eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
16.1هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎 💫چقدر جالبه این معنا که خداوند عالم همه چیزو جفت آفرید... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
5.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺امام‌صادق‌عليه‌السلام‌فرمودند: 📄مَن نَظَرَ إلي أبَوَيهِ نَظَرَ ماقِتٍ وَ هُما ظالِمانِ لَهُ لَم يَبقَلِ اللهُ لَهُ صَلاةً . 📜 کسی که با نظر کینه و بغض به پدر و مادر خود نگاه کند ، خداوند هیچ نمازی را از او نمی پذیرد ، هر چند آن دو به او ستم کرده باشند . 📚مستدرک الوسائل جلد ۱۵ صفحه ۱۷۶ 🍁 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
س 88: کودکى که هميشه خود را نجس مى ‏کند، دست‏ تر، آب دهان و باقى‌مانده غذايش چه حکمى دارد؟ کودکانى که دست ‏تر خود را بر پاهايشان مى ‏گذارند، چه حکمى دارند؟ ج: تا زمانى که يقين به نجاست آن حاصل نشده، حکم به پاکى مى ‏شود. ♈️استفتائات مقام معظم رهبری♈️ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
وَتَوَكَّلْ عَلَى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ ﴿۲۱۷﴾ ✨و بر خداى عزيز مهربان توكل كن (۲۱۷) 📚سوره مبارکه الشعراء✍آیه ۲۱۷ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
♥️ آرام باش..... آنچه برایت پیش مےآید و آنچه برایت رقم میخورد؛ به دست بزرگترین نویسندهٔ عالم ثبت شده! اوڪه بدون اذنش حتی برگی از درخت نمی‌افتد...!!! ↶【به ما بپیوندید 】↷ @tafakornab
طوفان ريشه‌های درخت🍁 راعميق‌تروقوى‌ترمی‌کند🍂 درطوفان‌هاى زندگى به برگ‌هايى كه🍁 از دست می‌دهى فكر نكن🍂 به ريشه‌اى فکر کن که قوی‌ترمی‌شود🍁 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
🔆 بنایی نقل می کرد که در آخوند همدانی مشغول کار بنایی بودم. 🔆 یک روز که داشتم تمام شد و تصمیم گرفتم به خدمت آقای آخوند بروم و مقدار مشخصی از اجرتم را بگیرم. 🔆 وقتی به نزد رسیدم، دیدم جمعیت بسیاری در گرد ایشان نشسته اند. 🔆 یکباره دست در زیر تشک خود برد و مقداری پول درآورد و به من داد و فرمود ((پولی که میخواستی بگیر)). 🔆 من را گرفتم و شمردم دیدم بدون اینکه من سخنی بر زبان بیاورم و حاجتم را بگویم همان مقدار را به من داده اند. کتاب همچو سلمان ص89 🆔 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🔰داستان جالب بهلول و شکستن سر استاد 🔶 روزے بهلول در حالے که داشت از کوچہ اے مےگذشت شنید که استادے به شاگردانش مےگوید : ❗️من امام صادق (ع) را قبول دارم اما در سہ مورد با او کاملا مخالفم ! 1⃣ یک اینکہ مےگوید: خداوند دیده نمےشود پس اگر دیده نمےشود وجود هم ندارد. 2⃣ دوم مےگوید: خدا شیطان را در آتش جهنم مےسوزاند در حالے کہ شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیرے در او ندارد. 3⃣ سوم هم مےگوید: انسان کارهایش را از روے اختیار انجام مےدهد در حالے که چنین نیست و از روے اجبار انجام مےدهد. 🔴 بهلول تا این سخنان را از استاد شنید فورا کلوخ بزرگے به دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد اتفاقا کلوخ به وسط پیشانے استاد خورد و آنرا شکافت ! 🔹استاد و شاگردان در پے او افتادند و او را به نزد خلیفہ آوردند. ❓خلیفہ گفت: ماجرا چیست؟ ☑️ استاد گفت: داشتم به دانش آموزان درس مےدادم که بهلول با کلوخ به سرم زد و آنرا شکست ! 👈بهلول پرسید: آیا تو درد را مےبینی؟ گفت: نہ 👌بهلول گفت: پس دردے وجود ندارد. 👈ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستے و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیرے ندارد. 👈ثالثا: مگر نمےگویے انسانها از خود اختیار ندارند؟ 👌پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم ⭕️استاد دلایل بهلول دیوانہ را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت !!! 🆔 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🔆 آیت الله شیخ عباس از شاگردان میرزا جواد ملکی از قول ایشان نقل می کرد : 🔆 بنده چون در نجف اشرف به خدمت عارف جناب آخوند ملاحسینقلی همدانی رسیدم از آن بزرگ توجهی نسبت به خود ندیدم تا اینکه روزی به خدمت ایشان عرض کردم: آقا من به امید رسیدن به کمال خدمت شما رسیده ام چرا به من عنایتی نمی فرمایید؟ 🔆 ایشان فرمود: تو که بشو نیستی! 🔆می بینم هنگام وارد شدن در مجلس نقطه را در نظر می‌گیری! 🔆منظور آخوند ملا حسینقلی همدانی این بوده که توجه و میلی به صدرنشینی داری و بالا نشستن در را می پسندی. 🔆 حاج میرزا جواد آقا فرمود :از آن روز به بعد پای من به بالای مجلسی نرسید. 🔆 این خصلت مرحوم ملکی تا پایان ادامه داشت. شیخ مناجاتیان ص51 🆔 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🔰مورچه: خدایا ما نوعے از مخلوقات تو هستیم و از رزق تو بے نیاز نیستیم ما را بہ خاطر گناهان انسانها بہ هلاڪت نرسان. 🔶در زمان حضرت سلیمان، بر اثر نیامدن باران، قحطے شدیدے بہ وجود آمـد. بہ ناچار مردم بہ حضور حضرت سلیمان آمدہ و از قحطے شڪایت ڪـردنـد و درخواست نمودند تا حضرت سلیمان براے طلب باران، نماز (استسقا) بخواند. 💠سلیمان بہ آنها گفت: فردا پس از نماز صبح، با هم براے انجام نماز استسقا بہ سوے بیابان حرڪت میڪنیم. 🔶فرداے آن روز مـردم جمع شدند و پس از نماز صبح، بہ سوے بیابان حـرڪـت ڪـردنـد. 🐜نـاگـهان سلیمان(ع) در راہ مورچہ اے را دید ڪہ پاهایش را روے زمین نهادہ بود و دست هایش را بہ سوے آسمان بـلـنـد نمودہ و میگوید: 💥خدایا ما نوعے از مخلوقات تو هستیم و از رزق تـو بـے نیاز نیستیم، ما را بہ خاطر گناهان انسان ها بہ هلاڪت نرسان. 💠سلیمان رو بہ جمعیت ڪرد و فرمود: بہ خانہ هایتان بازگردید، خـداونـد شـمـا را بہ خاطر غیر شما (مورچگان) سیراب ڪرد. 🌧در آن سال آن قدر باران آمد ڪہ سابقہ نداشت. 📔داستان دوستان، ج۴، ص۲۲۱ 🆔 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان