eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.4هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 داستان کوتاه روزي فقيري به در خانه مردي ثروتمند مي‌رود تا پولي را به عنوان صدقه از او بخواهد. هنوز در خانه را نزده بود که از پشت در شنيد که صاحب خانه با افراد خانواده خود بحث و درگيري دارد که چرا فلان چيز کم ارزش را دور ريختيد و مال من را اين طور هدر داديد؟! مرد فقير که اين را مي‌شنود قصد رفتن مي‌کند و با خود مي‌گويد وقتي صاحب‌خانه بر سر مال خود با اعضاي خانواده‌اش اين طور دعوا مي‌کند، چگونه ممکن است که از مالش به فقيري ببخشد؟! از قضا در همان زمان در خانه باز مي‌شود و مرد ثروتمند از خانه بيرون مي‌زند و فقير را جلوي خانه مي‌بيند. از او مي‌پرسد اينجا چه مي‌کند؟ مرد فقير هم مي‌گويد کمک مي‌خواسته اما ديگر نمي‌خواهد و شرح ماجرا مي‌کند. مرد غني با شنيدن حرف‌هاي او، لبخندي مي‌زند، دست در جيب مي‌کند مقداري پول به او مي‌بخشد، و مي گويد: 👇 ، . از آن زمان اين ضرب المثل را در مورد افرادي به کار مي برند که حواسشان به حساب و کتابشان هست، اما در زمان مناسب هم بي حساب و کتاب مال خود را مي‌بخشند..... @tafakornab @shamimrezvan
🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🌺 🌷 شهید سید مرتضی آوینی: 🔹« جنگ ما با شیطان از محراب آغاز می‌گردد. محراب از ریشه‌ی «حرب» است، یعنی محراب میدان جنگ ماست ، و با همان تکبیره‌ی‌الاحرام نخستین، گزار همه‌ی قدرت‌های ظاهری و مجازی را نفی می‌کند و به مبدأ همه‌ی قدرت‌ها، ذات ذوالجلال، متوجه می‌شود. 🔹محراب میدان جنگ با قدرت‌های شیطانی است و پیروزی ما در جبهه‌های نبرد مدیون این مبارزه‌ای است که حضرت رسول اکرم آن را «جهاد اکبر» گفته‌اند. ✔ ریشه‌ی قیام ما و همه‌ی قیام‌های حقیقی در طول تاریخ انبیا در اقامه‌ی است. 🌺 بلندترین فریادهاست و بجز گزاران، هیچ کس نیست که جرأت فریاد کشیدن در برابر ظلم داشته باشد.» 🌷 نثار روح مطهر شهید "سید مرتضی آوینی" صلوات 🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 🌸 پیامبر اکرم (ص) فرمودند: 🔥 "شیطان تا زمانی از مومن می ترسد كه به نمازهای پنج گانه توجه كند و در سر وقت نمازها را بجای آورد ، اما هنگامی كه وقت نماز را ضایع كرد، بر او جرأت پیدا می كند و او را در گناهان بزرگ می اندازد 📚 وسائل الشیعه، ج 3، ص 18 🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ 🌸 و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در آخرین پنجشنبه بهار جهت شادی روح تمام مسافران آسمانی فاتحه ای قرائت کنیم "روحشان قرین رحمت الهی باد " @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸در آخرین پنجشنبه خردادماه 🍃براتون آرزو می کنم 🌸یک روز پر از آرامش 🍃یک عالمه شادی از ته دل 🌸ساعاتی دوست داشتنی 🍃یک عالمه دلخوشی 🌸وروزی پر از خاطرات 🍃 قشنگ وماندنی... 🌸در کنار عزیزانتون 🌸 آخر هفته تون بخیر و خوشی🌸 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
ناشتا هندوانه نخورید 👈🏻مصرف هندوانه درمواقعی که شکم خالی و معده گرم است مضرست 👈🏻باعث ضعیف شدن و شلی عضلات معده شده و آسیب هایی به طحال وکبد واردکرده و منجر به اختلال در هضم میشود.... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌱داستان کوتاه مردی که سوار بر بالن در حال حرکت بود ناگهان به یاد آورد قرار مهمّی دارد؛ ارتفاعش را کم کرد و از مردی که روی زمین بود پرسید: "ببخشید آقا ؛ من قرار مهمّی دارم ، ممکنه به من بگویید کجا هستم تا ببینم به موقع به قرارم می رسم یا نه؟" مرد روی زمین: "بله، شما در ارتفاع حدوداً ۷متری در طول جغرافیایی " ۱٨'۲۴ﹾ۸۷و عرض جغرافیایی "۴۱'۲۱ﹾ۳۷هستید." مرد بالن سوار : شما باید مهندس باشید! مرد روی زمین : بله، از کجا فهمیدید؟ مرد بالن سوار : "چون اطلاعاتی که شما به من دادید اگر چه کاملا ً دقیق بود به درد من نمی خورد و من هنوز نمی دانم کجا هستم و به موقع به قرارم می رسم یا نه؟" مرد روی زمین : شما باید مدیر باشید. مرد بالن سوار : بله، از کجا فهمیدید؟ مرد روی زمین : چون شما نمی دانید کجا هستید و به کجا می خواهید بروید. قولی داده اید و نمی دانید چگونه به آن عمل کنید و انتظار دارید مسئولیت آن را دیگران بپذیرند. اطلاعات دقيق هم به دردتان نميخورد! 🖋☕️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
💠اثر کمک به مرده در طاس حمام💠 ◀️در این داستان و جالب،‌ رابطه بین کارهایی که این دنیا برای اموات انجام می‌دهیم با اثری که در برزخ میگذارد مشخص میشود: 🍃از خاطرات آقابزرگ طهرانی به علامه طهرانی: طفل‌ بودم‌ و چند روز بود كه‌ مادر بزرگ‌ پدری من‌ از دنيا رفته‌ بود. يك‌ روز مادر من‌ در منزل‌ آلبالو پلو پخته‌ بود. هنگام‌ ظهر يك‌ نیازمندی در كوچه‌ گدایی‌ ميكرد و مادرم خواست برای‌ خيرات‌ به‌ روح‌ مادر بزرگم مقداری غذا به‌ سائل‌ بدهد، ولی ظرف‌ تميز در دسترس‌ نبوده‌ و با‌ عجله‌ برای آنكه‌ سائل‌ از در منزل‌ ردّ نشود مقداری از آن‌ آلبالو پلو را در طاس‌ حمّام‌ كه‌ در دسترس‌ بود ريخته‌ و به‌ سائل‌ ميدهد و از اين‌ موضوع‌ كسی خبر نداشت. 🔆نيمه‌ شب‌ پدر من‌ از خواب‌ بيدار شده‌ و مادر مرا بيدار كرد و گفت‌: 🔅امروز چكار كردی؟ چكار كردی؟ 🔅مادرم‌ گفت‌: نمیدانم‌! 🔅پدرم‌ گفت‌: الان‌ مادرم‌ را در خواب‌ ديدم‌ و بمن‌ گفت‌: من‌ از عروس‌ خودم‌ گله‌ دارم‌، امروز آبروی مرا در نزد مردگان‌ برد؛ غذای مرا در طاس‌ حمّام‌ فرستاد. 🔅تو چكار كرده‌ای؟ 🔅مادرم‌ جریان را گفت. 🔳درواقع مادربزرگ گله‌مند است‌ كه‌ چرا غذای او كه‌ یک طبق‌ نور است‌ را در طاس‌ حمّام‌ ريخته‌! و اهانت‌ به‌ سائل‌، اهانت‌ به‌ روح‌ متوفّی بوده‌ است‌. 📕معاد شناسی علامه طهرانی ج 1 ص 190 و 191 شادی روح اموات فاتحه وصلوات🌹 @tafakornab @shamimrezvan
🔴مهربانی به یک سگ ✍روزي امام حسين علیه السلام از جائي عبور ميكردند که ديدند جواني به سگي غذا مي دهد. امام خو‌شحال شدند و فرمودند: چرا اين گونه به سگ مهرباني مي كني ؟ جوان عرض كرد: غمگين هستم، مي خواهم با خشنود كردن اين حيوان، غم و اندوه من مبدل به خشنودي گردد. اندوه من از اين است كه غلام يك نفر يهودي هستم و مي خواهم از او جدا شوم. امام حسين علیه السلام با آن غلام نزد صاحب او كه يهودي بود آمدند. امام حسين علیه السلام دويست دينار به يهودي داد ، تا غلام را خريداري كرده و آزاد سازد. يهودي گفت: اين غلام را به خاطر قدم مبارك شما كه به خانه ما آمدي به شما بخشيدم و اين بوستان را نيز به شما بخشيدم. امام حسين علیه السلام هماندم غلام را آزاد كرد و همه آن بوستان و دویست دینار را به او بخشيد. سرانجام آن مرد یهودی و همسرش که تحت تاثیر محبت امام حسین علیه السلام قرار گرفته بودند ، @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
روزی شیطان پیش حضرت موسی رفت. کلاهش را برداشت و سلام کرد. موسی گفت: تو کیستی؟ گفت: من شیطانم. موسی گفت: پس شیطان تویی ! خدا آواره‌ات کند. شیطان گفت: من به خاطر مقامی که داری آمده‌ام به تو سلام کنم. موسی گفت: بگو ببینم چه گناهی است که اگر مردم مرتکب شوند، بر آنها مسلط می‌شوی؟ گفت: وقتی از خودشان خوششان بیاید و فکر کنند اعمال خوبشان زیاد است و گناهانشان کم !! 🆔 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️اول شکر کن بعد بگو خدا بده ...! 🎙 خدا در دستیست که به یاری میگیری ! درقلبیست که شاد میکنی ! درلبخندیست که به لب مینشانی ! خدا درعطر خوش نانیست، که به دیگری میدهی ! درجشن و سروریست که برای دیگران بپا میکنی + آنجاست که عهد میبندی و عمل میکنی ! خدا، در تو، با تو، و برای توست ..! @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
❤️زندگی کوزه آبی خنک و 💙رنگین است 💛آب این کوزه گهی تلخ 💜و گهی شور و گهی شیرین است ❤️زندگی گرمی دل های 💚به هم پیوسته است 💛تا در آن دوست نباشد 💙همه درها بسته است... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💎امام حسن عسکری(ع): ♨️چه قدر زشت است که انسان مومن، دلبستگی و خواسته ای داشته باشد که او را خوارکند. 📘تحف العقول، 489 〰➿〰➿〰➿〰➿〰 💎امام حسن عسکری (ع): ✍ بهترین برادرانت کسی است که خطای تو را فراموش کند و نیکی تو را به یاد داشته باشد. 📘 اعلام الدین، ص 313 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💠 با در و مشاوره دادن مشتری مرد توسط فروشنده زن ویا زن توسط مرد در مواردی مثل این که چه رنگی به موهای من مناسب است، یا نحوه رُژ لب زدن چطور باشد، یا انتخاب شماره کرم های روشن کننده یا لباس های زیر، چه حکمی‌دارد؟ ☑️ پاسخ: چنانچه خوف ارتکاب گناه - مانند نگاه حرام - در میان باشد، و یا مفسده ‌انگیز باشد، جایز نیست و حرام است. 💻 پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری - leader.ir @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴿۸۹﴾ ✨مگر كسى كه دلى پاك به ✨سوى خدا بياورد (۸۹) 📚سوره مبارکه الشعراء✍آیه ۸٩ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
قدیما که تهرانی‌ها با ماشین دودی میرفتن زیارت شاه عبدالعظیم پول رفت و برگشت ماشین رو باید اول میدادن برای همین اهالی شهر ری که مطمئن بودن اینا چون پول بلیط رو قبلا دادن حتما برمیگردن خونه هاشون، الکی تعارف میکردن که تو رو خدا شب پیش ما باشین 😅 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
📚یک داستان از مثنوی معنوی مولانا ✍مردی برای خود خانه ای ساخت واز خانه قول گرفت که تا وقتی زنده است به او وفادار باشد و بر سرش خراب نشود و قبل از هر اتفاقی وی را آگاه کند. مدتی گذشت ترکی در دیوار ایجاد شد مرد فوراً با گچ ترک راپوشاند.بعد ازمدتی در جایی دیگر از دیوار ترکی ایجاد شد وباز هم مرد با گچ ترک را پوشاند و این اتفاق چندین بار تکرارشد و روزی ناگهان خانه فرو ریخت. مرد باسرزنش قولی که گرفته بود را یاد آوری کرد و خانه پاسخ داد هر بار خواستم هشدار بدهم وتو را آگاه کنم دهانم را با گچ گرفتی و مرا ساکت کردی این هم عاقبت نشنیدن هشدارها! عاقل را اشارتی کافیست. 🍁🍁🍁🍁🍁 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
مرد غریبه که خود را مقید به رعایت حلال و حرام می‌دانست، هنگام بریدن سر گوسفند جلو نرفت و همان عقب ایستاد. آن چند مرد از شدت گرسنگی به سرعت آتشی درست کردند و با گوشت گوسفند آبگوشتی درست کردند. مردها خیلی زود غذا را در وسط سفره گذاشتند و مشغول خوردن شدند. اما آن مرد تازه وارد به گروه که تظاهر به درستی می‌کرد برای خوردن غذا پیش نرفت و همان عقب نشست. یکی از آن‌ها به او گفت بیاید و غذا بخورد. مرد لبخندی زد و گفت:« نه برادر. من مال حلال را از حرام می‌شناسم، این مال حرام است و من از آن نخواهم خورد. این چیزها برای من بسیار مهم است.» دیگران هم به مرد اصرار کردند تا بیاید و غذا بخورد اما مرد از خوردن غذا پرهیز کرد و آن‌ها هم دیگر به او توجهی نکردند و به خوردن غذا ادامه دادند. مرد متظاهر که غذا خوردن بااشتهای آن‌ها را دید، گرسنگی بر او چیره شد از طرفی هم می‌دانست اگر درنگ کند از غذا چیزی برایش باقی نمی‌ماند ولی خجالت می‌کشید برود و از آن غذا بخورد. مرد از شدت گرسنگی به ناچار جلو رفت و گفت: «می‌دانید راستش من از گوشتش نمی‌خورم اما از آبش به من بدهید». ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🔸لحظه برخورد عجیب امام صادق علیه السلام و شیر درنده 🔸وقتى كه امام صادق ع خواست از كوفه به مدينه بازگردد، علماء و فضلاى كوفه ايشان را بدرقه كردند و كمى از امام جلوتر رفته بودند. ناگهان در بين راه با شير درنده اى برخورد نمودند. 🔸یکی از آنها گفت بايستيد تا امام بيايد و ببنيم با اين شير چه رفتارى مى كند. هنگامى كه حضرت رسيد، جريان شير را به حضرت گفتند. امام نزديك شير رفته گوش شير را گرفت و از راه كنار زد. آنگاه فرمود: 🔸«اگر مردم خدا را آنگونه كه شايستگى بندگى است اطاعت مى كردند مى توانستند بارهاى خود را بر این شیران بار كنند و آنها را مطیع خود کنند!» 📚 (منتهى الآمال، فصل چهارم از حالات حضرت؛ بحار: ج ۴۷، ص ۱۳۹) @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
در ژاپن مردمیلیونری  برای درد چشمش درماني پیدا نمیکرد بعداز ناامید شدن ازاطباء پیش راهبی رفت راهب به او پیشنهاد کرد به غیر از رنگ سبز به رنگ دیگری نگاه نکند وی پس ازبازگشت دستور خرید چندين بشکه رنگ سبز را داد و همه خانه را رنگ سبز زدند همه لباسهایشان را و وسایل خانه و حتی ماشینشان رابه رنگ سبز تغییر دادند و چشمان او خوب شد. تا اینکه روزی مرد میلیونر راهب را برای تشکر به منزلش دعوت کرد زمانیکه راهب به محضر ميليونر میرسد جویای حال وی میشود مرد میلیونر میگوید: خوب شدم ولی این گرانترین مداوایی بود که تا به حال داشته ام... راهب با تعجب گفت اتفاقا این ارزانترین نسخه ای بوده که تجویز کرده ام برای مداوا،تنها کافی بود عینکی با شیشه سبز تهیه ميكرديد ! برای درمان دردهايت، نمیتوانی دنیا را تغییردهی... بلکه با تغییر نگرشت میتوانی دنیا را به کام خود دربیاوری..  تغییر دنیا کار احمقانه ایست ولي، تغییرنگرش ارزانترین و موثرترین راه  است. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬@tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
در یک شهربازی، پسرکی سیاه پوست به مرد بادکنک فروشی نگاه می کرد که از قرار معلوم فروشنده مهربانی بود. بادکنک فروش برای جلب توجه یک بادکنک قرمز را رها کرد تا در آسمان اوج بگیرد و بدینوسیله جمعیتی از مشتریان جوان را جذب خود کرد. سپس بادکنک آبی و همینطور یک بادکنک زرد و بعد از آن یک بادکنک سفید را رها کرد. بادکنک ها سبکبال به آسمان رفتند و اوج گرفتند و ناپدید شدند. پسرک سیاهپوست هنوز به تماشا ایستاده بود و به یک بادکنک سیاه خیره شده بود. تا این که پس از لحظاتی به بادکنک فروش نزدیک شد و با تردید پرسید: ببخشید آقا! اگر بادکنک سیاه را هم رها می کردید، بالا می رفت؟ مرد بادکنک فروش لبخندی به روی پسرک زد و با دندان، نخی را که بادکنک سیاه را نگه داشته بود برید و بادکنک به طرف بالا اوج گرفت و پس از لحظاتی گفت: پسرم آن چیزی که سبب اوج گرفتن بادکنک می شود رنگ آن نیست بلکه چیزی است که در درون خود بادکنک قرار دارد. چیزی که باعث رشد آدم ها می شود رنگ و ظواهر نیست. رنگ ها و تفاوت ها مهم نیستند. مهم درون آدمه، چیزی که در درون آدم ها است تعیین کننده مرتبه و جایگاهشونه و هر چقدر ذهنیات ارزشمندتر باشه جایگاه و مرتبه والاتر و شایسته تر میشه. @dooreehame❤️
💚اگر شب دردهایی در عضلات بدنتان دارید نشان از کمبود منیزیم و پتاسیم در بدن شما است برای جلوگیری از این دردها در هنگام خواب میتوانید از موز استفاده کنید. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆👆به این چرخ وفلک بدقت نگاه کن 🖤❤️زندگی هم مثل همین چرخ وفلک بالا وپایین داره، نه از پایین اومدن کسی شاد شو ونه ازافلاک رفتن خودت مغرور 👌همیشه ودرهرکجای این چرخ وفلک ایمانت را حفظ کن وچرخ وفلک زندگیتو بده دست خدا @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👇🏻 گفت : زندگی مثه نخ کردنه سوزنه! یه وقتایی بلد نیستی چیزیو بدوزی، ولی چشات انقد خوب کار میکنه که همون بار اول سوزن رو نخ میکنی، اما هر چی پخته تر میشی، هر چی بیشتر یاد میگیری چجوری بدوزی، چجوری پینه بزنی، چجوری زندگی کنی، تازه اون وقت چشات دیگه سو ندارن. گفتم : خب یعنی نمیشه یه وقتی برسه که هم بلد باشی بدوزی، هم چشات اونقد سو داشته باشن که سوزن رو نخ کنی؟ گفت: چرا، میشه، خوبم میشه اما زندگی همیشه یه چیزیش کمه. گفتم چطور مگه؟ گفت : آخه مشکل اینجاست، وقتی که هم بلدی بدوزی، هم چشات سو داره، تازه اون موقع میفهمی نه نخ داری، نه سوزن @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣خدا هر گناهی باشه به حسین می بخشه هیچکی نا امید نباشه به حسین میبخشه اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن 💚 🤲 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh