هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#آیه_روز☝️ #پاداشبدیوخوبی۰۰۰۰☝️
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #پنجشنبه 6 خرداد ماه 1400
🌞اذان صبح: 04:9
☀️طلوع آفتاب: 05:52
🌝اذان ظهر: 13:01
🌑غروب آفتاب: 20:12
🌖اذان مغرب: 20:32
🌓نیمه شب شرعی: 00:10
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پنجشنبهوبیادعروجیانفاتحهوصلوات☝️
#ذکرروزپنجشنبه💙
🥀لٰا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ المَلِكُ الحَقُّ المُبين
💥معبودي جز خدا نيست
💥پادشاه برحق آشكار
➖➖➖➖➖➖
#سوره_درمانے
💎روز ۵شنبه ۲ رڪعت نمازبـہ
نیت ڪسب مال وثروت بخواند و سپس《سوره یاسین》بخواندواین
عمل را تا ۳ روز انجام دهد بهتر است
📚گوهر شب چراغ ۱۵۷/ ۲
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتے
🔰 #عللازبينبرندهكبد
دير خوابيدن
ادرار نكردن پس از بيداري
پرخوري
نخوردن صبحانه
مصرف بي حد دارو
مصرف روغنهاي ناسالم
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
#پنآهدݪـــمღ
لامعبودسواک
یکاری کن تا دستام نرفته زیر خاک
یکاری کن حساب من بشه پاک پاک
••َیرَوْنَ مَقَامِي وَ يَسْمَعُونَ ڪلاَمِي••
خدايا جز تو با هرڪه حرف زدم
صدايم را نشنيد❤️
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸پنجشنبه6خردادماه تون عالی
در این پنجشنبه ی زیبا کلی براتون آرزوهای قشنگ دارم 🤲
💕الهی
حال دلتون همیشه خوش باشه
💕الهی
که به هرچیزی که تو زندگیتون میخواین برسید
💕الهی
همون جایی باشین که دلتون میخواد
💕الهی
همیشه خدا باهاتون باشه
💕الهی
که همیشه لبتون خندون
و دلتون شاد و تنتون سالم باشه
💕الهی
خدا یه عشق پاک بهتون بده
💕الهی
روزگارتون قشنگ باشه
الهی آمین❣
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپانگیزشی☝️
گاهی آدم ها آنقدر درگیر بازی های دنیا میشوند
که دیگر خودشان را فراموش میکنند
گاهی ما یادمان میرود که باید به خودمان هم اهمیت بدهیم
در یک غروب زیبا بنشینیم
برای خودمان یک چای تازه دم درست کردیم
و کمی خلوت کنیم
چند دقیقه ای به دور از درگیری های دنیا
چند دقیقه ای به دور از هیاهو و استرس
چند دقیقه ای فقط برای خودمان
مطمئن باشید تک تک ما به این کار نیاز داریم
وقتی انجام دادید آنوقت با انرژی بیشتری آماده ادامه زندگی میشوید
✍ #پیمان_چینی_ساز
🎙 #مهران_محمدی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
این داستان واقعی است
: #آخرینبازدید
#قسمت_21
پول فرشها،کمک خانواده م و واریزی عزیزان مهربانی که میگفتن ما کنارتیم،مرا دلگرم و امیدوار میکرد.خانمی تبریزی وام یک میلیونی یارانه ش رو کامل،واریز کرد.شیرزنی هم از دیار لرستان که از قضا مرد! و سرپرست خانواده هم بود و با پختن وفروش رب خانگی و...اموراتش میگذراند ۴۰۰هزار تومان دسترنجش را واریز کرد و گفت :یک مادر هستم و نگران بچه ام،برای نابودی ظلم این پولو میدم تا دیگه این جنایات تکرار نشه،اگه تا صبح شنبه دیه تکمیل نشد غمت نباشه آبجی،گشواره دختر کوچکم را میفروشم!چشمانم پر از اشک شده بود،زبانم از بیان اینهمه مهربانی قاصر بود،با گریه گفتم اگه گشواره دخترت بفروشی این پولو قبول نمیکنم!
یکی دانشجو بود و پول میفرستاد تا حق بر باطل پیروز شود،از اروپا و آمریکا که در نظر بعضیها آنجا را مهد بی عاطفگی و خشونت میدانند از طرف سه حامی مبلغ ۱۳ میلیون واریز شد،بانویی مهربان که حاضر نشد اسمی از او برده بشه ۲۵ میلیون واریز کرد.مادرم گریه میکرد که چرا فرصت زیاد ندادن تا خونه شو بفروشه پس هر چه پول در خانه داشت ،بمن داد!
تمام این مهربانیهاجمع شدند و این مردم دلسوز و دوست داشتنی قانون خشک و سختگیر رابه زانو درآورند و در ساعت هشت و نیم غروب جمعه کل مبلغ ۱۰۶ میلیون جور شد!!
دوست داشتم دادگاهی تشکیل میشد و من در حضور تمام قاضیان و دادستانهای دنیا،در حضور خانواده دانیال ، سید دانیال، کمال و حسین و خود قاتلان،میگفتم که ببینید و آگاه باشید،مردمی که اینگونه از پول وام یارانه و پول دسترنج پخت رب و گشواره فرزندشان و... میگذرند تا دیه را بپردازند،اینها که قلبشان باعشق میتپد و احساسشان چون بال پروانه پاک و لطیف است ویقین دارند که پول رابرای اعدام جمع میکنند!شما برایتان سوال نیست که چرامردمانی اینقدر مهربان و رئوف درراه اعدام تلاش میکنند؟؟اینها باور دارند که قاتلان ظالمند و صادق مظلوم!اینها نه برای صادق که برای خشکاندن ریشه ظلم ،اجتماع کرده اند.
۱۰۶ میلیون تومان دیگر در کمتر از ۳ روز جمع ،و صبح روز شنبه ۱۵ آذر ماه سال۱۳۹۹ برای دیه قاتلان صادق واریز شد.
دیگر بهانه ای نبود!مانعی نبود و حکم لازم الاجرا!
برای آنکه از مزاحمت خانواده قاتلها در امان باشیم،وسایلمان را جمع کردیم و به منزل برادر شوهرم رفتیم.
سه شبانه روز بود که خواب و خوراک نداشتیم!
شب قبل از اولین اعدام بود،دور از چشم همه رفتم و وضو ساختم،با خدای خویش یکبار دیگر تجدید پیمان کردم!از ته دل گریستم و خدا را به بزرگی خودش قسم دادم که:ای خدای بزرگ،اگر اعدام این قاتلان راه حق است،مرا یاری ده و قدمم را محکم گردان و اگر غیراز اینست و تو ای مهربانترین مهربانان، حکم بر چیز دیگر داری پس یاریم ده تا رضایت دهم!خدایا انتخاب این راه را بتو میسپارم،از تو،خود خودت،مدد میجویم!
وخدا راه را برمن آسان کرد،ساعت ۴:۳۰ بامداد دوشنبه ۱۷ آذر سمت زندان مهاباد راه افتادیم،هیچکس آنجا نبود،ما رابه سمت حیاط زندان مشایعت کردند،حس عجیبی داشتم،محکم و قویتر از قبل شده بودم!انگار تمام دستهایی که یاریم داده بودند مرا محکم و استوار به جایگاه میبردند،نه دستم میلرزید و نه دلم آشوب بود!من،فریبا،مادر دو فرزند،که آزارم به یک مورچه هم نمیرسید،اینک همرا شوهرم که در حجب و حیا و سادگی،شهره عام و خاص بود،ایستاده بودیم و هیچکدام تردیدی نداشتیم،کمال را آوردند!
تا مارا دید اشک ریخت و گریه کرد،فریبا خانوم منو اعدام نکنید،توبه کردم،غلط کردم،من رو فریب دادند و....به جوانیم رحم کن!
در جواب گفتم:اگر پسرم را نمیسوزاندید،اگر اجازه میدادین راحت بمیرد و اینقدر درد نکشد،میبخشیدمتون،اما شما جای هیچ بخشش و ترحمی نگذاشتید.دعا کن خدا توراببخشد!
سپس گفتم: بخشش لازم نیست،اعدامش کنید!
تمام شد..پنج صبح دوشنبه،درست در ساعتی که برجان فرزندم آتش افکنده بود..اعدام شد.پزشک قانونی مرگش راتایید کرد و جنازه بعد از بیست دقیقه با آمبولانس تحویل خانواده اش شد و همه به خانه برادر علی برگشتیم.باهیچکس حرف نمیزدم.با خود فکر میکردم چرا باید وضع جوانان ما به اینجا بکشد!یک وقتی تمام افتخارمان این بود که هیچوقت پایمان به کلانتری و دادگاه باز نشده اما اینک سه سال است ما بیشتر از انچه در منزل بودیم ،در راه دادگاه و کلانتری سرکرده ایم!
براستی چرا؟ایکاش خانواده ها بیشتر حواسمون بود،ایکاش بیشتر از لباس جسم ،بر روح و روان فرزندانمان اگاهی داشتیم و جامه انسانیت و پاکی میپوشاندیم و ایکاش به جای برپایی چوبه دار،مراسم شادی و پایکوبی و موفقیت ِفرزندانمان بود،ایکاش...و اما۱۸ آذر هم گذشت و لحظه موعود رسید!سپیده ۱۹ آذر ملاقات من بود و دانیال! امشب کسی اعدام میشد که یک عمر صادق،گردن آویز اسمش را برگردن داشت!
ادامه دارد.
✾࿐༅💙💎💙༅࿐
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
این داستان واقعی است
: #آخرینبازدید
#قسمت_پایانی
هیجدهم آذر بود،من بودم و لحظه ای که سالها انتظارش رامیکشیدم!
امشب پایان تمام انتظار کشیدنهاوحسرتهایم بود!
از ته قلبم ناراحت بودم که برای قصاص کسی لحظه شماری میکنم!
من آدم کشتن نبودم!اما افسوس که این قاتلان بیرحم،تقدیر خود را اینگونه رقم زده بودند،من اهل صلح، سازش، مهربانی و عشق ورزی بودم و روحیه من با قتل و قصاص سازگار نبود! این سرنوشت تلخ و شوم را نه من،نه صادق و نه کسی برای دانیال و بقیه رقم نزده بود،این راهی بود که خودشان انتخاب کرده بودند! پلهای پشت سرشان را خراب کرده بودند و هیچ راه بازگشتی نبود!با وجود تمام نامهربانیها و نامردیهایشان،از مخاطبان و حامیان خواهش میکردم فحش ندهند و به هیچکدامشان توهین نکنند!
پیج خانواده قاتلان،استوری میگذاشتند و عکس هر سه جانی را بارگزاری میکردند که قسمت این بود ما ایستاده بمیریم !
و یا با توهین به ما و نفرین ما سعی میکردند جو روانی بوجود بیاورند و ما را در تصمیم مردد کنند!
شب فرارسید. و ما به سمت زندان میاندوآب به راه افتادیم!در تمام مسیر به این فکر میکردم که چگونه شهر مهاباد دو دوست مانند استاد هیمن شاعر و استاد هژار را در آغوش خود پرورانده که دوستی بی مثالشان زبانزد عالم بوده و رفاقتشان هنرمندان و ادیبانی خلق کرد که مایه افتخار نه تنها مردم کرد بلکه فخر و ارزش تمام جامعه هنر و فرهنگند و زیر آسمان همین شهر قاتلانی بیرحم و جانی بنام دانیال و کمال و سید پرورش یافته اند که شرف راخورده اند و مردانگی را قورت داده اند! کاش میشد ،علت این تفاوتها را یافت،این فاجعه های وحشتناک را ریشه یابی کرد تا دیگر هیچ مادری داغ فرزندش نبیند و این جنایات هیچوقت تکرار نشود!یقین دارم درد و داغ داشتن همچین فرزندانی، از داغ مرگ فرزند بدتر است! در فکر فرو رفته بودم که با صدای علی بخود آمدم.
+فریبا!فریبا!کجایی تو خانوم؟به چی فکر میکنی؟حالت خوبه؟
-(بخود آمدم ،نفس عمیقی کشیدم و گفتم):خوبم،خوبم عزیزم،چیزی نیس!
مسئولان دادگاه ،قبلا به خانواده دانیال اطلاع داده بودند که هرگونه رفتار دور از شان و قانون عواقب بدی برایشان خواهد داشت،بهرحال با همراهی پلیس ویژه از راه فرعی راه افتادیم و ساعت ۴ شب به میاندوآب رسیدیم.
لحظات به کندی میگذشت،مارا به داخل حیاط زندان هدایت کردند و چون هنوز موعد مقرر فرانرسیده بود،منتظر ماندیم!
تا لحظه موعود از سی ام شهریور ۹۶ تا لحظه اعدام را مرور کردم،انگار سالها گذشته بود!این سه سال برما،چقدر سخت گذشت!سربلند کردم،به صورت پرچین و موهای سفید علی نگاه کردم،علی متوجه نگاهم شد،دستم را محکم گرفت و گفت:به خدا توکل کن!
مظلومیت چهره علی را نگاه میکردم، در این چند سال بارها در خلوت خود برای صادق، گریسته بود.دیشب هم به خیال اینکه من خوابم،تا صبح خواب به چشمش نیامد وتا وقت نماز صبح،تنهایی،آرام و درسکوت میگریست!
لحظه موعود رسید!
دانیال را آوردند،سرش به زیر افکنده بود،چشمانش رو به زمین بود و کسی را نگاه نکرد،حتی طلب بخشش هم نکرد!
انگار اعدام کمال را شنیده بود و مطمئن بود کار خودش هم تمام است ،برای همین نمیخواست طلب بخشش کند!
مسئول اجرای حکم پرسید:آیا حاضرید در رای و نظر خود تجدید نظر کنید و دانیال د را ببخشید؟؟
به چشمانش چشم دوختم،نگاهمان در هم تلاقی کرد،به چشمانش چشم دوختم (مگر میشد راحت مردی را که روی شیطان را سفید کرده بود و آبروی رفاقت و مردانگی و شرف را برده بود،ببخشم؟ مگر میشد ان سیاهدل و نامرد که هنوز هم از چشمانش حسادت و کینه و شرارت میبارید را ببخشم؟) قاطعانه گفتم:
نه!
و اخرین نگاه پر از شرارتش، برای همیشه بردار اعدام خشکید!
تمام شد،پرونده صادق بسته شد!
خانواده دانیال پشت درهای زندان میاندوآب،جنازه پسرشان را تحویل گرفتند وتمام شد.همه چی تمام شد ....
سبک تر شدم،حضور صادق را برای لحظه ای در کنارخود حس میکردم.همان شب به سمت مهاباد برگشتیم.شهر دیگر بوی خون و مرگ نمیداد،مهاباد ، کانون زیبای فرهنگ و هنر زیباتر از همیشه بنظر میرسید!
مستقیم به سمت آرامگاه صادق رفتیم.فاتحه خواندیم و به سمت خانه برگشتیم.
دفتر خاطرات صادق را باز کردم و در صفحه آخرش نوشتم،
امشب،نه یک مادر،
نه یک شهر،
که یک ایران آرام گرفت..
# پایان
✾࿐༅💙💎💙༅࿐
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#یاسـیدالکریــم
حال و هواےِ صحـن شما
کربلایے است
هر کس که زائرِ تو شود
کربلایے است
▪️ ۱۵شوال سالروزوفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام تسلیت باد▪️
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
💎 امام حسن عسکری علیه السلام به امام زمان عج الله فرجه الشریف فرمودند:
فرزندم! بدان كه دل هاى اهل بندگی و اخلاص همچون پرندگانى كه ميل به آشيانه دارند، به سوی تو پر می کشند.
📚بحارالانوار، ج52، ص35
➖〰➖〰➖〰➖〰➖
💎 امام حسن عسکری(ع):
✍ پارساترين مردم كسى است كه در موارد شبهه٬ توقف كند؛
🌻عابدترين مردم كسى است كه در برپايى واجبات، استوار باشد؛
🌷 زاهدترين مردم كسى است كه حرام را ترک كند؛
🌻 كوشاترين مردم شخصى است كه گناهان را رها كند.
📙بحارالانوار ٬ج۷۸ ٬ص۳۷۳
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
وفات حضرت عبدالعظیم تسلیت💔🖤
شهادت حضرت حمزه تسلیت💔🖤
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
💎 امام حسن عسکری علیه السلام به امام زمان عج الله فرجه الشریف فرمودند:
فرزندم! بدان كه دل هاى اهل بندگی و اخلاص همچون پرندگانى كه ميل به آشيانه دارند، به سوی تو پر می کشند.
📚بحارالانوار، ج52، ص35
➖〰➖〰➖〰➖〰➖
💎 امام حسن عسکری(ع):
✍ پارساترين مردم كسى است كه در موارد شبهه٬ توقف كند؛
🌻عابدترين مردم كسى است كه در برپايى واجبات، استوار باشد؛
🌷 زاهدترين مردم كسى است كه حرام را ترک كند؛
🌻 كوشاترين مردم شخصى است كه گناهان را رها كند.
📙بحارالانوار ٬ج۷۸ ٬ص۳۷۳
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#عکس_نوشته☝️
#احکام_شرعی #احکام_خمس
✅ ضرورت پرداخت خُمس در بیان امام صادق(ع) و امام مهدی(عج)
👈 جهت اطلاع از مقدار و چگونگی پرداخت خمس با دفتر مرجع تقلید خود در تماس باشید.
لطفا حداقل به یک نفر بفرستین👇
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
"موضوع"
#چشم_زخم_چیست⁉️
سخنران:استاددانشمند🎤
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تبارکاللهاحسنالخالقین☝️
دلرباترین و زیباترین مناظر جهان در فصل بهار ،
ببینید یکم حال و هواتون عوض شه👌
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آهنگی زیبا و دلنشین تقدیم نگاه زیباتون❤
کاری مشترک از رضا صادقی و بابک جهانبخش
🌹🌹
برای بستن دهان افرادی كه در زندگی شما مدام دخالت ميكنند
بهترين پاسخ اين است:
- از پیشنهادتان ممنونم،
- بهش فكر ميكنم
- ممنونم، شاید حق با شما باشد...
این یعنی پایان بحث
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپی از فیلم محمد رسول الله (ص)
از جنگ احد و کشته شدن ناجوانمردانه ی حضرت حمزه سیدالشهداء
پانزده شوال سالروز شهادت حضرت حمزه و شهداء احد تسلیت باد.
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
به شخصیت خود بیشتر از آبرویتان اهمیت دهید؛ زیرا شخصیت شما جوهر وجودِ شما و آبرویتان تصوراتِ دیگران نسبت به شما است!
👤جان وودن
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان👆
#ضرب_المثل
#داستانک
#دم_خروس_ياقسم_حضرت_عباس 🤔
♦️مردی خروسی🐓داشت که به پشت بام فرار کرد و به خانه یکی از همسایه ها رفت. صاحب خروس🐓 هم در خانه ی همسایه ها را میزد و دنبال خروسش🐓میگشت.
مردی که خروس🐓در خانه اش بود ناگهان صدای در را شنید و چون حدس زد صاحب خروس🐓 باشد، آن را بلافاصله زیر عبایش پنهان کرد و در را باز کرد. تا مرد را دید که نشانی خروس🐓را میگرفت سریع گفت: "به حضرت عباس قسم خروست🐓 به خانه ی من نیامده است."
ولی دم خروس🐓که از گوشه عبای مرد بیرون زده بود بهترین شاهد بر دروغ بودن حرف آن مرد داشت. صاحب خروس هم نگاهی به مرد انداخت و گفت: "دم خروس🐓 را باور کنم یا قسم حضرت عباس"
چقدر این مثل رو این روزها واضح میبینیم!!!
@shamimrezvan
@tafakornab
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
بزرگ کسی است که :
قلبش کودکانه
قهرش بی کینه
در دوست داشتن بی ادعا
وبخشش او بی منت است.
خوب بخوابید.
شب خوش🌹
#بهترین_کانال_ایتا👇
💥
🖋☕️
@shamimrezvan
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگا
🌱داستان کوتاه
امتحان پايانى درس فلسفه بود. استاد فقط يك سؤال مطرح كرده بود! سؤال اين بود:
ــ شما چگونه مىتوانيد مرا متقاعد كنيد كه صندلى جلوى شما نامرئى است؟
تقريباً يك ساعت زمان برد تا دانشجويان توانستند پاسخهاى خود را در برگه امتحانىشان بنويسند،
به غير از يك دانشجوى تنبل كه تنها ۱۰ ثانيه طول كشيد تا جواب را بنويسد!
چند روز بعد كه استاد نمرههاى دانشجويان را اعلام كرد،
آن دانشجوى تنبل بالاترين نمره كلاس را گرفته بود!
پاسخش این بود: منظور کدام صندلی است؟
🖋☕️
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
همه ی چیزهای از دست رفته،
یک روز برمیگردند!
اما درست وقتی که یاد میگیریم چطور
بدون آن ها زندگی کنیم...
👤ژوزه ساراماگو
🖋☕️
@tafakornab
🌱ثروتمند تر از بیل گیتس
از بیل گیتس پرسیدند: از تو ثروتمند تر هم هست؟ گفت: بله فقط یک نفر. گفتند: چه کسی؟ گفت: سالها پیش زمانی که از اداره اخراج شدم و به تازگی اندیشههای خود و در حقیقت به طراحی مایکروسافت می اندیشیدم، روزی در فرودگاهی در نیویورک بودم که قبل از پرواز چشمم به نشریه ها و روزنامه ها افتاد. از تیتر یک روزنامه خیلی خوشم اومد، دست کردم توی جیبم که روزنامه رو بخرم دیدم که پول خرد ندارم. داشتم منصرف می شدم که دیدم یک پسر بچه سیاه پوست روزنامه فروش وقتی این نگاه پر توجه منو دید و گفت: این روزنامه مال خودت، بخشیدمش؛ بردار برای خودت. گفتم: آخه من پول خرد ندارم! گفت: برای خودت! بخشیدمش!
سه ماه بعد بر حسب تصادف توی همون فرودگاه و همون سالن پرواز داشتم. دوباره چشمم به یک مجله خورد؛ دست کردم تو جیبم باز دیدم پول خرد ندارم؛ باز همون بچه بهم گفت: این مجله رو بردار برای خودت. گفتم: پسرجون چند وقت پیش من اومدم یه روزنامه بهم بخشیدی تو هر کسی میاد اینجا دچار این مسئله می شه، بهش میبخشی؟! پسره گفت: آره من دلم می خواد ببخشم؛ از سود خودم میبخشم. به قدری این جمله پسر و این نگاه پسر تو ذهن من موند که با خودم فکر کردم، خدایا این پسر بر مبنای چه احساسی این حرف ها رو میگه.
بعد از 19 سال زمانی که به اوج قدرت رسیدم، تصمیم گرفتم این فرد رو پیدا کنم تا جبران گذشته رو بکنم. گروهی رو تشکیل دادم و گفتم بروند و ببینند در فلان فرودگاه کی روزنامه می فروخته. یک ماه و نیم تحقیق کردند متوجه شدند یک فرد سیاه پوست مسلمان بوده که الان دربان یک سالن تئاتره. خلاصه دعوتش کردند اداره؛ از او پرسیدم: منو می شناسی؟ گفت: بله! جناب عالی آقای بیل گیتس معروفید که دنیا می شناسدتون.
گفتم: سال ها قبل زمانی که تو پسر بچه بودی و روزنامه میفروختی دو بار چون پول خرد نداشتم به من روزنامه مجانی دادی، چرا این کار رو کردی؟ گفت: طبیعی است، چون این حس و حال خودم بود. گفتم: حالا میدونی چه کارت دارم؟ میخواهم اون محبتی که به من کردی رو
جبران کنم. جوان پرسید: چه طوری؟ گفتم: هر چیزی که بخواهی بهت میدهم. (خود بیلگیتس میگوید این جوان وقتی صحبت میکرد مرتب میخندید)
جوان سیاه پوست گفت: هر چی بخوام بهم می دی؟ گفتم: هر چی که بخواهی! گفت: واقعاً هر چی بخوام؟ گفتم: آره، هر چی بخواهی بهت می دم، من به 50 کشور آفریقایی وام دادهام؛ به اندازه تمام اونها به تو میبخشم. جوان گفت: آقای بیل گیتس نمی تونی جبران کنی! گفتم: یعنی چی؟ نمیتونم یا نمیخوام؟ گفت: میخواهی اما نمیتونی جبران کنی. پرسیدم: چرا نمیتونم جبران کنم؟
جوان سیاه پوست گفت: فرق من با تو در اینه که من در اوج نداشتنم به تو بخشیدم ولی تو در اوج داشتنت میخواهی به من ببخشی و این چیزی رو جبران نمیکنه. اصلا هیچ چیزی رو جبران نمیکنه. با این کار نمیتونی آروم بشی. تازه لطف شما از سر ما زیاد هم هست! و من همواره احساس میکنم ثروتمندتر از من کسی نیست جز این جوان 32 ساله مسلمان سیاه پوست!!!
🖋☕️
@tafakornab