eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خـدایا باتـوکل به تـو ✨پنجره ماه اسفند را باز میکنیم 🌸1 مــ🌙ـاه خیر و برکت ✨1 مـ🌙ــاه سلامتی و سعادت 🌸1 مـ🌙ــاه آرامش و پیشرفت ✨1 مــ🌙ـاه زندگی پرازموفقیت 🌸به همه ما عطــابفـرمــــا🤲 آمین ای فرمانروای حق و آشکار ❄️ بسم الله الرحمن الرحیم❄️ ✨الهی به امیدتو✨ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨❄️ شروع ماه اسفند را پُر برکت کنیم با صلوات بر حضرت محمد (ص) و خاندان مطهرش❄️✨ ✨❄️اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي ✨❄️مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد ✨❄️وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙ماه دوازدهم آمد ولی... 😔 ☀️خورشید دوازدهم نه زمستان هجرانت❄ کی به پایان می رسد ای همه دار و ندار این جهان😔 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🤲 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️ ♦تماشا کنید و یاد خدا کنید ✨مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ(۱۹) ✨بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ(۲۰) ✨فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ(۲۱) 📖سوره الرحمن ❤ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک عمر راه را اشتباه رفتی وحالا که چند سال از عمرت گذشته اومدی وسرت خورده به جایی وعاشق خدا شدی خوب نقطه سر خط. باید به اندازه اون چند سال که اشتباه رفتی ذهنتو درست کنی. حالا این خدایی که من میشناسم خیلی رحیم ومهربانه. اونقدر که تو فکر میکنی طول نمیکشه ولی اون جور هم نیست که یک شبه بگی من شدم بنده دلخواه خدا. باید خودسازی کنی باید باورت واعتقادت واحساست بشه خدایی. خدایی که هست ونیست و وجود وغیر وجود همگی در احاطه اوست. آسمان وزمین وکوه کهکشان همه از آن اوست. باید باورت واعتقادت ونفست بشه خدا. اون موقع هست که میتونی بگی شدم کلیم خدا. ومطمئن باش در این راه اگه خوبی دیدی که نتیجه باور الانت هست واگر بدی دیدی نتیجه باور های قبلت هست وهر چی اومد قبولش کنی ونا امید وناشکر نباشی. ✅به کانال ما بپیوندید 👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
خواص اسرار آمیز گریپ فروت👆🏻👆🏻👆🏻 🍊 گریپ فروت میوه‌ای از خانواده مرکبات است این میوه شگفت انگیز نیز مانند لیمو ترش سرشاز از ویتامین c می باشد و در فصل پاییز و زمستان می توان از خواص دارویی آن برای بهبود سرماخوردگی بهره برد. 🍊 بهترین زمان خوردن گریپ فروت به عنوان وعده ی صبحانه می باشد چون کم کالری بوده و در طول روز گرسنگی و تشنگی را به دلیل محتوای بالای آب از بین می برد. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🔸مردی در کاروان‌سرا بود که صبح چون از خواب برخواست دید شتری از شتران او نیست. هیچ تأسف نخورد و بر شتر سوار شد و راه را ادامه داد. 🔸پرسیدند: «چرا غمی نخوردی؟» 🔸گفت: «گویند غم خوردن را سودی نیست؛ ولی من گویم غم خوردن را جایی نیست. آن که شتر من برده است یا نیازش داشته و برده است که صدقه من بر او از مالم محسوب می‌شود، 🔸یا نیاز نداشته و برده است؛ پس مالم حرامی داخلش شده بود و نمی‌دانستم و او مال حرام را از مال حلال من جدا کرد و مال مرا پاک کرد.» @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ‍ ســـ😊ـلام ✋ روز زیباتون بخیر ☕ ❄️ 😊 ❄️اولین روز از آخرین 🌦ماه سال ❄️هم از راه رسید 🌦الهی🤲 ❄️اسفند 🌦براتون ❄️برکت 🌦شادی ❄️آرامش 🌦خوشبختی ❄️موفقیت 🌦ونگاه "خدا" ❄️رو به همراه داشته باشه @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
در آن حادثه همة سرنشينان خودرو به گونه‌اي صدمه ديده بودند، مگر شخص راننده كه كاملاً سالم مانده بود. خودرو او با يك «ريُو» ارتشي برخورد كرده بود. بعد از تصادف، خودرو ارتشي بسرعت از محل دور شده و صحنة تصادف به هم زده شده بود. پليس راه از دادن كروكي صحنة تصادف خودداري كرده و پليس مشهد را مسؤول اين كار دانسته بود. براساس نقشه‌اي كه پليس محل از صحنة تصادف كشيده بود (كروكي محل) رانندة مرحوم كافي مجرم شناخته شده بود. مأمورين ساواك از ملاقات خانوادة مرحوم كافي با راننده - كه در زندان به سر مي‌برد - جلوگيري كرده بودند. ادامه دارد.... ➥ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آغاز پادشاهی اسفند ماهی های عزیز مبارک باشه 💐 " عزیزترینم هر روز برایت رویایی باشد در دست نه در دوردست، عشقی باشد در دل نه در سر و دلیلی باشد برای زندگی نه روز مرّگی.... نمی دانم با کدامین جمله تولدت مبارک را برایت انشا کنم، اما کامل تر از این چیزی ندارم تولدت مبارک"🎈🎁💐 زمینی شدنت مبارک اسفند ماهی جان 💐 الهی که بهترینها در تقدیرت باشد💐 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌿🌺﷽🌿🌺 🦋در گذشته، پیرمردی بود ڪه از راه ڪفاشی گذر عمر می ڪرد ... او همیشه شادمانه آواز می خواند، ڪفش وصله می زد و هر شب با عشق و امید نزد خانواده خویش باز می گشت. 🔹و امّا در نزدیڪی بساط ڪفاش، حجره تاجری ثروتمند و بدعنق بود؛ تاجر تنبل و پولدار ڪه بیشتر اوقات در دڪان خویش چرت می زد و شاگردانش برایش ڪار می ڪردند، ڪم ڪم از آوازه خوانی های ڪفاش خسته و ڪلافه شد ... 💠یڪ روز از ڪفاش پرسید درآمد تو چقدر است؟ ڪفاش گفت روزی سه درهم تاجر یڪ ڪیسه زر به سمت ڪفاش انداخت و گفت: بیا این از درآمد همه ی عمر ڪار ڪردنت هم بیشتر است! برو خانه و راحت زندگی ڪن و بگذار من هم ڪمی چرت بزنم؛ آواز خواندنت مرا ڪلافه ڪرده ... ڪفاش شوڪه شده بود، سر در گم و حیران ڪیسه را برداشت و دوان دوان نزد همسرش رفت. آن دو تا روز ها متحیر بودند ڪه با آن پول چه ڪنند ...! 🔹از ترس دزد شبها خواب نداشتند، از فڪر اینڪه مبادا آن پول را از دست بدهند آرامش نداشتند، خلاصه تمام فڪر و ذڪرشان شده بود مواظبت از آن ڪیسه ی زر ... 🔸تا اینڪه پس از مدتی ڪفاش ڪیسه ی زر را برداشت و به نزد تاجر رفت، ڪیسه ی زر را به تاجر داد و گفت: بیا ! سڪه هایت را بگیر و آرامشم را پس بده. 🌺🌿"خوشبختی چیزی جز آرامش نیست" ✾📚 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزریق انرژی مثبت➕ تکرار کنیم❤️ من سر و پا شور و نشاط هستم وخداوند همواره با من است و هرآنچه نیاز دارم را در اختیارم قرار میدهد و مرا در اوج نگه میدارد خداوندا سپاسگزارم❣ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ┄❊○☆♡◇♡☆○❊┄
دیوانه ای به نیشابور می رفت. دشتی پر از دید، پرسید: « این ها از کیست؟» گفتند: «از عمیدنیشابور است.» از آن جا گذشت. صحرایی پر از اسب دید. گفت: « این اسب ها از کیست؟» گفتند: «از عمید »باز به جایی رسید با رمه ها و گوسفندهای بسیار. پرسید: «این همه رمه از کیست؟» گفتند: «ازعمید.» چون به شهر آمد، غلامان بسیار دید، پرسید : «این غلامان از کیست؟» گفتند : «بندگان عمیدند.» درون شهر سرایی دید آراسته که مردم به آن جا می آمدند و می رفتند. پرسید : «این سرای کیست؟» گفتند: «این اندازه نمی دانی که این سرای عمید نیشابور است ؟» دیوانه دستاری بر سر داشت کهنه و پاره پاره؛ از سر برگرفت به آسمان پرتاب کرد و گفت : «این را هم به عمید نیشابور بده، زیرا که همه چیز را به وی داده ای.» 👤عطار نیشابوری 📚الهی نامه عطار 🆔 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
💚 امام حسن (ع): ✍ تا زمانیکه نعمت پا بر جاست قدر آن شناخته نمی شود همین که از دست رفت تازه قدر آن شناخته می شود. 📚 بحار، جلد78، صفحه115 〰➿〰➿〰➿ 💚 امام حسین (ع): ✍ آن که درکاری که نافرمانی خداست بکوشد، امیدش را از دست می دهد و نگرانی ها به او رو می آورد. 📚 بحار الانوار، ج3، ص397 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💠فقیر و خمس ! ✴گاه برخی از مردم تصور می کنند خمس فقط مربوط به ثروتمندان می شود و می گویند : ما که چیزی نداریم خمس بدهیم ؛ در حالی که فرقی بین ثروتمند و فقیر در پرداخت خمس نیست. گاه ممکن است فقیری با قناعت مقداری پول پس انداز کند و سال از آن بگذرد و یا در سر سال ، مالش اضافه بر مؤنه و خرجی حساب شود و خمس به آن تعلق بگیرد.  🔷توضیح المسائل مراجع ، ج 2، ص 76، م 1756🔷 ✴  و نیز برخی از مردم تصور می کنند بر کارگر و کارمند و مستأجر و بدهکار خمس واجب نمی شود در حالی که بر آنان نیز گاهی خمس واجب می شود. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨وَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ ✨كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۱۰۶﴾ ✨و از خدا آمرزش بخواه كه ✨خدا آمرزنده مهربان است (۱۰۶) 📚سوره مبارکه النساء✍آیه ۱۰۶ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
سرش کلاه رفت هنگامی که کسی فریب دیگران را بخورد می‌گویند: «سرش کلاه رفت » و اگر فریب بزرگی باشد ؛ می‌گویند: «کلاه گشادی سرش رفت» در گذشته شاید تا صد سال پیش برای کیفر دادن گناهکاران ، بر سرشان کلاه خنده داری که از آن زنگوله و چیزهای مسخره آویخته بودند و جامه‌ای خنده آور می‌پوشاندند و در کوچه‌های شهر در برابر دیدگان مردم رو به دُم خر می‌نشاندند تا بینندگان به آنان بخندند و این گنهکاران پشیمان و شرمنده شوند و آبرویشان همه جا برود و برای دیگران مایه‌ی اندرز گردند. از آنجا که در نتیجه‌ی سادگی و غفلت بسیاری از افراد فریب_فریبکاران را می‌خوردند و گرفتار این کلاه خنده دار می‌شدند ؛ این سخن در میان مردمان زبانزد شد. هر کس فریب می‌خورد می‌گفتند سرش کلاه رفت یا سرش کلاه گذاشتند. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
سه روز پيش خواجه كمال هروى، بازرگان معروف را ديدم، از خانه يكى از بزرگان شهر مى آمد. آشفته بود. علت را پرسيدم گفت: همه میدانند که من مدتهاست گرفتار یک عارضه‌ی مزاجی هستم که گاه بی‌اختیار بادی از من خارج میشود. درگذشته که مال و نعمتم سرجایش بود،وقتی این اتفاق می‌افتاد، اطرافیان میگفتند عافیت باشد، عطسه سلامتی است و دعای عطسه میخواندند و برخی هم آنرا تبرک میدانستند! امروز که درمانده و مستاصل به تقاضای وامی به خانه‌ی این بزرگ رفته بودم، از قضا بادی ناخواسته از من خارج شد. چند نفر از حاضران که درگذشته آنرا عطسه سلامتی میدانستند، زبان به تعرض و حتی فحاشی گشودند که پیرِ خِرفت شرم نمیکنی در جمع ما محترمین گوز میدهی؟! هرچه جزع و فزع کردم که ناخواسته بوده کسی گوش نکرد! از كتاب "حافظ ناشنیده پند" @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
‌ نقل است ساربانی در آخر عمر، شترش را صدا می‎زند و به دلیل اذیت و آزاری که بر شترش روا داشته از وی حلالیت می‌طلبد. یکایک آزار و اذیت‎هایی که بر شتر روا داشته را نام می‎برد. از جمله؛ زدن شتر با تازیانه، آب ندادن ، غدا ندادن، بار اضافه زدن و …. همه را بر می‎شمرد و می‎پرسد آیا با این وجود مرا حلال می‎کنی؟ شتر در جواب می‎گوید همه این‌ها را که گفتی حلال می‎کنم، اما یک‎بار با من کاری کردی که هرگز نمی‎توانم از تو درگذرم و تو را ببخشم. ساربان پرسید آن چه کاری بود؟ شتر جواب داد یک بار افسار مرا به دُم یک خر بستی. من اگر تو را بخاطر همه آزارها و اذیت‎ها ببخشم بخاطر این تحقیر هرگز تو را نخواهم بخشید! ضرب‎المثل معروف "افسار شتر بر دُم خر بستن" اشاره به سپردن عنان کار به افراد نالایق است و اینکه چنين افرادی بدون دارا بودن تخصص، تحصیلات، تجربه و شایستگی، صرفاً بر مبنای روابط زمام امور را بدست گیرند و بدبخت جماعتی که دچار چنین افرادی شوند. 🆔 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
علامه دهخدا دهخدا مادری داشت بسیار عصبی بود و پرخاشگر؛ طوری که دهخدا بخاطر مادرش ازدواج نکرده بود و پیرپسر مجردی بود در کنار مادرش زندگی می‌کرد. نصف شبی مادرش او را از خواب شیرین بیدار کرد و آب خواست. دهخدا رفت و لیوانی آب آورد مادرش لیوان را بر سر دهخدا کوبید و گفت آب گرم بود. سر دهخدا شکست و خونی شد. به گوشه‌ای از اتاق رفت و زار زار گریست. گفت: «خدایا من چه گناهی کرده‌ام بخاطر مادرم بر نفسم پشت‌ پا زده‌ام. من خود، خود را مقطوع‌النسل کردم، این هم مزد من که مادرم به من داد. خدایا صبرم را تمام نکن و شکیبایی‌ام را از من نگیر.» گریست و خوابید شب در عالم رؤیا دید نوری سبز از سر او وارد شد و در کل بدن او پیچید و روشنش ساخت. صدایی به او گفت: «برخیز در پاداش تحمل مادرت ما به تو علم دادیم.» از فردای آن روز دهخدا شاهکار تاریخ ادبیات ایران را که جامع‌ترین لغت‌نامه و امثال و حکم بود را گردآوری کرد و نامش برای همیشه بدون نسل، در تاریخ جاودانه شد. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
بیل گیتس چند سال قبل در جمع پزشکی ماساچوست خطاب به مهمانان گفته بود: در دهه آینده بیماری کشنده‌ای در راه است که میتواند طی ۶ ماه ۳۰ میلیون نفر را بکشد! و بشر آمادگی مقابله با این بیماری را ندارد... او در این سخنرانی گفته بود: حوزه‌ای وجود دارد که جهان تاکنون پیشرفت چندانی در آن نکرده و آن آماده‌سازی برای بیماری‌های همه‌گیر است و احتمال اینکه سر و کله یک بیماری کشنده و همه‌گیر ناگهان پیدا شود زیاد است! استفاده از بیماری‌ها بعنوان سلاحی کشنده آسان و آسان‌تر خواهد شد. چراکه به راحتی میتوان بیماری را ایجاد کرد تا در سراسر جهان پخش شود. اگر به دولتمردان جهان بگویید اسلحه‌ای که میتواند ۳۰ میلیون نفر را بکشد اکنون در حال ساخت است، فوریتی برای آماده‌سازی در مقابل این تهدید آغاز میشود. او همچنین اعلام کرده بود که موسسه مدل‌سازی بیماری‌ها، آنفولانزای جدیدی را کشف کرده که میتواند مانند اپیدمی ساب ۱۹۱۸ که بیش از ۵۰ میلیون نفر را کشت، ۳۰ میلیون نفر را بکشد! @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
خواب دیدم قیامت شده است. هرقومی را داخل چاله‏ای عظیم انداخته و بر سرهر چاله نگهبانانی گرز به دست گمارده بودند الا چاله‏ ی ایرانیان. خود را به عبید زاکانی رساندم و پرسیدم: «عبید این چه حکایت است که بر ما اعتماد کرده نگهبان نگمارده‏اند؟»گفت:.... می‌دانند که به خود چنان مشغول شویم که ندانیم در چاهیم یا چاله.»خواستم بپرسم: «اگر باشد در میان ما کسی که بداند و عزم بالا رفتن کند...» نپرسیده گفت: گر کسی از ما، فیلش یاد هندوستان کند خود بهتر از هر نگهبانی پایش کشیم و به تهِ چاله باز گردانیم! 🆔 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
فقیری از بازار عبور می کرد که چشمش به دکان خوراک پزی افتاد از بخاری که از سر دیگ بلند میشد خوشش آمد تکه نانی که داشت بر سر آن میگرفت و میخورد. هنگام رفتن صاحب دکان گفت : تو از بخار دیگ من استفاده کردی و باید پولش را بدهی. مردم جمع شدن مرد بیچاره که از همه جا درمانده بود بهلول را دید که از آنجا می گذشت. از بهلول کمک خواست. بهلول به آشپز گفت : آیا این مرد از غذای تو خورده است؟ آشپز گفت : نه ولی از بوی آن استفاده کرده است. بهلول چند سکه نقره از جیبش در آورد و به آشپز نشان داد و به زمین ریخت و گفت : ای آشپز صدای پول را تحویل بگیر. آشپز با کمال تحیر گفت : این چه طرز پول دادن است؟ بهلول گفت : مطابق عدالت است کسی که بوی غذا را بفروشد در عوض باید صدای پول دریافت کند. 🆔 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
شخصی که خود را امام زمام(عج) معرفی کرد! علی محمد شیرازی که به «باب» معروف است در محرم سال ۱۲۳۵ قمری در شهر شیراز به دنیا آمد. وی که از خانواده تجار بود، پدر خود را هنگام طفولیت از دست داد و تحت تکفل دایی اش قرار گرفت. برای تحصیل علم به مکتب خانه ملایی به نام «شیخ عابد» رفت که از پیروان و شاگردان مکتب شیخیه بود. علی محمد از همان دوران نوجوانی دارای شخصیتی غیرعادی بود. در سال ۱۲۵۷ قمری برای تکمیل معلومات خود به کربلا رفت و در درس سید کاظم رشتی، شاگرد و جانشین شیخ احمد احسایی - رهبر فرقه شیخیه - حضور یافت و برای مدتی شاگرد وی شد. مدتی پس از فوت شیخ احمد خسایی او خود را جانشین معرفی کرد. محمد شیرازی که خود را باب امام زمان معرفی کرده بود با کمال تعجب مدعی مهدویت شد و خود را امام زمان مهدی موعود (عج) خواند. او چنین اعلام کرد: من همان قائم موعودی هستم که هزار سال منتظر او هستید. نام مرا در اذان و اقامه داخل کنید و بگویید اشهد ان علی محمداً بقیه الله ! پس از این ماجرا گروهی به او پیوستند و از آن جا که تعدادشان به همراه باب به نوزده نفر می رسید بر اساس حروف ابجد به «حروف حی» معروف شدند. علی محمد باب برای گسترش اهدافش یاران خود را بر ای ابلاغ ادعای باب یا موعود بودن، به مناطق مختلفی از کشور (خراسان و شرق کشور) فرستاد. البته انتخاب این نقاط بر اساس احادیثی بود که مضمونشان بر افراشته شدن پرچم یاران امام زمان (عج) در این مناطق است. در آن زمان مشکلات معیشتی و فقر اقتصادی و فرهنگی گریبان گیر مردم بود. آنان جریان ظلم و جور حاکمان و جنگ های ایران و روسیه و شکست ایران از روسیه را از علائم ظهور امام زمان می دانستند. از این رو ادعای باب را که توسط فرستاده اش ملاحسین بشرویه ای به آنها رسیده بود، باور کردند. البته بیشتر افراد این طبقه، بی سواد و از روستاییان ساده دل بودند. پس از این جریانات باب که در بوشهر سکنی گزیده بود به دستور حسین خان والی شیراز ، باب را از بوشهر به شیراز آوردند و در آنجا مورد محاکمه قرار دادند. بعد از این جریان، مدتی در خانه خود در شیراز حبس بود تا اینکه در فارس مرض وبا منتشر شد. «منوچهر خان» والی اصفهان وی را به آن جا دعوت کرد و باب مدتی در آن جا و تحت حمایت والی اصفهان بود. او مدتی را گوشه گیر بود و فعالیتی نداشت ولی بعد از مدتی که ظاهرا دست استعمار انگلستان هم در آن نقش داشت شروع به فعالیت کرد ، فعالیت های او ناآرامی های زیادی را ایجاد کرد و اینبار دولت او را به قلعه چهریق تبعید کرد. این نا آرامی ها بسیار ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۲۶۶_۱۲۶۴ قمری او را به جوخه اعدام در تبریز سپردند ! @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان