هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷سه شنبه 9 دی ماهتون بخیر🌷
🌸امروز برایتان
🌺اینگونه آرزو میکنم
🌸ان شاءالله
🌺خدا در خونه تک تک تون بزنه
🌸سبدی از خیر و برکت
🌺شوق زندگی
🌸حس خوشبختی
🌺عمر با عزت و
🌸عاقبت بخیری هدیه بیاره
هدایت شده از بنرها
#دعاےقوےبی_نقطه
ڪه هر نیتی راحاجت روا میڪند💯
✨🌸این دعاڪه فوق العاده قوے و مجرب بوده و موڪل این دعا آنقدر قوے هست ڪه هرخواسته اے دارید در جهت مشروعه را حاجتروا میڪند این دعاے #امام_علی است شما اگر نیتی دارید و یا حاجت بزرگی دارید به مدت ۲۱ روز هر روز صبح بعد از نماز صبح ۳مرتبه این دعاے فوق العاده قوے ومجرب رابخوانید
💎اگه میخواے بدونی این دعا چیه ڪافیه ڪلیڪ ڪنی↯↯↯
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#دعاےقوےبی_نقطه_که_هرنیتی_راحاجتروامیڪند
❌کپی بنر حرام❌
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
سرگذشت واقعی #سارا
#قسمت_هفتم
🌸از سینما اومدیم بیرون
خیلی عصبانی بودم
هم از خودم هم از شروین و هم علی
_منزل کجاست؟ دربست بگیرم برسونمتون ؟
برگشتم نگاهش کردم.با ناراحتی گفتم
_ ممنون هوا دیر تاریک میشه من دوست دارم پیاده برم فاصله زیادی نیست تا خونه.
خداحافظی کردم و راه افتادم سنگینی نگاهشو حس میکردم پشت سرم
میدونم دلش میخواست با من میومد
اما گفتم به درک. و به راهم ادامه دادم.
انقدر فکر و خیال کردم که اصلا نفهمیدم چطوری رسیدم جلو در خونه .
از سینما تا خونه ی ما پیاده ۴۵ دقیقه راه بود. اما به نظرم ده دقیقه طول کشید
خودمو خیلی سرزنش کردم و خیلی شروین و فحش دادم
🌸رسیدم خونه به زور با اینترنت دایال آپ وصل شدم شروین آفلاین بود میدونستم تو خونه اینترنت نداره اما فقط حرصمو با مسیج گذاشتن و به خودم فحش دادن خالی کردم.
پنجشنبه و جمعه زهرم شده بود همش تو فکر این بودم چطوری از خجالت شروین و بی فکریاش در بیام؟ شنبه صبح مثل گراز زخمی بودم کارد میزدی خونم در نمی اومد.
تا ظهر بهش بی محلی کردم
رو یاهو مسیج داد این فحشا دلیلشون چیه؟!!!! محل نذاشتم
🌸به داخلیم زنگ زد جواب ندادم
از پشت پارتیشن اسممو صدا کرد جواب ندادم
دلم نمیخواست واکنش نشون بدم.
ظهر شد
رفتم پشت میز تا ناهارمو بخورم
اومد جلوی میز ایستاد
ادامه دارد۰۰۰۰
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
سرگذشت واقعی #سارا
#قسمت_هشتم
🌸ظرف غذاش دستش بود
یکم نگام کرد سرم پایین بود و نگاش نکردم
نشست رو به روم
یکم از غذاشو خورد
اصلا نگاش نکردم
اروم گفت
_چه مرگته؟
سرمو بالا گرفتم با عصبانیت گفتم
_ تو چه مرگت بود با اون مرتیکه زشت منو سرکار گذاشتین؟
چشاش داشت از حدقه میزد بیرون!
_کدوم مرتیکه؟ سرکاره چی؟
_تو و اون بچه پررو… مگه قرار نذاشته بودید سه تایی بریم سینما چرا قالم گذاشتی؟
گیج بود هی میخواست توضیح بده از چشاش فهمیدم منگه! _آخه…. آخه….. سینما؟ قرار؟ چی میگی اصلا؟!
🌸عصبانیتم بیشتر شد از اینکه خودشو به نفهمی میزنه
با عصبانیت بلند بلند گفتم….. _اگه به هوای تو نبود یه دقیقه هم با اون بیرون نمی اومدم… رنگش مثه گچ سفید شده بود .چشماش گشاد شده بود و با بهت نگام میکرد
_ یه دقیقه ساکت شو ببینم …من به خدا از هیچی خبر ندارم… گریم گرفت قاشقمو کوبیدم تو ظرف از آشپزخونه اومدم بیرون.
از خودم متنفر بودم به خودم میگفتم ای بیشعور احمق چرا به هر کسی اعتماد میکنی حالم از علی بهم میخورد پسره ی پررو چطور به خودش اجازه داده؟…. دویدم از پله ها بالا رفتم .
رفتم تو اتاق کارم.اخه من چقدر سادم.چرا اجازه دادم با من اینکارو کنه
.
🌸شروین یه ربع بعد اومد تو اتاقم
چشمام هنوز خیس از اشک بود
سرم درد میکرد
کلی قسم و آیه که روحمم خبر نداشته به روح بابام نمیدونم جریان چیه؟….
_ تو اصلا چرا با من هماهنگ نکردی؟
_ شما تشریف داشتی که باهات هماهنگ کنم ؟ علی گفت با تو هماهنگ کرده و منه خرم بهش اعتماد کردم. خودشم کلافه شده بود هی پشت سر هم میگفت آخه دختر تو نمیگی اگه من قرار گذاشته بودم بالاخره یه جوری بهت خبر میدادم؟
راست میگفت میدونستم گیر دادنم بهش بی فایدس چون تقصیری نداره واسه اینکه بیشتر حرص نخورم و کش پیدا نکنه ازش معذرت خواهی کردم که زود قضاوت کردم .
خیلی عصبانی بود از اتاقم رفت بیرون
ادامه دارد۰۰۰۰
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🔷 #احکام_شرعی
#احکام_نمازسجده
🔶 سوال : در سجده اگر موقع ذکر، سهوا یا عمدا انگشتان دست را بردارند حکم چیست؟
🔶 جواب : اگر هنگام ذکر واجب عمداً انگشتان را روی زمین قرار ندهد بنا بر احتیاط نمازش صحیح نیست
و اگر سهوا روی زمین قرار نداده قبل از برداشتن سر از سجده، ذکر واجب را پس از قراردادن انگشتان بر زمین تکرار کند
و اگر پس از برداشتن سر از سجده متوجه شد نماز صحیح است.
منبع سایت مراجع
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
امام سجّاد عليه السلام:
زبانت را نگه دار تا برادرانت را نگه دارى
احفَظْ علَيكَ لسانَكَ تَمْلِكْ بهِ إخوانَكَ
ميزان الحكمه جلد1 صفحه 71
〰➿〰➿〰➿
امام باقر عليه السّلام:
كسى كه وضع ظاهرش بهتر از حال باطنش باشد ترازوى اعمالش سبك است
تحف العقول صفحه 275
〰➿〰➿〰➿
🍃امام صادق علیه السلام:
🌸اسراف باعث فقر و میانه روی
موجب بی نیازی می شود.
📙وسائل الشیعه ، ج 15 ، ص 258 ، ح 8
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
🔸إِن يَنصُرْكُمُ اللّهُ فَلاَ غَالِبَ لَكُمْ وَإِن يَخْذُلْكُمْ
🔸فَمَن ذَا الَّذِي يَنصُرُكُم مِّن بَعْدِهِ
🔸وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكِّلِ الْمُؤْمِنُونَ🌟
♦️اگر خدا شما را يارى كند هيچ كس بر شما
♦️غالب نخواهد شد و اگر دست از يارى شما بردارد
♦️چه كسى بعد از او شما را يارى خواهد كرد
♦️و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند (۱۶۰)
📚 سوره مبارکه آل عمران
✍ آیه ۱۶۰
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 برگی از فضائل حضرت زهرا
دوستی فاطمه سلام الله علیها
در یکصد مرحله سودمند است
آسانترین آن ها : مرگ ، و قبر ،
و میزان و محشر ، صراط و محاسبه
📕فرائد السمطین ج 2ص607
📕عوالم العلوم ج 11 ص171
▪السَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطمه الزهرا
▪السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ الله
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍یکی از دوستان ڪه وسایل خانگی میفروشد نقل میڪرد: روزی در مغازه نشسته بودم ڪه مردی به مغازه من آمده و چیز بیسابقهای از من خواست.
گفت: برای یڪ هفته چند ڪارتن نوی خالی لوازم خانگی اجاره میخواهم. پرسیدم: برای چه؟ چشمانش پر شد و گفت: قول میدهید محرم اسرار من باشید؟ گفتم: حتما. گفت: دخترم این هفته عروسی میڪنه. جهاز درست حسابی نتونستم بخرم. از صبح گریه میڪند. مجبور شدم این نقشه را طرح ڪنم. ڪارتن خالی ببریم و توش آجر بزاریم تا دیگران نگویند جهاز نداشت. چون میگویند: دختر بیجهاز مانند روزه بینماز است. اشڪ در چشمانم جمع شد و...........
💥در دین اسلام بدعت گذاشتن امری حرام است. یڪی از این بدعتهای غلط بازدید جهاز دختر است. ڪه باعث رو شدن فقرِ فقرا میشود. ڪسی ڪه بتواند این بدعتها را به نوبه خود بشڪند و در عروسی خود ڪسی را به دیدن جهاز خود دعوت نڪند، یقین به عنوان مبارز با بدعت، یڪ جهادگر است و طبق احادیث جایگاه معنوی بزرگی دارد.
↶【به ما بپیوندید 】↷
_________
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ریشه انسانها ، فهم آنهاست،
یک سنگ به اندازه ای بالا می رود ،
که نیرویی پشت آن باشد
با تمام شدنِ نیرو ،
سقوط و افتادن سنگ طبیعی است!
ولی یک گیاه کوچک را نگاه کن ؛
که چطور از زیر خاک ها
و سنگ ها سر بیرون می آورد و حتی آسفالت ها و سیمان ها را می شکافد و سربلند می کند
هر فردی به اندازه این گیاه کوچک،
ریشه داشته باشد،
از زیر خاک و سنگ،
از زیر عادت و غریزه!
و از زیر حرف ها و هوس ها ،
سر بیرون میآورد و با قلبی از عشق، افتخار میآفریند
ریشه ما ، همان فهم ما است
#داستان🌸🌸 اصحاب رقيم🌸🌸
در آيه كهف چنين آمده است: اَم حَسِبتَ اَنَّ اَصحابَ الكَهفِ وَ الرَّقيمِ كانُوا مِن آياتِنا عَجَباً؛
آيا گمان كردى داستان اصحاب كهف و رقيم از نشانههاى بزرگ ما است.
در اين كه اصحاب رقيم كيانند، بين مفسران و محدثان اختلاف نظر است، بعضى بعضى گفتهاند: رقيم كوهى است كه غار اصحاب كهف در آن جا است، بعضى گفتهاند: رقيم نام قريهاى بوده كه اصحاب كهف از آن خارج شدند، به عقيده بعضى رقيم نام لوح سنگى است كه قصه اصحاب كهف در آن نوشته شده است و سپس آن را در غار اصحاب كهف نصب كردهاند و يا در موزه شاهان نهادهاند، و به عقيده بعضى رقيم نام كتاب است، و به عقيده بعضى ديگر، منظور ماجراى سه نفر پناهنده به غار است كه داستانش چنين میباشد.
در كتاب محاسن برقى از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم چنين نقل شده: سه نفر عابد از خانه خود بيرون آمده و به سير و سياحت در كوه ودشت پرداختند، تا به غارى كه در بالاى كوه بود رفته و در آن جا به عبادت مشغول شدند، ناگاه (بر اثر طوفان يا...) سنگ بسيار بزرگى از بالاى غار، از كوه جدا شد غلتيد و به درگاه غار افتاد به طورى كه درِ غار را به طور كامل پوشانيد، آن سه نفر در درون غار تاريك ماندند، آن سنگ به قدرى درِ غار را پوشانيد كه حتى روزنهاى از غار به بيرون به جا نگذاشت، از اين رو آنها بر اثر تاريكى، همديگر را نمىديدند.
آنها وقتى كه خود را در چنان بن بست هولناكى ديدند، براى نجات خود به گفتگو پرداختند، سرانجام يكى از آنها گفت: هيچ راه نجاتى نيست جز اين كه اگر عمل خالصى داريم آن را در پيشگاه خداوند شفيع قرار دهيم، ما بر اثر گناه در اينجا محبوس شدهايم، بايد با عمل خالص خود را نجات دهيم. اين پيشنهاد مورد قبول همه واقع شد.
اولى گفت: خدايا! مىدانى كه من روزى فريفته زن زيبايى شدم، او را دنبال كردم وقتى كه بر او مسلط شدم و خواستم با او عمل منافى عفت انجام دهم به ياد آتش دوزخ افتادم و از مقام تو ترسيدم و از آن كار دست برداشتم، خدايا به خاطر اين عمل سنگ را از اين جا بردار. وقتى كه دعاى او تمام شد ناگاه آن سنگ تكانى خورد، و اندكى عقب رفت به طورى كه روزنهاى به داخل غار پيدا شد.
دومى گفت: خدايا! تو مىدانى كه گروهى كارگر را براى امور كشاورزى اجير كردم، تا هر روز نيم درهم به هركدام از آنها بدهم، پس از پايان كار، مزد آنها را دادم، يكى از آنها گفت: من به اندازه دو نفر كار كردهام، سوگند به خدا كمتر از يك درهم نمىگيرم، نيم درهم را قبول نكرد و رفت. من با نيم درهم او كشاورزى نمودم، سود فراوانى نصيبم شد، تا روزى آن كارگر آمد و مطالبه نيم درهم خود را نمود، حساب كردم ديدم نيم درهم او براى من ده هزار درهم سود داشته، همه را به او دادم، و او را راضى كردم اين كار را از ترس مقام تو انجام دادم، اگر اين كار را از من مىدانى به خاطر آن، اين سنگ را از اين جا بردار. در اين هنگان ناگاه آن سنگ تكان شديدى خورد به قدرى عقب رفت كه درون غار روشن شد، به طورى كه آنها همديگر را مىديدند، ولى نمىتوانستند از غار خارج شوند.
سومى گفت: خدايا! تو مىدانى كه روزى پدر و مادرم در خواب بودند، ظرفى پر از شير براى آنها بردم، ترسيدم كه اگر آن ظرف را در آن جا بگذارم، بروم، حشرهاى داخل آن بيفتد، از طرفى دوست نداشتم آنها را از خواب شيرين بيدار كنم و موجب ناراحتى آنها شوم، از اين رو همان جا صبر كردم تا آنها بيدار شدند و از آن شير نوشيدند، خدايا اگر مىدانى كه اين كار من براى جلب خشنودى تو بوده است، اين سنگ را از اين جا بردار.
وقتى كه دعاى او به اين جا رسيد، آن سنگ تكان شديدى خورد و به قدرى عقب رفت كه آنها به راحتى از ميان غار بيرون آمدند و نجات يافتند.
سپس پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: مَن صَدَقَ اللهَ نَجَاه؛
كسى كه به راستى و از روى خلوص با خدا رابطه برقرار كند و بر همين اساس، رفتار نمايد رهايى و نجات ميابد.
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸 خدایا
به دشمنانمان خوشیهای بزرگ عطا کن
تا دست بردارند از نابودی دلگرمیهای کوچکمان
🍃🌸خدایا
سلامت عقل را درکنار سلامتی جانهایمان محفوظ بدار...! تا از یادمان نرود انسانیت، درستی و گذشت را...!
🍃🌸خدایا
هرکه با ما بد کرد و بدی را نشانمان داد
تو خوبی را نشانشان بده و معجزه ی بزرگ محبت را...!
🍃🌸خدایا
صبری طولانی در دیده و دلهایمان قرار ده تا یک عمر از یاد نبریم برای گذشتن از هر طوفانی،باید صبور بود و طاقتهایی بسیار به دوش کشید...
🍃🌸 آمین