eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.4هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
😊 زردآلوسرشار ازکاروتن،پیش ساز ویتامین A است که به سلامت بینایی وپیشگیری ازشب کوری کمک می کند همچنین قیسی سرشاراز پتاسیم است . ✍قیسی منبع خوب آهن است که به رفع و پیشگیری کم خونی فقر آهن کمک می کند. 👈ابن سینا خوردن هر روز 50 گرم برگه زردآلو یا قیسی را برای تقویت اعصاب و کمخونی مفید دانسته است. 👇👇🏿👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ ✨ نياز نيست انسان بزرگی باشيم، انسان بودن خود نهايت بزرگی است، مي توان ساده بود، ولي انسان بود، به همين سادگي!🌹 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣مهربان خدایم ✨در این واپسین ساعات شب ✨ببخش گناهانیکه دانسته ویا ندانسته ✨مرتکب شدیم آرامشی عطا بفرما ✨به قلبهای بی تابمان ✨آمیـــن یا رَبَّ ❣تاخدا هست امید هست 😇 فردا روشن است ✨ شبتون آروم ✨ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از بنرها
دعایی قوی برای خرید خانه 🏡 به استناد ایه های قرآن شما هم امتحان کنید .ان شا الله صاحبخونه بشید🙏 من که امتحان کردم جواب گرفتم😘☺️ 🌸❖جهت خواندن ذکر روے لینک ڪلیڪ کنید👇👇همه ذکرها اینجاست بعد ورود سرچ کنید😍 http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 ღـگشا⬆️⬆️⬆️ 😍 💸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بارالها 🤲 در این روز زیبا🌸🍃 زندگی را را برای من و دوستانم بابرکت و مبارک قرار بده پروردگارا 🤲 عاقبت اعمال ما را ختم به خیر بگردان که تو راز نهفته در سینه ها❤️ را می دانی و از نیت همه ی ما آگاهی آمین به برکت صلوات بر حضرت محمد و خاندان پاک و مطهرش 🌼بسم الله الرحمن الرحیم🌼 🌻الهی به امیدتو🌻 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌼 امروز چهارشنبه صلواتی ختم کنیم به نیت 💚سلامتی آقا امام زمان و سلامتی شما عزیزان 🍃🌼رفع گرفتاری حاجت مندان 💚وآرامش برای همه مردم سرزمینمان ﷺ🌼ﷺ🌼ﷺ🌼ﷺ اللهم صل ؏ محمد وآل محمد ﷺ🌼ﷺ🌼ﷺ🌼ﷺ اللهم صل ؏ محمد وآل محمد ﷺ🌼ﷺ🌼ﷺ🌼ﷺ اللهم صل ؏ محمد وآل محمد ﷺ🌼ﷺ🌼ﷺ اللّهُمَّ🌼 عَجِّل🌼 لِوَلِیکَ🌼الْفَرَج✨🤲 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌼 🌼 قرنها منتظر يار غائب ايم بر ديوِ يأس با صبر غالب ايم درپشت ابر خورشيدديده ايم شب تاسحر منتظر صبح صاحب ايم 🌻تعجیل درفرج صلوات🌻 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
صلی الله علیک یه سلام میدم رو به حرم تویی ارباب و من نوکرم صلی الله علیک رو چشام اقا میزارمت میدونی خیلی دوست دارمت عاشقم یا حسین این ارادت از قدیمه  نوکریت بهترین اتفاق زندگیمه  تو دلم کسی نمی گیره جاتو  بخدا غمی نمی مونه با تو دوست دارم کرببلاتو  کارم اینست که هر روز همان اول صبح☀️ یک سلامی طرفِ کرببلایت بکنم °【♡ دست بر سینه و با دیده ی پر اشک خود طلبِ دیدنِ آن صحن و سرایت بکنم ✨اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ ✨وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ✨وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ ✨وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن 【🧡】 ‌@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز ١٩ شهریور ماه ١٣٩٩ 🌞اذان صبح: ٠۵.١٧ ☀️طلوع آفتاب: ٠٦.۴٣ 🌝اذان ظهر: ١٣.٠٢ 🌑غروب آفتاب: ١٩.٢٠ 🌖اذان مغرب: ١٩.٣٨ 🌓نیمه شب شرعی: ٠٠.١٨ (ره) @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
۰۰۰۰۰☝️ یـاحـــی یـا قیــوم... چهارشنبه... صدمرتبه.. 🌺 چهارشنبه ۱۰۰ مرتبه 🌼اى زنده ، اى پاينده 🌺يــا حــيُّ يــا قَــيّــوم 🌼این ذکر موجب عزت دائمی میشود ۴شنبہ ✍هرڪس این نماز راروز4شنبه بخواندخداوندتوبه اورا ازهرگناهےباشد مے‌پذیرد4رکعتست درهر رکعت بعدازحمد1توحیدو1قدر 📚مفاتیح الجنان @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍋سعی کنید هر روز صبح کمی لیمو ترش در آب بخورید ✅بهبود گوارش ✅افزایش انرژی ✅کمک به کاهش وزن ✅ضد سرطان ✅افزایش قدرت مغز ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞چهارشنبه تون پر از دلخوشی 🌸الهے قشنگترین لحظه ها 💞در انتظارتون باشه 🌸الهے هرگز لبخنداز رو 💞لباتون نیفته 🌸الهے خوشبختی، مثل سایه 💞همراهتون باشه 🌸الهے بهترین خبرهاے عمرتون 💞رو امروز بشنوید @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و ششم ✍ بخش چهارم 🌷گفت : خوب شد اینا رو زودتر به من نگفته بودی و گرنه اونشب هادی رو کشته بودم ….بی شرف ….( زد روی فرمون ماشین ) آخه چطور دلش اومد این کارو با تو بکنه ….من اگر کسی بخواد به تو نگاه چپ کنه نمی تونم تحمل کنم اونوقت اون برادر تو بود ، مگه میشه ؟ باورم نمی شه فکر می کردم که شالاتان باشه ولی بی غیرت و بی همه چیز دیگه فکر نمی کردم … گفتم : خوب تو خودتو ناراحت نکن کاش بهت نمی گفتم ……. 🌷 داد زد نه باید زودتر بهم می گفتی تا حسابشو می گذاشتم کف دستش وقتی اومده بود تو بیمارستان گردن کلفتی می کرد من کوتاه نمیومدم می دونستم باهاش چیکار کنم …. ای داد بی داد ببین با تو چیکار کرده ؟ ای خدا کاش الان جلوی دستم بود به خداوندی خدا ناکارش نمی کردم ولش نمی کردم …….. عزیزم فراموش کن…… دیگه هم نمی خواد فرید رو ببینی هرگز نمی زارم چشمت به اونا بیفته … من خودم تا آخر عمرم مواظبت هستم دیگه ، خوای بیای با هم یک کیک بخریم ….برای خونه ی مینا …. گفتم : عمه بهت گفت؟ 🌷جواب داد نه خوب نمیشه که دست خالی بریم ….سرمو تکون دادم و با هم رفتیم اون دوتا کیک گرفت و دوتا بستنی نونی و برگشتیم تو ماشین …با خوردن اون بستنی حالمون کمی بهتر شد و تونستیم خودمون رو جمع و جور کنیم و بریم خونه ی مینا ….. خواهر کوچیک مینا در باز کردو سریع بقیه رو خبر کرد ایرج تو ماشین نشسته بود آقای حیدری رفت بیرون و تعارف کرد ….همه با هم رفتیم تو … 🌷مینا هی به من چشم و ابرو میومد… دلش می خواست بدونه چی شده … …سوری جون دستپاچه پذیرایی می کرد برامون زیر دستی گذاشتن و چایی آوردن و فورا برای ما از همون کیک آورد … من گفتم … به خدا هر وقت که یادم میفته اون روز چقدر به شما زحمت دادم خیلی ناراحت میشم …اون روز برای من سوء تفاهم شده بود و اشتباه کرده بودم و مثل اینکه خیلی شما رو اذیت کردم ….و شرمنده ی شما شدم ببخشید تو رو خدا ……. 🌷سوری جون و آقای حیدری خیلی لطف کردن و ساعتی با اونا نشستیم …… ایرج خیلی گرم و مهربون با اون صحبت می کرد ……….. با خودم می گفتم مگه میشه یک آدم اینقدر بی عیب باشه من حالا تو تمام لحظات زندگی با اونا بودم و می دیدم که به چیزی تظاهر نمی کنه ….. همین طور که با آقای حیدری حرف می زد تو دلم گفتم … عاشقتم …. 🌷از اونجا که اومدیم بیرون خودمو آماده کرده بودم تا حرفای ایرج رو بشنوم پس تصمیم گرفتم دیگه پر حرفی نکنم تا اون بتونه حرف دلشو به من بزنه ….ولی اونم ساکت شده بود فقط گه گاهی به من نگاه می کرد و لبخندی می زد …. پرسیدم چرا ساکتی ؟ گفت : خوب چی بگم فکرم هنوز مشغوله خیلی ناراحتم و هنوز کارای هادی یادم نرفته راستشو بگم دلم چی می خواد ؟ گفتم چی ؟ گفت : دلم می خواد الان برم در خونه شون و بکشمش بیرون و تا می خوره بزنمش … 🌷گفتم :واقعا ؟ تو این کارو می کنی …..گفت نه البته که نه فقط دلم می خواد…… فکر کنم این طوری راحت میشم ….. تا کی نمی دونم ….ولی این کارو یک روز می کنم …تو کار دیگه ای بیرون نداری ؟ جایی نمی خوای بری ؟ گفتم نه خوبه بریم خونه عمه دلواپس میشه …… موقعی که از ماشین پیاده می شدیم به من گفت : رویا جان کیک رو شما ببر … چنان قندی تو دلم آب کردن که گفتی نیست احساس کردم دیگه با هم یکی شدیم و منو و اون برای همه کیک خریدیم و آوردیم چقدر برام شیرین بود….. 🌷من زود تر اومدم تو تا ایرج ماشین رو گذاشت و اومد کمی طول کشید…. هیچ کس نبود …انگار هر کسی تو اتاق خودش بود … بیشتر وقت ها اون خونه همین طور بود….. کیک رو بردم گذاشتم تو یخچال … مرضیه داشت سبزی خورد می کرد پرسیدم عمه کجاس ؟ گفت تو اتاقش بچه ها هم بالان علیرضا خان هم رفته بیرون….تو دلم گفتم وای پس امشب هم مکافات داریم .. @tafakornab @shamimrezvan ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
💎امام حسين عليه السلام: ✅قويترين فرد در ايجاد ارتباط كسى است كه با كسى كه از او بريده رابطه برقرار كند إنّ أوْصَلَ النّاسِ مَن وَصَلَ مَن قَطَعَهُ 📚ميزان الحكمه جلد1 صفحه 79 IMAM HOSEIN: Death on two legs is much higher than Life on knees. 💎امام حسین(ع): ✅مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
😒حکم شنیدن صدای گریه و شیون زنان برای مردان😒 : شنیدن صدای گریه 😭 و شیون 😩 نامحرم که در عزای اهل بیت علیهم السلام است (باتوجه به کنار هم بودن قسمت زنانه 🙍🏻 و مردانه 👨🏻 هیئت) برای مردان چه حکمی دارد؟ : ⬅️ در صورتی که مفسده ای نداشته باشد، فی نفسه اشکال ندارد. 🖥 سایت آیت الله خامنه ای ➖➖➖➖➖➖➖ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از اذکار روزانه وتعقیبات نمازوتقویم نجومی
✨الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ✨وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا ✨وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا ✨وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا ✨أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ ﴿۲۲۷﴾ ✨كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده ✨و خدا را بسيار به ياد آورده ✨و پس از آنكه مورد ستم قرار گرفته‏ اند ✨يارى خواسته‏ اند و كسانى كه ستم كرده‏ اند ✨به زودى خواهند دانست به كدام ✨بازگشتگاه برخواهند گشت (۲۲۷) 📚 سوره مبارکه الشعراء ✍آیه ۲۲۷ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍒 🍒 💎با اصرار از شوهرش می‌خواهد که طلاقش دهد. شوهرش می گوید: «چرا؟ ما که زندگی‌ خوبی‌ داریم.» از زن اصرار و از شوهر انکار. در نهایت شوهر با سرسختی زیاد می‌پذیرد، به شرط و شروط ها. زن مشتاقانه انتظار می‌کشد شرح شروط را: «تمام ۱۳۶۴ سکه بهار آزادی مهریه‌ات را باید ببخشی.» زن با کمال میل می‌پذیرد. در دفترخانه مرد رو به زن کرده و می‌گوید: «حال که جدا شدیم ولی تنها به یک سوالم جواب بده.» زن می‌پذیرد. مرد می‌پرسد: «چه چیز باعث شد اصرار بر جدایی داشته باشی‌ و به خاطر آن حاضر شوی قید مهریه‌ات، که با آن دشواری حین بله برون پدر و مادرت به گردنم انداختن، را بزنی‌.؟» زن با لبخندی شیطنت آمیز جواب داد: «طاقت شنیدن داری؟» مرد با آرامی گفت: «آری.» زن با اعتماد به نفس گفت: «دو ماه پیش با مردی آشنا شدم که از هر لحاظ نسبت به تو سر بود. از اینجا یک راست میرم محضری که وعده دارم با او، تا زندگی‌ واقعی در ناز و نعمت را تجربه کنم.» مرد بیچاره هاج و واج رفتن همسر سابقش را به تماشا نشست. زن از محضر طلاق بیرون آمد و تاکسی گرفت. وقتی‌ به مقصد رسید کیفش را گشود تا کرایه را بپردازد. نامه‌ای در کیفش بود. با تعجب بازش کرد. خط همسر سابقش بود. نوشته بود: «فکر می‌کردم احمق باشی‌ ولی‌ نه اینقدر.» نامه را با پوزخند پاره کرد و به محضر ازدواجی که با همسر جدیدش وعده کرده بود رفت. منتظر بود که تلفنش زنگ زد. برق شادی در چشمانش قابل دیدن بود. شماره همسر جدیدش بود. تماس را پاسخ گفت: «سلام، کجایی؟ پس چرا دیر کردی؟» پاسخ آنطرف خط، تمام عالم را بر سرش ویران کرد. صدا، صدای همسر سابقش بود که می‌گفت: «باور نکردی؟ گفتم فکر نمی‌کردم اینقدر احمق باشی‌. این روزها می‌توان با یک میلیون تومان مردی ثروتمند کرایه کرد تا مردان گرفتار، از شر زنان با مهریه‌های سنگینشان نجات یابند!» ====================== http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆 ======================
تنها چیزیست ڪہ با بخشیدن زیادتر مي‌شود همیشہ لازم نیست چیزهاے با ارزش ببخشي تا محبت ڪرده باشي ڪَاهي تو 😁 بهترین محبت است... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍒داستان 🍒 💎مردی زن فریبكار و حیله گری داشت. مرد هرچه می خرید و به خانه می آورد، زن آن را می خورد یا خراب می كرد. مرد كاری نمی توانست بكند. روزی مهمان داشتند مرد دو كیلو گوشت خرید و به خانه آورد. زن پنهانی گوشت ها را كباب كرد و با شراب خورد. مهمانان آمدند. مرد به زن گفت: گوشت ها را كباب كن و برای مهمان ها بیاور. زن گفت: گربه خورد، گوشتی نیست. برو دوباره بخر. مرد به نوكرش گفت: آهای غلام! برو ترازو را بیاور تا گربه را وزن كنم و ببینم وزنش چقدر است. گربه را كشید، دو كیلو بود. مرد به زن گفت: خانم محترم! گوشت ها دو كیلو بود گربه هم دو كیلو است. اگر این گربه است پس گوشت ها كو؟ اگر این گوشت است پس گربه كجاست؟ ====================== http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆 ======================
💕ما مردمی دهن‌بین هستیم... نظرات مردم بیشتر از نظر خودمان برایمان ارزش دارد و زندگیمان بر اساس نظرات دیگران ساخته شده...! @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍒 🍒 💠بچه که بودم، سر نمازم با صدای بلند دعا کردم "خدایا یه دوچرخه به من بده" پدرم شنید، گفت: بچه جان، خدا که کارش دوچرخه دادن نیست، کار خدا لطف به بندگانش است و خصوصا ببخش گناهان، نه دوچرخه دادن. صبح روز بعد رفتم یه دوچرخه دزدیدم و سر نمازم دعا کردم: خدایا منو بابت تمام گناهانم ببخش. بابام شنید: گفت: آفرین پسرم، حالا شدی یک آدم خوب !!! ====================== http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆 ======================
💕برایم مهم نیست از بیرون چگونه به نظر می آیم. کسانی که درونم را می بینند، برایم کافی اند. برای آن هایی که از روی ظاهرم قضاوت می کنند، حرفی ندارم. با خود می گویم بگذار همان بیرون بمانند @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
داستان زیبا ✍پادشاهی وزيری داشت كه هر اتفاقی می‌افتاد می‌گفت: خيراست!! روزی دست پادشاه در سنگلاخها گير كرد و مجبور شدند انگشتش را قطع كنند، وزير در صحنه حاضر بود گفت: خيراست! پادشاه از درد به خود می‌پيچيد،از رفتار وزير عصبی شد، او را به زندان انداخت، ۱سال بعد پادشاه كه برای شكار به كوه رفته بود، در دام قبيله ای گرفتار شد كه بنابر اعتقادات خود، هر سال ۱نفر را كه دينش با آنها مختلف بود،سر می‌برند و لازمه اعدام آن شخص اين بود كه بدنش سالم باشد وقتی ديدند اسير، يكی از انگشتانش قطع شده، وی را رها كردند آنجا بود كه پادشاه به ياد حرف وزير افتاد كه زمان قطع انگشتش گفته بود: خير است! پادشاه دستور آزادی وزير را داد وقتی وزير ازاد شد و ماجرای اسارت پادشاه را از زبان اوشنيد، گفت:خيراست! پادشاه گفت: ديگر چرا؟؟؟ وزير گفت: از اين جهت خير است كه اگر مرا به زندان نينداخته بودی و زمان اسارت به همراهت بودم، مرا به جای تو اعدام می‌كردند. در طريقت هر چه پيش سالك آيد خير اوست در صراط مستقيم ای دل كسی گمراه نيست.. ‌‌@tafakornab @shamimrezvan