eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
معامله با خدا ❤️🍃🍃🍃 مردی داخل بقالی محله شد ، و از بقال پرسید که قیمت موزها چقدر است ؟ بقال گفت : شش هزار تومان و سیب هشت هزار تومان ... در این لحظه زنی وارد مغازه شد که بقال او را می شناخت ، و اونیز در همان منطقه سکونت داشت . زن نیز قیمت موز و سیبها را پرسید و مرد جواب داد : موز کیلویی دو هزار تومان و سیب سه هزار تومان .. زن گفت : الحمدلله و میوه ها را خواست .. مرد که هنوز آنجا بود از کار بقال تعجب کرد وخشمگینانه نگاهی به بقال انداخت و خواست با او درگیر شود که جریان چیست ... که مرد بقال چشمکی به او زد تا دست نگه دارد و صبر کند تا زن از آنجا برود .. بقال میوه ها را به زن داد و زن باخوشحالی گفت الحمدلله بچه هایم میوه خواهند خورد و از آنجا رفت ، هردو مرد شنیدند که چگونه آن زن خدا را شکر می کرد .. ❤️🍃🍃🍃 مرد بقال روبه مرد مشتری کرد و گفت : به خدا قسم من تو را گول نمی زنم بلکه این زن چهار تا یتیم دارد ، و از هیچ کس کمکی دریافت نمی کند ، و هرگاه می گویم میوه یا هرچه می خواهد مجانی ببرد ناراحت می شود ، اما من دوست دارم به او کمکی کرده باشم و اجری ببرم برای همین قیمت میوه ها را ارزان می گویم ..من با خداوند معامله می کنم و باید رضایت او را جلب کنم . این زن هر هفته یک بار به اینجا می آید به الله قسم و باز به الله قسم هربار که این زن ازمن خرید می کند من آن روز چندین برابر روزهای دیگر سود می برم در حالیکه نمی دانم چگونه چنین می شود و این پولها چگونه به من می رسد ... وقتی بقال چنین گفت ، اشک از چشمان مرد مشتری سرازیر شد و پیشانی بقال را به خاطر کار زیبایش بوسید ... هرگونه که قرض دهی همانگونه پس می گیری نه اینکه فقط برای پس گرفتن آن بلکه بخاطر رضای الله چرا که روزی خواهد آمد که همه فقیر و درمانده دربرابر الله می ایستند و صدقه دهنده پاداش خود را خواهد گرفت .. ❤️ 🍃🍃🍃 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
#درسنامه چنداصل برای داشتن زندگی شاد: 1- ﺭﻭﺯﺗﻮﻟﺪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﺑﺴﭙﺎﺭ. 2- ﺯﻳﺎﺩ"ﺗﺸﮑﺮ" ﮐﻦ 3-ﺍﺯﺟﻤﻠﻪ"ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻢ"ﺯﻳﺎﺩﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻦ 4- ﺍﻭﻟﻴﻦ ﻧﻔﺮﯼ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ"ﺳﻼﻡ"ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#متن_شب چراغے برایتان روشن مےڪنم، در تاریڪے قلب سیاہ شب آنگاہ ازخدا مےخواهم اگردرتاریڪے غم اسیرتنهایے شدید، چراغ امیدتان روشن بماند #شب_بخیر💫✨ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸با نام و یاد خدا 🌿میتوان 🌼بهترین روز را 🌿برای خود رقم زد. پس با عشـ💞ـق و ایمان قلبی بگوییم "بسم الله الرحمن الرحیم " 🍃🌸خدایا به امید تو نه به امیدخلق تو @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌾🌸سلام پنجشنبه تون معطربه عطرصلوات برمحمدوآل محمد🌾🌸 🌾🌸اَللّهُمَ 🌾🌸صَلَّ 🌾🌸عَلی 🌾🌸مُحَمَّدٍ 🌾🌸وَآلِ 🌾🌸 مُحَمَّد 🌾🌸وَعَجِّل 🌾🌸فَرَجَهُم 🌾🌸وَ اَهلِک 🌾🌸عَدُوَّهُم... 🌾🌸 اَللّهُــــمَّ 🌾🌸عَجـِّل لِوَلیِّکَ 🌾🌸الفَـرَج 🌾🌸عید سعید فطر مبارک باد🌾🌸 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
به نام رب مهدی لب گشایم  سرود غیبتش را می سرایم سخن از غربت مهدی زهراست سخن از بی وفایی من و ماست غم مهدی غمی جانکاه باشد از آن کمتر کسی آگاه باشد ✋🌸 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌹 🌱 ‌‌صـبح اسـت دلم هواییِ کرب‌ وبلاست ازجـانـب قلبِ من بر آن خاک سـلام.. السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین 🌹 صبح پنجشنبه‌تون کربلایی ┅✿❀🍃♥️🍃❀✿┅ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👆 جزء8 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَة القُرآن @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 👇صوت صفحه146👇
👆 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 16 خرداد ماه 1398 🌞اذان صبح: 04:04 ☀️طلوع آفتاب: 05:49 🌝اذان ظهر: 13:03 🌑غروب آفتاب: 20:17 🌖اذان مغرب: 20:38 🌓نیمه شب شرعی: 00:11 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👆 🌸ذكر روز پنجشنبه🌸 لٰا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ المَلِكُ الحَقُّ المُبين 💥معبودي جز خدا نيست 💥پادشاه برحق آشكار ➖➖➖➖➖➖ #سŸروز۵شنبه۲رڪعت نمازبـہ نیت ڪسب مال وثروت بخواندوسپس《سوره یاسین》بخواندواین عمل را تا ۳ روز انجام دهدبهتراست  💎گوهر شب چراغ۱۵۷/ ۲ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
پنجشنبه که میشود یادکسانی‌ که هرگز تکرار نمی‌شوند وهیچ حضوری جبران نبودنشان رانمیکنند دردلمان بیدادمیکند باهدیه فاتحه وصلوات روحشان راشاد کنیم 🎁 🎁 🌺از امـام صـادق ؏ـلیہ السـلام روایـت اســت: 🎗هـرڪس ســوره "مـلـک" را بـراے بخـواند از عـذابے ڪہ در آن اسـت داده مےشـود و اگـر قرائـت ڪننده بـہ امـوات هدیہ ڪند آن بـا سـرعت رعد بہ آنـها مےرسـد.🎗 📚تفسیرالبرهان، ج۵، ص۴۳۳ 🌼اللهمَّ‌عَجّل‌لِوَلیکَ‌ِالفَرَج‌🌼 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
اگر در مسافرت ها به آب آشامیدنی مشکوک هستید و میترسید از آن بنوشید ؛ کافیست چند قطره لیموترش در آن بریزید 👌 لیمو آب را کاملا استرلیزه کرده میکروب های موجود در آب را از بین میبرد @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺آخر هفته تون 🌸پرازهدیه های آسمانی 🌼امیدوارم امروزتون 🌺پرازاتفاقات 🌸وموج های مثبت 🌼زیبای زندگی باشه 🌺روز وروزگار بروفق مراد 🌸تقدیرتون سبزودلتون شاد 🌼تقدیم با بهترین آرزوها 🌺آخر هفته خوبی داشته باشید @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🔴🔷امام حسن عسکری(ع): ✍ نماز ظهر و عصر را دنباله هم در اول وقت انجام بده که درنتیجه آن فقروتنگدستی ازبین می رود و به مقصود خواهی رسید 📚 کافی ج۳ ص۲۸۷ 🔴🔷 امام حسن عسکری (ع): ✍ عبادت کردن به زیادی روزه ونماز نیست ،بلکه(حقیقت)عبادت اندیشیدن زیاددرکارخدا است. 📚 تحف العقول ص ۴۴۸ 🔴🔷 امام عسكرى (ع): ✍ هر كه برادرش را در خلوت پند دهد او را آراسته است وهر كس برادرش رادر جمع پند دهداو راسرشكسته كرده است 📚 تحف العقول،ص۴۸۹ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💠 آیا میتوان فطریه را در شهر دیگری پرداخت کرد؟ 📚 پاسخ ⬆️⬆️ 🍞🍚 💠 آیا میتوان فطریه را در شهر دیگری پرداخت کرد؟ ✴️ امام خامنه ای: درصورت وجود مستحق درشهر بنابراحتیاط به شهردیگری نفرستد. ✴️ آیت الله مکارم شیرازی: احتیاط واجب آن است که زکات فطره را در همان محل مصرف کند. مثلا نمی تواند برای بستگانش که در شهر دیگر هستند بفرستد، مگر اینکه در آن محل مستحقی پیدا نشود، وهرگاه با وجود مستحق فطره را به جای دیگری بفرستد وتلف شود، ضامن است، ولی حاکم شرع میتواند با توجه به مصالح نیازمندان اجازه دهد آن را به محل دیگری ببرند. ✴️ آیت الله سیستانی: به احتیاط واجب جایز نیست. =============== 📚 منبع: پایگاه اطلاع رسانی امام خامنه ای وتوضیح المسائل مراجع @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحَامِ ✨كَيْفَ يَشَاءُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۶﴾ ✨اوست كسى كه شما را آن گونه كه مى خواهد ✨در رحمها صورتگرى مى كند هيچ معبودى ✨جز آن تواناى حكيم نيست (۶) 📚 سوره مبارکه آل عمران ✍ آیه ۶ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
‍ ❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :9⃣3⃣2⃣ از طرفی حرف های صمد نگرانم کرده بود. فردا صبح، صمد زودتر از همه ما از خواب بیدار شد. رفت نان تازه و پنیر محلی خرید. صبحانه را آماده کرد. معصومه و خدیجه را بیدار کرد و صبحانه شان را داد و بردشان مدرسه. وقتی برگشت، داشتم ظرف های شام را می شستم. سمیه و زهرا و مهدی هنوز خواب بودند. آمد کمکم. بعد هم رفت چند تا گونی سیمان را که توی سنگر بود، آورد و گذاشت زیر راه پله. بعد رفت روی پشت بام را وارسی کرد. بعد هم رفت حمام. یک پیراهن قشنگ برای خودش از مکه آورده بود. آن را پوشید. خیلی بهش می آمد. ظهر رفت خدیجه و معصومه را از مدرسه آورد. تا من غذا را آماده کنم، به درس خدیجه و معصومه رسیدگی کرد. گفت: «بچه ها! ناهارتان را بخورید. کمی استراحت کنید. عصر با بابا می رویم بازار.» بچه ها شادی کردند. داشتیم ناهار می خوردیم که در زدند. بچه ها در را باز کردند. پدرشوهرم بود. نمی دانم از کجا خبردار شده بود صمد برگشته. گفت: «آمده ام با هم برویم منطقه. می خواهم بگردم دنبال ستار.» صمد گفت: «بابا جان! چند بار بگویم. تنها جنازه پسر تو و برادر ما نیست که مانده آن طرف آب. خیلی ها هستند. ادامه دارد...✒️ ❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :0⃣4⃣2⃣ منتظریم ان شاءالله عملیاتی بشود، برویم آن طرف اروند و بچه ها را بیاوریم.» پدرش اصرار کرد و گفت: «من این حرف ها سرم نمی شود. باید هر طور شده بروم، ببینم بچه ام کجاست؟! اگر نمی آیی، بگو تنها بروم.» صمد نگاهی به من و نگاهی به پدرش کرد و گفت: «پدر جان! با آمدنت ستار نمی آید این طرف. اگر فکر می کنی با آمدنت چیزی عوض میشود یاعلی، بلند شو همین الان برویم؛ اما من می دانم آمدنت بی فایده است. فقط خسته می شوی.» پدرش ناراحت شد. گفت: «بی خود بهانه نیاور من می خواهم بروم. اگر نمی آیی، بگو. با شمس الله بروم.» صمد نشست و با حوصله تمام، برای پدرش توضیح داد جسد ستار در چه منطقه ای جا مانده. اما پدرش قبول نکرد که نکرد. صمد بهانه آورد شمس الله جبهه است. پدرش گفت: «تنها می روم.» صمد گفت: «می دانم دلتنگی. باشد. اگر این طور راضی و خوشحال می شوی، من حرفی ندارم. فردا صبح می رویم منطقه.» پدرشوهرم دیگر چیزی نگفت؛ اما شب رفت خانه آقا شمس الله، گفت: «می روم به بچه هایش سری بزنم.» ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 @tafakornab @shamimrezvan 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1 حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
🔆۳داستان زیبا🔆 👇👇👇 💫روزی تمام روستایی ها تصمیم گرفتندتابرای بارش باران دعاکنند،درروزی که برای دعاهمه دورهم جمع شدند،پسربچه ای باخودچتری داشت.💫 این یعنی:🌹ایمان🌹 💫کودک یک ساله ای راتصور کنید،زمانی که شمااورا به هوا پرتاب می کنید او می خندد،چراکه او می داند شمااورا خواهی گرفت‌.💫 این یعنی:🌹اعتماد🌹 💫هرشب ماوقتی می خوابیم،ماهیچ اطمینانی نداریم که فردا صبح زنده ایم،بااین حال ساعت رابرای فرداکوک می کنیم.💫 این یعنی:🌹امید🌹 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنها راه بدست آوردن شادی حقیقی در زندگی کردن (☝️) هیچ وقت باطن زندگی خودتون رو با ظاهر زندگی دیگران مقایسه نکنید 🌹 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌿🌿🌿 ازدواج قورباغه و کانگورو قورباغه به کانگورو گفت: من و تو میتوانیم بپریم. پس اگر با هم ازدواج کنیم بچه مان می تواند از روی کوه ها یک فرسنگ بپرد، و ما می توانیم اسمش را «قورگورو» بگذاریم. کانگورو گفت: "عزیزم" چه فکر جالبی! من با خوشحالی با تو ازدواج می کنم اما درباره ی قورگورو، بهتر است اسمش را بگذاریم «کانباغه». هر دو بر سر «قورگورو» و «کانباغه» بحث کردند و بحث کردند. آخرش قورباغه گفت: برای من نه «قورگورو» مهم است و نه «کانباغه». اصلا من دلم نمی خواهد با تو ازدواج کنم. کانگورو گفت: بهتر. قورباغه دیگر چیزی نگفت. کانگورو هم جست زد و رفت. آنها هیچ وقت ازدواج نکردند، بچه ای هم نداشتند که بتواند از کوه ها بجهد و تا یک فرسنگ بپرد. چه بد، چه حیف که نتوانستند فقط سر یک اسم توافق کنند. این قصه ی زیبا از شل سیلور استاین مفهوم جالبی دارد. «پتانسیل موجود برای دستاوردهای بزرگ، قربانی اختلاف نظرهای کوچک می شود.» هر آدمی درون خود کوزه ای دارد که با عقاید، باورها و دانشی که از محیط اطرافش می گیرد پر می شود. این کوزه اگر روزی پر شود یاد گرفتنِ آدمی تمام می شود. نه که نتواند، دیگر نمی خواهد چیز بیشتری یاد بگیرد. پس تفکر را کنار می گذارد و با تعصب از کوزه ی باورهایش دفاع می کند و حتی برای آن می میرد اما آدم غیرمتعصب تا لحظه ی مرگ در حال پر کردن کوزه است و صدها بار محتوای آن را تغییر می دهد. اگر شما مدتی ست که افکارتان تغییر نکرده، بدانید که این مدت فکر نکرده اید. آب هم اگر راکد بماند فاسد می شود! آنچه ما را ویران می کند باورهای غلط و تعصباتی است که به خودمان اجازه ی دگربینی و دگرگونی آنها را نمی دهیم. به قول نیچه: «باورهای غلط از حقایق خطرناک, ویران کننده ترند... @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
تغییر دردناک است و رفتن خطرناک اما هیچ چیزی دردآورتر از درجازدن وهیچ کاری خطرناکتر ازماندن نیست این توهستی که باید بین رود شدن و مرداب ماندن انتخاب کنی ! 🖋☕️ @tafakornab داستان وضرب المثل👆
در افسانه ها آمده ٬ روزی که خداوند جهان را آفرید ٬ فرشتگان مقرب را به بارگاه خود فراخواند و از آنها خواست تا برای پنهان کردن راز زندگی پیشنهاد بدهند. یکی از فرشتگان به پروردگار گفت : خداوندا ٬ آنرا در زیر زمین مدفون کن . فرشته دیگری گفت: آنرا در زیر دریا ها قرار بده. و سومی گفت: راز زندگی را در کوهها قرار بده. ولی خداوند فرمود: اگر من بخواهم به گفته های شما عمل کنم ٬ فقط تعداد کمی از بندگانم قادر خواهند بود آن را بیابند ٬ در حالی که من می خواهم راز زندگی در دسترس همه بندگانم باشد. در این هنگام یکی از فرشتگان گفت: فهمیدم کجا! ای خدای مهربان ٬ راز زندگی را در قلب بندگانت قرار بده ٬ زیرا هیچکس به این فکر نمی افتد که برای پیدا کردن آن باید به قلب و درون خودش نگاه کند. و خداوند این فکر را پسندید. ❣ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
⚡️🌹مهربانی🌹 کردن به دیگران بایداز دل💝 باشد، تادر دل💝 طرف جای گیرد.⚡️ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان