eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
12.5هزار دنبال‌کننده
24.1هزار عکس
16.8هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
همسر فرعون " تصميم گرفت که عوض شود و شُد یکی از زنان والای بهشتی.... پسر نوح تصميمي براي عوض شدن نداشت... غرق شد و شُد درس عبرتی برای آیندگان... اولي همسر يک طغيانگر بود و دومي پسر يک پيامبر...!!! براي عوض شدن هيچ بهانه ای قابل قبول نيست.... اين خودت هستي که تصميم مي گيري تا عوض شوی... 🌸 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
11.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتماگوش کنید☝️☝️ ❓چرا من اینطوری‌اَم؟ تا مشکلی بوجود میاد، خودمو می‌بازم! آروم و قرارم رو از دست می‌دم! نه می‌تونم خوب فکر کنم .. نه حتی دعا کنم! ❓ چرا من اینجوری‌اَم ؟ 👤 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
خواص تخم مرغ آب پز در صبحانه : 1⃣کاهش چربی خون 🔹کاهش وزن 2⃣عضله سازی 🔹کم شدن خطر بیماری ها 3⃣بهبود وضعیت پوست و مو 🔹دریافت کافی امگا 3 4⃣کاهش استرس 🔹کاهش بیماری های قلبی @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 💢 🔹 حارث همدانی نقل می‌کند: زندگى برایم سخت شده بود؛ براى رفع حاجت، خدمت امام على علیه‏‌السلام رفتم. 🌸 امیرالمومنین پس از سلام فرمودند: آیا خواسته‏‌اى دارى؟ 🔹گفتم: آرى. 🌸 امام علی بلند شدند و چراغ را خاموش کردند و فرمودند: چراغ را خاموش کردم تا در برابر خواسته‏‌ات دچار خجالت نشوى؛ زیرا از حضرت محمد صلى‏‌الله‏‌علیه‏‌و‏آله‏ شنیدم که فرمود: 🔹خواسته‏‌هاى مردم در دلهاى بندگان، امانت است، هرکس آن را پنهان کند، برایش عبادت است و کسى که خواسته‏‌اش را آشکار کند، شنوندگان باید او را یارى کنند. 📚 بحارالانوار، جلد ۴۱، صفحه ۳۶ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
596.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┊ ┊ ┊ ┊ ┊ ┊ ┊ 🍁 ┊ ┊ 🍂 ┊ 🍁 🍂 🍁ســـــــــــلام🍁 🍁 امروز آخرین 🍁 ایستگاه پاییز است 🍁 یک قدم آن طرفتر 🍁 رو به سوی زمستان 🍁 اندوهت را به برگها بسپار 🍁 که صدای آمدن یلدا 🍁 به گوش میرسد... 🍁 بـه آخـریـن روز پـاییـز 🍁 خـوش آمـدیـد... ‎@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
1.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
 🍁! ⛄️ 💖 حساب کن! با مهربانی دل چند نفر را بدست آوردی و با غرور شیشه دل چند نفر را شکستی؟ 🍁 مهربان باش که دفتر خاطره هایت آکنده از مهربانی باشد  وعشق و محبت.... 💖 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
انشالله بابه پایان رسیدن پاییز تمام،مشکلات و سختی ها به پایان برسه باامید به شروع بهترین ها برای تک تک تون 🍎🍌🍉🍏🍍🍊 ‎‌‌‌‌@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💚امام صادق ع : 💢همه خوبی در خانه ای قرار داده شده و 🔑کلید آن، دل برکندن از ❌قرار داده شده است❗️ 📚 ميزان الحكمه، ج ۳، ص ۵۵۰ 〰➿〰➿〰➿ 🌸امام سجاد عليه‌السلام: 🔸در ثروت دنیا آسایشی نیست اما شیطان آدمی را وسوسه می کند. که ثروت اندوزی باعث آسایش است. 🔸و همین ثروت اندوزی آدمی را در دنیا به رنج و سختی گرفتار می کند و در آخرت به حساب پس دادن.. ❌ 📚بحار ۷۳- ۹۲
♻️ 🔴 سؤال: آیا شوهر می تواند در مقابل دیگران عیوب را بگوید و او را کند، اگر چه به باشد؟ ✅ پاسخ: 👇👇 ➖ «غیبت کردن و نیز تحقیر مؤمن و کاری که موجب او می شود جایز نیست.» ❓ سؤال: آیا می تواند در مقابل دیگران را بگوید و یا او را تحقیر کند؟ اعم از اینکه شوهر حضور داشته باشد یا نه و اعم از اینکه شوخی باشد یا . ✅ جواب: 👇👇 ➖ «غیبت کردن مؤمن و نیز تحقیر مؤمن و کاری که موجب اذیت او می شود، جازی نیست.» ⏪ بنابراین زن و شوهر نمی توانند یکدیگر را تحقیر نمایند. به طور مثال نمی تواند با به رخ کشیدن زنان دیگر، زن خود را تحقیر کند و با ندارد در مقابل دیگران کاری کند و یا بزند که زنش تحقیر شود. 🔻همچنین زن اجازه ندارد عیوب مرد را نزد زنهای دیگر به گونه ای بیان کند که یا شود و یا موجب تحقیر شوهر گردد. ⏪ بنابراین، گرفتن از یکدیگر در مقابل دیگران بی اعتنایی کردن به یکدیگر، ترجیح بدون دلیل دیگران به گونه ای که موجب تحقیر همسر گردد و مواردی نظیر اینها، جایز نیست و زن و شوهر باید به شدت از اینگونه امور نمایند. 💠 استفتاء از دفتر 📖
اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ يَرْزُقُ 🌼مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ ﴿۱۹﴾ 🌼خدا نسبت به بندگانش مهربان است ✨هر كه را بخواهد روزى مى دهد 🌼و اوست نيرومند غالب (۱۹) 📚 سوره مبارکه الشوری ✍ آیه ۱۹
نه ثروت تا کنون زاییده مردی. نه قصرو کاخ درمان کرده دردی. برو انسانیت را مشتری باش. قضاوت میشوی با آنچه که میکنی @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌱حکایت روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید . حاکم پس از دیدن آن مرد بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند . روستایی بی نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد. به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند. حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب هم به او بدهید... حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت میتوانی بر سر کارت برگردی. ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند، حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت! همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند... حاکم از کشاورز پرسید : مرا می شناسی؟ کشاورز بیچاره گفت : شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید. حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟ سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود. حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم، در یک شب بارانی که درِ رحمت خدا باز بود، من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حقّ این باران و رحمتت، مرا حاکم نیشابور کن! و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم، هنوز اجابت نشده، آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟! یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد... حاکم گفت: این هم قاطر و پالانی که می خواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیده ای که به من زدی... فقط می خواستم بدانی که برای خدا، حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد... فقط ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد... از خدا بخواه، و زیاد هم بخواه... خدا بی نهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بی انتهاست، ولی به خواسته ات ایمان داشته باش... http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆