eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
12.5هزار دنبال‌کننده
24.1هزار عکس
16.8هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 🍃 نقاش دوره گردی برای یافتن چند نمونه ی کاری در یکی از روستاهای بین راه توقف می کند. یکی از نخستین مشتریان او مرد مستی بود که علیرغم صورت کثیف و نتراشیده و لباس های گل آلود ، با وقاری که در خود سراغ داشت ، مقابل نقاش می نشیند. پس از آنکه نقاش بیش از حد معمول بر روی چهره ی او کار می کند ، تابلو را از روی سه پایه بر می دارد و به طرف او دراز می کند. مرد مست هاج و واج ، به مرد خوش لباس و خوش روی تابلو نگاه می کند و می گوید: «اینکه من نیستم.» نقاش پاسخ می دهد: «من شما را آنطور که می توانید باشید ، کشیده ام» نیکی آن نیست که ثروت خود را با دیگران قسمت کنی، بلکه آن است که غنای درونی انسانی را بر آن ها آشکار کنی ... http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
200.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تزریق انرژی مثبت➕ تكرار كنیم🌸 امروز با انديشه‌های بلند برای اجرای تصميمات عالی به سوی عظمت پيش ميروم و ايمان دارم تا رسیدن به بيكران هستی گامی بيش باقی نمانده است. خدایا سپاسگزارم❣ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🌱حکایت روزی بهلول در حالی که داشت از کوچه ای می گذشت شنید که استادی به شاگردانش می گوید: من امام صادق (ع) را قبول دارم اما در سه مورد با او کاملا مخالفم ! یک اینکه می گوید :خداوند دیده نمی شود پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد. دوم می گوید :خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد. سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد. بهلول تا این سخنان را از استاد شنید فورا کلوخ بزرگی به دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد و آنرا شکافت ! استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند. خلیفه گفت : ماجرا چیست؟ استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد و آنرا شکست ! بهلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟ گفت : نه! بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد. ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند؟ پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم،استاد دلایل بهلول دیوانه را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت ! @tafakornab @shamimrezvan
🤔 زندگی آنقدر ابدی نیست که هر روز بتوان مهربان بودن را به تاخیر انداخت"😔 🌹🍃🌹 شاید فرصت ها هرگز تکرار نشوند... شاید فرصت تقدیم یک نگاه مهربان؛ یک کلام زندگی بخش؛ و یا یک لبخند روح بخش؛ به پدر به مادر به یک دوست به یک همراه و به هر کسی که به مسیر زندگی ما زیبایی آشنایی بخشیده است؛ هرگز تکرار نشود🌹🍃 آنچنانکه من دریافتم و با عمق وجودم درک کردم زمان درگذر است... 💞"مهربانی را زودتر دریابیم"😍😊☺️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 🌗روزی حضرت عیسی از صحرایی می گذشت. در راه به عبادتگاهی رسید که عابدی در آنجا زندگی می کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد. در این هنگام جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود، از آنجا گذشت. وقتی چشمش به حضرت عیسی و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند. همان جا ایستاد و گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمنده ام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم⁉️ خدایا عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر... مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا❗️ مرا در قیامت با این جوان گناه کار محشور نکن. در این هنگام خداوند به پیامبرش وحی فرمود که به این عابد بگو: 🙏ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمی کنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و تکبرت، اهل دوزخ❗️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
فایده مگس !! گويند در مجلسی كه منصور دوانیقی خليفه متكبر و جبار عباسی در خدمت حضرت امام صادق عليه السلام بود‌،‌ مگسی باعث آزار منصور می شد و منصور پيوسته با حركت دست آن را از صورتش می راند، ولی مگس از نقطه ای برمی خاست و در نقطه ديگر صورت منصور می نشست و لحظه ای او را آرام نمی گذاشت . سر انجام منصور با ناراحتی شديدی از امام پرسيد: اين مگس چيست كه خدا آن را آفريد؟ امام پاسخ داد: يكی از فوائد خلقت مگس آنست كه متكبران را خوار و ذليل گرداند تا بدانند با همه قدرت ظاهری خود نمی توانند مگسی را از خود دفع كنند.
😄 😍😍 ✅کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاه ها نیست. 🍁بالای سرش را نگاه کرد. تعدادی میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند. فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد. در حال فکر کردن سرش را خاراند و دید که میمون ها همین کار را کردند. او کلاه را ازسرش برداشت و دید که میمون ها هم از او تقلید کردند. به فکرش رسید… که کلاه خود را روی زمین پرت کند. لذا این کار را کرد. میمون ها هم کلاه ها را به طرف زمین پرت کردند. او همه کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد. سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد. پدربزرگ این داستان را برای نوه اش تعریف کرد و تاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد چگونه برخورد کند. 🍁یک روز که او از همان جنگل گذشت در زیر درختی استراحت کرد و همان قضیه برایش اتفاق افتاد. او شروع به خاراندن سرش کرد. میمون ها هم همان کار را کردند. او کلاهش را برداشت، میمون ها هم این کار را کردند. 🍁نهایتا کلاهش را بر روی زمین انداخت. ولی میمون ها این کار را نکردند. یکی از میمون ها از درخت پایین آمد و کلاه را از روی زمین برداشت و در گوشی محکمی به او زد و گفت: فکر می کنی فقط تو پدربزرگ داری؟!! 😄😄😄😄😄
💚رسول خدا (ص) می فرمایند: 🧄سیر بخورید و با آن درمان کنید. 🧄زیرا شفای هفتاد بیماری در آن است. 📚 منبع: مکام الاخلاق، ص ۱۸۲
✨﷽✨ ✨ بزﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺩﺷﻤﻦ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮﯼ ﮐﺎﻣﻼ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺳﻔﺮ ﻭ ﯾﺎﺩﮔﯿﺮﯼﺍﺳﺖ...
391.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 یا علی اکبر امام حسین ای اهل سماوات بریزید ستاره میلاد محمّد شده تکرار دوباره امشب همه والشمس بخوانید از پارۀ دل گل بفشانید یوسف زهرا(س) علی اکبر خوش آمدی علی‌اکبر(ع) 🌹میلاد باسعادت حضرت 🌹 علی اکبرعلیه السلام مبارکباد
10.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥ویژه استفاده در 🌸 (ع) 💐آقازاده ای نه تو خود آقایی 💐ارباب زاده ای نه تو خود اربابی 🎤 👏 👌فوق زیبا
728.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹یا علی اکبر امام حسین(ع) 🌹 بر جلوه ی خلقت پیمبر صلوات 🌹 بر چهره ی غرق نور اکبر صلوات 🌹 تقدیم به آن جوان رعنا که بُوَد 🌹 سر تا به قدم شبیه حیدر صلوات 🌹 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🌹 وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 💖ولادت باسعادت حضرت 💖 علی اکبر علیه السلام مبارک