیر نیستی…..
جواب داد : نه به خدا هستم حتی پای دو سه تاشم هستم ولی مینا هم باشه ، آخه شما کجای دنیا یک کارتریج پیدا می کنی که فقط بگی بخون … می خونه … بگی حمیرا می خونه …. بگی هایده می خونه … اصلا این که هیچی؛ بگو برو میره…. بگو بیا ، میاد ، با خانوادت بیا ، میان ، خوب من چی می خوام دیگه؛؛؛؛ زنی که گوش بفرمان منه …… نه تو کارش نیست …. عمو بلند شد و رفت طرف آشپز خونه و گفت : ول کنین دیگه بحث بی فایده اس تورج ما رو هم مسخره ی خودش کرده ….
🌸این آقا زن بگیر نیست یک کلام ختم کلام مینا به هیچ وجه نمی تونه عروس این خونه بشه والسلام …….
همه رفتیم برای شام ولی تورج در همین باب حرف زد و ما خندیدم آخر من صدام در اومد و گفتم : تورج من می دونم که تا تو هدفی نداشته باشی حرفی نمی زنی شاید به نظر شوخی بیاد ولی میشه به خاطر کسانی که دوستت دارن یک کم جدی باشی و بگی چی می خوای …….
🌸گفت : به خدا من جدی میگم اگر می خواین زن بگیرین برای من…
یکی بگیرین خودتون خوشتون بیاد یکی هم مینا رو بگیرین …..
عمو خندید و گفت : شامتو بخور برو بخواب که حالت خوب نیست ….
🌸عمه گفت : تورج خودت می دونی اگر من از کسی خوشم نیاد دیگه نمیاد پس تو رو خدا منو اذیت نکن و به همین شوخی تمومش کن ….. تورج گفت : البته که رضایت شکوه خانم در درجه ی اول اهمیته …. ولی اینم می دونم که شکوه خانم خیلی مهربونه و خوشبختی پسر عزیزشو می خواد …..
🌸اونشب وقتی منو ایرج تنها شدیم به من گفت : رویا لازم شد تو با مینا حرف بزنی یک جوری ببینی رابطه ی اونا تا چه حدی پیش رفته و این بحث رو تموم کنیم ما هم تکلیف خودمون رو بدونیم ….
گفتم راستش با کارایی که تورج امشب کرد منم اینو فهمیدم که فقط قصد داره با مینا ازدواج کنه و داره الان همه رو حاضر می کنه ….
🌸گفت : آره منم همین طور فکر می کنم دیگه الان نمیشه عقیده شو عوض کرد تو کله اش نمیره…. ولی مامان راست میگه ، فکر نمی کنم مینا به تورج بیاد تو چی میگی ؟ گفتم والله نمی دونم چی بگم به خدا ……..من فردا با مینا حرف می زنم ببینم چی میشه شاید اون خبر نداشته باشه …..
🌸صبح به مینا زنگ زدم و قرار شد برم دنبالش و با هم بریم بیرون به عمه جریان رو گفتم و ازش صلاح کردم اونم با تمام اضطرابی که گرفته بود از این کار استقبال کرد و گفت آره مادر ببین اون چی میگه ….
گفتم عمه اینو ایرج از من خواسته اگر فکر می کنی سر حرفو باز کنم بد میشه من فقط مینا رو می ببنم و بر می گردم ….
🌸گفت : نه مادر زیر و روشو در بیار ببینیم داره چه بلایی سرمون میاد …
ای خدا رحم کن به من ….. بیا وقتی برگشتی بریم امامزاده صالح یه چیزی نذر کنیم اون همیشه حاجت منو می ده ……
گفتم باشه بریم …
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
💎امام حسن مجتبي عليه السلام می فرمایند :
خوشرفتارى با مردم، رأس خرد است.
رَأسُ العَقلِ مُعاشَرَةُ النّاسِ بِالجَميلِ؛
ميزان الحكمة، حدیث 13703
〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿
💎امام حسین علیه السلام؛
کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد دیرتر به آرزویش میرسد و زودتر به آنچه که می ترسد گرفتار می شود.
📗بحارالانوار ج ۳ ص ۳۹۷
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_پنجاه و چهارم ✍ بخش اول
🌸مینا رو دم خونه شون سوار کردم و با هم رفتیم یک پارک بسیار زیبایی تو خیابون ولیعهد (ولیعصر ) به اسم پارک شاهنشاهی (پارک ملت ) و کنار یکی از آبنماهای زیبای اون نشستیم ، مینا انگار خودش فهمیده بود که من چی می خوام بگم برای همین اون مینای همیشگی نبود ….
🌸از من پرسید با ایرج خوشبختی ؟
گفتم : خدا رو شکر؛؛ آره اون خیلی مرد خوبیه تو چی ؟ فکر می کنی امسال قبول میشی ؟ گفت : نمی دونم ، پارسال قاطی کردم و تست ها رو جابجا زدم ولی فکر کنم امسال یه چیزی قبول بشم تا خدا چی بخواد ….
🌸اونشب عمه ات چش شده بود تا قبل از اینکه شما بیاین خوب بود یک دفعه اخماش رفت تو هم تو می دونی چرا ؟
گفتم نه فکر کنم خسته شده بود اون همین جوره وقتی خسته میشه دیگه اخماش میره تو هم …. راستی چی شد اونشب اومدین خونه ی ما کی بهت گفت ما داریم میایم؟ …….
🌸زود جواب داد تورج ، اون اومد به ما گفت بیان که ما تنها نباشیم اتفاقا بابام کار داشت ولی به خاطر تو اومدیم …..
گفتم : مینا میشه بهم بگی در مورد تورج چی فکر می کنی ؟ شنیدم با هم میرین بیرون ……. روی نیمکت خودشو چرخوند و برگشت طرف منو و گفت : ببین رویا من خیلی ازت گله دارم,, تو تمام غمها و شادی های تو باهات بودم ، ولی تو منو ندید می گیری … جوری رفتار می کنی که انگار من نیستم …. اگر تو رو نمیشناختم
🌸می گفتم زن ایرج شدی خودتو گرفتی …. ولی می دونم اینطوری نیستی … خیلی وقته دلم می خواد تو اینو از من بپرسی ولی نپرسیدی تو به عنوان یک دوست باید ازم می پرسیدی تا منم در گیر این رابطه نمی شدم …..
گفتم ای بابا چرا منو مقصر می دونی ؟گذاشتم به عهده ی خودت تا دخالتی نکرده باشم که فردا نگی اگر تو چنین و چنان نمی گفتی این طوری نمیشد … باور کن دلم می خواست باهات حرف بزنم ولی منم مشکلات خودمو دارم ندیدی علیرضا خان باهام چیکار کرد … حالا تو این کارم دخالت کنم می ترسم گردن من بیفته چه از جانب تو چه اونا ….. ولی حالا ازت می پرسم … حرف حسابت چیه به من بگو ببینم چی شده ؟
🌸یک بغض ناگهانی گلوش فشار داد و در یک آن اشکهاش گونه هاشو خیس کرد ..و همین طور که اونا رو با دست از صورتش پاک می کرد گفت : هیچی نشده …. هیچی …. من خیلی احمقم خودمو تو تله انداختم …..
گفتم چرا مگه تورج باهات چیکار کرده ؟
گفت درد سر اینه که هیچ کاری نکرده ……البته میگم من احمقم از روزی که توی بیمارستان دیدمش عاشقش شدم شب و روز نداشتم کنکورم برای همین خراب کردم وقتی دم در دیدمش دیگه حال خودم نبودم … تا اینکه یک روز تو خیابون دیدمش گفت بریم بستی بخوریم …. منم که خودت می دونی در مقابل اون….. دستمالشو از کیفش در آورد و بینی شو گرفت و بازم گریه کرد ….
🌸 و بعد ادامه داد … رفتیم بستنی خوردیم و به من گفت : بیام فردا شب بریم سینما ؟ منِ احمق گفتم باشه ولی باید مامانم بدونه…. من بی اجازه ی اون جایی نمیرم خودت بهش بگو ….. فردا اومد و از مامانم اجازه گرفت و رفتیم …. هیچی دیگه همین……. (و آه بلندی کشید ) از اون به بعد خیلی با هم رفتیم این ور و اون ور …. میاد دنبالم ، شوخی می کنه ، می خنده و گاهی هم دری وری میگه …
🌸 نمی دونستم برای چی هر شب میاد خونه ی ما وقتی میاد فکر می کنم خوب حتما به من علاقه داره و وقتی میره می فهمم اشتباه کردم …. تو این مدت فکر کنم یکسال شد…. حتی یک بار دست منو نگرفت و یک کلمه محبت آمیز به من نگفت،، از همه بدتر اینکه الان مامانم اینا به من فشار آوردن میگن یا تمومش کن یا کارو یکسره کن …..
🌸گفتم خوب تو با اون میری بیرون بعد چیزی نمیفهمی؟ از یک نگاه هم آدم می فهمه که طرف نسبت بهش چه حسی داره ….
گفت چرا دورغ بگم وقتی می خونم بهم نگاهی می کنه که همون جا منو به شک میندازه برای همین تا میگه بخون می خونم که شاید دوباره اونطوری منو نگاه کنه …..
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#سخن_شهید
تصویری از توصیه شهید به خواندن زیارت عاشورا: «زیارت عاشورا را بخوانید و ازطرف من به ارباب ابراز ارادت کنید.حتما هرکجا باشم خود را در کنار شما خواهم رساند.»
🌹 شهید نوید صفری🌹