eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
12.5هزار دنبال‌کننده
24.1هزار عکس
16.8هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
دو خاطره متفاوت و قابل تأمل از گم شدن مداد سیاه‌ دو نفر در دوران دبستان: 1⃣مرد اول می‌گفت: «چهارم ابتدایی بودم. در مدرسه مداد سیاهم را گم کردم. وقتی به مادرم گفتم، سخت مرا تنبیه کرد و به من گفت که بی‌مسئولیت و بی‌حواس هستم. آن قدر تنبیه مادرم برایم سخت بود که تصمیم گرفتم دیگر هیچ وقت دست خالی به خانه برنگردم و مدادهای دوستانم را بردارم. روز بعد نقشه‌ام را عملی کردم. هر روز یکی دو مداد کش می‌رفتم تا اینکه تا آخر سال از تمامی دوستانم مداد برداشته بودم. ابتدای کار خیلی با ترس این کار را انجام می‌دادم ولی کم‌کم بر ترسم غلبه کردم و از نقشه‌های زیادی استفاده کردم تا جایی که مدادها را از دوستانم می‌دزدیدم و به خودشان می‌فروختم. بعد از مدتی این کار برایم عادی شد. تصمیم گرفتم کارهای بزرگتر انجام دهم و کارم را تا کل مدرسه و دفتر مدیر مدرسه گسترش دادم. خلاصه آن سال برایم تمرین عملی دزدی حرفه‌ای بود تا اینکه حالا تبدیل به یک سارق حرفه‌ای شدم!» 2⃣مرد دوم می‌گفت: «دوم دبستان بودم. روزی از مدرسه آمدم و به ماردم گفتم مداد سیاهم را گم کردم. مادرم گفت خوب چه کار کردم بدون مداد؟ گفتم از دوستم مداد گرفتم. مادرم گفت خوبه و پرسید که دوستم از من چیزی نخواست؟ خوراکی یا چیزی؟ گفتم نه. چیزی از من نخواست. مادرم گفت پس او با این کار سعی کرده به دیگری نیکی کند، ببین چقدر زیرک است. پس تو چرا به دیگران نیکی نکنی؟ گفتم چگونه نیکی کنم؟ مادرم گفت دو مداد می‌خریم، یکی برای خودت و دیگری برای کسی که ممکن است مدادش گم شود. آن مداد را به کسی که مدادش گم می‌شود می‌دهم و بعد از پایان درس پس می‌گیرم. خیلی شادمان شدم و بعد از عملی کردن پیشنهاد مادرم، احساس رضایت خوبی داشتم آن قدر که در کیفم مدادهای اضافی بیشتری می‌گذاشتم تا به نفرات بیشتری کمک کنم. با این کار، هم درسم خیلی بهتر از قبل شده بود و هم علاقه‌ام به مدرسه چند برابر شده بود. ستاره کلاس شده بودم به گونه‌ای که همه مرا صاحب مدادهای ذخیره می‌شناختند و همیشه از من کمک می‌گرفتند. حالا که بزرگ شده‌ام و از نظر علمی در سطح عالی قرار گرفته‌ام و تشکیل خانواده داده‌ام، صاحب بزرگترین جمعیت خیریه شهر هستم.» @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
روزی پادشاهی خزانه را خالی دید، پس به وزیر زیرک خود دستور داد طرحی برای بودجه سال بعد ارائه کند. حکایت پادشاه ورشکسته وزیر پس از مشورت با اصحاب اقتصاد، برای جبران کسری بودجه طرحی ارائه کرد که شامل سه بند بود: ۱- مالیات دو برابر شود. ۲ – نیمی از گاو و گوسفندها به نفع دولت مصادره شود. ۳ – کسی حق ندارد آروغ بزند! پادشاه طرح را که دید، با پوزخندی به وزیر گفت بند اول و دوم قبول، اما سومی یعنی چی؟ چرا مردم نباید آروغ بزنند؟ وزیر زیرک گفت قسمت سوم ضمانت اجرای دو قسمت قبل است. او ادامه داد بند سومی برای تخلیه انرژی اعتراضی مردم است و ما با استفاده از جارچی‌ها آروغ نزدن را به مهمترین مسئله مردم تبدیل میکنیم. مردم هم به جای پرداختن به بندهای اول و دوم، به قسمت سوم خواهند پرداخت. در نهایت، پس از بالا گرفتن اعتراضات، به نشانه احترام به خواست مردم، با دستور ملوکانه شما بند سوم را لغو میکنیم و مردم هم خوشحال به خانه میروند و درد اجرای دو بند قبلی را تحمل میکنند. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
ــــــــــــــــــــــــــــ✍ !!!👌 ♦️مردی در صحرا دنبال شترش می گشت تا اینکه به پسر باهوشی برخورد و سراغ شتر را از او گرفت. پسر گفت: شترت یک چشمش کور بود❓ مرد گفت: بله پسر پرسید: آیا یک طرف بارش شیرینی و طرف دیگرش ترشی بود؟ مرد گفت: بله بگو ببینم شتر کجاست❓ پسر گفت: من شتری ندیدم❗️ مرد ناراحت شد، و فکر کرد که شاید پسرک بلایی سر شتر آورده پس او را نزد قاضی برد و ماجرا را برای او تعریف کرد. قاضی از پسر پرسید: اگر تو شتر را ندیدی چطور همه مشخصاتش را می دانستی❓ پسرک گفت: روی خاک رد پای شتری را دیدم که فقط سبزه های یک طرف را خورده بود، فهمیدم که شاید یک چشمش کور بوده، بعد متوجه شدم که در یک طرف راه، مگس و در طرف دیگر، پشه بیشتر است چون مگس شیرینی دوست دارد و پشه ترشی نتیجه گرفتم که شاید یک لنگه بار شتر شیرینی و یک لنگه دیگر ترشی بوده است. قاضی از هوش پسرک خوشش آمد و گفت: درست است که تو بی گناهی، ولی زبانت باعث دردسرت شد پس از این به بعد شتر دیدی ندیدی❓ .ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👈۱۰ خوراکی بسیار کم کالری برای کسانی که رژیم لاغری دارند👇 ۱. شاهی آبی ۲. آروگولا ۳. اسفناج ۴. چغندر برگ ۵. کاهو ۶. کرفس ۷. خیار ۸. تربچه ۹. کدو سبز ۱۰. کلم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✅اگرنمیتوانید قلمی برای نوشتن خوشبختی کسی باشید.... دست کم بکوشید پاک کنی خوب، برای زدودن دلتنگی هایش باشید .... ❣ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
944.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭐️خــدایـا ❣ ✨امشب کوله پشتی ما را ⭐️پر کن از آرزوهای زیبا و ✨دوست داشتنی ⭐️تا صبح فردا خنده رو ✨و از غم و اندوه جدا باشیم ⭐️شبتون بخیر ✨آرامش شب نصیبتون @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
2.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا ❣ با نام تو آغاز می کنم ‌شروع هر لحظه را... که توزیباترین علت هرآغازی.... 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 🌹الهی به امیدتو🌹 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
153.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💖بر نائب بر حق امامت صَلوات 🌸🍃 💜بر صاحب انوار قیامت صَلوات 🌸🍃 💛خواهے ڪہ بہ روز حَشرنگردے مایوس🌸🍃 💚بفرست بہ پیشگاہ مَهدے صَلوات 🌸🍃 🌸✨اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج✨🌸 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
❁﷽❁ 🌼🍃 یااباعبدالله الحسین🌼🍃 ⚜دلخوشم با تو اگر از دور صحبت می کنم ⚜با سلامی هر کجا باشم زیارت می کنم 🌤 السلام علیک یا ابا عبدالله✋ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
3.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَٰئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ کسانی که ایمان آوردند و ایمانشان را به ستمی [چون شرک] نیامیختند، ایمنی [از عذاب] برای آنان است، و آنان راه یافتگانند. ⚜️جزء «۷» سوره انعام آیه «۸۲»⚜️ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️ .... 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 25 خرداد ماه 1400 🌞اذان صبح: 04:01 ☀️طلوع آفتاب: 05:48 🌝اذان ظهر: 13:05 🌑 آفتاب: 20:22 🌖اذان مغرب: 20:43 🌓نیمه شب شرعی: 00:11 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
۰۰۰۰☝️ "سه شنبه"﷽" "۱۰۰مرتبه" ✨یا ارحم الراحمین✨ ✨ای مهربان ترین مهربانان✨ 🌙دیگرگناه نمی کنم 🌙 🌻 ✅هرکس نمــاز سه‌شنبه را بخواند برایش هزاران شهر از طلا در بهشت بسازند↯ دورکعت؛ در هر رکعت بعد از حمد یک بار سوره تین توحید فلق ناس @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh