eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
12.9هزار دنبال‌کننده
22.1هزار عکس
15.6هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
ابوسعيد ابوالخير شبی در عالم رويا نفس خود را ديد بی نهايت فربه! به نفس گفت: ای نفس! من تو را اين همه رياضت دادم و سختی چشاندم، پس چگونه تو همچنان چاق و فربه مانده‌ای!؟ نفس گفت: آری! تو بسيار بر من سخت گرفتی اما آنچه را كه ديگران از تو تمجيد می‌كردند و تعريف، بر خود حمل نمودی و حق دانستی. اين فربگی حاصل همان تكبر و خودشيفتگی و باور تمجيد ديگران است. گويند ابوسعيد ديگر هيچگاه در آنجا كه از وی تعريف و تمجيد می كردند، حاضر نشد! @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان👆
وقتی به زندگی فکر می کنید، این دو نکته را به خاطرداشته باشید: هر چقدر احساس گناه داشته باشید، گذشته تغییر نمی کند!! و هرچقدر استرس داشته باشید آینده عوض نمی شود!! @tafakornab داستان وضرب المثل👆
ًبازرس آموزش و پروش وسط سال میره سر کلاس بعد از معرفی خودش میخواد ببینه شاگردا چقدر اطلاعات دارن، از یکیشون میپرسه: میدونی درب خیبر رو چه کسی کنده؟ بچه میزنه زیرگریه و میگه: آقا بخدا ما نکندیم به معلمش میگه: این محصلت داره چی میگه؟؟؟ معلم میگه: راست میگه، من میشناسمش، بچه خوبیه، از این کارها نمیکنه بازرسه عصبانی میره پیش معاون و جریان رومیگه، اونم میگه: شما اصلا خودتو ناراحت نکن. چقدر خسارتشه تاخودم تقدیم کنم. بازرس دیگه جوش میاره و میره پیش مدیر و کل ماجرا رو تعریف میکنه مدیر میگه: آقا ما شیفت بعد از ظهرم داریم، حالا از اونام بپرس شاید اونا کنده باشن؟!؟😂😂😂😂 ┄❊○💚○❊┄ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
👆 نحوه ی پاسخ دادن جواب سلام در حین نماز چگونه است؟ ➿〰➿〰➿〰 ⭕قنوت نماز شب.. ❎ ســوال: ❓❔اگر در نماز شب بجای استغفار برای چهل مومن ، فقط استغفار برای مومنین بکنیم ، آیا این نماز درست است ؟ ❗❕پاسخ: نماز شب یازده رکعت است . چهار تا دو رکعتی به نیت نماز شب و دو رکعت به نیت نماز شفع و یک رکعت به نیت نماز وتر است . ⚠اگر قنوت گرفت که مستحب است چهل مومن را دعا کنید و نام ببریم از کسانی که حقی به گردن ما دارند ومی توانند مرده یا زنده باشند ⬅می توانید در قنوت یک صلوات بفرستید یا فقط استغفار برای مومنین بکنید . می توانید قنوت هم نگیرید و فقط یازده رکعت را بخوانید . ↙↙↙ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✍حضرت فاطمه‌ سلام‌الله‌علیها از رسول خدا پرسید: ای پدر! کسی که نمازش را جدی نگیرد، دچار چه عذابی می‌شود؟ رسول خدا فرمود: ای فاطمه جان! هر کس نمازش را سبک بشمارد،خداوند او را دچار پانزده بلا می‌کند. 🔴 : 1️⃣ برکت از عمرش می‌رود. 2️⃣ برکت از رزقش می‌رود . 3️⃣ چهره‌ی نیکوکارانه را از دست می‌دهد. 4️⃣ کارهای خوبش بی‌ پاداش می‌مانند. 5️⃣ دعایش به آسمان نمی‌رود. 6️⃣ از نیکوکاران به او خیری نمی‌رسد. 🔴 : 1️⃣ ذلیل از دنیا می‌رود. 2️⃣ در حال گرسنگی از دنیا می‌رود. 3️⃣ تشنه از دنیا خواهد رفت، حتی اگر آب تمام چشمه‌های دنیا را هم به او بدهند. 🔴 : 1️⃣ خداوند فرشته‌ای برای عذاب در قبرش قرار می‌دهد. 2️⃣ قبرش برای او تنگ خواهد شد. 3️⃣ گرفتار تاریکی قبر خواهد شد. 🔴 : 1️⃣ خداوند به فرشته‌ای دستور می‌دهد که او را با صورت روی زمین بکشد تا دیگران تماشا کنند. 2️⃣ محاسبه اعمالش به سختی انجام می‌شود . 3️⃣ خدا به او نگاه مهربانانه نمی‌اندازد و همیشه در عذاب خواهد بود. 📚 بحار، ج80، ص21. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
#هرروزیک_آیه 🌹وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ 🍃أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۱۵﴾ 🌹و شكيبا باش كه خدا پاداش نيكوكاران را 🍃ضايع نمى گرداند (۱۱۵) 📚سوره مبارکه هود ✍ آیه ۱۱۵ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
در عوض همه نداشته هایمان گاهی عزیزانی داریم که به یک دنیا نداشتن بعضی چیزهای دیگر می ارزند خودشان رفاقتشان مرامشان وجودشان ✨خدایا به خاطر داشتنشان شکر✨
✅ داستان کوتاه جالبه , بخونید "حکایتی جالب از ریچارد فرای شرق شناس و ایران شناس برجسته" "ریچارد فرای "بیش از ۷۰ سال از زندگی‌اش را صرف "مطالعه و پژوهش دربارهٔ تاریخ و فرهنگ فلات ایران" کرد. در دهه ۱۹۷۰ در هنگامی که در" دانشگاه پهلوی شیراز" به "تدریس" اشتغال داشت بناگاه تدریس را رها کرد و به "شغلی آزاد" (مدیریت یک سوپرمارکت) روی آورد و سه سال بعد به اصرار و دعوت "دانشگاه هاروارد" بار دیگر به تدریس در این دانشگاه پرداخت. "دکتر ویلیام پیرویان" استاد دانشگاه آزاد اسلامی کرج تعریف می کرد که؛ زمانی در "آمریکا" در جلسه سخنرانی فرای حضور داشتم. پس از سخنرانی ایشان و به هنگام "پرسش و پاسخ" اجازه خواستم سوالی شخصی از ایشان بپرسم. ایشان اجازه داد و من از "علت ترک درس" و دانشگاه در آن سالها سوال کردم. ایشان پاسخ داد: روزی در یکی از "خیابانهای شیراز" قدم می زدم. به در مغازه "گوشت فروشی" رسیدم که در کنار آن آرایشگاهی قرار داشت. دیدم بین "صاحب گوشت فروشی" و "جوان مشتری" آرایشگاه دعوایی پیش آمده است. "قصاب" از آن "جوان" می خواست که موتورش را از مقابل قصابی بردارد چون ممکن بود هر آن ماشین گوشت از راه برسد و جوان نیز می گفت؛ بگذار کار من با سلمانی تمام شود بعدا موتور را برمی دارم. دعوا بالا گرفت و قصاب به مغازه رفت "ساطور" برداشت و در این میان ساطور به سر جوان خورد و جان داد. "من تمامی این اتفاقات را شاهد بودم." بسیار "متاثر" شدم. از آنجا رفتم... کاری داشتم انجام دادم و بعد از چند ساعت که بازگشتم دیدم هنوز "ازدحام" مردم وجود دارد. از یکی از "حاضران" سوال کردم که چه شد؟ آن شخص جواب داد: جوانی به همسر این قصاب "نظر سوء" داشته و قصاب او را کشته است. من که "حادثه" را از ابتدا تا انتها دیده بودم می دانستم که "اینگونه" نبود. ناگهان "شوکی" به من وارد شد. حادثه ای که چند ساعت بیشتر از "وقوع" آن نمی گذشت چنین "تحریف" شده بود. من چگونه می خواستم "حوادث دو هزار سال قبل" را بشناسم.! "تمام دانسته های من به جهل تبدیل شد." باعث شد "تدریس را رها کنم" و به "مغازه داری" روی آورم. 🔰🔰🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
آدم‌هاےمهربان.... در مقابل خوبیهاےیکطرفه‌شان هرگز احساس‌ حماقت نمیکنند‌ چون خوب بودن براےآنها عادت شده آدمهاےمهربان از سر احتیاجشان مهربان نیستند آنها دنیا را کوچکتر از آن می‌بینند که بد کنند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گران بهاترین گنجینه ی زندگی قلبی عاشق است که به همه به دوست، دشمن، انسان، گل، پرنده، و همه هستی عشق می ورزد...♥️ قلبتون مملو از عشق ✨🌙 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ🌸 🍃الهی به امیدتو🍃 خدایا ...❤️ صبحم را با نام زیبای تو پاگشا میکنم ❣ یاالله ❣ با نام ویاد تو آغاز می کنم شروع هر لحظه را ای که زیباترین
👆 #تلاوت_روزانه_قرآن_کریم #صفحه_138_سوره_انعام جزء7 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَة القُرآن @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 👇صوت صفحه138
1_510170247077036763.MP3
875.6K
💠 👆 🔹 / با نوای استاد پرهیزگار 🔅هدیه به پیشگاه امام کاظم ع وامام رضاع وامام جواد ع وامام هادی(ع) @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
#حدیث_روز 👆 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز #چهارشنبه 3 بهمن ماه 1397 🌞اذان صبح: 05:43 ☀️طلوع آفتاب: 07:11 🌝اذان ظهر: 12:16 🌑غروب آفتاب: 17:22 🌖اذان مغرب: 17:42 🌓نیمه شب شرعی: 23:33 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌺 #ذکرروز چهارشنبه ۱۰۰ مرتبه 🌼اى زنده ، اى پاينده 🌺يــا حــيُّ يــا قَــيّــوم 🌼این ذکر موجب عزت دائمی میشود #نماز_روز۴شنبہ ✍هرڪس این نماز راروز4شنبه بخواندخداوندتوبه اورا ازهرگناهےباشد مے‌پذیرد4رکعتست درهر رکعت بعدازحمد1توحیدو1قدر 📚مفاتیح الجنان @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
#بسته_سلامتے ✍ دیابتی‌ها صبح زود صبحانه بخورند🍳🍶☕️ 🍃 مطالعات جدید نشان می‌دهد دیرخوابیدن، دیر برخاستن و دیر صبحانه خوردن منجر به افزایش شاخص توده بدنی در افراد مبتلا به دیابت می‌شود. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ســـ🌸ـــلام چهارشنبہ ۳ بهمن تون بخیر سرتـون سبز، لبتون گـل چشماتون نور، کامتون عسل لحنتون مهر، حرفاتون غزل حستون عشق، دلتون گرم لبتون خندان،حالتون خوبِ خوب 🌸چهارشنبه تون زیـبا🌸
بسم الله الرحمن الرحیم *آدم كسي مباش!* علامه جعفری میگفت روزي طلبه فلسفه خواني نزد من آمد تا برخي سوالات بپرسد. ديدم جوان مستعديست كه استاد خوبي نداشته است. ذهن نقاد و سوالات بديع داشت كه بي پاسخ مانده بود. پاسخ ها را كه مي شنيد، مثل تشنه اي بود كه آب خنكي يافته باشد. خواهش كرد برايش درسي بگويم و من كه ارزش اين آدم را فهميده بودم، پذيرفتم. قرار شد فلان كتاب را نزد من بخواند. چندي كه گذشت، ديدم فريفته و واله من شده است. در ذهنش ابهت و عظمتي يافته بودم كه برايش خطر داشت. هرچه كردم، اين حالت درو كاسته نشد. مي دانستم اين شيفتگي، به استقلال فكرش صدمه مي زند. تصميم گرفتم فرصت تعليم را قرباني استقلال ضميرش كنم. روزي كه قرار بود براي درس بيايد، در خانه را نيم باز گذاشتم. دوچرخه فرزندم را برداشتم و در باغچه، شروع به بازي و حركات كودكانه كردم. ديدمش كه سر ساعت، آمد. از كنار در، دقايقي با شگفتي مرا نگريست. با هيجان، بازي را ادامه دادم. در نظرش شكستم. راهش را كشيد و بي يك كلمه، رفت كه رفت. اينجا كه رسيد، مرحوم علامه جعفري با آنهمه خدمات فكري و فرهنگي به اسلام ، گفت : براي آخرتم به معدودي از اعمالم، اميد دارم. يكي همين دوچرخه بازي آنروز است! درس استاد آن شب آن بود كه دنبال آدمهاي بزرگ بگرديد و سعي كنيد دركشان كرده از وجودشان توشه برگيريد. اما مريد و واله كسي نشويد. شما انسانيد و ارزشتان به ادراك و استقلال عقلتان است. *عقلتان را تعطيل و تسليم كسي نكنيد. آدم كسي نشويد، هر چقدر هم طرف بزرگ باشد.* http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
#حدیث_روز 💚امام على عليه السلام: 👹الغَشُوشُ لِسانُهُ حُلوٌ و قَلبُهُ مُرٌّ 👺دغلكار، زبانش شيرين است و دلش تلخ 📚غررالحكم حدیث 1575 ➿〰➿〰➿〰 🔅 #امام_صادق_علیه_السلام : 🔹 دارايى ات را در راه حقوقـ[ ى كه به گردن توست، ] ببخش، و دوست [خود] را در آن شريك گردان؛ چرا كه گشاده دستى براى آزاده ، سزاوارتر است . 📚 غرر الحكم: ح ٢٣٨٤ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💟 💟 🔮داستان مدافعان حرم 🔮 قسمت 0⃣4⃣ نرگس سادات با استرس از خواب پریدم به ساعت تو اتاق نگاه کردم یه ربع مونده به اذان صبح از خوابی که دیده بودم استرس داشتم رفتم سمت مرتضی منتظر موندم سجده آخر نمازش بره مرتضی + جانم چرا گریه میکنی خانمم - ببخشید منو خیلی بد رفتار کردم + نه جانم من بهت حق میدم سرم کشید تو آغوشش + چی شده ساداتم چرا بهم ریختی - مرتضی یه خواب دیدم + چه خوابی - خواب دیدم تو یه صف طولانی وایستادم نفری یه دونه هم پرونده دستمون بود یه آقای خیلی نورانی نشسته بود پرونده ها رو نگاه میکرد بعدش امضا میزد اما من نه تنها به آقا نزدیک نمیشدم بلکه هی دور میشدم یهو یه نفر گفت خانم حضرت زینب داره با یارانش میاد مرتضی توام تو جمع یاران خانم بودی اما یه دستت نبود اومدی سمتم گفتی صبرکن میرسی اول صف بعدش رفتی اما اون آقای نورانی انگار ازمن ناراحت بود + ان شاالله خیره فردا صبح برو پیش استاد احدی تعبیر خوابتو بپرس - حتما + پاشو نماز بخونیم ساعت ۷ صبح بود از خواب پاشدم مرتضی نبود چادر و روسریمو سر کردم رفت تو پذیرایی - سلام مادرجون مادر: سلام عروس گلم صبحت بخیر - ممنون مادر مرتضی کجاست ؟ مادر: رفته دعای ندبه دخترم گفت بیدارشدی بری پیش حاج آقا احدی حتما - آره دارم میرم همون جا مادر: بیا سوئیچ گذاشته بدم بهت ماشین روشن کردم تا گرم بشه شماره استاد احدی گرفتم استاد: الو بفرمایید - سلام استاد استاد: سلام دخترم خوبی؟ پدر خوبن؟ آقامرتضی خوبن؟ - همه خوبن سلام میرسونن خدمتون استاد شرمنده مزاحمتون شدم استاد : مراحمی کاری داشتی؟ ،- بله استاد یه خواب دیدم میخاستم بیام پیشتون استاد : بیا چهار انبیا من جلسه ام یه نیم ساعت طول میکشه باید منتظر بمونی - اشکال نداره میرسم خدمتون استاد: یاعلی جلسه استاد تموم شد - سلام استاد استاد: سلام دخترم چی شده انگار خیلی ملتهبی ،-استاد یه خواب دیدم شروع کردم به تعریف وقتی حرفم تموم شد استاد گفت ما سینه زدیم و بی صدا باریدند از هرچه که دم زدیم، آنها دیدند ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس، شهدا را چیدند دورشدنت برای اینکه گفتی بین منو سوریه باید یه دونه انتخاب کنی آقاهم به احتمال زیاد آقاسیدالشهدا بوده با حال آشفته ای رفتم سمت خونه مرتضی اینا تمام راه گریه میکردم خدایا چرا معرفتم انقدر نصبت به اهل بیت پایین بود خود مرتضی درو باز کرد + نرگس از بس گریه کردی چشمات قرمز شده استاد احدی چی گفتن -مرتضی + جانم - برو برو من راضیم برو مدافع عمه جانم شو فقط باید قبلش منو ببری حرم خانم حضرت معصومه + به روی چشم نوکرتم نرگسم فرداشب عروسی زهراست علی شوهرش ۲۰ روز بعداز عروسیشون اعزام میشه سوریه عروسیشون به خیر خوشی تموم شد تو ماشین نشسته بودیم به سمت قم در حرکتیم رسیدیم قم وارد صحن شدیم من رفتم قسمت خواهران زیارت - یا حضرت معصومه خانم جان صبر و قراربود که دوری همسرمو تمام زندگیم تحمل کنم خانم جان شما را به جان برادرتون امام رضا قسم میدم مراقب مرتضی من باشید ⏪⏮ ادامه دارد... @tafakornab @shamimrezvan 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1 حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
♦️هرچیزی پایانے دارد... 💢سختے ها ❗️خوشے ها 💢آزمایش ها.. 💢ازسختے ها اندوهگین مشو ❗️و به خوشے ها دل مبند 💢همیشه به یاد داشته باش ❗️عمر غصه ها ڪوتاهه... •┈┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈┈• http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 #داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
❌داستان شگفت انگیز نبش قبر «تیمور لنگ»    در سال ۱۴۰۵ تیمورلنگ مرد. او را در مقبره‌ای در شهر سمرقند دفن کردند. او پس از مرگ خود امپراتوری وسیعی به جای گذاشت. این امپراتوری که با ریختن خون انسان‌های بی‌شماری حاصل شده بود، از جنوب شرقی ترکیه امروزی تا مرزهای چین امتداد داشت.    گفته می‌شود که مقبرهٔ تیمورلنگ نیز همانند فراعنه دارای یک نفرین است که به نفرین تیمورلنگ شهرت دارد؛ به این معنا که هر کس به مقبرهٔ اش نزدیک شود، دچار مرگ و یا اتفاق ناخوشایندی خواهد شد. تا اینکه جمعی از محققان و باستان‌شناسان شوروی سابق به ریاست پروفسور میخاییل.‌ام. گراسیموف Mikhail. M. Grasimove یکی از برجسته‌ترین محققان علم آناتومی تصمیم گرفتند تا قبر تیمورلنگ را باز کرده و جسد او را برای تحقیقات و چهره‌شناسی به موسکو منتقل کنند.  گراسیموف به توسعه دانش بازسازی چهره بر اساس قراین می‌پرداخت. او توانست چهرهٔ بیش از دویست نفر را بازسازی کند؛ از آن جمله ایوان مخوف، تیمورلنگ، فردریش شیلر و... او در این مأموریت از پشتیبانی شخص ژوزف استالین، رهبر اتحاد شوروی نیز برخوردار بود. آن‌ها در ژوئن ۱۹۴۲قبر تیمورلنگ را گشودند.    تیمورلنگ گروه باستان‌شناسی را تهدید می‌کند!    وقتی آن‌ها قبر تیمورلنگ را گشودند، بوی عجیب و تندی استشمام کردند؛ مثل بوی روغن‌هایی که در مومیایی کردن اجساد فراعنه از آن استفاده می شد. بر روی قبر جملاتی حک شده است:  هر کس قبر مرا باز کند با دشمنی ترسناک‌تر از من مواجه خواهد شد.    و آن جملهٔ دیگر چنین بود: هنگامی که از گور خود برخیزم دنیا خواهد لرزید.     جسد تیمورلنگ را به موسکو منتقل کردند و به بررسی و تحقیقات بر روی آن پرداختند. پس از چندی، نتیجه تحقیقات گراسیموف نشان داد که تیمور فردی بلند قد، و با سینه‌های پهن و استخوان گونه و لب های درشت و قلوه‌ای بوده و به نظر گراسیموف احتمالا این ادعای تیمور که او از نسل چنگیزخان است درست بوده است.    در آن زمان آلمان‌ها عملیات معروف بارباروسا را علیه شوروی آغاز کرده بودند. در این عملیات آلمان‌ها توانستند ضربات سنگینی به روس‌ها وارد کنند.یک شایعه دهان به دهان می‌چرخید: نفرین تیمور لنگ حقیقت دارد.  گراسیموف پس از انجام تحقیقات تصمیم گرفت، جسد تیمورلنگ را به سمرقند بازگرداند. در این زمان نبرد مشهور استالینگراد اتفاق افتاد و به نفع شوروی پایان یافت.  این اتفاقات پشت سر هم باور به نفرین تیمورلنگ را در نزد برخی مردم قوت بخشید، در حالی که بسیاری آن را خرافه‌ای می‌دانند که در نتیجه متوالی چند حادثه پشت سر هم رخ داده است. این ماجرا امروز به نفرین تیمورلنگ و یا آنچه بدان افسانه تیمورلنگ می‌گویند، موسوم است.  http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
👆 ✜ سوال : کسى که عمداً نماز را ترک کند یا سبک بشمارد، چه حکمى دارد؟👆👆 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🔹دیروز در جلسه مصاحبه استخدام پرسیدم: شغل پدر؟ گفت: شغلشان آزاد است. گفتم: یعنی چه؟ گفت: مقداری زمین کشاورزی دارند و در کار ادوات کشاورزی هم هستند. گفتم: یعنی فروشنده ادوات کشاورزی هستند؟ گفت: نه!متعلق به خودشان است. گفتم: متوجه نمی شوم!!! گفت: تراکتور دارند. گفتم :همه اینها که گفتی ،یعنی اینکه پدر کشاورز هستند؟ گفت: بله. گفتم :خوب چرا از اول نمی گویی پدرم کشاورز است؟!خوب من هم بچه کشاورز هستم. این را با افتخار بگو. 🔹یادم افتاد چند وقت قبل در موسسه با یکی از خانم های جوان منشی صحبت می کردم . پرسیدم: پدر چکار می کنند؟ 🔹با شعف و افتخار گفت: پدرم پیک موتوری است. منزلمان دور است. من هر روز صبح ترک موتور پدر می نشینم و یک ساعت طول میکشد تا به محل کارم برسم. بعد خندید و گفت: من خیلی خوشبختم ، به نظرتان چند تا دختر هستند که هر روز صبح قبل از کار این امکان را داشته باشند که یک ساعت تمام پدرشان را بغل کنند؟ اشک در چشمانم جمع شد و آرام گفتم: آفرین ..آفرین. خدا پدرت را حفظ کند. ─┅─═इई ❄️☃❄️ईइ═─┅─ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆