هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
۰🏴#روزششممحرّم
۱-یاری طلبیدن حبیب بن مظاهر،
از بنی سعد
در شب ششم،
جناب حبیب بن مظاهر اسدی،
با اذن امام حسین
"صلوات الله و سلامه علیه"،
برای آوردن یاور وکمک ،
به قبیله بنی اسد رفت.
اسدیان پذیرفتند وحرکت کردند،
ولی جاسوسان به عمر سعد خبر دادند،
و او عده ای را فرستاد،
تا مانع آن ها شوند.
لذا درگیری رخ داد که،
در این میان جمعی از بنی اسد،
شهید و زخمی،
و بقیه ناگزیر به فرار شدند،
و حبیب به خدمت حضرت آمد،
و جریان را عرض کرد.[۱]💔
۲- اولین محاصرهی فرات در کربلا،
به نقلی،
عمر سعد ،شبث بن ربعی خبیث را،
هم راه سه هزار مرد سفاک،
با کوبیدن طبل و دهل،
کنار فرات فرستاد که اطراف آن را،
به محاصره در آوردند.[۲]😭
۳- تراکم لشکر یزید در کربلا،
در این روز،
لشکر زیادی برای جنگ،
با حضرت اباعبدالله
"صلوات الله و سلامه علیه"،
جمع شدند.[۳]😭
۱.الوقایع الحوادث:ج۲ ص۱۴۹٫از مدینه تا مدینه:ص۳۶۸-۳۷۰٫
۲.از مدینه تا مدینه:ص۳۶۰٫
۳.الوقایع الحوادث:ج۲ ص۱۵۳٫
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#احادیثاشکبرامامحسینع☝️
⁉️چه قطره اشکی بر امام حسین(ع)
یک دنیا ارزش دارد؟
▪️اگر اشکی که ما برای او می ریزیم درمسیر هماهنگی روح ما باشد،روح ما پرواز کوچکی با روح حسینی بکند، ذره ای از همت او ،ذره ای از غیرت او ،ذره ای از حریت او ،ذره ای از ایمان او، ذره ای از تقوای او ، ذره ای از توحید او در ما بتابد و چنین اشکی از چشمان ما جاری شود ،آن اشک هر چه دلتان بخواهد قیمت دارد.
اگر گفتند به اندازه یک بال مگس هم یک دنیا ارزش دارد ، باور کنید.
📚استاد مطهری،حماسه ی حسینی،ج۱،ص۱۰۰
▪اشکهایتان حسینی
▪التماس دعای فرج
💚 الْسَلٰامُ عَلَیْکَ یٰاابٰاعَبْدالّله الْحُسَین
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 یاحضرت قاسم بن الحسن علیه السلام
تو قَد کشیده ای،یاکه عمو کمان شده است؟
ویادوباره علمدار نوجوان شده است
بخندحضرتِ عباسِ سیزده ساله
که خنده یِ تو برایِ حسین،جان شده است
دلم برای حسن تنگ شد تورادیدم
کریم زاده کریم است، این همان شده است
▪السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَن
▪ِ بْنِ عَلِيٍّ الْمَضْرُوبِ عَلَى هَامَتِه
▪ِ الْمَسْلُوبِ لَامَتُهُ حِينَ نَادَى الْحُسَيْنَ عَمَّهُ
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزریق انرژی مثبت➕
تکرار کنیم💗
امروز همه چیز عالی،و تمام عیار است.به هرکاری دست بزنم براستی کامیابم و من از انجام کار دلخواهم به شادمانی و شادکامی میرسم
خدایا سپاسگزارم❣
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
4️⃣1️⃣ خیلی از عزیزانِ دارای معلولیت هستند که متاسفانه ویلچر ندارند! چه خوبه هر کسی که می خواد قدم خیری برداره با گروه های که این کار خیر رو انجام می دهند همکاری کنه و یا اینکه چند نفر با هم یک ویلچر خریداری کنند و به دست این عزیزان برسونه...
🔸🔶اگر راز بهترین زندگی را داشتن رو میخواهی بسم الله...
💠 امیرالمؤمنین عليه السلام:
🌺 بهترين زندگى را كسى دارد، كه مردم در زندگى او خوب زندگى كنند.🌺
إنَّ أحسَنَ النّاسِ عَيشا مَن حَسُنَ عَيشُ النّاسِ في عَيشِهِ
📗غررالحكم حدیث 3636
#بهترین_زندگی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى
✨وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ
✨عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ مَرَدًّا ﴿۷۶﴾
✨و خداوند كسانى را كه
✨هدايت يافته اند بر
✨هدايتشان مى افزايد و
✨نيكي هاى ماندگار نزد پروردگارت
✨از حيث پاداش بهتر و
✨خوش فرجام تر است (۷۶)
📚سوره مبارکه مریم✍آیه ۷۶
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#عکسنوشته☝️
💢 گوش دادن به موسیقی غیر مبتذل در ایام عزاداری
📎 #احکام_شرعی
📎 #احکام_عزاداری
📎 #احکام_موسیقی
🔰معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه
#مشاورمذهبی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#داستان_پندآموز
#صبروبردباری
🌺استاد فاطمی نیا:
💎حديثي زيبا از امیرالمومنین علیه السلام نقل شده است كه موارد بسياري به بنده مراجعه كردند كه بعد از عمل به اين روايت مشكلشان حل شده است!
حضرت در یک جمله کوتاه میفرمایند:
(( الاحتمال ، قبر العیوب ))
" #تحمل_و_بردباری_قبر_عیب_هاست"
چه طور جسد در قبر پنهان میشود، همه عیب ها با بردباری پنهان میشود.
🌱مردي برايم نقل ميكرد كه من تا به منزل ميرسيدم، همسرم شروع به دعوا میکرد كه چرا تو فقيري؟! چرا من را بيست سال اسيرخود كردي؟! و...!
مرد میگفت من هم جوابش را ميدادم و تا شب مدام دعوا میکردیم!
و به همين منوال روزهاي ديگر!
از وقتي كه این حدیث را شنيد و عمل كرد، کارشان درست شد!
🌱مرد نقل ميكرد که همسرم طبق معمول ، تا من رسيدم شروع کرد به تكرار همان حرف ها!
میگوید یاد این روايت افتادم که "الاحتمال قبر العیوب" هیچی نگفتم و سكوت كردم! با همين سكوتم ،تمام شد!
دعوا ریشه کن شد!
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
💎اگر زیاد جوش میزنید،
حتما نوشیدن روزی یک لیوان خاکشیر را در برنامه غذایی قرار دهید !
خاکشیرخنکه وگرمی روز های داغ را خنثی میکند و به پوستتان جلای خاصی میدهد !
👇بیااینجا👇
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
به آنهائی که دوستشان دارید🌸
بی بهانه بگوئید دوستت دارم
بگوئید در این دنیای شلوغ
سنجاقشان کرده اید
به دلتان بگوئید گاهی
فرصت با هم بودنمان
کوتاهتر از عمر شکوفههاست..🌸
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
📚داستان کوتاه زیبا📚
⚡️خشم مگیر...⚡️
مردی از باديه به مدينه آمد و به حضور رسول اكرم رسيد. از آن حضرت
پندی و نصيحتی تقاضا كرد. رسول اكرم به او فرمود: "خشم مگير" و بيش از اين چيزی نفرمود .
آن مرد به قبيله خويش برگشت. اتفاقا وقتی كه به ميان قبيله خود رسيد،اطلاع يافت كه در نبودن او حادثه مهمی پيش آمده، از اين قرار كه جوانان قوم او دستبردی به مال قبيلهای ديگر زدهاند، و آنها نيز معامله
به مثل كرده اند، و تدريجا كار به جاهای باريك رسيده، و دو قبيله در
مقابل يكديگر صف آرائی كردهاند، و آماده جنگ و كارزارند. شنيدن اين
خبر هيجان آور، خشم او را برانگيخت . فورا سلاح خويش را خواست و پوشيد و به صف قوم خود ملحق و آماده همكاری شد .
در اين بين، گذشته به فكرش افتاد، به يادش آمد كه به مدينه رفته و
چه چيزها ديده و شنيده، به يادش آمد كه از رسول خدا پندی تقاضا كرده است ، و آن حضرت به او فرموده، جلو خشم خود را بگيرد.
در انديشه فرو رفت كه چرا من تهييج شدم، و به چه موجبی من سلاح پوشيدم، و اكنون خود را مهيای كشتن و كشته شدن كردهام؟ چرا بیجهت من برا فروخته و خشمناك شده ام؟! با خود فكر كرد الان وقت آن است كه آن جمله كوتاه را به كار بندم .
جلو آمد و زعمای صف مخالف را پيش خواند و گفت: "اين ستيزه برای
چيست ؟ اگر منظور غرامت آن تجاوز است كه جوانان نادان ما كردهاند، من حاضرم از مال شخصی خودم اداكنم. علت ندارد كه ما برای همچو چيزی به جان يكديگر بيفتيم و خون يكديگر را بريزيم".
طرف مقابل كه سخنان عاقلانه و مقرون به گذشت اين مرد را شنيدند، غيرت و مردانگی شان تحريك شد و گفتند:
"ما هم از تو كمتر نيستيم. حالا كه چنين است ما از اصل ادعای خودصرف نظر میكنيم " .
هر دو صف به ميان قبيله خود بازگشتند.
📚اصول كافی، جلد 2، صفحه 404
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
#زن_بدکاره
در زمان حضرت صادق علیه السلام زن زانیه ای بود که هر وقتی بچه ای از طریق نامشروع می زائید به تنور می انداخت. و آنها را می سوزاند، تا این که اجلش رسید و مرد.
اقربا و خویشان او زن را غسل و کفن کردند و نماز برایش خواندند و به خاکش سپردند، ولی یک وقت متوجّه شدند زمین جنازه این زن بد کاره را قبول نمی کند و به بیرون انداخت، آن عده که در جریان دفن این زن بد کاره شرکت داشتند احساس کردند شاید اشکال از زمین و خاک باشد جنازه را در جای دیگری دفن کردند، دوباره صحنه قبل تکرار شد، یعنی زمین جسد را نپذیرفت و این عمل تا سه مرتبه تکرار شد.
مادرش متعجب شد آمد محضر مقدّس آقا امام صادق علیه السلام و گفت:
ای فرزند پیامبر به فریادم برس. . .
و جریان را برای حضرت بازگو کرد و متمسک و ملتجی به حضرت گردید، وجود مقدّس آقا امام صادق علیه السلام وقتی جریان را از زبان مادرش شنید متوجّه شد کار آن زن زنا و سوزاندن بچه های حرام زاده بود، فرمود:
هیچ مخلوقی حقّ ندارد مخلوق دیگر را بسوزاند، و سوزاندن به آتش فقط به دست خالق است.
مادر آن زن بد کاره به امام عرض کرد: حالا چه کنم. حضرت فرمود:
مقداری از تربت جدّم سیدالشهداء ابی عبداللّه الحسین علیه السلام را همراه جنازه اش در قبر بگذارید زیرا تربت جدّم حسین علیه السلام مشکل گشای همه امور است مادر زن زانیه مقداری تربت کربلا تهیه نمود و همراه جنازه گذاشت، و دیگر تکرار نشد.
📚 كشكول النور ج 2 ص 18
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
حكايت ملانصرالدين ومادرزن😜
♦️در یک روز زمستانی ملانصرالدین و زنش هوس آش کردند. آش گرمی تهیه نمودند. زن ملا با عجله یک قاشق از آش خورد و چون خیلی داغ بود اشک چشمش روان شد.
ملا سوال کرد: چرا گریه می کنی؟
زن خودش را کنترل کرد و به ملا گفت: به یاد مادرم افتادم؛ او مرا خیلی دوست داشت و اگر زنده بود در کنار من از این آش می خورد!
ملا هیچ نگفت و شروع کرد به خوردن آش
اتفاقا یک قاشق آش داغ از وسط کاسه خورد و اشک از چشمش سرازیر شد.
زن ملا با تمسخر، پوز خندی زد و گفت: ملا، تو چرا گریه می کنی؟!
🔹ملا گفت: من نیز به یاد مادرت افتادم و فکر کردم اگر مادرت تو را خیلی دوست داشت، چرا تو را همراه خودش نبرد.😂😍
┅❅❈❅┅
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت
➥
💯👆
🍃⇨﷽
🌷حکایت
❄️⇦ مردی یک طوطی را که حرف میزد در قفس کرده بود و سر گذری مینشست. اسم رهگذران را میپرسید و به ازای پولی که به او میدادند طوطی را وادار میکرد اسم آنان را تکرار کند. روزی حضرت سلیمان از آنجا میگذشت. حضرت سلیمان زبان حیوانات را میدانست. طوطی با زبان طوطیان به ایشان گفت: مرا از این قفس آزاد کن.
❄️⇦ حضرت به مرد پیشنهاد کرد که طوطی را آزاد کند و در قبال آن پول خوبی از ایشان دریافت کند. مرد که از زبان طوطی پول درمیآورد و منبع درآمدش بود، پیشنهاد حضرت را قبول نکرد.
❄️⇦ حضرت سلیمان به طوطی گفت: زندانی بودن تو به خاطر زبانت است. طوطی فهمید و دیگر حرف نزد. مرد هر چه تلاش کرد فایدهای نداشت. بنابراین خسته شد و طوطی را آزاد کرد.
🌤⇦ بسیار پیش میآید که ما انسانها اسیر داشتههای خود هستیم.
💟← بہ ما بپیونید →
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔࿐
از آخرین زیارتم چقدر گذشتہ؟
دسترودلمبزارحسیندلمشکستہ...
#کربلا🏴
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°🌱
لالایی گلم؛ لالایی عزیز دلم...♥️
🎞|↫#استورے | #Story 📸
#شبهفتمحضرتعلیاصغر
🥀|↫#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°🌱
[مقتل شب هفتم🖤]
#امام_حسین #محرم
شبهفتمحضرتعلیاصغر
🥀|↫#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼خدایا به حرمت
⭐️این شبهای محرم
🌼دل های غمگین را شاد
⭐️گرفتاری ها را رفع و
🌼دعاها را مستجاب گردان
⭐️ای مهربان تمام
🌼مریض ها را شفای
🌙عاجل عنایت بفرما🤲
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
📚#مرغحضرتسلیمان
در روزگار پيش خارکنى بود که هر روز به صحرا مىرفت و خارهائى را که مىکند به شهر مىآورد و با پولى که از فروش خارها بهدست مىآورد، غذاى خود و خانوادهاش را فراهم مىکرد.
روزى که از سختى کار و رنج روزگار به ستوه آمده بود، دست دعا به درگاه خداوند دراز کرد و گفت: 'خداوندا مرا از اين ناراحتى و بدبختى نجات بده و لقمه نانى راحت براى من مقدر فرما!
'روزى چنان اين مناجات را به درگاه بىنياز خداوندى مىبرد تا اينکه يکى از روزها مشاهده کرد که مرغ سفيد رنگى از زير بوتههاى خار بيرون آمد. خارکن آن را به فال نيک گرفت و مرغ را گرفته و عصر که به خانه رفت آن را همراه خود برد.
زن که مرغ را ديد گفت: 'خدا را شکر که براى ما غذاى خوبى حواله کرده است؛ زود اين مرغ را بکش تا من او را بپزم چون مدتهاست که مزهٔ مرغ پخته نچشيدهام!
' خارکن گفت: 'حالا هوا تاريک است و کشتن اين مرغ در تاريکى گناه دارد بگذار او را امشب نگه داريم و فردا صبح آنچه که تو گفتى انجام مىدهيم' .خارکن مرغ را در جائى مخفى کرد و روى او را پوشانيد تا روباه يا حيوان ديگر به او آسيب نرساند.
فردا صبح که خارکن از خواب بيدار شد، به سراغ مرغ رفت. همين که مرغ را از جاى خود بلند کرد، ديد مرغ روى يک تخممرغ بزرگ به رنگ طلائى خوابيده است.
تعجب کرد چون تا کنون تخممرغ به اين شکل و رنگ به چشم نديده بود. مرغ را رها کرد و تخممرغ را برداشته از خانه بيرون شتافت...
❌ ادامه در پست های بعدی...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان