eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.1هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
16.1هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✨ ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ، ﻭﻟﯽ ... ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ "ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ "ﺷﻮﻧﺪ؛ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﻭ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ! ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ " ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ " ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ؛ ﺑﺎﺳﻮﺍﺩﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ! ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ... ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﺎﺩﺗﻪ ﺍﻣﺎ ... ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ يك ﻓﻀﯿلت @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☘ آیت الله میلانی : ☘ ❄️ روزی جوانی را دیدم که در کمال ادب سمت حرم اباعبدالله آمد و سلام داد و من نیز جواب سلام امام حسین به آن جوان را شنیدم. از جوان پرسیدم چه کرده ای که به این مقام رسیدی درحالیکه من پانزده سال است امام جماعت کربلا هستم و جواب سلامم را نمی شنوم؟ ❄️ پاسخ داد پدر و مادر پیر و از کارافتاده ای داشتم که دیگر توانایی پیاده زیارت آمدن را نداشتند؛ قرار بر این شد هر شب جمعه یکی از والدینم را روی پشتم سوار کنم و به زیارت ببرم. یک شب جمعه که بسیار خسته بودم و نوبت پدرم بود، خستگی و گرسنگی و تشنگی ام را به رویشان نیاوردم و پدرم را سوار بر پشتم به زیارت امام حسین علیه السلام آوردم و برگرداندم. ❄️ وقتی خسته به خانه رسیدم دیدم مادرم بسیار گریه می کند؛ پرسیدم مادرم چرا گریه می کنی؟ پاسخ داد پسرم می دانم که امشب نوبت من نبود و تو هم بسیار خسته ای. اما می ترسم که تا هفته ی بعد زنده نباشم تا به زیارت اباعبدالله بروم. آیا می شود امشب مراهم به زیارت ببری؟ ❄️ هرطور بود مادرم رو بر پشتم سوار کردم و به زیارت رفتیم. تمام مدت مادرم گریه می کرد و دعایم می نمود. وقتی به حرم رسیدیم دعا کرد ان شاء الله هربار به امام حسین علیه السلام سلام بدهی، خود حضرت، سلامت را پاسخ بدهند. ❄️ و این شد که من هر بار به زیارت اباعبدالله علیه السلام مشرف می شوم و سلام می دهم، از داخل مضجع شریف صدای جواب سلام حضرت را می‌شنوم. همه‌ی این‌ها از یک دعای مادر 🌹 ♡••࿐ •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🌸🍃🌸🍃 در راسته بازار پالاندوزان، جوانی پالان می‌دوخت و در زمان فراغتش با حرکت سریع دست، مگس را در کف دستش شکار می‌کرد بعد به آرامی دست خود را می‌گشود و یک بال مگس را می‌کَند و در زمین رهایش می‌کرد و می‌خندید، این کار تفریح او شده بود. بعد از پنج سال صبحی از خواب بیدار شد در حالی که دست راستش کلاً فلج و بی‌حس در کنارش افتاده بود و تا آخر عمر فلج زندگی کرد. در واقعیت دیگری، جوانی انگشتان دستش به ارّه‌ی آهنگری گرفتار و قطع شد. بعدها خودش می‌گفت: روزی تُن ماهی را با انبر باز کردم و خوردم. قدری گوشت داخل آن بود پیش گربه‌ای انداختم که کنار دستم التماس می‌کرد. گفتم: من زحمت کشیدم، کار کردم و این تُن ماهی را خریدم و خوردم، پس درب قوطی تُن ماهی را به جای خود برگرداندم و کمی باز گذاشتم. گربه مجبور شد دست خود داخل قوطی کنسرو کند و دستش گیر کرد و از مغازه‌ی من دور شد، روزی که انگشتان من قطع شد، یقین کردم که قوطی کنسرو هم پنجه گربه را قطع کرده بود. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادش به‌خیر سحرهای ماه رمضان که خوابم می‌آمد و صدای دعای سحر و برخورد قاشق و بشقاب، وسوسه‌ام می‌کرد از سفره‌ی سحر عقب نمانَم. چشم‌های خواب‌آلودم را تا نیمه وا می‌کردم و می‌دیدم کل خانواده در سکوتی نجیبانه، دارند از زمان کوتاه باقی مانده تا اذان صبح، نهایت استفاده‌ را می‌کنند و این من بودم که از قافله عقب بودم. همیشه هم چیزی تا اذان نمانده، بیدار می‌شدم و کلی غر می‌زدم که "حالا من گفتم خوابم میاد، شما چرا بیدارم نکردید؟" و با همه‌شان تا افطار قهر می‌کردم و عوضش موقع افطار اولین نفر سر سفره حاضر بودم. معمولا از سحری جا می‌ماندم و همیشه هم مامان دلش برای من می‌سوخت و می‌گفت "ولش کن، روزه نگیر، سحری نخوردی ضعف می‌کنی سر کلاس" و خودش صبحانه توی کیفم می‌گذاشت تا گرسنه که شدم، یواشکی بخورم. کاری به فلسفه‌‌ی مناسبت‌ها ندارم، آن روزها همه چیز رنگ و بوی دیگری داشت، خورشید آن‌ روزها جور دیگری روی دلخوشی‌ آدم‌ها می‌تابید و دنیا قشنگ‌تر بود. یادِ تمام روزهای نابی که گذشته، یاد تمام دلخوشی‌هایی که بر نمی‌گردند، یاد صفا و صمیمیتی که دیگر نیست؛ به خیر به خیر به خیر... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
جنازه‌ای را بر سر راهی می‌بردند، فقیری با پسر بر سر راه ایستاده بودند پسر از پدر پرسید که بابا در صندوق چیست؟ گفت: آدمی! گفت: کجایش می‌برند؟ گفت: به جایی که نه خوردنی باشد، و نه پوشیدنی، نه نان و نه هیزم! نه آتش، نه زر، نه سیم، نه بوریا و نه گلیم! گفت: بابا مگر به خانه ما می‌برندش؟ ⚘|❀ ♡ ❀|⚘ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹نماز شب شانزدهم ماه رمضان 🔷دوازده رکعت (شش تا دو رکعتی)، در هر رکعت بعد از حمد دوازده مرتبه سوره تکاثر. ♦️حضرت علی (ع) فرمود: هرکس بخواند، از قبر خارج می شود در حالی که  خوشحال است ندا می کند به شهادت " اَنْ لا اِلهَ اِلا الله " تا این که وارد قیامت شود پس امر می شود او را به بهشت برند 📗 بحارالأنوار، ج97، ص383 ❤️✨ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸شب های ماه رمضان 💫آسمان اجابت چقدر زیباست 🌸دوست من بیا 💫شاخه های آرزویت را بتکان 🌸الهی شیرینی کامت 💫مرا آرام جــــان باشد 🌸حالتون قشنگ ودلتون آرام 💫و شبتون سرشار از آرامش🌙 🌸 طاعات و عباداتتون قبول 🌸 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨الهی به امیدتو 🍃🌸 در آدینه ماه مبارک رمضان 🍃💕زندگیمان را پر برکت کنیم 🍃🌸دهنمان را خوش بو کنیم 🍃💕با ذکر شریف صلوات 🍃🌸بر حضرت محمد ص 🍃💕و خاندان پاک و مطهرش 🍃🌸اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🍃💕مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🍃🌸وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭 🍃🌼قربان لبـــــان روزه دارت آقــا بی یار غریبـــانه کجا می گردی 🍃🌼سردار و امــــیر آسمانی آقـــــا تنها و طریـــــد در کجا می گردی 🌹تعجیل درفرج ☀️روزمون رو متبرک کنیم به ذکر شریف "صلوات"برمحمدوآل محمد☀️ 🌹اللهم صلی علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh