eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫 ✳ زمان غسل جمعه ✳ 💠 وقت غسل جمعه از اذان صبح است تا : ✅ آیات عظام خامنه ای ، مکارم ، وحید : تا اذان ظهر و بعد از ظهر به نیت ما فی الذّمه انجام دهد. ✅ آیت الله سیستانی : غروب آفتاب . ↙ توجه :  اگر در روز جمعه غسل نکنند مستحبّ است از صبح شنبه تا غروب، قضاى آن را به جا آورند و کسى که مى ترسد در روز جمعه آب پیدا نکند مى تواند روز پنجشنبه غسل را به نیّت مقدّم داشتن انجام دهد. ✳ همه مراجع: می ‏تواند قضاى غسل جمعه را صبح شنبه تا غروب به جا آورد ولى قضاى آن در روزهاى ديگر وارد نشده است. *ء*------------------*ء* 📚 منبع: 📝 توضیح المسائل مراجع مسئله مسأله 644
وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ ✨حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ ✨وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي ✨وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ ﴿۱۴﴾ ✨و انسان را در باره پدر و مادرش ✨سفارش كرديم مادرش به او باردار شد ✨سستى بر روى سستى و از شير باز ✨گرفتنش در دو سال است ✨آرى به او سفارش كرديم كه شكرگزار ✨من و پدر و مادرت باش ✨كه بازگشت همه به سوى من است (۱۴) 📚سوره مبارکه لقمان ✍آیه ۱۴
«علامه این اواخر بیماری پارکسینسون گرفت و تقریبا آخر کاری فلج شد تا گردن. این اواخر در بیمارستان آیت الله بستری شد. من سه شبانه روز اکثر اوقات آنجا بودم و ایشان در حالت بود. روزی دکتر منافی بهداری وقت آمد به بیمارستان برای ملاقات با ایشان. وقتی وضع او را دید تلفن کرد که هلکوپتر بفرستند تا او را به تهران منتقل کنیم. من کردم و گفتم ایشان چند ساعتی بیشتر زنده نیست. اما قبول نکرد. همان وقت آیت الله گلپایگانی آمد که دید ایشان در حال اغماء است. این مساله را با ایشان مطرح کردم و به ایشان گفتم: شما امر کنید دکتر منافی این کار را نکند. ایشان دکتر منافی را صدا زد و از او خواست تا صبر کنند. اگر جوری بود که می شود او را منتقل کرد آن وقت منتقل کنید. بالاخره یکی دو ساعت بعد درگذشت. من تلفنا فوت ایشان را به آقای اطلاع دادم. ایشان فرمودند: در باره قبر ایشان هر کجا را صلاح می دانید اقدام کنید. به آقای مولایی هم دستور خواهیم دید. من به دنبال آقای آمدم تا محل قبر را تعیین کنیم. ایشان در کنار قبر مرحوم اشراقی و انگجی جایی را معرفی کرد. من مخالفت کردم و گفتم علامه طباطبایی به عنوان و باید قبرش جایی باشد که مردم راحت تر و آشکارتر سر ایشان بیایند. آنچه آقای مولایی اصرار کرد من مخالفت کردم. بعد آمدم جایی را که قبر فعلی ایشان است نشان دادم. ایشان گفت اینجا پایه های است و تمام بتون آرمه است و قابل شکافتن نیست. من نپذیرفتم. ایشان گفت: حتی اگر بشود شکافت، اینجا قبر و ما مجاز به شکافتن نیستیم. من گفتم: این مساله را حل می کنم. را بیاورید تا نظر بدهند که می شود شکاف داد یا نه. و ثانیا آقای نجفی در وقت ساختن مسجد بالاسر فهرست قبور را برداشت. از ایشان می پرسیم که آیا قبر عالمی در اینجا هست یا خیر. شد و آقای نجفی آمد. بعد از داستان را شرح دادم و خواستم ایشان بیاید شرح بدهد که اینجا قبری از بوده است یا نه. ایشان آمد و گفت: تا آنجا که من صورت برداری کرده ام اینجا قبر کسی نیست. آقای مولایی گفت: چه اصراری دارید. من گفتم: نه اینجا که قبر نیست. بر فرض هم بتون باشد، آسان است. بالاخره به این امر تن دادند و شب درها را بستند و قالی را کنار زدند و عمله آوردند تا بشکافند. سنگ را برداشتند. موزائیک را هم برداشتند، خبری از بتون نبود. خاک و خاشاک را برداشتند یک مرتبه هر چه کلنگ زدند صدا می کرد. آقای مولایی گفت: من عرض کردم اینجا بتون است. من مخالفت کردم و گفتم: ببینیم چرا صدا می کند. دیدیم بزرگ است. برداشتند، در این وقت با کمال شگفتی دیدیم یک آماده و ساخته آن جا هست بدون این که ذره ای چیزی از استخوان و غیره در آن باشد. آقای مولایی گفت: این واقعا شبیه است. همانجا آقای را دفن کردند.» منبع📚 کتاب «مقالات و رسالات تاریخی‌« (دفتر چهارم)، از زبان حجت الاسلام محمد حسین اشعری فرزند مرحوم آیت الله علی اصغر اشعری قمی - از همدرسان امام راحل. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
درخواست فرزند مردى به نام «عابد»، از نيكان قوم حضرت موسى عليه السلام، سى سال از حضرت‏ حق درخواست فرزند داشت ولى دعايش به اجابت نرسيد. به صومعه يكى از انبياى بنى اسرائيل رفت و گفت: اى پيامبر خدا، براى من دعا كن تا خدا فرزندى به من عطا كند، من سى سال است از خدا درخواست فرزند دارم، ولى دعايم به اجابت نمی رسد. آن پيامبر دعا كرده، گفت: اى عابد، دعايم براى تو به اجابت رسيد، به زودى فرزندى به تو عطا می شود، ولى قضاى الهى بر اين قرار گرفته كه شب عروسى آن فرزند، شب مرگ اوست!! عابد به خانه آمد و داستان را براى همسرش گفت. همسرش در جواب عابد گفت: ما به سبب دعاى پيامبر از خدا فرزند خواستيم تا در كنار او در دنيا راحت باشيم، چون به حد بلوغ رسد به جاى آن راحت، ما را محنت رسد، در هر صورت بايد به قضاى حق راضى بود. شوهر گفت: ما هر دو پير و ناتوان شده ‏ايم چه بسا كه وقت بلوغ او عمر ما به پايان رسد و ما از محنت فراق او راحت باشيم. پس از نُه ماه پسرى نيكو منظر و زيبا طلعت به آنان عطا شد. براى رشد و تربيت او رنج فراوان بردند تا به حد رشد و كمال رسيد. از پدر و مادر درخواست همسرى لايق و شايسته كرد؛ پدر و مادر نسبت به ازدواج او سستى روا می ‏داشتند، تا از ديدار او بهره بيشترى برند. به ناچار كار به جايى رسيد كه لازم آمد براى او شب زفاف برپا كنند. شب عروسى به انتظار بودند كه چه وقت سپاه قضا درآيد و فرزندشان را از كنار آنان بربايد. عروس و داماد شب را به سلامت به صبح رساندند و هم چنان به سلامت بودند تا يك هفته بر آنان گذشت. پدر و مادر شادى كنان به نزد پيامبر زمان آمدند و گفتند: با دعايت از خدا براى ما فرزندى خواستى و گفتى كه شب زفاف او با شب مرگ او يكى است، اكنون يك هفته گذشته و فرزند ما در كمال سلامت است! پيامبر گفت: شگفتا، آنچه من گفتم از نزد خود نگفتم، بلكه به الهام حق بود، بايد ديد فرزند شما چه كارى انجام داد كه خداى بزرگ، قضايش را از او دفع كرد. در آن لحظه جبرئيل امين آمد و گفت: خدايت سلام می رساند و می ‏گويد؛ به پدر و مادر آن جوان بگو: قضا همان بود كه بر زبان تو راندم، ولى از آن جوان خيرى صادر شد كه من حكم مرگ را از پرونده‏ اش محو كردم و حكم ديگر به ثبت رساندم، و آن خير اين بود كه آن جوان در شب عروسى مشغول غذا خوردن شد، پيرى محتاج و نيازمند در خانه آمد و غذا خواست، آن جوان غذاى مخصوص خود را نزد او نهاد، آن پير محتاج غذا را كه در ذائقه ‏اش خوش آمده بود، خورد و دست به جانب من برداشت وگفت: پروردگارا، بر عمرش بيفزا. من كه آفريننده جهانم به بركت دعاى آن نيازمند، هشتاد سال بر عمر آن جوان افزودم تا جهانيان بدانند كه هيچ‏كس در معامله با من از درگاه من زيانكار برنگردد و اجر كسى به دربار من ضايع و تباه نشود. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃❤️🍃 🌹 حلول ماه رجب مبارک باد. 🌸 ‏يُبدّل اللَّه سيّئاتهم حسنات... 📖 سوره فرقان ۷۰ 🌹 رجب، ماه تجلی خاص اسم *مبدّل* خداست. آنکه در ماه رجب اذن استغفار بیابد؛ فقط از سیاهی و آتش(نار) رها نمی‌شود؛ بلکه نار درونش(سیئات)، به مدد نام مبدّل خداوند،به نور (حسنات) تبدیل خواهد شد. ⁉ برای استقبال از رجب آماده‌‌‌‌ایم؟ 👤 استاد محمد شجاعی 🍃❤️🍃
4_5954116731562632679.mp3
1.78M
🌹 اللّهُمَّ بارِکْ لَنا فى رَجَب وَ شَعْبانَ ... 🌹 دعای هنگام رؤیت هلال 🌹 حاج میثم مطیعی 🍃❤️🍃
‍ 🍃❤️🍃🍃🍃🍃🍃 🌸 ‏_ماه_رجب 🌹 شب شريف و یکی از چهار شبی است که اختصاص به احیا گرفتن دارد و اعمال دیگری نیز وارد شده است: 🔸 ۱- چون هلال را ببيند بگويد: «اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَيْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِيمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ رَبِّی وَ رَبُّكَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ» 🌸 و نيز از حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلّم نقل شده است كه چون هلال رجب را می‌ديدند می‌‏خواندند: 🌹 «اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِی رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّيَامِ وَ الْقِيَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَ لا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ» 🔸 ۲- غسل چنانكه بعضى از علما فرموده‌اند از حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلّم مروى است كه: هر كه درک كند ماه رجب را و غسل كند در اوّل و وسط و آخر آن، بيرون آيد از گناهان خود مانند روزى كه از مادر متولد شده است. 🔸 ۳- زيارت حضرت امام حسين عليه السّلام 🔸 ۴- بيست ركعت نماز در هر رکعت بخواند: ▫️سوره «حمد» ۱ مرتبه ▫️سوره «توحید» ۱ مرتبه‌ و بعد از هر دو ركعت سلام دهد. تا محفوظ بماند خود و اهل و مال و اولادش و از عذاب قبر در پناه باشد و از صراط بی ‏حساب مانند برق بگذرد. 🔸 ۵- دو ركعت نماز رکعت اوّل ▫️سوره «حمد» ▫️سوره «ألم نشرح» ▫️سوره «توحيد» (سه مرتبه) ▫رکعت دوّم ▫️سوره «حمد» ▫️سوره «ألم نشرح» ▫️سوره توحيد» ▫️سوره «فلق» ▫️سوره «ناس» و چون سلام نماز داد ▫️سى مرتبه لا إِلَهَ إِلا الله ▫️سى مرتبه صلوات تا حق تعالى گناهان او را بيامرزد مانند روزى كه از مادر متولد شده است. 🔸 ۶- سى ركعت نماز در هر رکعت: ▫️سوره حمد» ۱ مرتبه ▫️سوره كافرون» ۱ مرتبه ▫️سوره توحيد» ۳ مرتبه 🔸 ۷- دعای امام جواد علیه السّلام از امام جواد عليه السّلام روایت شده است كه فرمود: مستحب است كه اين دعا را در شب اوّل رجب بعد از عشاء بخواند: 🌹 «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِأَنَّكَ مَلِكٌ وَ أَنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ مُقْتَدِرٌ وَ أَنَّكَ مَا تَشَاءُ مِنْ أَمْرٍ يَكُونُ اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَا مُحَمَّدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي أَتَوَجَّهُ بِكَ إِلَى اللَّهِ رَبِّكَ وَ رَبِّي لِيُنْجِحَ بِكَ طَلِبَتِي اللَّهُمَّ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ أَنْجِحْ طَلِبَتِی» و سپس حاجت خود را از خدا بخواهد. 🔸 ۸- دعای امام کاظم علیه السّلام که پس از نماز شب در سجده خوانده می‌شود: «لَكَ الْمَحْمَدَةُ إِنْ أَطَعْتُكَ وَ لَكَ الْحُجَّةُ إِنْ عَصَيْتُكَ... » (به مفاتیح‌الجنان مراجعه شود) 🍃❤️🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🍃🌺🍃🌺🍃 🔹 در آستانه حلول ماه رجب، حتما کتاب را مطالعه فرمایید. ▫️دفتر اول: اسرار ماه رجب و مراقبات و مناسک آن، همراه با آداب اعتکاف ▫️دفتر دوم: اسرار ماه شعبان و مراقبات و مناسک آن، همراه با شرحی پیرامون صلوات ▫️دفتر سوم: اسرار ماه رمضان و مراقبات و مناسک آن، همراه با آداب انس با قرآن کریم ▫️دفتر چهارم: اسرار اربعین موسوی؛ آداب و مراقبات ماه ذی‌قعده و دهه اول ذی‌حجه ▫️دفتر پنجم: آداب و مراقبات عزاداری سیدالشهداء(ع) و دستورات زیارت اربعین. 🍃🌺🍃🌺🍃
🔹 ‏در رحم زمانی ماه رجب، زمانهایی فوق‌العاده‌‌‌تر گنجانده شده، که درک آنها، بقدر سالها فعالیت عبادی، "تطهیر" و "رشد نفس" را تسریع می‌کند؛ مثل شب اول ماه. 🔹 امشب حتما فراغت و خلوت شبانه‌ای داشته باشیم. و اگر مقدور است، روزه سه روز اول ماه را از دست ندهیم 👤 🌹 ما رو هم دعا کنید 🌹 التماس دعای خیر و فرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃❤️🍃 🌹 جانم امام باقر علیه‌السلام شب اول رجب دل من بی تابه که شب تولده نوه اربابه آسمونا ستاره بارونه           کل زمین آیینه بندونه کاش ببینم همچین شبی آقا       دور تا دور بقیع چراغونه 🌹حلول ماه مبارک رجب و 🌹ولادت امام محمد باقر(ع)مبارک 🌹 التماس دعای خیر و فرج 🍃❤️🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 حلول ماه رجب، بهار عاشقان 🌹 و ولادت امام محمد باقر 🌹 علیه‌السلام مبارک باد. ⭐️    در این شب زیبا و نورانی اول ماه پربرکت رجب و میلاد امام محمد باقر(ع) شفای تمام بیمارانمان سلامتی همه مردم ایران رفع گرفتاری گرفتاران آمرزش تمام گناهانمان و عاقبت بخیری همه را از درگاه لطفت تمنا داریم ما را ناامید از لطفت مگردان ⭐️ ⭐️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹خدایا با توکل به اسم اعظمت پنجره ماه رجب را بازمی کنیم یک ماه خیر وبرکت یک ماه سلامتی وسعادت یک ماه آرامش و پیشرفت یک ماه زندگی پر از موفقیت به همه ما عطا بفرما. الهی آمین 🌹 بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیم 🌹 الهی به امید تــــــــــو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 جانم امام باقر علیه‌السلام ای همسفران دیده ی خود باز کنید. امروز به سوی مدینه پرواز کنید.. عشق و ادبِ خــود بــه امام باقــر(ع) بـــا یــک صلــواتِ نــاب ابــراز کنـــــــــــــید... 🌸 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ 🌸 آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌹ولادت باسعادت 🌹 امام باقر(ع) مبارک🎉🎊🪅
🍃❤️🍃🍃🍃🍃 🌹 مراقبات روز اوّل ماه رجب روز شريفى است و در آن چند عمل است: 🌺 اوّل: روزه روايت شده است که حضرت نوح عليه السّلام در اين روز سوار كشتى شدند و به كسانى كه با او بودند امر فرمودند روزه بدارند. هر كه در اين روز روزه بدارد، آتش دوزخ به فاصله يک سال راه از او دور می‌شود. 🌺 دوّم: غسل 🌺 سوّم: زيارت امام حسين عليه السّلام از امام صادق عليه السّلام روايت شده است هر كه روز اوّل رجب حسين بن على عليه السّلام را زيارت كند خداى عالم او را بيامرزد. 🌺 چهارم: خواندن نماز سلمان فارسی ▫️به اين صورت كه ده ركعت نماز گزارد، بعد از هر دو ركعت سلام دهد و در هر ركعت بخواند: ▫سوره «حمد» یک مرتبه ▫سوره «توحيد» سه مرتبه ▫سوره «كافرون» سه مرتبه ▫️و پس از هر سلام دست‌ها را بلند كند و بگويد: 🌸 لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِی وَ يُمِيتُ وَ هُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ ▫️سپس بگوید: 🌸 اللَّهُمَّ لا مَانِعَ لِمَا أَعْطَيْتَ وَ لا مُعْطِيَ لِمَا مَنَعْتَ وَ لا يَنْفَعُ ذَا الْجَدِّ مِنْكَ الْجَدُّ ▫️سپس دست‌ها را بر چهرۀ خود بكشد. 🌺 پنجم: خواندن نماز دیگری از حضرت سلمان فارسی ▫️در روز اوّل ماه رجب نماز ديگری است كه آن ده ركعت است و هر دو رکعت با یک سلام و در هر ركعت: ▫سوره «حمد» يك مرتبه ▫سوره «توحید» سه مرتبه ▫️این نماز فضیلت بسیاری دارد كه مجمل آن آمرزش گناهان و در امان ماندن از فتنۀ قبر و عذاب قيامت و سلامت يافتن از جذام و پيسى و بيمارى ذات الجنب براى اقامۀ کننده آن است. 🍃❤️🍃🍃🍃🍃🍃
☝️۰ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 25 بهمن ماه 1399 🌞اذان صبح: 05:29 ☀️طلوع آفتاب: 06:53 🌝اذان ظهر: 12:18 🌑غروب آفتاب: 17:44 🌖اذان مغرب: 18:03 🌓نیمه شب شرعی: 23:37
🍃❤️🍃➖➖➖➖➖ - 🌸 از حضرت رسول اکرم صلّى الله علیه و آله و سلّم روایت شده است كه هر كس در ماه رجب صد مرتبه بگوید: 🌹 «أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَحْدَهُ لا شَرِیكَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» 🔹و ختم کند آن را به صدقه، ختم فرماید حق تعالى براى او به رحمت و مغفرت، و كسى كه چهار صد مرتبه بگوید بنویسد براى او اجر صد شهید. 🔹 روایت است كسى كه در ماه رجب در صبح هفتاد مرتبه و در شب نیز هفتاد مرتبه بگوید: 🌹 «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ اَتُوبُ إِلَیْهِ» 🔹و پس از اتمام ذکر، دست‌ها را بلند كند و بگوید: «اللَّهُمَّ اغْفِرْلِى وَ تُبْ عَلَىَّ» 🔹 اگر در ماه رجب بمیرد خدا از او راضى باشد و به بركت ماه رجب، آتش جهنم به او نرسد. 🔹 در کل این ماه هزار مرتبه بگوید: 🌹«أَسْتَغْفِرُ اللهَ ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ مِنْ جَمِیعِ الذُّنُوبِ وَ الْآثامِ» 🔹 تا خداوند رحمان او را بیامرزد. 🌹 🍃❤️🍃➖➖➖➖➖
🎉🎊🎈 ⚜﷽⚜ ❣ذكر روز شنبه 🥀يا رَبَّ العالَمين 🌸اي پروردگار جهانيان هرڪس روزشنبه این نماز را بخواند خدا او را در درجه پیغمبران صالحین وشهدا قرار دهد [۴رڪعت ودر هر رڪعت حمد، توحید، آیة‌الکرسے] 📚مفاتیح الجنان
➖➖➖➖➖➖ 🌹 دعاهای هر روز ماه رجب 🌼 ۱- دعای امام زین‌ العابدین علیه‌السّلام در تمام ایّام ماه رجب دعای ذیل را که روایت شده آن حضرت در حِجر در غّره رجب خواندند، خوانده شود: «یَا مَنْ یَمْلِكُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ وَ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ لِكُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْكَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِیدٌ اللَّهُمَّ وَ مَوَاعِیدُكَ الصَّادِقَةُ وَ أَیَادِیكَ الْفَاضِلَةُ وَ رَحْمَتُكَ الْوَاسِعَةُ فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْضِىَ حَوَائِجِى لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدِیرٌ» 🌼 ۲- دعای امام صادق علیه‌السّلام دعایی كه آن حضرت در هر روز ماه رجب می‌خواندند: «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلا لَكَ وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلا بِكَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ وَ خَیْرُكَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِینَ وَ فَضْلُكَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ وَ نَیْلُكَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِینَ وَ رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاكَ وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاكَ عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِیئِینَ وَ سَبِیلُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِینَ اللَّهُمَّ فَاهْدِنِى هُدَى الْمُهْتَدِینَ وَ ارْزُقْنِى اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِینَ وَلا تَجْعَلْنِى مِنَ الْغَافِلِینَ الْمُبْعَدِینَ وَ اغْفِرْ لِى یَوْمَ الدِّینِ» 🌼 ۳- دعای معلّی معلّی بن خنیس از امام صادق علیه‌ السّلام روایت کرده كه فرمودند بخوان در ماه رجب این دعا را: «اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرِینَ لَكَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْكَ وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَكَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِىُّ الْعَظِیمُ وَ أَنَا عَبْدُكَ الْبَائِسُ الْفَقِیرُ أَنْتَ الْغَنِىُّ الْحَمِیدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِیلُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاكَ عَلَى فَقْرِى وَ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِى وَ بِقُوَّتِكَ عَلَى ضَعْفِى یَا قَوِىُّ یَا عَزِیزُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ وَ اكْفِنِى مَا أَهَمَّنِى مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ» 🌼 ۴- دعای شیخ طوسی «اللَّهُمَّ يَا ذَا الْمِنَنِ السَّابِغَةِ وَ الْآلَاءِالْوَازِعَةِ... (به مفاتیح‌ الجنان مراجعه شود) 🌼 ۵- توقیع ناحیه مقدّسه «بسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَعَانِي جَمِيعِ مَا يَدْعُوکَ... (به مفاتیح‌الجنان مراجعه شود) 🌼 ۶- دعای ناحیۀ مقدّسه «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِالْمَوْلُودَيْنِ فِی رَجَبٍ... (به مفاتیح‌الجنان مراجعه شود) 🌼 ۷- زیارت رجبیّه «الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِي أَشْهَدَنَا مَشْهَدَ أَوْلِيَائِهِ فِي رَجَبٍ وَ أَوْجَبَ عَلَيْنَا... (به مفاتیح‌الجنان مراجعه شود) 🌼 ۸- دعای پس از نماز سيّدبن‌طاوس روايت كرده از محمّد بن ذكوان كه معروف به سجّاد است براى آنكه آنقدر سجده كرد و گريست در سجده كه نابينا شد، گفت: عرض كردم به حضرت صادق علیه‌السّلام فداى تو شوم اين ماه رجب است. تعليم بنما مرا دعايى در آن، كه حق تعالى مرا به آن نفع بخشد حضرت فرمودند بنويس: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ بگو در هر روز از رجب در صبح و شام در عقب نمازهاى روز و شب: «یا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ كُلِّ شَرٍّ يَا مَنْ يُعْطِي الْكَثِيرَ بِالْقَلِيلِ يَا مَن يُعْطِی مَن سَأَلَهُ يَا مَنْ يُعْطِی مَنْ لَمْ يَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ تَحَنُّنا مِنْهُ وَ رَحْمَةً أَعْطِنِي بِمَسْأَلَتِي إِيَّاكَ جَمِيعَ خَيْرِ الدُّنْيَا وَ جَمِيعَ خَيْرِ الْآخِرَةِ وَ اصْرِفْ عَنِّی بِمَسْأَلَتِي إِيَّاكَ جَمِيعَ شَرِّ الدُّنْيا وَ شَرِّ الْآخِرَةِ فَإِنَّهُ غَيْرُ مَنْقُوصٍ مَا أَعْطَيْتَ وَ زِدْنِی مِن فَضْلِكَ يَا كَرِيمُ» راوى گفت پس گرفت حضرت محاسن شريف خود را در پنجۀ چپ خود و خواند اين دعا را به حال التجا و تضرع به حركت دادن انگشت سبابه دست راست پس گفت بعد از اين: «يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ يَا ذَا النَّعْمَاءِ وَ الْجُودِ يَا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ حَرِّمْ شَيْبَتِی عَلَى النَّار» 🍃❤️🍃➖➖➖➖➖➖
☝️☝️ 🔻❗️ 🔹در عکس سمت چپ فردی که سرشار از انرژی هست و هاله اش نورانیه و دوستش که به شدت هاله آلوده داره و فرکانس بدنش پایینه، همدیگر رو ملاقات میکنند. 🔸در عکس وسطی اون از مشکلات خودش میگه و درد دل میکنه و انرژی خواری شروع میشه و فرکانس دوستش رو شروع به پایین آوردن میکنه. 🔹در عکس سمت راست دوستی که درد و دل میکرد از انرژی دوستش تغذیه و انرژی خواری کرد، حالا اون سطح فرکانسش بالا رفت. اما هاله نفر مقابل آلوده شد و فرکانس بدنش پایین رفت (انرژی مثبت بدنش پایین اومد) 🔻مواظب آدمهای اطرافمون باشیم تا انرژی مون هدر نره ! هم به دیگران انرژی مثبت بدیم و هم از دیگران انرژی مثبت جذب کنیم👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃❤️🍃 🌹 الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَاالْباقِرُ بِعِلْمِ اللّهِ امروز گل سرخ باغ دین آمده است فرزند امیرالمومنین آمده است تبریک که ماه برج حکمت ، باقر در خانه زین العابدین آمده است 🌹 میلاد با سعادت حضرت 🌹 باقرالعلوم علیه السلام مبارک 🍃❤️🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماه رجب؛ ماه توحید وهم نشینی بامحبوب وموسم نجوا وعاشقی با حضرت دوست است. به امید ظهور مولایمان میخوانیم دعای را... 🌸 دعای ماه ☝️ 🌸 🌹 یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ وَآمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ یا مَنْ یُعْطِی الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ یامَنْ یُعْطی مَنْ سَئَلَهُ یا مَنْ یُعْطی مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَهً اَعْطِنی بِمَسْئَلَتی اِیّاکَ جَمیعَ خَیْرِالدُّنْیاوَجَمیعَ خَیْرِ الاْخِرَة 🌹 وَاصْرِفْ عَنّی بِمَسْئَلَتی ایاک جَمیعَ شَر ِّالدُّنْیا وَ شَر ِّالاْخِرَهِ فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ و َزِدْنی مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ یا ذَاالْجَلالِ و َالاِْکْرامِ یا ذَا النَّعْماَّءِ و َالْجُودِ یا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ حَرِّمْ شَیْبَتی عَلَی النّارِ.. 🌸 🌹دستهاتون پر از استجابت دعا 🌹التماس دعای خیر و فرج‌🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 هلال ماه رجب ناز کن به ماه تمام ز یازده مـه دیگر تو را سلام سلام سلام بر تو که در دامـن تو می‌تابد فروغ‌حسن خدا از جمال چار امام 🌸 ولادت دو محـــــــــمد 🌸ولادت دو علی کدام چنینش سـعادت است و مقـــام؟ 🌹حلول ماه مبارک ماه مـناجات و بندگـــــی و فــرخــنده امام محمد باقرعلیه‌ السلام مبارک باد. 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 مرحوم آیت‌الله سید علی آقای قاضی ، در آستانه‏ ی  ماه ‏های رجب ، شعبان و رمضان ، در نامه ‏ای خطاب به شاگردان می‏نویسد: ✍ «...هان ای برادران عزیز و گرامیم -كه خدای شما را در طاعت خود موفّق بدارد- آگاه باشید! 🔸 متوجّه و هشیار باشید كه ما در قرقگاه داخل شده ‏ایم و همان گونه كه در زمین‏های حرم باید از محرّمات اجتناب نمود و ارتكاب یك سلسله اعمالی كه در حرم جرم نیست در آنجا جرم محسوب می‏ شود، در این ماه‏ها هم كه قرقگاه زمانی محسوب می‏شود چنین است 🔸و باید با هشیاری و مواظبت در آن وارد شد، و به همان نحو كه در قرق گاه مكانی كه حرم است ، انسان به كعبه نزدیك می ‏شود، در این ماه‏ها هم كه قرقگاه زمانی است، انسان به مقام قرب خداوند می‏ رسد. ❓ پس چقدر نعمت‏های پروردگار بر ما بزرگ و تمام است؟!  و او هرگونه نعمتی را بر ما تمام نموده است. 🔸 پس حال كه چنین است ، قبل از هر چیز، آنچه كه بر ما واجب و لازم است، توبه ایست كه دارای شرایط لازمه و نمازهای معلومه است
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫 ⭕️ ⭕️ 👈قسمت 7️⃣3️⃣ بیشتر مردم شاهین شهر مهاجر بودند. شرکت نفتی ها، از مسجد سلیمان امیدیه و اهواز، بعد از سال ها کار در مناطق گرم، برای بازنشستگی به آنجا مهاجرت می کردند. تعدادی از جنگ زده های خرمشهری و آبادانی هم بعد از جنگ به شاهین شهر رفتند. ظاهر شهر تمیز و مرتب بود، اما جو مذهبی و اسلامی نداشت. بچه ها را در مدرسه های شاهین شهر ثبت نام کردم. زینب کلاس اول دبیرستان بود. او تصمیم گرفت به رشته ی علوم انسانی برود. زینب قصد داشت در آینده به قم برود و درس حوزه ی علمیه بخواند و طلبه بشود. او انگیزه ی زیادی برای انجام کارهای فرهنگی در شاهین شهر داشت. چند ماهی از رفتنمان به شاهین شهر گذشت که بچه ها به مرخصی آمدند و ما باز دور هم جمع شدیم. با آمدن بچه ها خوشبختی دوباره به خانه برگشت. چند روزی که بچه ها پیش ما بودند، زینب مرتب می نشست و از آنها میخواست که از خاطرات مجروحین و شهدا برایش تعریف کنند؛ از لحظه ی شهادت شهدا، از وضعیت بیمارستان آبادان و حتی خانه مان در آبادان، در خانه ی جدید یک اتاق کوچک داشتیم که مادرم وسایلش را آنجا گذاشته بود و به اصطلاح اتاق او بود. زینب، مینا را که بیشتر حوصله ی حرف زدن داشت، آنجا می برد و با دقت به خاطراتش گوش می کرد. بعد همه ی حرفها را در دفترش جمله به جمله می نوشت. زینب در خانه که بود، یا میخواند و مینوشت یا کار می کرد. اصلاً اهل بیکار نشستن نبود. چند تا دفتر یادداشت داشت. از کلاسهای قرآن قبل از جنگش تا کلاسیهای اخلاق و نهج البلاغه در شهر رامهرمز و سخنرانی های امام و خطبه های نماز جمعه، همه را در دفترش می نوشت. خیلی وقتها هم خاطراتش را می نوشت، اما به ما نمی داد بخوانیم. برنامه ی خودسازی آقای مطهر را هم جدول بندی کرده بود و هنوز بعد از دو سال مو به مو انجام میداد. هر دوشنبه و پنجشنبه روزه می گرفت. ساده میخورد، ساده میپوشید و به مرگ فکر می کرد. بعضی وقتها بعضی چیزها را برای ما تعریف می کرد یا میخواند، گاهی هم هیج نمی گفت. به مهری و مینا می گفت: شما که در جبهه هستید، از خدا خواسته اید که شهید بشوید؟ آیا تا حالا از خدا طلب شهادت کرده اید؟ بعد از اینکه این سوال را می پرسید،خودش ادامه: البته اگر آدم برای رضای خدا کار کند، اگر در رختخواب هم بمیرد، شهید است. با اینکه تحمل دوری زینب را نداشتم، اما وقتی شوقش را برای رفتن به آبادان و کمک به مجروحین می دیدم، حاضر بودم که مینا و مهری او را با خودشان ببرند. اما آنها و همین طور مهران مخالف بودند و زینب را خیلی بچه می دانستند. در حالی که زینب اصلا بچه نبود و همیشه هم در کارهای خوب جلوتر از آنها بود. بعد از برگشتن بچه ها به جبهه، باز ما تنها شدیم. زینب در دبیرستان فعالیتش را از سر گرفت. به جامعه ی زنان و بسیج هم می رفت. بعضی از کلاس ها را با شهلا می رفتند. در مدرسه از همان ماه های اول، گروه سرود و تئاتر تشکیل داد: «گروه تئاتر زینب» ، «گروه سرود زینب». از زمان بچگی اش با من روضه ی امام حسین میئآمد و برای حضرت زینب (س) و امام حسین (ع) خیلی گریه می کرد. از وقتی راهش را شناخت، از اسم میترا خوشش نمی آمد و بارها هم از مادربزرگش خرده گرفت که چرا اسمش را میترا گذاشته. دنبال فرصتی می گشت که اسمش را زینب بگذارد و دیگر کسی او را میترا صدا نزند. در دبیرستان با چند نفر دختر که همفکر خودش بودند، دوست شد. اکثر بچه های دبیرستان بی خیال و بی حجاب بودند. این چند نفر در دبیرستان فعالیت تربیتی می کردند و به کلاس های بسیج هم می رفتند. زینب یکی از روزهایی که روزه گرفته بود، دوست هایش را برای افطار دعوت کرد. من برای افطار چلو و خورش سبزی درست کرده بودم. قرار بود آن شب زینب و یکی دو تای دیگر از دخترها اسم هایشان را عوض کنند و اسم مذهبی بگذارند. دوست هایش بدقولی کردند و نیامدند. زینب خیلی ناراحت شد. به اش گفتم: مامان، چرا ناراحت شدی؟ خودت نیت کن و اسمت را عوض کن. آن شب زینب سر سفره ی افطار به جای چلو خورش سبزی، فقط نان و خرما و شیر گذاشت و حاضر نبود چیز دیگری بخورد. می گفت: افطار حضرت علی (ع) چیزی بیشتر از نان و خرما یا نان و نمک یا نان و شیر نبوده است.
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫 ⭕️ ⭕️ 👈قسمت 8️⃣3️⃣ من نشستم و با هم نان و خرما و شیر خوردیم. همان شب زینب به همه ی ما گفت: از امشب به بعد، اسم من رسماً زینب است و هیچ کس حق ندارد مرا میترا صدا بزند. من و مادرم هم به خاطر تغییر اسمش به اش تبریک گفتیم. از آن شب به بعد، اگر بچه ها یا مادرم در خانه اشتباهی او را میترا صدا می کردند، زینب جواب نمی داد. آن شب بعد از حرفهای عادی گفت: مامان، من دوست دارم مثل حضرت زهرا (س) در جوانی بمیرم. دوست ندارم پیر بشوم و بمیرم، یا آنقدر زنده بمانم که گناه کنم. آن شب زینب با اینکه از نیامدن دوستاهایش ناراحت بود، ولی خیالش راحت شد که تغییر اسمش را همه قبول کردیم و او دیگر میترا نبود؛ زینب بود. یعنی مثل زینب بود. بعد از چند ماه، هنوز به جو شاهین شهرعادت نکرده بودیم. هرهفته شب های جمعه من و مادرم و بچه ها برای دعای کمیل به گلزار شهدای اصفهان می رفتیم. مرتب سر قبر حمید یوسفیان می رفتیم و مادر حمید را می دیدیم. آنها هنوز در محله ی دستگرد بودند. از وقتی به اصفهان رفته بودیم، قد زینب خیلی بلند شده بود. چادرش را تنگ می گرفت. کفش رِوِن پایش می کرد و تند تند راه می رفت. دبیرستان زینب از خانه فاصله داشت. من هر ماه پولی بابت کرایه ی ماشین به او می دادم که با تاکسی رفت و آمد کند، اما زینب پیاده به مدرسه می رفت و با پولش کتاب برای مجروحین میخرید و هفته ای یکی دو بار به بیمارستان عیسی بن مریم یا بیمارستان شهدا می رفت و کتاب ها را به مجروحین هدیه می کرد. چند بار هم با مجروحین مصاحبه کرد و نوار مصاحبه را توی مدرسه سر صف برای دانش آموزان پخش کرد تا آنها بفهمند و بشنوند که مجروحین و رزمنده ها از آنها چه توقعی دارند؛ مخصوصاً سفارش مجروحین را درباره ی حجاب پخش می کرد. آرزویم شده بود که زینب با پول هایش چیزی برای خودش بخرد. هر وقتی برای خرید لباس او را به بازار می بردم، ساده ترین و ارزان ترین لباس و کیف و کفش را انتخاب می کرد. خرید کردن برای زینب همیشه آسان ترین کار بود. در اولین مغازه ساده ترین چیز را انتخاب می کرد و می خرید. هروقت هم در خانه می گفتم: چه غذایی درست کنم؟ زینب می گفت: هر چیزی که ساده تر است و برای شما راحت تر است، درست کنید. یک شب یکی از همسایه ها ما را برای عروسی پسرش دعوت کرد. مادرم و شهلا نیامدند. زینب به خاطر اینکه من تنها نباشم، همراهم به عروسی آمد. آن روز زینب روزه بود. وقتی وارد خانه ی همسایه شدیم، هنوز اذان مغرب نشده بود. آنها با میوه و شیرینی از ما پذیرایی کردند. زینب از اول با من شرط کرد که جلوی میهمان ها طوری رفتار نکنم که آنها بفهمند زینب روزه است. من هم حرفی نزدم. وقت اذان که شد، زینب خیلی آرام و بی سروصدا برای خواندن نماز وافطار به خانه رفت. یک شب که هوا خیلی سرد بود، متوجه شدم که زینب در جایش نیست. آرام بلند شدم و دنبالش گشتم. وقتی پیدایش نکردم، سراغ اتاق خالی رفتم. در را باز کر دیدم زینب تمام قد با چادر سقید رو به قبله مشغول خواندن نماز شب است. اتاق آن قدر سرد بود که آدم لرزش می گرفت. منتظر ماندم تا نمازش تمام شد. می خواستم زینب را از آن اتاق سرد بیرون ببرم. تمام ترسم از این بود که زینب با آن جثه ی ضعیفش مریض شود. وقتی نمازش تمام شد و متوجه من شد، قبل از اینکه حرفی بزنم، با بغض به من نگاه کرد. دلش نمیخواست که من در حال خواندن نماز شب او را ببینم. در تمام عمرم کمتر کسی را دیدم که مثل زینب از نماز خواندن آنقدر لذت ببرد. به خاطر روح پاکی که داشت، خواب های قشنگی می دید. زینب با دلش زندگی می کرد. به خاطر همین خیلی دوست داشتنی بود. او که علاقه مند به شرکت در کلاس های اعتقادی و اخلاقی بود، در کنار درس و مدرسه در کلاس های عقیدتی بسیج و جامعه ی زنان شرکت می کرد. جامعه ی زنان در خیابان فردوسی قرار داشت. استاد کلاسی اخلاق زینب، آقای هویدافر بود. ادامه دارد....