هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ڪسي ڪـــھ تـو حَرفــاش🌸
زیــاد میڪَھ بیـخیــاڸ
بیشتـر از هَمـھ
فڪـر و خیــاڸ داره🍃
فقـط دیڪَھ حـاڸ و حـوصلھ
بـحث و صـحـبت نــداره🌸
🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷
🌷هیچ وقت این دو جمله رو نگو :
١_ازت متنفرم ٢_دیگه نمیخوام ببینمت
🌷هیچ وقت با این دو نفر هم صحبت نشو :
١_از خود متشکر ٢_وراج
🌷هیچ وقت دل این دو نفر رو نشکن :
١_پدر ٢_مادر
🌷هیچ وقت این دو تا کلمه رو نگو :
١_نمیتونم ٢_بد شانسم
🌷هیچ وقت این دو تا کارو نکن :
١_دروغ ٢_غیبت
🌷همیشه این دو تا جمله رو به خاطر بسپار:١_آرامش با یاد خدا ٢-دعای پدرو مادر
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
#تشرفات #حکایت_وصل_مهدی_عج
✅داستان واقعی حاج حسین خیّر
✍امام زمان فرمودند ما این زیارتت را قبول نداریم! بار و بندیلش را بست و زد به دل جاده برای زیارت سیدالشهدا علیهالسلام،با پای پیاده،مثل همین زائران اربعین خودمان، اسمش حاج حسن بود، حاج حسن خیّر، به عتبات رسید و یک دل سیر زیارت کرد،کاظمین، سامرا، کربلا،در مسیر بازگشت نه اینکه پیاده می آمد مسیر را، از خستگی خوابش برد...
خواب امام زمان ارواحنافداه را دید،برای دستبوسی رفت خدمت حضرت لبخند ، آقا سوال کردند: «کجا بودی و به کجا می روی؟» جواب داد کربلا بودم و به شهر خودم باز می گردم، امام زمان ارواحنافداه فرمودند : «این چه کربلایی است که مقبول نیافتاده؟! » رنگ از رخسارش پرید، پرسید چرا زیارتم قبول نشده جانم بقربانتان؟ آقا فرمودند : «به حرم رفتی و برای ظهور ما دعا نکردی!، مگر نه اینکه من منتقم خون جدِ مظلومم حسین بن علی علیه السلام هستم؟»
از خواب پرید و به کربلا برگشت...
💥حاج حسن زیارت ش قبول نشد، دعای فرج را نخوانده بود و دست خالی از زیر قبة الحسین باز گشته بود.....
ذکرِ تعجیل فرج رمزِ نجاتِ بشر است
ما بر آنیم که این ذکر جهانی بشود
📚پایگاه اطلاع رسانی خانه مهدویت ایران
↶【به ما بپیوندید 】↷
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
🍹شربت آبلیمو را جایگزین نوشابه و دلستر در سفره های خود کنیم 🍋
با از بین بردن سموم بدن به بهبود عملکرد آنزیم. ها و تحریک کبد کمک میکند،
مقاومت بدن را زیاد و از عفونت جلوگیری میکند 👌
••••●❥JOiN👇🏾
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
به دشمن خود: بخشش
به رقیبت : تحمل
به دوستانت: مهربانی
و به خودت : احترام
تقدیم کن...
وهمیشه شکرگزار باش.
برو بالاتر
توی بیمارستان فیروز آبادی دستیار دکتر مظفری بودم.
روزی از روزها دکتر مظفری ناغافل صدایم کرد اتاق عمل و پیرمردی را نشان دادن که باید پایش را بعلت عفونت می بریدیم.
دکتر گفت که اینبار من نظارت می کنم و شما عمل می کنید...
به مچ پای بیمار اشاره کردم که یعنی از اینجا قطع کنم و دکتر گفت: برو بالاتر!
بالای مچ را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر!!
بالای زانو را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر!!!
تا اینکه وقتی به بالای ران رسیدم دکتر گفت که از اینجا ببر...
عفونت از این جا بالاتر نرفته!
لحن و عبارت «برو بالاتر» خاطره بسیار تلخی را در من زنده می كرد خیلی تلخ.
دوران کودکی همزمان با اشغال ایران توسط متفقین در محله پامنار زندگی می کردیم.
قحطی شده بود و گندم نایاب بود و نانوایی ها تعطیل.
مردم ایران و تهران بشدت عذاب و گرسنگی می کشیدند که داستانش را همه میدانند.
عده ای هم بودند که به هر قیمتی بود ارزاق شان را تهیه می کردند و عده ای از خدا بی خبر هم بودند که با احتکار از گرسنگی مردم سودجویی می کردند.
شبی پدرم دستم را گرفت تا در خانه همسایه مان که دلال بود و گندم و جو می فروخت برویم و کمی از او گندم یا جو بخریم تا از گرسنگی نمیریم.
پدرم هر قیمتی که می گفت همسایه دلال ما با لحن خاصی می گفت: برو بالاتر... برو بالاتر... !!!
بعد از به هوش آمدن پیرمرد برای دیدنش رفتم.
چقدر آشنا بود...
وقتی از حال و روزش پرسیدم گفت: بچه پامنار بودم...
گندم و جو می فروختم...
خیلی سال پیش...
قبل از اینکه در شاه عبدالعظیم ساکن بشم...
دیگر تحمل بقیه صحبتهایش را نداشتم.
خود را به حیاط بیمارستان رساندم.
من باور داشتم که «از مکافات عمل غافل مشو، گندم از گندم بروید جو ز جو»؛
اما به هیچ وجه انتظار نداشتم که چنین مکافاتی را به چشمم ببینم...
🖌دکتر مرتضی عبدالوهابی،
استاد آناتومی دانشگاه تهران
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
❣ چهار گام تا آرامش وسلامت ذهن
گام اول:
دست از قضاوت خود و ديگران برداریم،
تا هیاهوی ذهنمان كم شود.
⛰ گام دوم:
زاويه ديد و نگرش خود را تغيير دهیم،
مديريت كردن زياد، و برنامه ريزی افراطی نداشته باشیم
بگذاریم هرچه از عالم هستی برایمان مقرر مي شود، بي خبر به جسم و جانمان انتقال يابد.
⛰ گام سوم:
دست از شرح حال دادن نسبت به كارها و وقايع گذشته برداریم و آنها را توجیح نکنیم.
⛰ گام چهارم؛
بي خبر باشیم،
سوال كردن را كنار بگذاریم.
هرچه کمتر از دیگران بدانیم کمتر هم اذیت می شویم.
براي خودمان حريم داشته باشیم
و به حيات خلوت ديگران سرك نكشیم.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
"هر چیز که خوار آید، یک روز به کار آید"
💠روزی مرد روستایی با پسرش از ده راه افتادند بروند شهر. مقداری راه که رفتند یک نعل پیدا کردند. مرد روستایی به پسرش گفت: نعل را بردار که به کار می خورد. پسر جواب داد: این نعل آهنی به زحمت برداشتنش نمی ارزد.
💠 مرد خودش نعل را برداشت و توی جیبش گذاشت. وقتی به آبادی وسط راه رسیدند نعل را به یک نعل فروش فروختند و با پولش مقداری گیلاس خریدند و به راه خودشان ادامه دادند تا به صحرا رسیدند.
💠 در صحرا آب نبود و پسر داشت از تشنگی هلاک می شد. مرد که جلوتر از پسرش می رفت یکی از گیلاسها را به زمین انداخت. پسر دولا شد و گیلاس را از زمین برداشت. چند قدم دیگر که رفتند مرد روستایی دوباره یک دانه گیلاس به زمین انداخت و باز پسرش دانه گیلاس را برداشت و خورد.
خلاصه تا به آب و آبادی رسیدند هر چند قدمی که می رفتند مرد یک دانه از گیلاسها را به زمین انداخت و پسر هم آن را بر می داشت و می خورد.
💠 آخر کار مرد رو کرد به پسرش و گفت:
یادت هست که گفتم آن نعل را بردار، گفتی به زحمتش نمی ارزد؟ پسر گفت: بله یادم هست. پدر گفت:
دیدی که من آن را برداشتم و با پولش گیلاس خریدم؛ اما یکجا ندادمت. برای اینکه مطلب خوب متوجه بشوی، گیلاسها سی و هفت دانه بود و تو سی و هفت بار به خودت زحمت دادی و آنها را از زمین برداشتی؛ اما یک بار به خودت زحمت ندادی که نعل را برداری بدان: هر چیز که خوار آید، یک روز به کار آید...
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌹🍃5 قانون برای داشتن ذهن آرام🌹🍃
🔻وقتی کسی ما را ناراحت میکند یا به چالش میکشد یا مشمئز می سازد از خودمان بپرسیم این فرستاده شده تا چه درس مهمی را به من یاد بدهد؟
🔻یا در این لحظه فاقد کدام ویژگی شخصیتی و روانی هستم که باعث شده متحمل درد و رنج شوم؟
بهتر است بدانیم که 👇👇
⛰ انسانهای کند ذهن و کم هوش به ما صبر و بردباری میآموزند.
⛰ انسانهای عصبانی، آرامش و خونسردی را میآموزند.
⛰ انسانهای تحقیرگر، عزت نفس و احترام را به ما میآموزند.
⛰ انسانهای لجباز، انعطاف را به ما میآموزند.
⛰ وانسانهای بیاحساس ، عشق بی قید و شرط را به ما میآموزند.
شاد و شاکر وسرشار از عشق الهی باشید🌹
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌕 #اوخواهدآمد
✍ما اطمینان داریم که امام عصر عجل الله تعالی فرجه جمعه ای نه چندان دور خواهد آمد. در جمعه ای که دیگر غروبی غم انگیز نخواهد داشت و تمام غم ها را می زداید
🔺 مولای من امروز روز جمعه و روز توست، روزی که ظهورت و گشایش کار اهل ایمان به دست تو رقم می خورد.
هذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ ، وَالْفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤْمِنِينَ عَلَىٰ يَدَيْكَ
📚 فرازی از زیارت امام زمان عجل الله تعالی فرجه در روز جمعه.
#ایها_العزیز
#روزهای_چشم_براهی😭
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا
هرگاه عاشقانه خواندمت
عاشقانه تر جواب دادی...
هرگاه خالصانه تمنایت کردم
مشتاقانه تر اجابت کردی...
چه روزها که ندیدمت ولی تو دیدی...
چه زمانها که نخواندمت ولی تو خواندی...
چه حکمتی ست در خدایی
تو که این چنین مهربانی میکنی
شبتون در پناه حق❣
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به جهان خرّم از آنم....
...که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم
که همه عالم از اوست
💙بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💙
💧الهی به امیدتو💧
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💙خوشبخت کسی که
✨عشق احمد ﷺ دارد
💙در قلب
✨درخش نور مُحَمَّدٍ ﷺ دارد
💙هر کس بفرستد
✨به مُحَمَّدٍ ﷺ صلوات
💙در آخرتش ثواب
✨بی حد دارد
💙الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد
✨و َآلِ مُحَمَّد
💙و َعَجِّل فَرَجَهُم
─┅─═इई ✨💙✨ईइ═─┅─
بزن رو لینک زیر وارد شو👇
امتحان کنید👆👆
👈🏽 👍👍
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#سلام_امام_زمانم
#سلام_آقای_من
#سلام_پدر_مهربانم
از اشک،مسیرگونه ها فرسوده ست
انگار دعاهای همه بیهوده ست
یکبار توراندیده ایم ازبس که
در شهر تمام چشمها آلوده ست
💎تعجیل درفرج #پنج صلوات💎
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_اربابم
به رسم ادب اولین
روز هفته رو با سلام
بر سرور و سالار شهیدان
آقا اباعبدالله شروع میکنیم
💎اَلسلامُ علی الحُــسین
🔹و علی علی بن الحُسین
💎وَ عــــلی اُولاد الـحـسین
🔹و عَـــلی اصحاب الحسین
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
#تدبردرقرآن
🌺 می دانیم فقیریم اما نميدانيم به چه چيزي محتاجيم
🔸اگر ما به این آیه (یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ) خوب توجه میکردیم ... و اگر ما این را میفهمیدیم و توجه به آن داشتیم به جای اشک، خون جاری میکردیم ...
❓چرا؟ برای اینکه این آیه آمده به ما حیات داده ... برای اینکه ما فقرمان را همه میدانیم، چه کسی است که نداند فقیر است؟ ما صدر و ساقه زندگی ما نیاز است؛ ما به هوا نیاز داریم، به آب نیاز داریم، به غذا نیاز داریم، به خاک نیاز داریم، به خواب نیاز داریم، به دارو نیاز داریم؛ همه نیاز هست دیگر، فقیر بودنِ انسان یک چیز مجهولی نیست که تا آیه نازل شود که ای انسان! شما فقیر هستی.
🔸بله معلوم است ما فقیریم و محتاجیم اما تمام مشکل این است که نمیدانیم به چه چیزی محتاجیم.
🔸این آیه میگوید حلّ تمام نیازهای شما فقط به دست خداست؛ این معنی توحید است (أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَی اللَّهِ)
🌸 وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ که این ضمیر فصل (هُوَ) با معرفه بودن خبر، مفید حصر است.
🔸فرمود تمام مشکل این است که ما آن قید را نمیدانیم کجاست، انسان فقیر به طرف کیست؟ محتاج به طرف کیست؟ خیال میکند خودش احتیاج خودش را برطرف میکند یا خیال میکند روابط یا ضوابط حل میکند.
🔸همه اینها ابزارند که تحت تدبیر یک مدیر کلّاند که رَبُّ الْعَالَمِین است.
🔸ما اگر این جمله آیه را خوب میفهمیدیم که ما به چه کسی محتاجیم، آن وقت در برابر غیر او سر فرود نمیآوردیم؛ نه به خود اتّکا داشتیم نه میگفتیم «به خودمان معتمدیم»، نه میگفتیم «به مردم معتمدیم»؛ خودمان و مردم ابزار الهی هستیم، میگفتیم «به الله معتقدیم؛ خود ما را الله اداره میکند، مردم را الله اداره میکند، رابطه ما و مردم را الله اداره میکند»، موحّداً زندگی میکردیم ...
📚 گزیده درس تفسیر قرآن حضرت آیت الله العظمی #جوادی_آملی /سوره فاطر، آیات 12 الی 17
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#انتقام_سخت
#ذکرروز
⚜﷽⚜
❣ذكر روز شنبه
🥀يا رَبَّ العالَمين
🌸اي پروردگار جهانيان
#نمازحاجت_روزشنبه
#درجه_پیغمبران
هرڪس روزشنبه
این نماز را بخواند خدا او را
در درجه پیغمبران صالحین وشهدا قرار دهد
[۴رڪعت ودر هر رڪعت
حمد، توحید، آیةالکرسے]
📚مفاتیح الجنان
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
چاى خودراباکشمش
این آنتى اکسیدان مقوى
بخورید
✅خوردن کشمش،
ما را از پوکى استخوان
درامان نگه داشته
آهن،پتاسیم،کلسیم
ویتامین B به بدنتان میرساند
♡••♡••♡••♡••♡
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝ اگر از قواعد این دنیا خسته شدید
حتما این کلیپ رو ببینید
👌فوق العاده است
👤 #استاد_علیرضا_پناهیان
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🔹در هنگام غصه ها وشادی ها، دو اتفاق برای انسان می افتد. یا با غصه ها بزرگ می شود و به خداوند نزدیک می شود.
⚠ ویا با غصه ها بر اثر نارضایتی،وشکایت و جزع وفزع از خداوند دور می شود و غصه ها او را کوچک می کنند.
⛔ در شادی ها نیز اصل به همین گونه است، شادی هایی که تو را از امور حق خارج می کند، تو را کوچک و ریز می کنند
👌 و شادی هایی که تو را به خداوند نزدیک می کنند ،تو را رشد می دهند .
🔹انسان براساس نوع غم ها وشادی هایش قیمت پیدا می کند.
👤 #استاد_محمد_شجاعی
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️سلام به شنبه 20دیمـاه خوشآمدیـد❄️
🌷امیـدوارم
❄️شروع هفته تون
🌷با بهترین لحظه ها
❄️و موفقیتها گره بخوره
🌷و سرشار از خیر و برکت
❄️و لبریز از آرامش باشه
🌷و تا انتهای هفته
🌷حال دلتون خوب خوب باشه
♡• •♡••♡••♡••♡
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🍂🍃🌸🍂🍃🌸
🍂🌸🍂
🌸
#سرگذشت واقعی #سارا
#قسمت_بیست_و_نه
🌸بعد از یک سال نامزدی
آبان سال ۸۵ ازدواج کردم
حمیدرضا همچنان تو آژانس بود و منم از انتشارات اومده بودم بیرون و تو شرکت یکی از اقوام کار میکردم.
هیچوقت خرجیم رو نمیداد تازه این من بودم که حقوقم رو میبردم تو خونه … خونم ۲۷متر بود مثه قفس بود
ولی نمیدونم چرا توش زندگی میکردم
داشتم خودم رو مجازات میکردم
داشتم با حماقت تمام روزهای خوبم رو به خاطر یه آدم عوضی می سوزوندم.
دیگه عادت کرده بودم چون همسرم بود دوستش داشتم اما رابطمو با همه قطع کرده بودم
نه به مامانم و بابام سر میزدم
نه جواب تلفن کسی رو میدادم
🌸دوست داشتم اینقدر تنها بمونم تا بمیرم .
یک سالی گذشته بود اصولا من که میرفتم سرکار خواب بود و من که برمیگشتم از خونه میزد بیرون مثه جغد بود
من همچنان منگ بودم نمیفهمیدم چرا دارم با همچین آدمی زندگی میکنم؟
مامانم هر از چند گاهی میگفت ازش جدا شو ولی من میگفتم چرا جدا شم من که خوشبختم.
🌸دلم نمیخواست باز اونا برام تصمیم بگیرن و من فقط بگم چشم ….
صبحا مثه ماشین کوکی میرفتم سرکار و بدازظهر ها برمیگشتم خونه
یک روز بدازظهر با یکی از دوستای قدیمیم رفتیم خونه در رو باز کردم حمیدرضا داشت میرفت بیرون خداحافظی کرد و اولین قدمی که گذاشتم رو فرش پام گرفت به گوشه فرش یه سنجاق زیرش پیدا کردم که یه چیزی شبیه کشک سرش چسبیده بود مطمئن بودم مواده ولی نمیدونستم چه جور موادیه؟! نمیدونم چرا خودمو میزدم به خریت انگار جادو شده بودم
یه جا قایمش کردم وقتی برگشت خونه بهش گفتم این چیه؟
🌸گفت چی چیه؟ چرا به من شک داری ؟ چرا اینطوری میکنی؟
یه جوری رفتار کرد که دیدم اعصاب دعوا ندارم ادامه ندادم
هر روز اتفاقات عجیب تری میفتاد یک روز شیشه تو خونه پیدا کردم یک روز پایپ یک روز یکی میومد دم در بهش میگفت اومدی مواد گرفتی پولشو بده من سه سال سعی کردم
از زبونش بکشم که معتاده زیربار نمیرفت و من نمیتونستم به خودم بقبولونم که چشمام دارن درست میبینن
خانوادمو مقصر میدونستم که بهم اجبار کرده بودن بهم میگفتن ازش طلاق بگیر ولی من لج کرده بودم.
#ادامہ_دارد
🌸
🍂🌸🍂
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🍂🍃🌸🍂🍃🌸
🍂🌸🍂
🌸
#سرگذشت واقعی #سارا
#قسمت_سی
🌸 میخواستم تو اون زندگی بپوسم ولی طلاق نگیرم
از همه عصبانی بودم
از خودم از خانوادم
اما فقط میتونستم خودمو مجازات کنم
بهمن سال ۸۹ بود که یه شب جلو من مواد کشید
عصبانی رفتم جلوش
تمام بدنم میلرزید
نمیدونستم چه عکس العملی نشون بدم
نگام کرد
دودشو داد یه سمت دیگه
گفت
_سارا هر چی دارم میکشم ولی بخدا قول میدم ترک کنم.به خاطر تو دارم اینکارو میکنم.
اروم شدم .قبول کردم.و فقط به صدای جیز جیز گوش دادم .
🌸کار من شده بود مراقبت ازش
میگفتم حالا که خودش میخواد چرا پشتش نایستم
از محل کارم بدو بدو میومدم براش آب میوه تازه میگرفتم
بهش غذاهای نرم میدادم که حالش بهتر بشه سرحال شده بود
مراقبش بودم
ولی بازم سرکار نمیرفت من بهش سخت نمیگرفتم
🌸فقط شرط کردم یک بار دیگه بری سمت مواد نه من نه تو… گفت باشه قول میدم ولی فروردین سال ۹۰ بود که بازم تو خونه مواد پیدا کردم
نشستم رو زمین
خورد شده بودم
یکم فکر کردم موضوع فقط خودم نبودم من بالاخره بچه میخواستم اما از همچین مردی؟
اون بچه ی طفل معصوم چه گناهی داشت؟
مگه من از بابای خودم راضی بودم؟
🌸هر جور حساب کردم دیدم ته این زندگی هیچی نیست. فقط عمرم داره تلف میشه و شاید دیگه هیچوقت فرصت یک زندگی درست رو نداشته باشم تصمیمم رو گرفته بودم یه روز بهش گفتم تو پول داری مهریه منو بدی؟
گفت
_نه من ۷۰۰تا سکه از کجا بیارم؟
_ دلت میخواد با این وضعیتت بیفتی زندان واسه مهریه من؟ – نه نمیخوام
#ادامہ_دارد
🌸
🍂🌸🍂
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث
🔅 #پیامبر_اکرم_(ص) :
🔸إنَّ اللّهَ يَغضَبُ لِغَضَبِ فاطِمَةَ و يَرضى لِرِضاها ؛
🔹«به يقين خداوند با خشم فاطمه به خشم مى آيد و با خشنودى او خشنود مى شود .».
📚 بحار الأنوار ج ٤٣، ص ٣٢٠📖
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث
🔅 #پیامبر_اکرم_(ص) :
🔸 مَن قامَ عَلى مَريضٍ يَوما و لَيلَةً بَعَثَهُ اللّهُ مَعَ ابراهيمَ الخَليلِ ؛
🔹«هر كس يك شبانه روز از بيمارى پرستارى كند، خداوند او را با ابراهيم خليل محشور مىكند.»
📚 ثواب الأعمال ص ٣٤١📖
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ
✨رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا
✨كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۶﴾
✨و هيچ جنبنده اى در زمين نيست مگر
✨اينكه روزيش بر عهده خداست و
✨او قرارگاه و محل مردنش را مى داند
✨همه اينها در كتابى روشن ثبت است (۶)
📚سوره مبارکه هود
✍آیه ۶📖