eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
12.5هزار دنبال‌کننده
24.1هزار عکس
16.8هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ﷽ ❄️حدیـــ📜ـــث مهـــ📿ـــدوے❄️ ≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡ 💠مُعلّى پسر خُنَیس گوید: در روز نوروز، بر امام صادق(ع) وارد شدم. 💭فرمود: «آیا این روز را مى شناسى؟». 🔸گفتم: قربانت گردم! این روز را فارسیانْ گرامى مى دارند و به یکدیگر هدیه مى دهند. 💭فرمود: «سوگند به خانه کعبه که این، رمزى دیرینه دارد و برایت روشن مى سازم تا آگاه گردى». 🔸گفتم: سرورم !آموختن این امر از شما برایم بهتر از آن است که مردگان زنده شوند و دشمنانم بمیرند.  💭آن گاه فرمود: «اى معلّى! ✅ روز نوروز، همان روز است که خداوند از بندگان پیمان گرفت او را بپرستند و به او شرک نورزند، به پیامبران و حجت هایش بگروند و به امامان ایمان آورند. ✅ این همان روز است که خورشید طلوع کرد، بادها وزیدن گرفت و گل هاى زمین روییدند. ✅ این همان روزى است که کشتى نوح(ع) بر ساحل جودى آرامش یافت و همان روزى است که خداوند، گروهى چند هزار نفره را که از ترس مرگ از خانه ها بیرون رفته بودند زنده ساخت، پس از آن که آنان را میرانده بود. ✅ این، روز فرود جبرئیل بر پیامبر اسلام است و روزى است که پیامبر(ص) امام على(ع) بر دوش گرفت تا بت هاى قریش را در مسجد الحرام شکست و در همین روز، ابراهیم، بت ها را شکست. ✅ این همان روزى است که پیامبر به یارانش دستور داد با على(ع) بیعت کنند و در همین روز، على را براى بیعت گرفتن از جنیان فرستاد. ✅ در همین روز، دومین بیعت با امیرالمؤمنین انجام شد. ✅ در همین روز بر نهروانیان پیروز شد و ذوالثدیه (صاحب پستان) را به قتل رساند. ✅در این روز، ما و صاحبان حکومتْ قیام کنند و در همین روز، ما بر پیروز گردد و او را در زباله دان کوفه به دار آویزد. 🔴 ✅ در هر روز نوروزى، ما آرزوى داریم؛ چرا که آن از روزهاى ما و شیعیان ماست. فارسیان، آن را گرامى داشتند و شما آن را ضایع کردید.» 🔴 📚مستدرک ‏الوسائل ج : 6 ص: 353 ════════════ 🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
4.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☝️کلیپ کوتاه احکام شرعی موضوع : 🍀🌸🍀🌸🍀🌸 چه نوع دروغی روزه را باطل می کند؟ ✅همه‌ی مراجع (به جز بهجت، سیستانی و مکارم): دروغ بستن به خدا، پیامبر اسلام (ص)، امامان (ع) و بنابر احتیاط واجب پیامبران و جانشینان آنان و حضرت زهرا (س) . 👈مکارم: بنابر احتیاط واجب دروغ بستن به خدا، پیامبر اسلام (ص) و امامان (ع)، پیامبران و جانشینان آنان و حضرت زهرا (س). 👈بهجت: دروغ بستن به خدا، پیامبر اسلام (ص) و امامان (ع)، پیامبران، جانشینان آنان و حضرت زهرا (س). 👈سیستانی: بنابر احتیاط واجب دروغ بستن به خدا، پیامبر اسلام و امامان (ع). لطفا حداقل به یک نفر بفرستین @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي ✨مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ✨أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ✨تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ ﴿۱۰۱﴾ ✨پروردگارا تو به من دولت دادى ✨و از تعبير خوابها به من آموختى ✨اى پديدآورنده آسمانها و زمين ✨تنها تو در دنيا و آخرت مولاى منى ✨مرا مسلمان بميران و مرا به ✨شايستگان ملحق فرما (۱۰۱) 📚سوره مبارکه یوسف ✍آیه ۱۰۱ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
〽️ جوانی به حکیمی گفت: «وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است. وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند. وقتی ازدواج کردیم، خیلی‌ها را از او زیباتر یافتم. چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه زن‌ها از همسرم بهتراند.» ◇ حکیم گفت: «آیا دوست داری بدانی از همه این‌ها تلخ‌تر و ناگوارتر چیست؟» جوان گفت: «آری.» ✿ حکیم گفت: «اگر با تمام زن‌های دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگ‌های ولگرد محله شما از آن‌ها زیباترند.» جوان با تعجب پرسید: «چرا چنین سخنی می‌گویی؟» ❗️ حکیم گفت: «چون مشکل در همسر تو نیست. مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمع‌کار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند. آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟» جوان گفت: «آری.» ❗️ حکیم گفت: «مراقب چشمانت باش.» ڪلیڪ ↩️ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌹یکی از علماء نقل می‌کند، در اصفهان وارد باغ دوستی شدیم که پیرمردی باغبان آن بود که سیمای بسیار زیبا و نورانی داشت. صاحب باغ او را بسیار تفقد و احترام می‌نمود. گفت: من هر وقت بیمار می‌شوم دعای این پیرمرد مرا شفا می‌دهد. نزدیک شدم به پیرمرد و گفتم: «وقتی این مرد بیمار می‌شود چه می‌گویی که خدا شفایش می‌دهد؟» پیرمرد گفت: «در دل شب، در نماز شب، دو رکعت نماز می‌خوانم و دست به دعا برمی‌دارم و می‌گویم: خدایا! تو رَزَّاق هستی و این مرد واسطۀ رزق تو برای من و اهل و عیال من است. او را عمری ده و از بلا دورش کن! چون با مرگ او، من و خانواده‌ام به دردسر می‌افتیم؛ پس از فضل و کَرمت این دردسر را بر ما راضی نشو.» 📌انسان اگر واسطۀ رزق کسی شود، قطعاً دعای خیر آن فرد در صحت و عافیت و دفع بلا و طول عمر این واسطِ رزق، تأثیر دارد. حال این واسطِ رزق شدن، می‌تواند یا به وسیلۀ اشتغال و یا دادن صدقۀ مرتب و منظم بر ناتوانی باشد. مطالب مشابہ ↩️ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
‍ ‍ 🔮🎊 هرشب یک داستان آموزنده 🎊🔮 ✨﷽✨ ✅ خانه مؤمنين در بهشت ✍هشام بن حكم نقل ميكند كه مردى از كوهستان خدمت امام صادق عليه السلام آمده و ده هزار درهم به ايشان داد و گفت تقاضاى من اينست كه خانه اى خريدارى فرمائيد تا از حج كه برگشتم با عيال و اطفال خود در آنجا مسكن كنم و بعزم مكه معظمه خارج شد. 📜چون مراجعت نمود حضرت او را در منزل خود جاى داد و طومارى به او لطف كرد. 🏮فرمود خانه اى برايت در بهشت خريدم كه حد اول آن متصل است به خانه محمد مصطفى صلى الله عليه و آله و حد دوم به منزل على مرتضى عليه السلام و حد سوم به خانه حسن مجتبى و حد چهارم به خانه حسين بن على عليه السلام. 🌺مرد كوهستانى كه اين سخن را شنيد گفت قبول كردم و راضى شدم حضرت مبلغ را ميان تنگدستان از فرزندان امام حسن و امام حسين عليهماالسلام تقسيم كردند و كوهستانى بمحل خود بازگشت. 🌹چون مدتى گذشت آن مرد مريض شد و بستگان خود را احضار نموده گفت من ميدانم آنچه حضرت صادق عليه السلام فرموده راست است و حقيقت دارد خواهش ميكنم اين طومار را با من دفن كنيد. 🍁پس از زمان كوتاهى از دنيا رفت، بنا به وصيتش طومار را با او دفن كردند، 🪶روز ديگر كه آمدند ديدند همان طومار بر روى قبر اوست و به خط سبز روى آن نوشته شده خداوند بآنچه ولى او حضرت صادق عليه السلام وعده داده بود وفا كرد✨✨✨ 📚 بحار الانوار ج ۱۱ احوال امام صادق (ع) @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
2.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 میرزا ابوالفضل قهوه چی در مسجد جمکران خدمت (عجل الله تعالی فرجه) مشرف شد و سوال کرد : ⭕️ شما که این همه یار دارید, پس چرا تشریف نمیارین ؟!  🎙 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✅ انرژی‌زاهای بهاری👇 🍉 هندوانه 🌰 آجیل 🍇 کشمش 🍵 سویا 🍹 تخم شربتی 🍣 ماهی 🍓 توت فرنگی 👈 این مواد غذایی به دلیل داشتن برخی ترکیبات موجب افزایش انرژی مخصوصا در این روزها می‌شوند @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🔴 دعایت زودتر مستجاب می‌شود! سید بن طاووس می‌فرماید: تا می‌توانی مواظب باش دیگری را در محبت و دعا بر امام زمانت مقدم نداری و هنگامی که خواستی برای آن مولای عظیم الشأن دعا کنی با تمام وجود دعا کن. 🔵 مبادا فکر کنی او به دعای تو محتاج است، هرگز چنین نیست و هرکس چنین فکری کند بیمار است. 🌕 اینکه می‌گویم برای او دعا کن، فقط برای این است که او حق بزرگی بر تو دارد و بسیار در حق تو احسان نموده است و اگر قبل از دعا برای خودت برای او دعا کنی، ابواب اجابت زودتر به رویت گشوده می‌شود، زیرا تو با گناهت باب دعا را بر روی خود بسته‌ای، ولی هنگامی که برای آن مولایی دعا کنی که از خواص درگاه خداست، به احترام او باب اجابت به رویت گشوده می‌شود و آنگاه خود و همه کسانی که در حقشان دعا می‌کنی بر خوان و احسان او نشسته و مشمول رحمت، کرم و عنایت الهی می‌شوید. 📚 نجم الثاقب، ج۲، ص۴۵۳ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬@tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
✨﷽✨ ✨ ✨انسان بودن 🌙زيادسخت نيست ✨کافيست مهرباني کني 🌙زبانت که نيش نداشته باشد ✨وکسي رانرنجاند 🌙همين انسانيت است! ✨وقتي براي همه خيربخواهي 🌙همين انسانيت است! @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✍جای خالی‌ات را حس می‌کنم نبودنت چرا اینقدر پیداست؟! آقاجانم! در بین مردم که می‌روم انگار کسی منتظر شما نیست.😭 انگار عادت کرده ایم در فلاکت و بدبختی زندگی کنیم!!! مرا بیاموز چگونه دلتنگت نباشم؟! چگونه باغم نبودنت سر کنم...😔؟! 😭 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
پیر مرد سرفه ای کرد و با لحنی مهربان و پدرانه صدا زد: " پسرم، یک لیوان آب به من بده، خدا خیرت بدهد. " پسر بعد از چند دقیقه، ظرف آب را برداشت و به کنار چشمه مجاور رفت. کسانی که قبلا لب چشمه بودند، آب را گل آلود کرده بودند. پسر طاقتش نگرفت صبر کند تا آب صاف شود. ظرف را از همان آب پر کرد و به خانه برد. لیوان را پر کرد و بدست پدر داد. یک لحظه فکر کرد نکند پدرش از این حرکت عصبانی شود و یا دوباره او را پی آب زلال بفرستد. پسر خود را به کاری دیگر وا داشته بود، ولی همچنان زیر چشمی پدر را نگاه می کرد. پدر نگاهی به آب کرد، سلامی داد و چند جرعه ای از آن نوشید، از پسر  تشکر کرد و لبخندی زد. پسر انتظار این عکس العمل را نداشت، از اینرو کنار پدر نشست و از او پرسید: " ولی بابا، من که آب گل آلود به دست شما دادم، برای چه اینگونه لبخند می زنی ؟ " پدر دستش را روی شانه پسر گذاشت، دوباره لبخندی زد و گفت: " پسرم ! من از تو راضی ام ، تشنگی ام را برطرف کردی. خدا خیرت بدهد. اما اگر لبخند زدم، به این خاطر است که یاد جوانی خودم افتادم و روزگاری که پدرم، مثل امروز من، خانه نشین شده بود و من هم، مثل امروز تو، نیازهایش را برطرف می کردم. الآن یک لحظه یاد مواقعی افتادم که پدرم آب می خواست، من از قبل آب خنک تهیه کرده بودم،  فورا با آن شربتی درست می کردم به دست پدرم می دادم. او هم همیشه می گفت خدا خیرت بدهد." پسر گفت : " خب " پدر آهی کشید و گفت: " خب، من آنگونه رفتار می کردم، حالا این شده عاقبت کار من، راضی ام، اما در این مانده ام که عاقبت کار تو چگونه خواهد بود ... ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان